رشته ناگسترده

چندی پیش مدیرکل کتابخانه های عمومی در یک برنامه تلویزیونی گفته بودند”دانش کتابداری دانش خیلی وسیعی نیست  و تعدادی از همکارانمان را که در سالهای گذشته استخدام کردیم و کتابدار نبودند،  با یک دوره کتابداری که گذراندند خیلی خوب کتابخانه را اداره می کنند“ . این گفتگو اظهار نظرهای بسیاری را در پی داشت. جناب حیدری نژاد نیز که با دلسوزی وافری سعی در طرح مسائل روز حوزه کتابداری را دارند سولاتی را طرح و برای تعدادی از افراد فرستاده بودند که ظاهرا فقط سه نفر پاسخ داده بودند که در این شماره عطف منتشر شده است. ذیلا پاسخ های من را به آن سوالات می بینید. البته مغایرتی مختصری دارد که لابد به مصلحت بوده است!

  1. 1. اینکه عنوان شده است ” دانش کتابداری، دانش وسیعی نیست” ریشه در چه عواملی دارد؟  دلایل چنین اظهار نظری به کجا برمیگردد؟ 

خوب حتما ریشه در واقعیت  دارد . یعنی کتابداری دانش وسیعی نیست. کلام الملوک ملوک الکلام . چرا در این واقعیت آشکار شبهه افکنی می کنید!مگر می شود چنان  شخص شخیص ، کاردان و متعهد کلام بی دلیلی از لبان مبارکشان بیرون بیاید. ایشان با “طراحی الگوریتم ” متوجه  ناگستردگی رشته شده ، وبا بهره گیری از “شبیه سازی رایانه ای ” به نزدیکی کتابداری با ادبیات رسیده اند .

2.  بیان این مساله   از زبان کسی که عهده دار نهاد کتابخانه های عمومی کشور است چه نتایجی  در آینده میتواند داشته باشد و به نظر شما اگر مدیریت یک نهاد فرهنگی همانند نهاد کتابخانه های عمومی اینگونه به کتابداری نگاه کند آیا در کارآمدی  کتابخانه هایی که در این سیستم فعال هستند تاثیر نمی گذارد؟ 

نتایجی که از بیان این مساله حاصل می شود یکی این است که ما کتابداران باید به علت عدم وسعت وعدم عمق رشته کتابداری —فراموش فرموده اند کم عمقی  را هم بیان کنند– از ایشان صمیمانه معذرت بخواهیم و سپاسگزارشان باشیم که با ایثار و از خودگذشتگی ، سرپرستی این موجودات بی وسعت و کم عمق را پذیرفته اند. البته این نگاه بر فعالیت همه کتابخانه های عمومی تاثیر بسزایی داشته و از فردای ادای این فرمایشِ استوار، همه خدم و حشم با سعی بسیار بر گستردگی دانش خود افزوده و با استنشاق این کلامِ خوش رایحه  بر عمق و وسعت معلومات افزوده اند.

3.دبیر کل نهاد کتابخانه های عمومی کشور  در ادامه از رشته های ادبیات فارسی و معارف به عنوان رشته های نزدیک به کتابداری ! یاد کرده اند آیا واقعا این دو حوزه با کتابداری و اطلاع رسانی فصول مشترک دارند و اگر اینطور نیست چنین سخنی از کجا نشات میگیرد؟ 

این از عمق فهم و وسعت معلومات و روش شناسی ایشان نشات می گیرد.و همانگونه که در پاسخ سوال یک عرض شد با استفاده از شیوه های علمی نوین به این مهم متفطن شده اند.

 آیا همه کتابداران ایرانی به زبان فارسی سخن نمی گویند؟ چه دلیلی ازین محکمتر بر نزدیکی رشته ادبیات فارسی با کتابداری. و مگر اکثریت این کتابداران مسلمان نیستند ؟ این هم دلیل وثیق نزدیکیش با معارف اسلامی . نتیجه آنکه این رشته ها نه تنها بهم نزدیکند بلکه به قول ناظم الاطبا هر یک عنیقانند مر دیگری را. عده ای شایع می کنند که مثلا این رشته با رشته ارتباطات یا فناوری اطلاعات نزدیکی بیشتری دارد و یا کتابداری و اطلاع رسانی جزء علوم اجتماعی است. این سخنان نسنجیده نشان دهنده  ذهن سقیم و غرب زده آنان است.

4. لطفا چنانچه نکاتی دیگر پیرامون این مساله در ذهن دارید که به تجریه و تحلیل این مساله کمک میکند بیان کنید.

