در زمان صدارت جناب میرسلیم یکی از ممیزان برای نویسنده ای که کتابش در انتظار کسب اجازه نشر بود نوشته بود:” نردبان آرید تا بوسم لبش ” تبدیل شود به” نردبان آرید تا گیرم سبیلش” !! نمی دانم آن نویسنده و شاعر محترم در آن زمان از این همه ملاحت طبع و نازکی اندیشه ممیز محترم به چه روزی افتاده بود. بعدها کتابی از این دسته گل های به آب داده شده با عنوان “ممیزی کتاب ” منتشر شد. کتابی که هم می تواند نقش یک کتاب لطیفه و طنز را ایفا کند و هم سوگنامه ای باشد برای تاریخ اندیشه این دیار. برای من که با نظرات ممیزان دوره پهلوی دوم کاملا آشنا هستم این نظرات و ساختار آنها معنا و مفهوم دیگری دارد. اکنون با گذشت سال ها از دوره صدارت جناب میرسلیم به نظر می رسد همان سبک و سیاق برقرار است:
چندی پیش به منزل استاد بهبودی از سوی وزارت ارشاد تلفن می زنند. به ایشان اطلاع می دهند که مراسم بزرگداشتی برپاست و قرار است از شما تجلیل شود . ایشان اظهار می کنند که “ملازم بسترم” و نمی توانم از منزل خارج شوم. پس از چند روز دوباره تلفن می شود که جایزه ای برای دو اثر شما در نظر گرفته شده است . ایشان می فرمایند آن را در هر راهی که می دانید صرف کنید، برای من نیاورید. – استاد بهبودی گرفتن هرنوع مزد و متاعی را برای کارهای دینی از قبیل نوشته و سخنرانی و اصولا ارتزاق از راه دین را جایز نمی دانند!-
اکنون با گذشت چند ماه به همان دو کتاب اجازه چاپ جدید داده نمی شود!!. دو سه نمونه را استاد خواندند و توضیح دادند که من چند مقاله در باره این نظرات قبلا ازائه داده ام و… به نظر می رسد مبدلان لب به سبیل هنوز در محکمه کتاب به قضاوت مشغولند و افکار را بر ترازو می نهند. خوب است اینان لا اقل از سابقه و لاحقه نویسندگان آگاهی داشته باشند. محققانی که بدون مزد و منت دو برابر شمار سالهای عمر ممیزان از آنان اثر منتشر شده است. تو صیه می کنم آنان نظرات مرحوم علامه شعرانی و سنگلجی را که ناظر شرعیات دهه سی و جهل بودند مطالعه کنند. دقت نظر و صراحت و خبرگی آنان که در نظراتشان ظهور یافته بسیار درس آموز است. گرچه معتقدم به هیچ عنوان نمی توان با ملاک و معیاری پایا و روا کتاب و یا هر نوشته ای توسط یک یا دو نفر در ترازوی سنجش قرار داد. بهترین سنجه عقل جمعی در هر حوزه دانش می تواند باشد.