چند سال پیش یکی از آشنایان که تنها پسر خانواده است وارث کارخانۀ بزرگی شد..یکی دو سالی روند گذشته را ادامه داد. اما آهسته آهسته این حس در او پدید آمد که گویا در همه فنون مدیریتی و فنی کارخانه تخصص یافته است. لذا اعلام کرد که کشتیبان را سیاستی دگر آمد . از اسفند ماه جمعی را گرد می آورد که برای سال بعد می خواهد برنامه ریزی کند و تغییراتی را پدید آورد . هر سال عملا یکی دو ماه کارخانه به حالت تعلیق در می آمد سپس از اردیبهشت به این نتیجه می رسید که بسیاری از تصمیمات غیر قابل اجراست . آن قدر به این تغییرات داهیانه ! ادامه داد تا کارخانه را که حاصل تلاش 60 ساله پدرانش بود به تعطیلی کشاند.نزدیکان او می گفتند که فلانی دچار بیماری سال نو است. خیال می کند همانگونه که در کودکی برای سال نو، رخت و کفشش نو می شد باید حتما تغییراتی را پدید آورد. به نظر می رسد بعضی مراکز اطلاع رسانی هم دچار همین مرض شده اند . از بهمن و اسفند هوس نوآوری و برنامه ریزی می کنند و وعده تغییر و تحول می دهند.. برنامه های بخش ها گرداوری می شود . طرح های چشمگیری مطرح می شود. هنوز مرکب طرح ها خشک نشده ده ها مصاحبه و خبر از آن می سازند. مخلص کلام اینکه از سال نو بهشتی ترسیم می شود. اما کم کم تا اردیبهشت و خرداد در برخورد با واقعیت ها و تواناییها ، این تب رو به افول می گذارد و فراموش می شود.حاصل این تلاش ها! برای این مراکز چند دستاورد دارد:
* طرح ها و وعده های اتوپیایی ، این طرح ها به علت غیر قابل اجرا بودنشان کم کم بدنه سازمانی را دچار یاس یا فریب می کند و آنان را نسبت به فوائد برنامه ریزی بی اعتماد می سازد.
*تعلیق و نیمه تعطیل شدن کارها از اسفند تا خرداد، رندان این مراکز جهت وزش باد را خیلی زود تشخیص داده و عملا چندین ماه یا بیکارند و یا مشغول طراحی برای سال بعد خواهند بود!
* دستاورد اصلی و ماندنی هم افراد غیر متخصصی هستند که هر سال منتصب می شوند. البته اینان هم به آهستگی که نه! بلکه خیلی سریع احساس تخصص می کنند. مثلا اگر دیدید که یک فوق دیپلم حشره شناس در باره ضریب تاثیرگارفیلد اظهار نظر می فرماید خیلی تعجب نکنید زیرا بعضی ازین نومنصبان از طریق استنشاق به تخصص و اشراق و اشراف می رسند.
لازم به یادآوری است که این نوشته در باره تغییرات و برنامه ریزی هایی است که از دل بی برنامگی برون می آید و نافی تغییرات داهیانه و خردمندانه نیست. تغییراتی که از نیاز واقعی برخاسته باشد و برای رفع آن نیاز نیز عقل و تجربه و دانش بشری به کا ر گرفته شود.