کلاس پنجم متوسطه بودم که توفیق یار شد تا شاهد سخنرانی او در حسینیه ارشاد با عنوان “حسین وارث آدم ” باشم . به یاد دارم که تبلیغات سوء برعلیه او از سوی حکومت و بعضی متحجران چنان شدید بود که مجبور شدم به دور از چشم بزرگترها در آن سخنرانی شرکت کنم. دکتر شریعتی در آن جلسه چنان ترسیمی هنرمندانه از واقعه عاشور در ذهن من نوجوان آن روز پدیداورد که هنوز بعد از دهه ها یاد آن صحنه گرمم می کند و برایم الهام بخش است. توفیق آشنایی با آثار وی از الطاف خداوند بود .
روزهای پایانی خرداد ۱۳۵۶ بود. در دانشگاه ،سرخوش از پایان امتحان “پژوهش عملیاتی” به سمت بچه ها دویدم . همگی زانوی عزا در بغل بغض کرده بودند. خبر عروج او در لندن تازه به تهران رسیده بود. بهت زده ساعتی را سر کردیم. فاجعه جبران ناپذیری رخ داده بود. به راستی او در آن دوران از نادر نویسندگان مذهبی بود که نوشته هایش در مراکز دانشگاهی قابل ارائه بود . او حق بسیار بزرگی بر پایایی و رشد روشنفکری مذهبی در کشورمان دارد. در سالگرد عروجش یادش را را گرامی می داریم. مناجات وی را با هم می خوانیم . گویا در حال و هوای این روزها سروده شده است!
ای خداوند!
به علمای ما مسؤولیت و به عوام ما علم
و به دینداران ما دین و به مؤمنان ما روشنایی
و به روشنفكران ما ایمان و به متعصبین ما فهم
و به فهمیدگان ما تعصب
و به زنان ما شعور و به مردان ما شرف
و به پیران ما آگاهی
و به جوانان ما اصالت و به اساتید ما عقیده
و به دانشجویان ما نیز عقیده و به خفتگان ما بیداری
و به بیداران ما اراده و به نشستگان ما قیام
و به خاموشان ما فریاد و به نویسندگان ما تعهد
و به هنرمندان ما درد و به شاعران ما شعور
و به محققان ما هدف و به مبلغان ما حقیقت
و به حسودان ما شفا و به خودبینان ما انصاف
و به فحاشان ما ادب و به فرقههای ما وحدت
و به مردم ما خودآگاهی
و به همهی ملت ما، همت تصمیم و استعداد فداكاری و شایستگی نجات و
عزت ببخش!