با فرانسیس فوکویاما که از پژوهشگران نو محافظه کار است آشنا هستیم. او ژاپنی الاصل و تبعه ی آمریکاست. مقاله اوبا عنوان: THE END OF HISTORY AND THE LAST MAN که بعدها در سال 1991 به صورت کتابی با همین نام تکمیل و منتشر شد موجب شهرت جهانی او شد.این متخصص اقتصاد سیاسی اکنون رییس گروه توسعهٔ اقتصادی بینالمللی دانشگاه جانز هاپکینز در شهر واشنگتن دی سی است. قصد ندارم که در باره او و نظراتش مطلبی بنویسم.
مدت ها است که در سطح گسترده ای از وی عبارتی نقل می شود. با یک جستجوی ساده در اینترنت شبیه این عبارت را به وفور می بینید. به عنوان نمونه در سایت مهدی یار به نقل از نشریه لثارات می خوانیم:
“درسال 1986 یعنی دراوج پیروزیهای رزمندگان مادرجبهه، فرانسیس فوکویاما تئوری پرداز آمريکائی درکنفرانسی در اورشلیم تحت عنوان”بازشناسی هویت شیعه” که توسط صهیونیستها برگزارشد، می گوید :« شیعه پرنده ایست که افق پروازش خیلی بالاتراز تیرهای ماست.پرنده ای که دوبال دارد: یک بال سبزویک بال سرخ.»
او می گوید:« بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالتخواهی اوست.چون شیعه در انتظار عدالت به سرمی برد،امیدوار است وانسان امیدوارهم شکست ناپذیر است.» ببینید چقدرقوی وفلسفی استدلال می کند.
می گوید:« نمی توانید انسانی راتسخیر کنید که مدعی است کسی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور، دنیا را پراز عدل و داد خواهد کرد.» سپس می گوید:« بال سرخ شیعه شهادت طلبی است که ریشه درکربلا دارد وشیعه را فناناپذیر کرده است…شیعه با این دو بال ، افق پروازش خیلی بالاست وتیرهای زهرآگین سیاسی، اقتصادی ،اجتماعی،فرهنگی ،اخلاقی و…به آن نمی رسد.»
آن نقطه ای که بسیاراهمیت دارد بعد سوم شیعه است ، می گوید:« این پرنده زرهی به نام ولایت پذیری برتن دارد.دربین کلیه مذاهب اسلامی، شیعه تنها مذهبی است که نگاهش به ولایت فقهی است.یعنی فقیه می تواند ولایت داشته باشد.این نگاه، برتر از نظریه نخبگان افلاطون است.»
فوکویاما درتوضیح فناناپذیری شیعه می گوید:« شیعه باشهادت دوچندان می شود.شیعه عنصری است که هرچه اورا از بین ببرید بیشترمی شود.»
و جنگ ایران و عراق را مثال می زند. سال 1366 می گوید:« اینها فاوراتسخیر کرده اند،
میروندکربلا را هم می گیرند،این یعنی فتح قدس.اگرکربلا را هم بگیرند،اینجا(بیت المقدس) را هم قطعا خواهندگرفت.» و بعد پیشنهاد می کند که باامتیاز دادن به ایران جنگ را متوقف کنید”
اخیرا او در مصاحبه ای شرکت داشت. مصاحبه گر از چگونگی این عبارات از وی سوال می کند. او می گوید:
“دوستان ایرانی من که این گفته ها را در اینترنت و در مطبوعات ایران دیده بودند برایم پیام فرستادند و پرسیدند که آیا چنین چیزی گفته ام یا نه. من جواب دادم که اصلا نمی دانم این گفته از کجا آمده است، چون من هرگز چیزی که کوچکترین شباهتی به این گفته داشته باشد نگفته ام. من در عمر کاری ام، هرگز یک کلمه هم در باره تشیع به عنوان مذهب یا ایدئولوژی ننوشته ام. بنابراین فکر می کنم این حرفها را یک کسی از خودش درآورده باشد.”
تشخیص صحت این استناد برای افراد عادی آسان نیست و برای خبرگان سخت نیست!
” چون نیست ز هرچه هست جز باد به دست
چون هست به هرچه هست نقصان و شکست
انگار که هرچه هست در عالم نیست
پندار که هر چه نیست در عالم هست”
و گرچه که هر چه بیشتر و بیشتر میگردی میابی:
“کس مشکل اسرار اجل را نگشاد
کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد
من مینگرم ز مبتدی تا استاد
عجز است به دست هرکه از مادر زاد”
…روزهاي خوش من
امروز رنگ به رخسار ندارند
تاكي سيلي بر آنش زنم
كه ايام به كام است…
صداقت و احترام به نظر ديگران اگر داشتيم همه چيز درست مي شد
سلام.خیلی مطلب جالب و مورد نیازی بود.کاش به قضیه تشیع انشتین و ارتباط وی با علامه طباطبایی هم که از جنس همین موضوع است بپردازید
سلام..قضیه تشیع انیشتین و ارتباظ او با ایت الله بروجردی میباشد.نه طباطبایی..متن نامه ها اگر اشتباه نکنم در موزه ی لندن میباشد
با سلام.
در این مورد چه شایسته است به اولین گوینده خبر در ایران مراجعه کنیم…
ماهیت رژیم صهیونسیتی که بر مبنای جعل حقیقت،تحریف و سانسور بنا شده در نظر بگیریم.
احتمال سانسور چنین اظهار نظری از سوی خود گوینده و رسانه صهیونیستی دور از ذهن نیست.
این گونه عبارت ها از سوی نظریه پردازان،به معنای تجلیل از تشیع نیست بلکه با هدف تحلیل و ارایه روش های تضعیف آن،از سوی نظریه پردازان ارایه میشود.پس امکان دارد بالکل تحریف و سانسور شده باشد..