نقل است که در کابل بعد از طالبان ، در نزدیکی یک مسجد،رستورانی افتتاح شد. در این رستوران تا دیر وقت به رقص و آواز و مشروبخواری مشغول بودند. مومنان و پیش نماز مسجد در همه مراسم و مجالس دست به دعا برداشته و نابودی رستوران و گرداننده آن را از درگاه خداوند خواستار می شدند. چند ماهی از شروع به کار رستوران نگذشته بود که نیمه شبی آسمان تار و پر ابر شد. رعد و برق شدیدی در گرفت و چند ثانیه بعد ، صاعقه از رستوران ، فقط توده خاکستر بر جای نهاده بود.
از فردای آن شب همه مومنان شاد شده و سجده شکر برجای آوردند و معتقد شدند که اگر خواسته ای از سویدای دل طلب شود خیلی سریع اجابت می شود. این شادی دیری نپایید. صاحب رستوران به محکمه شکایت برد که پیشنماز و مومنان عامل نابودی رستوران او بوده اند و باید خسارت بپردازند.البته آنان نپذیرفتند و از پرداخت خسارت استنکاف کردند. قاضی از طرفین خواست ادلۀ خود را بیان کنند. پس از استماع سخنان طرفین قاضی گلویی صاف کرد و گفت:
وضع غریبی پیش آمده است. یک سوی دعوا، مومنانی هستند که به دعا و اجابت آن باور ندارند و در سوی دیگر می فروشی است که برعکس به دعا و اجابت آن باور دارد!
و این حکایت بدان سبب آوردم که بگویم : این وضع غریب در جامعه ما و به ویژه در حوزه کار ما خیلی هم کمیاب نیست! چندی پیش شاهد صحنه عجیبی بودم. مسئول غیر متخصصی اصرار داشت که پروژۀ مورد بحث را که ماهیتی کتابدارانه دارد باید فقط به متخصصان کتابداری سپرد. از سوی دیگر فرزانۀ! کتابداری ، مخالفت شدید داشت و فرد غیر متخصص و البته آشنایی را توصیه می کرد. یعنی ما با پدیده نوینی مواجهیم .غیر متخصصانی که به تخصص ایمان دارند و متخصصانی که عملا تخصص را باور ندارند. از شر کدام دسته باید به خدا پناه برد؟
در هر حال باید به خدا پناه برد؛ و در حالی که ما داریم بیشتر.
من با نظر ” كشاورز ” بسيار موافقم فقط بايد به خدا پناه ببريم ، خدا يك محل كوچك پناهگاهي را به ما نشان دهد و اين چند صباح عمر را با نام نيك سپري كنيم انشاا…
باور بفرماييد شايد آن غير متخصص در عمل كاري غير از اين كند كه تخصص را شرط بگذارد
نمي دانم فواصل بين حرف و عمل خيلي دارد زياد مي شود من از اين شكاف گسترده مي ترسم
نمي دانم ديگر حرفهاي با آب و لعاب برايم باور پذير نيست
ديگر اصلا از شنيدن و حرف زدن نيز خسته شدم ” دو صد گفته به نيم كردار نيست ؟؟”
داستان اول خيلي قابل تعمق بود يعني براي خسارت دادن به استجابت دعايشان حاضر نبودند هزينه پرداخت كنند. و به مرگ و از بين رفتن ديگران راضي بودن خيلي وحشتناك است خداوند همه مخلوقات را دوست دارد و براي آنها كه كمي دور از خدايند دعا كردن را پيشنهاد داده است كه به راه راست هدايت شوند و… خداوند عطوفت و مهرباني است نه خشم و غضب و منتظر نفرين بندگان نمي ماند چون خالص بخشنده و مهربان است
خدا تنها نيت هايمان را مي شناسد خدا مي داند چه مي كنيم
فقط از يك چيز خوشحالم از درون به خدا ايمان دارم و اين تنها نقطه قوت تحمل زندگي است.