دو تجربه

نوشته ابراهیم عمرانی دوتجربه را برایم تداعی کرد: 1- حدود چهار سال پیش طرحی  برای تصویب در مجلس به کمیسیون فرهنگی ارسال شد. بر اساس آن طرح صاحبان نسخ خطی تشویق می شدند تا به طور اختیاری آثار خود را در کتابخانه ملی ثبت کنند . تاکید شده بود این ثبت هیچ محدودیتی را برای مالکیت و نقل و انتقال پدید نمی آورد .بر آن طرح مزایای زیادی مترتب بود. بسیاری از صاحبان نسخ تصور می کنند که نگهداری نسخ خطی و خرید و فروش آن عیر قانونی است و از این تصور سوء استفاده های زیادی می شود. ثبت اثر این اندیشه غلط را رفع کرده و حتی در مواردی مثل سرقت یا اختلاف در مالکیت به لحاظ حقوقی موجب اثبات مالکیت  می شود… در آن زمان دو گروه با آن طرح به شدت مخالفت ورزیدند. یک گروه عده ای از دلالان نسخ خطی بودند که دوام حیات اقتصادی خود را در ابهام و تاریکی در بازار این نوع منابع می دانند و ایجاد هر نوع بازار رسمی و قانونی و هر نوع شفاف سازی را مخالف بقای خود می دانند. گروه دوم کارشناسانی بودند که از دیدگاه تخصصی با آن مخالف بودند و استدلال هایی داشتند . بدیهی است که این نوع نظرات مخالف می تواند بسیار ثمر بخش و اصلاحگر باشد. اما دو سازمان فرهنگی از این نظرات مخالف بسیار جانبداری کردند و کاررا به روزنامه ها و رادیو کشاندند که چه نشسته اید  این طرح بنیان هرچه کتاب خطی است برخواهد کند و موجب فرار کتابها از کشورخواهد شد و… به حدی آن دو سازمان تلاش کردند که به طور غیر رسمی طرح پس گرفته شد . یک سال از این واقعه نگذشته بود که عین همان طرح را به چشم خود دیدم که بعضی ازهمان کارشناسان با وجدان ارائه داده بودند فقط با این تفاوت که محل ثبت را موسسه محل کار خود ذکر کرده بودند.!!!!!!   2-در دوره اول مجمع عمومی انجمن تعداد زیادی از کتابداران محترم برای عضویت در هیات مدیره کاندیدا شده بودند . بسیاری از آنان تبلیعات وسیعی را برای انتخاب شدن انجام داده بودند . بدیهی است که فقط هفت نفر می توانستند انتخاب شوند. خوب است بدانیم نود درصد کاندیداها ی عضویت در هیات مدیره که انتخاب نشده بودند نه تنها هیچ همکاری با انجمن نکردند بلکه حتی عضو عادی انجمن هم نشدند بلکه بعضا علم مخالفت هم برافراشتند که البته راه به جایی نبردند.. می خواستم این دو تجربه ثبت شود و به ابراهیم بگویم : سال ها بگذشت این سال نویی است ماه آن ماه است و آب ان آب نیست.ظاهرا بعضی صفات قبل و بعد انقلاب ِ سیاست و فرهنگ نمی شناسد. برای زدودن بعضی صفات و کیش های شخصیت باید سال ها تلاش کرد و سعه صدر نشان داد.   + نوشته شده در  شنبه بیست و سوم دی 1385ساعت 11:59  توسط فریبرز خسروی

المكتبة الإيرانية تطلق نسخة عربية إلكترونية

المكتبة الإيرانية تطلق نسخة عربية إلكترونية

طهران: أطلقت المكتبة الوطنية الإيرانية النسخة العربية من موقعها الإلكتروني بهدف تسهيل اطلاع الباحثين والدارسين العرب على محتويات المكتبة وطرق الاستفادة من موجوداتها.

وأوضح الدكتور فريبرز خسروي مساعد رئيس المكتبة أن هذا الموقع جاء لمد جسور التواصل مع العالم العربي مشيرا إلى أن المكتبة تحوي آلاف المراجع والمخطوطات النادرة حول إيران والعالم الإسلامي باللغات الفارسية والعربية والإنجليزية.

