چندی پیش پایان نامه ای را برای داوری دریافت کردم . پایان نامه ای که ادعا شده بود با روش تحقیق کیفی با استفاده از مصاحبه عمیق ! انجام شده است . در چکیده پایان نامه مقدار آلفای گرونباخ نه و پنج دهم ذکر شده بود. ابتدا به دانشجو متذکر شدم که این عدد نمی تواند صحیح باشد. معلوم شد که بی تقصیر است و کار خودش نیست . موضوع را با راهنما در میان گذاشتم . فرمودند که حتما دانشجو اشتباه کرده است باید 59 صدم باشد ! داشتم توضیح می دادم که اولا اگر 59 صدم هم باشد باز مشکل رفع نمی شود که هنوز ثانیاکلامم منعقد نشده بود که فرمودند شما با فردی که کارهای آماری او را انجام داده تماس بگیرید و یک شماره تلفن مرحمت فرمودند . معلوم شد ایشان هم بی تقصیرند . با جناب آماردان تماس گرفتم . ابتدا خیلی سریع فرمودند بله دانشجو اشتباه کرده عدد درست 95 صدم است که بیانگر روایی بالای پرسشنامه است . وقتی به وی یادآوری کردم که پرسشنامه ای چند جوابی در کار نبوده که با این روش بتوانید آن را بسنجید رندانه فرمودند آیا رشته شما آمار است ؟ گفتم خیر. فرمودند : ما برای مصاحبه های عمیق نمره ای بالا را تخصیص می دهیم ! عبارتی برایم تداعی شد که : در آخرالزمان قومی ظهور می کنند که با استنشاق ! حق را از باطل تشخیص می دهند . ظاهرا این آماردان هم از آن قوم است . لابد با استشمام نمره تخصیص می دهند . در حالی که دعای رب زدنی تحیرا را دل می خواندم مکالمه را قطع کردم و از داوری انصراف دادم و البته متوجه شدم که مقصر اصلی خودم هستم .
کیفیت و مشکل گشایی پایان نامه ها و رساله های تالیف شده می تواند یکی از شاخص های میزان موفقیت نظام آموزش عالی محسوب شود. آسیب شناسی تدوین این گونه پژوهش ها می تواند موجب شفافیت بیشتر وضعیت تعلیم و تربیت درحوزه کار ما باشد.
این روزها بحث پایان نامه نویسی و فروش مقاله در دکه های خیابان انقلاب نقل مجالس است . گروهی از دلسوزان از مقامات مملکت درخواست برخورد با این رفتار هنجارشکنانه را کرده اند . سعی آنان مشکور باد .اما آیا علت اصلی آسیب های موجود وجود این دکه هاست ؟ شاید لازم باشد نگاهی هم به علل رونق این بازار بیندازیم و از سویی دیگر مساله را بکاویم.
آیا همه عوامل دیگر به وظایفشان عمل کرده اند و این سوداگران بدکردار دانشجویان را به تخلف واداشتهاند و یا این پدیده می تواند ریشه های دیگری هم داشته باشد .
کاستی ها و آسیب های مراحل تدوین یک پایان نامه و یا رساله را باهم مرور می کنیم و با اجازه شما دوربین را کمی روی استادان محترم متمرکز می کنیم :
الف : انتخاب موضوع
مسلما یکی از مهمترین مراحل ، انتخاب موضوع پژوهش است. اما متاسفانه رویکرد درستی در این مرحله مشاهده نمی شود . اغلب موضوعات تکراریند و یا موضوعاتی بی خاصیتند که نه موجب دانش افزایی رشته می شوند و نه مساله ای را حل می کنند . اخیرا هم گرایش به موضوعات شیک ! و بعضا نامفهوم زیاد شده است. نادر دانشجویانی هم که خواسته اند کاری توسعه ای و کاربردی انجام دهند بعضا به مشکل خورده اند و یا به آنان بی مهری شده است .
ب: تدوین طرح تحقیق و تعیین استاد راهنما
بر کسی پوشیده نیست که تدوین طرح تحقیق تاثیر بسیار زیادی بر انجام روشمند و موفق تحقیق دارد. در بسیاری از دانشگاه های موفق یکی از مراحل مهمی که وقت گذاری زیادی بر روی آن می شود همین مرحله تدوین پروپوزال است . در این مرحله استاد راهنما نقش بسیار تعیین کننده ای را ایفا می کند و به نوعی مسٔولیت صحت تدوین با اوست .
اما می دانیم که در ایران سال هاست که بسیاری از دانشجویان و استادان مانند سایر حوزه ها در شرایط حساس کنونی به سر می برند. کم رخ نداده که دانشجویانی با عنوان کردن نداشتن وقت و شرایط ویژه یک شبه به دنبال تدوین طرح تحقیق بوده اند و مقصر را هم دانشگاه می دانند که یک دفعه فرصت را بر آنان تنگ کرده است ! گویا استاد و دانشجو از اول نمی دانسته اند که قرار است پژوهشی جدی را ارائه دهند. در بسیاری از گروه ها هم یک روزه ده ها عنوان و پروپوزال بررسی و تصویب شده ، استاد راهنما و مشاور هم تعیین می شوند. می گویید چگونه چنین امری ممکن است ، باید گفت به همان شیوه ای که دو روزه 80 متقاضی دکتری توسط سه نفر مصاحبه شده اند !
