جامی شکسته دیدم در بزم میفروشی
گفتم بدین شکسته چون باده میفروشی؟
خندید و گفت زین جام..جز عاشقان ننوشند
مست شکسته داند قدر شکسته نوشی
؟؟
جامی شکسته دیدم در بزم میفروشی
گفتم بدین شکسته چون باده میفروشی؟
خندید و گفت زین جام..جز عاشقان ننوشند
مست شکسته داند قدر شکسته نوشی
؟؟
باسلام و عرض ادب
خواستم نظرتون رو نسبت به شعر زیر بدونم شعر از خودم هست
بخشی از شعر
دلم تنگ است
تو ای ساحل مرا دریاب
مرا با خود به شهری بر در آن میخانه ای باشد
صبا و کوزه و ساقی در آن پیمانه ای باشد
از این دنیای وانفسا گریزانم
صدای آه می آید
درون کوچه تاریک و دهشت بار
صدای آه نزدیک است …
و همچنین بخشی از شعردیگر از خودم
اگه روزی خود ساقی بشه مست
بگیره پیمونه از مردم پست
اگه میخونه بشه جای قمار
برن اونجا آدمای نابکار
دیگه دنیا واسه من میشه خراب
شادیا میشن برام مثل سراب
زندگی میشه یه جور خرابه بوم
میخونه شبا برام یه جغد شوم
……
با تشکر از شما دوستان و جناب خسروی عزیز