ونقلت فضائية “الجزيرة” عن الدكتور خسروي قوله أن خزانة الدراسات حول إيران والإسلام غنية بما تحويه من مراجع نادرة تشكل قبلة للباحثين في العالمين العربي والإسلامي موضحا أن المكتبة الوطنية ومنذ بداية تأسيسها كانت تتابع جمع الكتب المختلفة فيما يخص ما كتب عن إيران باللغات الأجنبية غير العربية والفارسية.

وفي عام 1967 قامت المكتبة بتخصيص قسم مستقل لهذه الدراسات وبعد قيام الثورة ظل هذا القسم يؤدي أعماله تحت عنوان دراسات حول إيران ودراسات إسلامية وشهد توسعا كبيرا خلال السنوات الماضية.

أما بالنسبة لقسم المخطوطات الذي تأسس عام 1937 فيحتوي على 3000 مخطوطة خاصة بمكتبة العلوم السلطانية.

وبعد قيام الثورة الإسلامية أضيفت لهذه المجموعة محتويات المكتبة البهلوية كما تم دمج منظمة الوثائق الثقافية بالمكتبة الوطنية مما سمح بنقل 95 مخطوطة تضم مجموعات نفيسة.

وبحسب إحصاء عام 2004 وصل عدد المخطوطات إلى 18000 مخطوطة إلى جانب عدد كبير من النسخ المصورة لمخطوطات نادرة موجودة في المكتبات الأوروبية ومكتبات إسطنبول.

ومن أبرز المخطوطات الموجودة “إحياء علوم الدين” للإمام الغزالي ومجموعة رسائل ابن سيناء وعدد من رسائل السهروردي و”فصوص الحكم” لابن عربي.

ويوجد الآن 13 ألف مجلد مطبوعة حجريا منها 4025 نسخة بالعربية و7725 بالفارسية و1116 نسخة دراسية باللغتين العربية والفارسية و133 نسخة من نفائس الطباعة الحجرية و93 نسخة بلغة الأوردو و58 نسخة بالتركية جمع معظمها إما عن طريق الشراء أو الإهداء المباشر.

به نقل از           http://news.bdr130.net/news3758.html

میراث ملی ضد آب

چند روز پیش به مراسمی که در آن یک نسخه خطی به نمایش گذاشته شده بود دعوت شدم . این نوع مراسم در سالهای اخیر “رونمایی” نامیده می شود. علت دعوت هم این بود که ظاهرا آنان هنوز مرا اهل کتاب می پندارند! بگذریم که نمایش دهندگان آن اثر خریداری شده چنان فخری می فروختند که گویی خود پدیدآورنده آنند.آن کتاب گرانسنگ بدون هیچ حفاظی در دسترس بود. زمانی که خلق الله شرکت کننده همگی بر روی آن  چنبره زده ، مشغول استلام  اثر بودند تا لابد به ثواب برسند یکی از مدعوین چنان عطسه ای کرد که تقریبا هر دو صفحه مینیاتورکاری شده از فیض تراوشات او در امان نماند. هیچ عکس العملی هم  از میزبانان و میهمانان دیده نشد!

آقای رئیس را که رشته و حتی تجربه اش به همه  چیز ارتباط دارد الا کتاب ! به گوشه ای کشانده عرض شد که اخیر برای ورود به مرغداری ها ضابطه گذاشته اند. هم از لباس مخصوص باید استفاده کرد و هم از مایع ضد عفونی کننده باید عبور کرد.چگونه است که میراث ملی را چنین بی محابا در معرض آسیب قرار می دهید. آخر یک عطسه دیگر آن را به طور کامل نابود خواهد کرد. تجربه ام می گفت که مشغول یاسین خواندنم.برای شیر فهم کردن او این داستان را برایش گفتم که: تاجری با بار شیشه از راهی می‌گذشت، مامور تفتیش با چماقش محکم روی بار کوبید و گفت «چه داری؟» جواب داد؛ اگر یک چماق دیگر بزنی هیچ ندارم!

چنان نگاه عاقلانه ای را  مبذول داشتند که از سفاهت خود خجل شدم . فرمودند: نگران نباشید. پیشینیان ما به فکر این معضل هم بوده و حتما این اثر را ضد آب خلق کرده اند . دلیلش هم این است که چند صد سال است که این کتاب دوام آورده است. چند روز است که از استحکام این برهان در ابتهاجم!!