داستان تعیین استاد راهنما نیز در بعضی گروه ها شنیدنی است . علی القاعده باید استاد راهنما را دانشجو و استاد مشاور را استاد راهنما انتخاب کند . اما ظاهرا به این قاعده کمتر رعایت می شود ودر گروه هایی به این به این مرحله در قالب تقسیم ثروت ! و قدرت می نگرند. لذا استادانی را می توان سراغ گرفت که واقعا لقب فیلسوف شایسته آنان است زیرا طی ده سال اخیر در طیف وسیعی از حوزه های درون رشته ای و میان رشته ای استاد راهنما بوده اند و به خلق دانش پرداخته اند ! اتفاقا اینان همان هایی هستند که کمترین وقت گذاری را دارند و در مواردی هم در مسیر تحقیق دانشجو را به بیراهه کشانده و دچار اشتباه کرده اند . در این میان ترفند دیگری هم دیده شده است. دانشجویانی با علاقه و انگیزه در موضوعی که شما هم به آن علاقه مندید مراجعه می کنند و درخواست راهنمایی برای تدوین پروپوزال می کنند و مثلا می گویند مسئول گروهشان با راهنما شدن شما موافقت کرده اند . شما هم با وقت گذاری زیاد ، دانشجو را هدایت می کنید که طرحی مناسب تهیه کند . طرح شسته رفته تحویل گروه می شود. در گروه به این نتیجه می رسند که صلاح است استاد راهنما از درون گروه باشد. متاسفانه این تجربه نامبارکی است که برای تعدادی از استادان مدعو رخ داده است.
در تدوین بسیاری از پروپوزالهایی که تا کنون دیده ام به نظر می رسد به شکلی برای رفع تکلیف تکمیل شده اند . مثلا اهداف عینا با تبدیل شدن به جملات سوالی در سوالات اساسی تکرار می شوند و در مواردی هم به صورت گزاره هایی در قسمت فرضیه ها سه باره تکرار می شوند! وقتی هم که شما این ایراد را متذکر می شوید می فرمایند که دانشگاه ما اینگونه عمل می کند !
ج: انجام پژوهش و نگارش نتیجه
پایان نامه باید حاصل کار جمعی راهنما ، مشاور و دانشجو باشد. اما در چند درصد چنین روندی صادق است. طی سال های اخیر شاهد موارد بسیاری بوده ایم که دانشجو مدعی بوده است استاد راهنما و مشاور اصلا وقت مناسبی را به او تخصیص نداده است و تذکرات در حد رعایت مقررات نقل قول و پانویس ها بوده است . معمولا فرصت کم دانشجو هم مزید بر علت شده و نوشتن را برای او هم به ماراتنی نفس گیر و بی لذت تبدیل می کند که نمود آن را می شود در شهریور که به ماه دفاع مقدس دانشگاه ها معروف شده رویت کرد.
نکته دیگری هم که در این مرحله مشکل زاست پایبند نبودن دانشجو و استاد راهنما به طرح تحقیق است . گویا طرح تحقیق یک کار تشریفاتی و فقط برای گذراندن مراحل اداری تدوین می شود. فقط شما عنوان را تغییر ندهید ، ظاهرا کسی در طی تحقیق و بعد از آن مراجعه ای به طرح تحقیق شما ندارد . مثل این است که شما نقشه ساخت بنایی را به شهرداری بدهید و بعد از صدور جواز هرچه می خواهید انجام دهید . قرار شده است مناری در شمال زمین احداث کنید ، شما چاهی در جنوب زمین حفر کنید !
در گرداوری اطلاعات نیز بی دقتی دیده میشود.مثلا در تدوین پرسشنامه و نحوه اجرای آن باید اصولی را رعایت کرد . هفته پیش دانشجوی دکتری مراجعه کرد و درخواست داشت که پرسشنامه او را دانشجویان کلاس تکمیل کنند. پرسشنامه 180 سوال داشت . به او معترض شدم که چنین پرسشنامه ای در حوصله نمی گنجد . یا پاسخ نمی دهند و یا بی توجه صرفا علامت گذاری می کنند. فرمودند که موضوع را از چهار جنبه بررسی کرده ایم . گفتم خوب یک جنبه اش را بررسی می کردید . گفتند که گروه معتقد بوده برای رساله دکتر یک جنبه کم است !
نکته آسیب زای دیگری که در این مرحله دیده می شود آشنا نبودن استاد و دانشجو با آمار است . انتظار می رود که استاد و دانشجو در حد واحدهایی که گذرانده اند با مفاهیم آماری و نحوه استفاده از آنها آشنا باشند . اما اغلب چنین نیست . کم رخ نداده است که در حین داوری مثلا وقتی معترض می شوید که متغیرهای مستقل و وابسته اشتباه تعیین شده اند ، به راحتی می گویند “خوب جمله را اصلاح می کنیم “! این نادانستن آمار موجب می شود که به طور غیر رسمی افرادی کارهای آماری را برای دانشجویان انجام دهند . بعضی از آنان بسیار متعهدانه و درست کار را انجام می دهند و بعض دیگر همانند مثالی که در ابتدای این نوشته آمد دست به تقلب و عدد سازی می زنند .
