حجم شایعاتی که این روزها در جامعه جریان دارد بسیار بیشتر از آستانه تحمل یک فرد عادی است. این عبور از آستانه تحمل ، اختلالات روانی و تنش های رفتاری را به ارمغان می آورد. هر قدر وسائل ارتباط جمعی از شفافیت کمتری برخوردار باشند و نتوانند و یا نخواهند آیینه وار حقایق را منعکس نمایند ، شایعه جایگاه رفیعتری می یابد و اختلالات و تنشها هم اضافه تر می شود.
به نظر شخصي من هم بايد حقيقت و واقعيت بدون هيچ پرده و يا مصلحت انديشي اعلام شود چون زماني كه يك واقعيت از زبان غير شنيده مي شود اعتمادي در انسان ايجاد مي كند كه شكستن اش سخت است .
خانواده جامعه كوچكي است كه اگر والدين دروغ بگويند و حقايق زندگي را مطرح نكنند فرزند براي يافتن حقيقت به غير پناه مي برد و از كجا معلوم كه غير خير و صلاح او را بخواهد
من بعضي از سوالهاي پسرم را پاسخ نمي دهم و مي گويم بگذار بزرگتر شوي و آن وقت بيشتر مي تواني تعمق كني ولي سعي كرده ام هرگز دروغ به او نگويم چرا كه از بي اعتمادي او نسبت به خودم هميشه هراس دارم .
گفتن حقايق تلخ و شفاف بهتر از تزوير و ريا است .اگر انسان مرتب دروغ بگويد حرف راستش نيز براي ديگران دروغ تصور مي شود و دلسوزي اش نيز مكر و حيله به نظر مي آيد .به انسان دروغگو هيچ كس تكيه نمي كند و…
هرچقدر هم که شایعه بزرگتر باشه انها که اهل معرفت هستند می توانند بفهمند چی دورغه چی راسته
دیگر حنا… رنگ نداره
آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون آن یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است
عکس بسیار جالبی انتخاب کرده اید که خود بیانگر همه چیز است.
ممنون
دلیل سلب اعتمادها نیز به نظر من همین است….
با تشکر از کاریکاتور و مطالب خوبتان
نقاشی زیبایی هست