تیتر درشت شماره اخیر کتاب هفته (171) “بازتاب رشد سرانه مطالعه ” است. وزیر ارشاد اعلام فرموده اند که : “مطالعه در کشور به 5/18 دقیقه ارتقاء یافته است” . پس از اعلام این پیروزی میمون و مبارک از سوی ناشران و خبرگان نیز تحلیل های مغتنمی ارائه شده که علت این رشد مقبول را توجیه فرموده اند مثلا مدیر انتشارات جمال قم ” تالیف آثار غنی و تامین کننده نیاز های جامعه را از عوامل افزایش مطالعه دانسته اند.”
با آن که حافظه تاریخی کوتاه مدت و بلند مدت ملت کمی تا قسمتی ضعیف است اما به کمک فناوری نوین کمی این کم حافظگیمان بحمدالله ترمیم شده است. در اردیبهشت ماه همین امسال جناب وزیر در اعتراض به آمار میانگین سرانه مطالعه فرموده بودند: “در مورد سرانه مطالعه حال حاضر كشور بنده هيچ گونه آماري ندارم. نميدانم آنها هم كه ميگويند آمارشان را از كجا آوردهاند.”اینکه در اردیبهشت آماری در دست نداریم اما در بهمن رشد سرانه مطالعه را به جشن می نشینیم از آن معجزات یک شبه ای است که جنس آن را نوعی عدد سازی ویا “شکنجه اعداد”(Torturing the data) باید دانست. آنقدر با عدد ور می رویم تا نتیجه مورد نظر به دست آید . دیگران ما را در اقتصاد و اقتصاد سنجی از این فریب بر حذر داشته اند و اینان آن را در حوزه فرهنگ به کار گرفته اند. البته ظریفی نقل می کرد که ار مقامات فرهنگی خواسته اند که ازین پس عددی جز 5/18 را اعلام نفرمایند. اما ظاهرا رئیس محترم کتابخانه مجلس این توصیه رانشنیده اند که در همین ایام در مصاحبه با کتاب نیوز گفته اند”حدود 95 درصد مردم جامعه ایران کتابخوان نیستند و تمایلی هم به خرید کتاب ندارند” گویا آمار کتابخوانی هم مثل آمار فولاد و مس و خط فقر به شدت دچار قبض و بسط و عذاب! است.
+ نوشته شده در یکشنبه هجدهم اسفند 1387ساعت 3:42 توسط فریبرز خسروی | آرشیو نظرات