مدتها بود که فرصت مراجعه به گروه بحث کتابداری را نداشتم . امشب که مراجعه کردم با این نوشته از سرکار خانم نگار فاصلی مواجه شدم که از آن خبر نداشتم :
نگار فاصلی
در دوران پایان نامه، مقاله ای می خواندم از یکی از دانشجویان دوره دکتری که در حال حاضر عضو هیئت علمی یکی از دانشگاه های ایران است. کلام و بیان آن مقاله به قدری سنجیده و حرفه ای بود که با خودم گفتم ایشان (نویسنده مقاله) چه نخبه ای بوده و تا کنون کسی او را کشف نکرده. هر چه پیشتر می رفتم بیشتر آه از نهادم بلند می شد که ما کجاییم و او کجا، این مقاله از نظر ساختار و انتخاب کلمات و موجز گویی و … واقعا استادانه نوشته شده. خلاصه در آن بی اعتماد به نفسی دوران پایان نامه که همه به آن دچار می شوند، روزها به قلم آن دانشجوی دکتری فکر می کردم و به خودم امید می دادم که اگر وارد مقطع دکتری شوم احتمالا اینگونه نوشتن را یاد خواهم گرفت. تا اینکه مقاله دیگری در همان زمینه پیدا کردم از دکتر فریبرز خسروی. تاریخ دو مقاله را که نگاه کردم دیدم دکتر خسروی خیلی پیشترها آن مقاله را چاپ کرده بود و این دانشجوی عزیز آن را مجدد از زیر غبار چند ساله بیرون کشیده و حتی زحمت جا به جا کردن پاراگرافها و کلمات را هم به خود نداده است. دیده بودم کسی کتابی را ترجمه کند و به اسم خود تالیفی معرفی کند، دیده بودم از روی کتاب دیگران چند صفحه کپی کنند در کتاب یا پایان نامه شان. ولی هنوز این جرات را در کسی ندیده بودم که مقاله یک نفر دیگر را به نام خودش چاپ کند. و البته جای سوال بود که داور این مقاله و مجله ای که این مقاله را چاپ کرده بود نتوانسته بودند این نکته را تشخیص دهند. به هر حال کشف این مسئله برای من درسهای زیادی داشت. اول آنکه استادانه نوشتن، استادانه کار کردن می خواهد و سالها تجربه. پس در شروع راه نه توقع استادانه نوشتن از خود داشته باشم و نه در دیگران این توقع را شکل دهم. دوم آنکه عرصه شاگردی، عرصه آزمون وخطاست.می نویسیم ولی قرار نیست بهترین باشد. اگر سالها بعد نوشته های جدیدم را با نوشته های اکنونم مقایسه کردم و دیدم پیشرفت کرده ام، نیکوست. سوم آنکه پذیرفتم کشور ما، جهان سوم است. جایی که امکانات تولید علم ونظام آموزشی مولد علوم در آن نقصانهای زیادی دارد و حتی گاهی نمی دانیم چکار می کنیم و کجا ایستاده ایم. پس اگر گاهی به ضرورت فهمیدیم که باید از دانسته های کشورهای پیشرفته بهره گیرم، خوب است ولی حق نداریم آن را با نام تالیف به نام خودمان چاپ کنیم. شجاعت این را داشته باشیم که بگوییم فلانی در فلان کشور پیشرفته سالها در این زمینه تحقیق کرده و به این نتیجه ای رسیده است که حالا خدمتتان عرض می کنم. چهارم آنکه شاید کسی نفهمد که مقاله فلان استاد را، کتاب فلان نویسنده را، طرح فلان پژوهشگر را به نام خودم چاپ کردم اما اگر روزی کسی فهمید، اعتبار نوشته هایی که خودم هم نوشته ام زیر سوال می رود. و پنجم آنکه عرصه کتابداری و علم اطلاعات دامنه ای وسیع دارد. در آموزش و یادگیری جا دارد، در مدیریت جا دارد، در تکنولوژی جا دارد، و خود نیز عرصه ایست. این انعطاف پذیری کمک می کند که خیلی راحت با دیگر رشته ها به خصوص در عرصه آموزش مدیریت و تکنولوژی ترکیب شود و ترکیبهای جدیدی و نویی ایجاد کند. به علاوه آنقدر عرصه های دردمندی در علوم ایران وجود دارد برای تحقیق که نیاز به مسئله ساختن نیست. خوشبختانه ما دنیایی مسئله ایم که حل علمی و آگاهانه آنها به ندرت اتفاق افتاده است.
این نتیجه های شخصی را نوشتم تاهر بار خواستم چیزی بنویسم و کار پژوهشی جدیدی را شروع کنم به خودم یادآور شوم.
با احترام