بهار

“در بهاری که نمی‌دانم کی خواهد بود
تازه‌تر خواهم شد
من به سمتی جریان دارم
که پر از آواز چلچله‌هاست…
من به سمتی جریان دارم
که سراسر سبز است
که سراسر آبی‌ست
که سراسر دریاست…”

سعید مغمومی

یک دیدگاه دربارهٔ «بهار»

  1. بگذار
    دست های ما یکدیگر را بیابند
    بگذار
    عشق ما را به سادگی تمام بیازماید
    و سایه من تورا در کوچه آشنا لمس کند!
    بگذار
    در کنار تو بمانم
    شکفتن من به بهار تو وابسته است!

    ” شهاب طاهر زاده “

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.