دبیر ریاضی خون خونش را می خورد. با خود گفت این بچه چه مرضی دارد که در پایان هر مساله یا درس جدیدی نیشش تا بنا گوش باز می شود مرا مسخره می کند درس را به بازی گرفته است و یا… خیلی خودش را نگه داشت که او را با یک اردندگی از کلاس بیرون نینداخت. زنگ خورد . با عصبانیت به او گفت تو باش. همه رفتند . این اداها چیه که از خودت در می آوری.؟ آقا ! ما هروقت مطلبی را خوب می فهمیم خیلی خوشمان می آید .
دبیر ریاضی
2