موسیقی روان و دلنشین فیلم محمد رسولالله (ص)، سالهاست که در ذهن ما ایرانیان جای گرفته است. شاید وقتی موریس ژار این اثر و آثار ماندگار دیگری نظیر موسیقی فیلمهای عمر مختار، روح و آخرین پرواز را پدید میآورد، فکر نمیکرد فرزندش، ژان راه دیگری را بپیماید. اما سرعت تغییرات چنان پر شتاب بود که ژان میشل ژار مبدع موسیقی نوین الکتروآکوستیک شد. در برخی اجراها، او را میبینیم که بر تارها و ابزارهائی زخمه میزند که از جنس مجاز است!
این تغییرات، در عصر ما منحصر به حوزة موسیقی نیست؛ از سیاست تا اقتصاد و از هنر، عرفان و دین تا فلسفه در معرض وزشی قرار گرفته است که میطلبد فرزانگان و فرهیختگان هر کشوری مسیر خود را در هر حوزة معرفتی و رفتاری مشخص سازند و دگرگونیهای محتمل را خردمندانه پیشبینی کنند. هرگونه تأخیر در این مهم، زیانهای جبرانناپذیری حتی برای نسل آینده به بار خواهد آورد. گورباچف، در سال 1989در سفرش به آلمان شرقی، به اریش هونكر، رهبر آن کشور سخن درسآموزی گفت: کسانی که تأخیر کنند، زندگی آنان را تنبیه خواهد کرد. تأخیر در درک تغییرات و برنامهریزی برای آن، تنبیه نسل کنونی و بویژه نسل آینده را درپی خواهد داشت.
یکی از حوزههائی که تأثیرپذیری شگرفی در مسیر این تحولات داشته است، حوزة کتابداری و اطلاعرسانی است. نگاه به اطلاعات و تعاریف و محملهای آن، بسرعت در حال تغییر است. امروزه تعبیراتی همچون انفجار اطلاعات، بهمن اطلاعات و رودخانة اطلاعات، تعابیر رنگباختهای هستند که در مقابل شتاب دگرگونیها، تداعیکنندة معنای درست نخواهند بود. زیرا چنان سیالیتی در این حوزه حاکم است که این بت عیار، هر لحظه به شکلی برمیآید و دل میبرد و نهان میشود.
در سال 1994، شمار کاربران اینترنت 13 میلیون نفر بودند. شش سال بعد یعنی در سال 2000 این آمار، 2300 درصد افزایش یافت و این درافزودگی در شمار کاربران و حجم اطلاعات، همچنان رو به فزونی دارد. این نرخ رشد را، هیچیک از پدیدههای بشری به خود ندیده است؛ پدیدهای که بر همة جنبههای حیات انسانی سایه انداخته است!
اکنون پرسش این است که آیا سرعت و چگونگی تصمیمات ما، همخوانی بایستهای با این تحولات و حجم اطلاعات دارد؟ هنوز حجم انبوهی از منابع موجود در کتابخانهها و مراکز آرشیوی در بسیاری از کشورها شناسائی نشده و اطلاعات کتابشناختی آنها تهیه نشده است. حتی کشورهائی چون ایران و ترکیه با داشتن بیشترین نسخ خطی در جهان – نسخههائی که میراث گرانسنگ شرق اسلامی برای بشریت است – با همة تدابیر و تلاشهای به کار برده، تاکنون نتوانستهاند فهرست جامع و مانعی از میراث خود ارائه دهند. نگاه سنتی به گردآوری، پردازش و اطلاعرسانی یعنی همان چیزی که تاکنون پاسخگوی منابع گذشتگان نبوده است، چگونه میتواند پاسخگوی حجم گستردة اطلاعات نوین باشد؟ آیا نباید چشمها را بشوئیم و جور دیگری ببینیم؟
تافلر، اصطلاح presuming را در مواضع بسیاری به کار برده است. این اصطلاح را، تولید و مصرف همزمان، همجوشی تولید و مصرف و مصرفکنندة مولد، معنا کردهاند. مثالی که خود تافلر در این باره در مصاحبههایش بیان کرده، دستگاههای خودپرداز و دوربینهای دیجیتال است. وقتی ما از دستگاه خودپرداز برای دریافت و پرداخت پول بهره میگیریم، در واقع وظیفة کارور (اپراتور) بانک را خودمان انجام میدهیم. در دوربینهای دیجیتال نیز، روتوش، ظهور و ثبوت فیلم و عکس و چاپ آن را، خود تولیدکننده انجام میدهد. حال سؤال این است که این پیشبینی، در حوزة کار ما چگونه محقق میشود؟ این نظام و شیوة کار به چه سمت و سوئی خواهد رفت؟
واقعیت این است که حوزة ما نیز، مدتهاست به سمت «مراجعهکنندة مولد» پیش رفته است؛ مراجعهکنندهای که حجم فراوانی از گزینش و پردازش اطلاعات به خود او واگذار شده است. نظامهای هوشمند، در رفتارسنجی مراجعان بسیار دقیق عمل میکنند و الگوریتمهای سیالی برای جستجو و ذخیرهسازی اطلاعات پدید میآورند. تنها سنجشهای گوناگون نیست که سرآغاز و زمینهساز تحول شده است. با تمهیداتی، حتی تولید اطلاعات و اطلاعات کتابشناختی آن نیز به مراجعهکننده سپرده میشود. پایة گسترش اینترنت، بر همین اصل استوار است و در آن گستره، مثالها بیشمار است که از آن میان، به نمونهای بسنده میشود:
وبگاهی با عنوان «فلیکر» راهاندازی میشود. کاربران میتوانند عکسهای خود را در آنجا به اشتراک بگذارند. اطلاعات مختصری هم از عکس خودشان باید وارد سامانه کنند.
سرمقاله فصلنامه کتاب