فرهنگ و ادب
آگوست 11th, 2015 |
توسط فریبرز خسروی
باز کن پنجره ها را که نسیم روز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد و بهار روی هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است همه چلچله ها برگشتند و طراوت را فریاد زدند کوچه یکپارچه آواز شده است و درخت گیلاس هدیه جشن اقاقی ها را گل به دامن کرده ست باز
ادامه مطلب
در موضوع آثار دیگران, شعر |
بدون نظر »
برچسبها: فریدون مشیری
آگوست 7th, 2015 |
توسط فریبرز خسروی
کلمه نجات می توانستم شاعری باشم ولگردِ قمارخانه های بوينس آيرس مَحفِل نشينِ خواب و زن و امضاء وُ اعتياد. نوحه سرايِ گذشته های مُرده گذشته های دور گذشته های گيج. اما تا کی… ؟ از امروز گفتن وُ برای مردم سرودن دشوار است، و ما می خواهيم از امروز و از اندوهِ آدمی بگوييم
ادامه مطلب
در موضوع آثار دیگران, شعر |
بدون نظر »
آگوست 7th, 2015 |
توسط فریبرز خسروی
درامد نفت دولتها را به خصم دمکراسی تبدیل می کند و به جای خادم بودن آنان را تبدیل به کارفرمای مردم می کند !
در موضوع حکمت ها و حکایت ها |
بدون نظر »
جولای 30th, 2015 |
توسط فریبرز خسروی
هنوز همیشه هرگز هزار سال به سوی تو آمدم افسوس هنوز دوری دور از من ای امید محال هنوز دوری آه از همیشه دورتری همیشه اما در من کسی نوید دهد که می رسم به تو شاید هزارسال دگر صدای قلب ترا پشت آن حصار بلند همیشه می شنوم همیشه سوی تو می آیم همیشه
ادامه مطلب
در موضوع آثار دیگران, شعر |
بدون نظر »
جولای 30th, 2015 |
توسط فریبرز خسروی
1) شیخ باقر نهاوندی (از وعاظ قدیمی و معروف دهه ی سی و چهل تهران( نقل می کرد که قبل از نخست وزیری و بعدها در ایام محرم در منزل دکتر مصدق برنامه روضه خوانی داشتند. ایشان می گفت: “مجلس روضه بود و من می رفتم و روضه می خواندم. در دوران نخست وزیری دکتر
ادامه مطلب
در موضوع آثار دیگران, حکمت ها و حکایت ها |
بدون نظر »
برچسبها: شیخ باقر نهاوندی, مصدق
جولای 11th, 2015 |
توسط فریبرز خسروی
آن سلطان جمشید نشان را کتابخانه ای بود که از خطوط جمیع مشاهیر کُتّاب، یعنی مجموعه آداب در خطاطی استاد کل، جناب ابن مقله ، رحمه الله- مخترع خطوط هشتگانه که نسخ و نستعلیق شکسته و ثلث و ریحان و رقاع و تعلیق و شکسته،و مرحمت و غفران پناهان، فردوس مکانان استاد یاقوت مستعصمی و
ادامه مطلب
در موضوع آثار دیگران, حکمت ها و حکایت ها, رفتار و اخلاق اجتماعی |
بدون نظر »
برچسبها: شاه سلطان حسین
آوریل 21st, 2015 |
توسط فریبرز خسروی
كارشاه و كار تاجران روزي وزير هرمزشاه براي او نامهاي فرستاد و درنامه نوشت: بازرگانان دريا با جواهرات بسيار آمدهاند. جواهرات را به صدهزار دينار براي شا خريدهام. شنيدهام كه شاه آن را نميخواهند. اگر راست است، فلان بازرگان به صد هزار دينار سود همه را ميخرد، چه ميفرماييد؟ هرمز جواب نوشت كه: صد هزار
ادامه مطلب
در موضوع آثار دیگران, شعر |
بدون نظر »
آوریل 19th, 2015 |
توسط فریبرز خسروی
ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﺍﺭ ﺑﺎﻧﮏ ﺑﻮﺩﻡ ! ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ ﻗﺒﺾ ﺍﻭرد تا ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ کنه . ﮔﻔﺘﻢ: ﻭقت ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺎﺭ! ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ ﮐﯿﻢ ! ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭمم ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ؟ ! ﮔﻔﺘﻢ:فرقی نمیکنه ! ﺳﺎﯾﺘﻮ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ ! رفت، ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﮐﻬﻨﻪ ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺭﻧﺠﻮﺩﻩ ای داشت،
ادامه مطلب
در موضوع آثار دیگران, آغازه, حکمت ها و حکایت ها |
بدون نظر »
مارس 28th, 2015 |
توسط فریبرز خسروی
چندی پیش یکی از خبرگزاری ها با ارسال نمونه هایی از نظرات همکاران در مورد انتخاب اهواز به عنوان “پایتخت کتاب ایران ” از من نیز خواست که نظراتم را بنویسم . اکثر آن نظرات در تایید آن انتخاب بود . ظاهرا چون یادداشت من موید آن کار نبود لذا از نشر آن خودداری کردند.
ادامه مطلب
در موضوع آغازه, کتاب و نشریه |
بدون نظر »
مارس 20th, 2015 |
توسط فریبرز خسروی
نوروز بمانید که ایّام شمایید! آغاز شمایید و سرانجام شمایید! آن صبح نخستین بهاری که ز شادی می آورد از چلچله پیغام، شمایید! آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار آن گنبد گردننده ی آرام شمایید! خورشید گر از بام فلک عشق فشاند، خورشید شما، عشق شما، بام شمایید! نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
ادامه مطلب
در موضوع آغازه, شعر |
۴ نظر