در نگارش نتیجه نیز شما در کمتر رساله و پایان نامه ای انسجام روشمندی را می بینید. علی القاعده هر یک از فصول و مطالب چنین نوشته ای باید پشتیبانی کننده و تبیین کننده فصول و مطالب بعدی باشد. اما اغلب چنین نیست . مثلا فصل دو که ادبیات موضوع بررسی می شود گویا جزیره ای است که هیچ ارتباطی با فصول دیگر نباید داشته باشد .
جلسه دفاع و تعیین نمره :
یکی از دلائل تشکیل جلسه دفاع را می توان ارزیابی نحوه ارائه ، بیان و تسلط دانشجو بر موضوع تحقیق بیان کرد. این جلسات می تواند برای دانشجویان دیگر هم درس آموز باشد . اما اغلب این مراسم به جلساتی بی روح و انگیزه تبدیل شده که در مواردی به صورت سری کاری از صبح تا شب با سرعت بالا انجام می شود . شاهد موردی بودم که بی توجهی هیات داوری موجب شد دانشجو اسلایدها را دوتا در میان نمایش دهد کسی هم متوجه این نقصان نشد !
نمره رساله هم به نوعی تعیین کننده شانیت استاد و راهنما و مشاور شده و شاید معدل نمره پایان نامه ها و رساله ها در اغلب گروه ها زیر 19 نباشد . با این شیوه کار دانشجویان هم به خوبی معیار دستشان می آید. می بینند عده ای که صادقانه چند سال زحمت کشیده و تحقیقی سخت را تجربه کرده اند همان نمره ای را می گیرند که دانشجویانی که با سرهم بندی و حتی سرقت ادبی رساله ای را تحویل داده اند. آنان فقط باید در انتخاب استاد راهنما دقت کنند تا دفاعی موفق داشته باشند . کیفیت تحقیق چندان تعیین کننده نیست .
خوب با این اوصاف چرا نباید دکه های خیابان انقلاب فعال باشند ؟ آیا این اهمال ها و کاستی در عمل به وظایف موجب نمی شود بازاری پر سود گشوده شود و عده ای را به طمع وا دارد. آیا صرفا برخورد قضایی و بسته شدن این مکانها موجب اصلاح موارد فوق می شود ؟ یادمان باشد که همیشه استفاده از شیوه های سرهنگی در حوزه های فرهنگی نتیجه ای عکس داده است.
در پایان کلام ذکر چند نکته را ضروری می دانم :
1- متاسفانه این کاستی فقط در رشته ما ملاحظه نمی شود . در سایر حوزه ها نیز وضع به همین منوال است . مثلا در تحقیقی با عنوان آسیب شناسی آموزش عالی در ایران (مطالعه موردی رشته جامعهشناسی) که توسط سجاد فتاحی، محمد فاضلی و دیگرمحققان انجام شده ، معلوم شده است :
66.8 درصد از پاسخگویان پیمایش معتقد بوده اند که بین دانشجویان و استادان در فرایند پایاننامهنویسی دیالوگ علمی خاصی ایجاد نمیشود؛
64.3 درصد از پاسخگویان، پایاننامهها را دارای کیفیت و استاندارد قابل قبولی ندانستهاند،
66.8 و 73.8 از شرکتکنندگان در پیمایش معتقد بودهاند که به ترتیباستادان راهنما و مشاور وقت کافی به پایاننامهها اختصاص نمی دهند.
66.4 درصد از شرکتکنندگان نیز معتقد بوده اند که استانداردهای علمی در نمره دهی رعایت نمی شود . در
2- با آنکه در فرایند تدوین پایان نامه نویسی گروه ها و استادانی هم وجود دارند که در کاستن این آسیب ها تلاش فراوان کرده اند و دستاوردهای مبارکی هم به ارمغان آورده اند اما ” النادرکالمعدوم “. اما اجازه دهید که بی پرده بیان کنم اگر نخواهیم تعبیر کارل آلبرشت را به کار بریم باید قائل به یک تغافل جمعی باشیم .در بسیاری از موارد گروه ، استاد و دانشجو می دانیم به بیراهه و یا کجراهه می رویم اما می رویم ! در کارهای بی مایه ای راهنمایی می پذیریم مشاور می شویم داوری می کنیم و عجیب اینکه در این مسیر بازار تملق ها و چاپلوسی هم گرمِ گرم است. غافل از آنکه دیگرانی همه این رفتارها را رصد کرده و بر اساس آن ارزشها را تعیین می کنند به قول حضرت مولانا :
آن یکی پرسید اشتر را که هی
از کجا میآیی ای اقبال پی
گفت از حمام گرم کوی تو
گفت خود پیداست در زانوی تو فریبرز خسروی
منبع : http://nastinfo.nlai.ir/article_2116_199757ac40b64bc5c78301bf4dd902a1.pdf