آدم خوب

آدم خوب يا بد وجود ندارد، بعضی کمی خوبتر يا کمی بدترند، اما عامل تحريک همه بيشتر سوءتفاهم است تا سوءنيت، يک‌جور نابينائی نسبت به آنچه در قلبهای يکديگر می‌گذرد. هيچکس ديگری را به ديده واقعيت نمی‌بيند بلکه همه از محدوده نقصهای ضمير و نفس خود به ديگران می‌نگرند. ما همه در زندگی خود يکديگر را همين‌طور می‌بينيم. خودبينی، ترس، هوس و رقابت (تمامی اين کژيهای درون نفس ما) ديدگاه ما را نسبت به ديگران تشکيل می‌دهد. به تمامی اين کژيهای نفسانی خود، کژيهای نفسانی ديگران را نيز اضافه کن و آن وقت خواهی فهميد که از پس چه شيشه تار و ماتی به يکديگر می‌نگريم. اين شرايط در تمامی روابط زندگی موجود است مگر در يک مورد نادر، يعنی هنگامی‌که دو نفر نسبت به يکديگر چنان عشق عميقی احساس کنند که تمامی اين لايه‌های کدر و مات در مقابل آن بسوزد و فرو ريزد و آن‌دو قلب‌های برهنه يکديگر را ببينند… .
 
 
مارلون براندو .واژه‍ های‍ی‌ ک‍ه‌ م‍ادرم‌ ب‍ه‌ م‍ن‌ آم‍وخ‍ت‌: س‍رگ‍ذش‍ت‌ م‍ارل‍ون‌ ب‍ران‍دو/ [وی‍راس‍ت‍ار] راب‍رت‌ ل‍ی‍ن‍دزی‌؛ ت‍رج‍م‍ه‌ ن‍ی‍ک‍ی‌ ک‍ری‍م‍ی‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ف‍رزان‌ روز‏‫، ۱۳۸۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.