باسمه تعالي
جناب آقای اشعری
ریاست محترم سازمان متبوع
با سلام
پیرو نامه دبیر محترم کمیسیون فرهنگی مجمع تشخیص مصلحت، ماده ذیل با چند زیربند پیشنهاد میشود:
6- برنامهریزی برای حرکت کشور به سوی جامعه اسلامی دانایی محور از طریق ارتقاء معرفت عمومی.
– افزایش سواد اطلاعاتی در همه اقشار.
– ارتقای سطح خواندن با همکاری همه نهادها و ارگانها.
– ارتقاء و رشد نهادهای آرشیوی و کتابخانه ملی و استانی.
– تسهیل و ارتقای امر نشر کتاب و اطلاعات، اطلاع رسانی و کتابداری.
در این پیشنهاد سعی شده است عناصر کلیدی در امر اطلاعات، اطلاعرسانی مورد توجه قرار گیرد. لازم است در هر پیشنهادی مفاهیمی همچون: جامعه معرفتی یا جامعه دانایی محور، سواد اطلاعاتی، ارتقاء سطح خواندن، تسهیل امر نشر و اطلاعات و اطلاعرسانی مورد تأکید قرار گیرد.
دکتر فریبرز خسروی
معاون اسناد ملی ایران
این نامه مربوط به 4 سال پیش است .
جناب دکتر جان استاد گرام
سلام
ممنون از اطلاع رسانی جنابعالی اما من یک سئوال دارم چرا چرا این زمان باید از این قبیل مراودات پرده برداری شود متاسفانه کتابخانه ملی سیر قهقرایی خود را بشدت در زمان اقامت گزیدن این آقا (اشعری) طی کرد بطوری که امروز با مدیرانی که بر این مسند نشسته اند – به شهادت همه کارکنان سازمان چه دوست و دشمن – متاسفانه بدنه سازمان بوسیله این مدیران تازه بدوران رسید نالایق مانند موریانه از داخل خورده و پوسیده شده .
مدعیان امروزی معتقدند که هیچ کاری تاکنون در کتابخانه انجام نگرفته و اینها کارهای 16 -17 سال مانده را به منصه ظهور رسانده اند و با شوهای که هر روز در سازمان و رسانه ها برگرار می کنند قصد دارند عدم لیاقت خودشان را بپوشانند .
متاسفانه باید گفت اگر در زمان آقای اشعری بالاترین ظلم را با بازنشسته کردن اجباری و غیر اختیاری – متخصصان و هیات علمی و کاردان و قدیمی که می توانستند حداقل به جرات حرف دلشان را بزنند – در حق این سازمان به انجام رساندند
کاش همان زمان این گونه نوشتارها به رویت می رسید تا مشخص شود که چه افراد نا لایق و بی اطلاع و پرمدعا بر مسند هستند و ریشه خیلی ثمرات را در کتابخانه نمی سوزانیدند. و شاید شاید می تونستیم از هجوم گروهی تازه به دوران رسیده که آخر کار به سفره نیمه خالی مانده کتابخانه را با استخدام 300 نفر از دوستان و اقوام خود در کتابخانه (متاسفانه غیر متخصص)رسیدند جلوگیری کنیم
اما افسوس و صد افسوس که خدا هم ما را لایق انچه می کنیم کرده و عزیزانی چون استادان در گذشته را نیز از جمع ما کم می کند تا شاید بر غیرت برخی مدیران و متخصصان مدعی همکار درخیانتهای این آقایان هوشیار شوند و صد افسوس که همه در اندیشه بدر کشیدن گلیم خویش اند .
اینها گوشه ای از درد دل بنده بود اگر فکر می کنید تند رفته ام و یا ممکن است مشکلی برای نوشتار من در این پست برای بنده و یا شما بیاید می توانید حذف نمایید.
با سپاس