دفاعیه ای متفاوت

رروز چهارشنبه گذشته جلسه دفاع  پایان نامه یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد شهید بهشتی برگزار شد. جلسه ای که  با بسباری از جلساتی که قبلا دیده بودم متفاوت بود. در اغلب جلسات استاد راهنما و مشاور خود را مدافع سرسخت دانشجو پنداشته و نمره پایان نامه را نمره صلاحیت  و وثاقت علمی خود می پندارند.  نمرات نیز بین 19 تا 20 در نوسان بوده و گاهی برای دو سه صدم نمره چنان جدلی رخ می دهد که گویا دارند طلای ناب را با ترازوی الکترونیکی وزن می کنند. البته معمولا ترازوی انان نیز پایان نامه دیگری است که چند روز پیش دفاع شده و فلان نمره با با همین شیوه اخذ کرده است. به یاد می اورم  یکبار به عنوان استاد داور مطرح کردم که در فرضیه  متغیر مستقل و متغیر وابسته غلط تشخیص داده شده و جابجا شده اند لذا جداول و همبستگی های اعلام شده از بنیاد غلط هستند  استاد راهنما همه مبانی روش تحقیق و اصول علم آمار را زیر سوال برد تا آن غلط و نادرستی  را درست جلوه دهد. غافل بود که هزارو یک دلیل بر اثبات یک گزاره نادرست تعداد نادرست ها را به هزار و دو رشد می دهد! بعدا معلوم شد که استاد راهنمای محترم چند دفیقه قبل از جلسه فرصت فرموده اند که پایان نامه را تورق کنند! اما  جلسه هفته پیش از نوع دیگری بود. استادان راهنما و مشاور دلسوزانه وقت لازم را صرف راهنمایی و مشاوره دانشجو کرده بودند. استادان داورهم با مطالعه دقیق  همه ایرادها و اشکال ها را خیلی صریح  مطرح کردند و به ویژه شتابزدگی تدوین و نگارش را یادآور شدند.  استادان راهنما و مشاور هم اعلام داشتند که دفاع از پایان نامه به عهده دانشحو است و به حق ااظهار کردند که یکی از معیارهای ارزشگذاری نحوه دفاع ادانشجو است . در نهایت هم با اعلام نمره 17 سعی کردند که ارزشگذاران منصفی باشند. این نوع داوری ها و راهنمایی ها می توتند جلسات دفاع را از خمودگی و تلاوت ملال آور تکرارهای چاپلوسانه و متملقانه برهاند و دانشجو را وادار به کار جدی تر کند. به سهم خودم سپاسگزار استادان برزگوار  راهنما و مشاورو داوران آن جلسه هستم.

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم فروردین 1389ساعت 13:59  توسط فریبرز خسروی

7 نظر در “دفاعیه ای متفاوت

  1. استاد عزیز سلام
    من خیلی دیر این نوشته رو خواندم. چون اصلا از وجود سایت شخصی شما اطلاع نداشتم و به برکت گوگل پلاس فهمیدم!!
    استاد مبحثی که مطرح فرمودید یکی از سوالات جدی من است . تاکنون من در اکثر جلساتی که بوده ام برعکس این قضیه را دیده ام. یعنی اساتید راهنما و مشاور معایب کار را بر عهده دانشجو می گذارند و حتی دیده ام که در مواردی استاد نظری را بر داشجو تحمیل کرده است و سر جلسه دفاع از آن اظهار بی اطلاعی کرده است .
    در اینکه جلسات دفاع ما همانند بسیاری کارهای دیگرمان مستقیما تحت الشعاع فرهنگ مختص ایرانی ما است شکی نیست. اما سوالی که برای من مطرح است این است که درست کدام است؟ چه روشی حقانیت دارد؟ مسلم است که دانشجو باید تمام تلاشش را برای ارائه یک کار علمی و درخور را به کار گیرد. اما مگر نه اینکه استاد برای هدایت دانشجو است و باید معایب کار را گوشزد کند؟ مگر نه اینکه باید تا قبل از مرحله دفاع تمام معایب کار بررسی شده باشد و تا رفع کامل معایب اجازه دفاع به دانشجو داده نشود؟ آیا امضایی که بر روی پایان نامه است نشان از مسئول بودن استاد نیست؟
    آیا این روال که بعضی از اساتید زحمت مطالعه پایان نامه را حتی برای یکبار به خود نمی دهند و سر جلسه دفاع تمام اشکالات را متوجه دانشجو می کنند درست است؟ (در فرصتی مناسب تر و شخصی تر موارد فاجعه بارتری را خدمتتان عرض خواهم کرد) . آیا استاد به عنوان کسی که هدایت پایان نامه را داشته است موظف به دفاع از حاصل کار تیمش نیست؟
    می دانم که ما همیشه عادت داریم از یک سوی بام بیفتیم. اما آنچه منطقی و علمی است چیست؟
    به هر حال بنده به عنوان کمترین دانشجو دست تک تک اساتید را از اول تاکنون می بوسم و برای همه آنها (بلا استثنا) احترام ابدی قایلم. اما این ابهام را می خواهم از شمایی بپرسم که افتخار شاگردیتان را داشته ام و نظرات و درس هایی که به امثال من داده اید، نه تنها درس کتابداری یا مدیریت بوده است، بلکه درس درست زندگی کردن و درست اندیشیدن بوده است.

