هفته پیش در جلسه ای که در وزارت علوم در باره نحوه گرداوری و اطلاع رسانی از پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکتری تشکیل شده بود شرکت کردم. در آن جلسه بحث حق مولف مطرح شد . عده ای برای دانشجو بیشترین حق معنوی و مادی را قائل بودند و بعضا هم حق بسیار ناچیزی را از آن دانشجو می دانستند و نفراتی هم هیچ حق مادی برای وی قائل نبودند. نمی خواهم به بحث حق مولف در پایان نامه ها بپردازم که لازم است در جایی مفصلا به آن پرداخته شود. غرضم نکته دیگری است. یکی از حاضران در دفاع از حق مادی و معنوی دانشجو بر پایان نامه ِ عنوان کردند که بعضی استادان راهنما و مشاور هیچ زحمتی نمی کشند و حقوق مادیشان را هم دریافت می کنند چرا باید صاحب حقوقی بیش از دانشجو باشند؟ این بنده خدا درست می گفت بدون اینکه بخواهیم منکر وجود استادان بزرگوار و با شرفی باشیم که از جان مایه می گذارند اما چه کنیم که بارها شاهد بوده ایم که بعضی استادان محترم در جلسه دفاعیه از روی مرحمت پایان نامه را تورق می فرمایند و بعضا حتی زحمت حضور در جلسه را هم بر وجود مبارکشان تحمیل نمی فرمایند و وکیل و نماینده اعزام می فرمایند .خودم شاهد جلسه دفاعیه ای بوده ام که استاد داور!!! از سوی استادان راهنما و مشاور وکالت تام داشت و بحمدالله دفاعیه با موفقیت تام و تمام با نمره عالی به اتمام رسید.تقبل الله !!
چندی پیش دانشجویی گله می کرد که استاد راهنمایم فرموده اند که من حوصله و وقت خواندن همه مطالب را ندارم هر وقت کارت تمام شد خلاصه اش را برایم بفرست همان کافی است . تصور می فرمایید عکس العمل یکی از حاضران محترم که به نوعی مسئولیت پژوهشی سنگینی را هم به دوش می کشند چه بود؟ما در بین خودمان نباید این موضوعات را مطرح کنیم و آن را بزرگ کنیم تا حفظ حرمت شود.
حیرت کردم . می دانیم مرض سخت و کشنده ای گرفته ایم و هر روز ضعیف تر و نحیف تر می شویم. آیا راه برون رفت از آن کتمان و انکار بیماری است؟ آیا ضعف پژوهش در جامعه ما معلول همین برخوردها نیست؟ نمی دانم چرا یاد داستانی از حضرت مولانا افتادم!
ما در این انبار گندم می کنیم
گندم گرد آمده گم می کنیم
گرنه موشی دزد در انبار ماست ……….
|
وشته شده در دوشنبه بیست و سوم مهر 1386ساعت 3:36 توسط فریبرز خسروی گفتگو |