دکتر جعفری مذهب در وبلاگ گفتگو با خواندن فاتحه برای روز اسناد ملی مرا هم واداشت که چند خطی مرثیه سرایی کنم! با آنکه بر این باورم که این حذف و اضافات رسمی نمی تواند از قدر و ارزش فعالیتی بکاهد و یا بر آن چیزی بیفزاید. ارزشگذار واقعی مناسبت ها خود فرهنگ عمومی است نه شورای آن!
دبیر شورای فرهنگ عمومی که از قضا دبیر کل هیات امنای کتابخانه های عمومی نیز هستند اعلام داشته اند که روزهایی که موضوعیتشان منتفی شده و یا دلالت ضعیفتری دارند !و یامتولی خاصی نداشته اند حذف و بجای آن ها روزهایی افزوده شده است. روزهای اسناد ملی ، گل و گیاه ، گفتگوی تمدن ها ، اسکان معلولان و سالمندان و روز ایمنی در برابر زلزله از تقویم حذف شده اند.(http://ilna.ir/newstext.aspx?ID=149695 )
ممکن است اعضای شورای فرهنگ عمومی در درک متولی و یا بلا موضوع شدن زلزله و گل و گیاه زحمت زیادی کشیده باشند! اما اعضای این شورا که علی القاعده همگان باید از خبرگان حوزه فرهنگ باشند ، قطعا در انتساب روز اسناد ملی به سازمان اسناد و کتابخانه ملی نباید دچار مشکل بوده باشند زیرا سال هاست که از سوی سازمان به این مناسبت نمایشگاه وکنفرانس ملی و منطقه ای برگزار شده و پوستر و تمبر نشریافته است.و همانگونه که گفتم رئیس شورا دبیر کل هیات امنای کتابخانه های عمومی هستند و رئیس سازمان هم عضو همان هیات امناست. قطعا اقلا رئیس شورای فرهنگ عمومی نباید از اینکه کدام سازمان متولی روز اسناد ملی بی اطلاع بوده باشد . اصولا انتساب روز اسناد ملی به سازمان اسناد ملی کشور نباید خیلی نیاز به سوزاندن فسفر داشته باشد. احتمالا وجه دوم یعنی از موضوعیت افتادن سند و استناد باعث این تصمیم محیرالعقول شده است. پیتر آیزمن در مورد معماری بیانی دارد که به نظر می رسد در مورد این نوع معماری مناسبتها نیز موضوعیت داشته باشد. او می گوید:
“مدرنیستها مدعی هستند که مدینه فاضله را باید در آینده جستجو کرد، پستمدرنیستها نیز به دنبال این مدینه فاضله در گذشته هستند؛ ولی به اعتقاد من، معماری امروز باید این مدینه فاضله را در شرایط امروز پیدا کند؛ معماری امروز ما باید منعکسکننده شرایط ذهنی و زیستی جامعه امروز ما باشد.” احتمالا به زعم شورای فرهنگ عمومی شرایط ذهنی وزیستی و سیاسی اجتماعی جامعه ما به گونه ای است که نیازی به مهم شمردن “اسناد” و “گل و گیاه” و “گفتگوی تمدن ها ” و” ایمنی در برابر زلزله” ندارد و احتمالا بیشترشان و از جمله زلزله موضوعیتش را از دست داده است.
سلام
بايد هم حذف مي شد استاد چرا حذف نشه
وقتي كه 40سال از عمر ان تو ايران مي گذرد و من دانشجو تو اينترنت مسائل آرشيوي رو دنبال مي كنم وهيچ مطلبي كه به دردم بخورد نمي دهد
تازه تو اين چند سال آقاي دكتر چند كتاب آرشيويست ها به خودشون زحمت دادند ونوشتند غير از چند عنوان كتاب كه اون هم مشخصه ترجمه هست يا به دست كساني نوشته شده مثلا دكتر كياني كه اصلا ايشون جغرافيا رشته اصليشونه تازه بايد به ايشون دستمريزاد هم گفت دستشون درد نكنه كه چند عنوان كتاب را تحويل دادند اقاي مرادي هم به اين شكل ،و…
ای خداوند!
به علمای ما مسؤولیت و به عوام ما علم
و به دینداران ما دین و به مؤمنان ما روشنایی
و به روشنفكران ما ایمان و به متعصبین ما فهم
و به فهمیدگان ما تعصب
و به زنان ما شعور و به مردان ما شرف
و به پیران ما آگاهی
و به جوانان ما اصالت و به اساتید ما عقیده
و به دانشجویان ما نیز عقیده و به خفتگان ما بیداری
و به بیداران ما اراده و به نشستگان ما قیام
و به خاموشان ما فریاد و به نویسندگان ما تعهد
و به هنرمندان ما درد و به شاعران ما شعور
و به محققان ما هدف و به مبلغان ما حقیقت
و به حسودان ما شفا و به خودبینان ما انصاف
و به فحاشان ما ادب و به فرقههای ما وحدت
و به مردم ما خودآگاهی
و به همهی ملت ما، همت تصمیم و استعداد فداكاری و شایستگی نجات و
عزت ببخش!
من با نظر آقا و يا خانم احساني كمي اختلاف نظر دارم ضعف در عدم چاپ كتاب در موضوع خاص دليل بر كم اهميت بودن آن نيست چه بسا با تكيه بر كتابهاي ترجمه و استفاده از تجارب و كاربرد عملي كارهاي سازمان ملي اسناد و همايش هاي سالانه آرشيو هر روز توجه به اسناد بيشتر شود
امروز روز اسناد حذف می شوذ فردا آرشیویست بعدش کتابدار!
هیچ بعید نیست!
باسلام وآرزوي توفيق براي تمامي سندپژوهان ومحققان تاريخي ،اينجانب نيزبانظرخانم ياآقاي احساني مخالفم.اولا سازمان اسنادملي ايران بااينكه درسال 1381باكتابخانه ملي ادغام گرديد و باتوجه به اين كه هم اكنون از تشكيلات سازماني مناسبي برخوردار نيست ؛ اما صرفا با اتكا به توانمندي هاي گروهي ازمديران وكارشناسان دلسوز و همچنين پايگاه هاي فرهنگي عملكرد درخشاني داشته است و ازطرف ديگرضعف در عدم چاپ کتاب در موضوع خاص دلیل بر کم اهمیت بودن آن نیست.