 ایشان در اولین نشست مطبوعاتی خود در سال 86 پس از انتصاب “اتمام دوره رکود و شروع دورانی جدید و پر تلاش برای کتابخانه های عمومی» را اعلام فرمودند. هم چنین مژده دو برابر شدن تعداد کتابخانه هاي سراسر کشور از 1750 واحد به 3000 واحد، افزايش خدمات اينترنتي و کتابخواني تا سقف يک ميليون ساعت‌، افزايش تعداد عناوين کتابهاي موجود از 15 ميليون جلد به 40 ميليون جلد، راه اندازي کتابخانه هاي مرکزي در تمام شهرستان ها از 2 واحد به 130 واحد را به شیفتگان فرهنگ و خرد دادند. اکنون پس از گذشت چهارسال می بینیم که کتابخانه های عمومی به همه این اهداف نائل شده و در بعضی حوزه ها از برنامه هم پیش افتاده است. حتی اخیرا به فکر ابداع رده بندی جدیدی افتاده و مناقصه آن را برای اهل علم فرستاده اند. لذا با توجه به این حجم عظیم موفقیت که نشان دهنده درایت در برنامه ریزی و اهتمام در عمل است ،  شایسته است  از وجود مبارکشان خواسته شود  که به شورای گسترش وزارت علوم پیشنهاد فرمایند تا این رشته ناگسترده را که تا دکتری وقت جوانان این آب و خاک را تلف می کند تعطیل کنند. اگر نشد دستور فرمایند تا  بر عمق و گستره رشته کتابداری بیفزایند. و در صورت امکان برای رشته های ادبیات فارسی و معارف هم گرایش کتابداری تعریف شود. شاید رشته کتابداری هم  مثل کتابخانه های عمومی با عنایت کلامی ایشان دوره رکودش پایان یابد .

3 نظر در “رشته ناگسترده

  1. شش ماه است که ریز نمرات خود را از دانشگاه درخواست کردم
    شش ماه است که برای کندن کلمه ” علوم ؟؟کتابداری و یا اطلاع رسانی ” زمان می گیرند
    از بازی با کلمات
    از سخن های سطحی و بدون عمق
    از موفقیت های بی نتیجه
    از حرف به جای عمل
    از پیروزی های کم ارزش خسته شدم

  2. سلام

    همه این مسوولینی که این طور طرز فکرایی دارند ورق خواهند خورد…

    باید سعی کنیم درآینده کتابدارایی استخدام نمایند یا به مقام وزارت برسانند که حداقل دوسال تو این حوزه کار کرده باشند دوسال زیر پرچم

    به خاطر اینکه شخص قبلا نماینده شهری تو مجلس بوده وتو این حوزه کاری نکرده خوب مسلمه نیروهای متخصص دور وبرش نیستند

    وحق هم دارند لباشو ن رو تر کنه و بفرمایند:

    دانش کتابداری دانش خیلی وسیعی نیست

  3. با عرض پوزش فراوان از شما استاد گرامی
    بسیار شرمنده ام از برخی الفاظ و کلمات ولی خوب به هر حال شکر تلخ زننده هم نوشداروی بیداری پس از مرگ برخی
    انسانهای این زمانه ما نخواهد شد .دریغا

    بوقلمونی، گاوی بديد و بگفت: در آرزوی پروازم اما چگونه، ندانم
    گاو پاسخ داد: گر ز ت پ ا ل ه من خوری قدرت بر بالهايت فتد و پرواز كنی
    بوقلمون خورد و بر شاخی نشست
    تيراندازی ماهر، بوقلمون بر درخت بديد
    تيری بر آن نگون بخت بينداخت و هلاكش نمود.
    نتيجه اخلاقی
    با خوردن هر گندی شايد به بالا رسی، ليك در بالا نمانی

    پند دوم
    .گنجشكی از سرمای بسيار قدرت پرواز از كف بداد و در برف افتاد
    .گاوی گذر همی كرد و تپاله بر وی انداخت
    .گنجشك ز گرمای تپاله جان بگرفت و به آواز مشغول شد
    .گربه ای آواز بشنيد، جست و گنجشك بدندان بگرفت و بخورد

    نتيجه اخلاقی
    هر كه گندی بر تو انداخت، حتماً دشمن نباشد.
    هر كه از گندی بدر آوردت، حتماً دوست نباشد
    گر خوشی، دهان ببند و آواز بلند مخوان

    پند سوم
    خرگوش از كلاغی بر سر شاخه پرسيد
    كه آيا من نيز مي توانم چون تو نشسته، كار نكنم؟
    كلاغ پاسخ داد: چرا كه نه
    خرگوش بنشست بی حركت
    روباهی از ره رسيد و خرگوش بخورد

    نتيجه اخلاقی
    لازمه نشستن و كار نكردن بالا نشستن است

    پند چهارم
    برای تعيين رئيس، اعضاء بدن گرد آمدند
    مغز بگفت كه مراست اين مقام كه همه دستورات از من است
    سلسله اعصاب شايستگی رياست، از آن خود خواند
    كه منم پيام رسان به شما، كه بی من پيامی نيايد
    ريه بانگ بر آورد
    هوا ، كه رساند؟ …. من ، بی هوا دمی نمانيد، پس رياست مراست
    و هر عضوی به نحوی مدعی
    تا به آخر كه سوراخ م ق ع د دعوی رياست كرد
    اعضاء بنای خنده و تمسخر نهادند و م ق ع د برفت و شش روز بسته ماند
    اختلال در كار اعضاء پديدار گشت
    روز هفتم، زين انسداد جان ها به لب رسيد و سوراخ م ق ع د با اتفاق آراء به رياست رسيد

    نتيجه اخلاقی
    .چون لازمه رياست علم و تخصص نباشد، هر سوراخ م ق ع د ی رياست كند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.