کتابخانه ملی یا نابودخانه!

همیشه با بکارگیری کلمه ملی برای کتابخانه ها ی مرکزی استانها موافق نبوده ام .زیرا معتقدم همه ما اعم از ترک و کرد و لر و فارس و… یک ملتیم و این ملت یک کتابخانه ملی باید داشته باشد و آن کتابخانه ملی ایران است. اما همیشه علاقه مند بودم فرصتی دست دهد تا با این کتابخانه ها آشنا شوم . یکی از قدیمی ترین و شاید قدیمی ترین آنها کتابخانه ملی رشت است کتابخانه ای که در سال 1306 توسط جمعیتی فرهنگ دوست تاسیس شده و سعی کرده اند که همیشه غیر دولتی و مستقل بماند. این که هشتاد سال پیش مردمی سعی کرده اند با توان خود کتابخانه بنا کنند و راسا اداره کننده آن باشند مایه مباهات است.اما ای کاش تصویر خود ساخته از این کتابخانه قدیمی در ذهنم باقی می ماند و به این بازدید نمی رفتم. 2000 جلد کتاب خطی ارزشمند توسط موریانه ها و کپک ها در حال نابودی قطعی است . و این آزمایش و تست لازم ندارد . با چشم غیر مسلح هم آثار فعالیت این موجودات بخوبی قابل رویت است. کتابخانه فضای لازم برای کتاب جدید ندارد . برای گسترش فضا وصله پینه عجیبی در حال انجام است که به اصالت و قدمت بنا بشدت آسیب وارد کرده است. تلاش مسئولان دلسوز به جایی نرسیده و آنانتوان مالی مکفی برای پرداخت هزینه ها و حقوق را ندارند. وقتی عنوان شد که این کتابها در حال نابودی است و سریعا باید آفت زدایی و ترمیم شود و پیشنهاد شد که کتابخانه ملی حاضر است به این مهم مبادرت ورزد. فرمودند بر اساس اساسنامه هیج کتابی را اجازه نداریم از کتابخانه خارج کنیم و… به راستی این کتابخانه ها نیاز به باز تعریف و باز مهندسی جدی دارند که در عین حفظ نیات بانیان اولیه  بتوانند در خدمت نسل جدید در عصر اطلاعات قرار گیرند و از میراث مکتوب نیز به درستی حفاظت کنند و به حیات خود ادامه دهند. آن چه من دیدم موجودی است که مصداق اکمل لایموت و لا یحیی است ونام نابودخانه بیشتر زیبنده آن است تا کتابخانه  . قرار هایی گذاشته شد اما تجربه نشان داده است که تا عمل فاصله بسیار است.  

 + نوشته شده در  جمعه بیست و هشتم اردیبهشت 1386ساعت 3:55  توسط فریبرز خسروی وبلاگ گفتگو

*******************************************************************************************************

بازهم كتابخانه رشت!!!!!!!!!!
اگر خاطرتان باشد طي نوشته اي با عنوان كتابخانه يا نابود خانه مطالبي را در باره كتابخانه ملي رشت به اطلاعتان رساندم.

طبق قرار قبلي براي بررسي كاستيها و نيازهاي آن كتابخانه هفته پيش تيمي سه نفره از كتابخانه ملي عازم رشت شدند تا ضمن مشاهده دقيق كتابخانه و نمونه برداري از آفات موجود در بخش خطي و ساير نيازها گزارش چامعي را براي رفع مشكلات ارائه دهند.

ظاهرا و شايد باطنا ! اعضاي محترم هيات مديره از اينكه عده اي كتابدار بيايند و كتابخانه را به دقت بررسي كنند به شدت هراس دارند لذا با آنان همكاري نكرده بودند. . نمي دانم اين هراس حاصل تجربيات پيشين آنان است يا انگيزه اي ديگري دارد. به هر حال از نوادگان ميرزا بعيد است كه چنين تصور كنند كه بازديد عده اي كتابدار مشفق كه راه را بر خود هموار كرده و براي همراهي و معاضدت عازم شهر آنها شده اند قصد داشته باشند مثلا كتابخانه را غارت كنند و يا … گرچه موريانه ها و كپك ها خود بدون اذن هيات مديره به حيف و ميل ميراث مكتوب ملت مشغولند. نمي دانم روز مباداي آن هيات مديره محترم كي است؟

به هر حال از كتابداران و فرهنگيان  محترم خطه گيلان درخواست مي شود فكري به به حال اين كتابخانه بكنند.

+ نوشته شده در  یکشنبه سیزدهم خرداد 1386ساعت 11:14  توسط فریبرز خسروی وبلاگ گفتگو

2 نظر در “کتابخانه ملی یا نابودخانه!

  1. سلام استاد
    امیدوارم خوب باشین
    سال 1386 . از اون موقع خیلی می گذره خوندن این مطلب برام تاسف آور بود! نمیدونم چی باید بگم
    مخصوصا که خودمم اهل و ساکن انزلی هستم متاسفانه! نمیدونم شایدم خوشبختانه!……

    • عملا بسیاری از کتابخانه ها همین سرنوشت را پیداکرده اند. و هیچ فریادرسی هم نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.