  2. با سلام خدمت دکتر خسروی

    خواستم مطلبی را عرض کنم که ارتباط مستقیمی‌ با حرف‌های شما ندارد ولی‌ ممکن است جالب باشد. در واقع می‌خواستم دفاعیه یک تز‌ با چنین مشخصاتی را (یعنی‌ دفاعی که استاد راهنما از چم و خم تز‌ مطلع باشد) را نشان پیشرفت بسیار خوب جامعه علمی‌ ایران بدانم. متاسفانه عدم اطلاع استادان راهنما از محتوای تز‌‌ها و کاری که دانشجو انجام میدهد، مخصوصا زمانی‌ که استاد به پروژه خاصی‌ ارتباطی‌ ندارد (بسیار معمول در غیر فنی‌ ها)، آفتی در تز‌‌های نوشته شده در سطح دکتری در جوامع علمی‌ (حد عقل آمریکا شمالی) تبدیل شده است. بعد شش سال تحصیل در کانادا و دیدن دفاعیات مختلف و آشنائی با خیل دانشجو‌ها و استادان، متاسفانه، این مشاهده من از دفاعیات، مخصوصا در رشته‌های غیر فنی‌، بوده است. آنچه که در اینجا اکثرا اتفاق می‌افتد این است که تمام نظریات در مورد تز‌ موکول میشود به نظر ممتحن خارجی‌، و اگر ایشان ابراز رضایت از محتوا تز‌ بنمایند تز‌ مورد قبول هیأت جوری قرار می‌گیرد. این بحث الان در بین جامعه علمی‌ کانادا و آمریکا مدتی‌ است مطرح است که کیفیت به طور واضحی در سالهای اخیر فدای کمیت شده است. در واقع داشتن دانشجو به بزینیسی برای پر بار تر کردن رزومه اساتید تبدیل شده است. در واقع یک دور تشدید شونده‌ای وجود دارد که تعداد زیاد تر دانشجو نشانه داشتن تعداد بیشتر گرنت و گرانت‌های بیشتر برا گرفتن بیشتر دانشجو است، که همه در راستای بهتر شدن رزومه استاد می‌باشد. البته ذکر دو نکته هم لازم است، اول اینکه، بنا بر برداشت بنده اوضاع در اروپا به علت محدود تر بودن منابع، بهتر است، ولیکن در بسیار موارد تقلید کور کورانه از آمریکا این آفت را به اروپا هم کشانده است. نکته دوم اینکه، مثل بسیاری از موارد این روحیات بزینیسی آمریکایی‌ ها، علیرغم فهم دانشگاهی‌هایی‌ مثل بنده (طرفدار روش‌های سنتی‌ تر)، راه گشا تر برای پیشرفت دنیای مدرن است. شاید این بزینس در کلّ به نفع جامعه مدرن تر باشد.

    ارادتمند

    هیربد

  3. با سلام خدمت آقای دکتر
    می خواستم از شما بپرسم اگر مدلی که دانشجو به استاد راهنما ارائه داده و او آن را تایید کرده و سپس گروه آن را تایید کرده و دانشجو طبق آن حدود یک ترم روی آن کار کرده و حالا داور آن مدل را اشتباه می خواند آیا باز دانشجو مقصر می باشد؟

    • سلام : در داوری تقصیر یا مقصر مطرح نیست . ارزشیابی کار علمی مطرح است که . یعنی چه اندازه روشمند و دقیق انجام شده است . مسلما اگر مدلی دارای وثاقت نباشد داور باید اشتباه را یاداور شود . استاد راهنما و دانشجو ، هر دو مسئولیت مشترک در قبال پایان نامه دارند .

      • با سلام
        در اکثر دفاع هایی که من شرکت کردم اساتید راهنما و مشاور به گونه ایی رفتار کرده اند که گویی آنها در مقام استاد داور قرار دارند ان هم داوری سرسخت(خدایی استاد داور جلوشون کم میاره). در ست است که استاد راهنما و دانشجو در برابر پایان نامه مسئولیت یکسان دارند اما در انتها دودش تو چشم دانشجو میره…
        ای کاش اساتید لحظه ای تامل میفرمودند که دانشجو در چه شرایطی و با پذیرش چه سختی هایی درس میخوانند هستند کسانی که تمام زندگی خود را وقف درس خواندن کرده اند ولی ای کااااااش اساتید محترم لحظه ای این موارد را از خاطر میگذراندند.
        با سپاس

  4. با سلام

    من هم می خواستم به یک مورد اشاره کنم و اون بی اطلاعی برخی (یا بسیاری) داوران از کرا دانشجو است. برای برگزاری یک دفاع مناسب اگر قرار باشد همه چی عالی برگزار بشه و دانشجو یک دفاع خوبی را ارائه بده نیاز است که خود داور اطلاع کافی از موضوع پایان نامه داشته باشد. وگر نه داور ممکن هست که دانشجوی بیچاره را که چند ترم روی پایان نامه کار کرده به ناحق با سوالات چرت و پرتش که تنها با خواندن یک روزه از پایان نامه ناشی شده به درد سر بندازه. به عبارتی، کار داوری بسیار باید با دقت انجام بشه تا حقی ضایع نشه

  5. الف ) سطح توانایی تاسف آمیز در تولید علم و پژوهشهای کاربردی و نظری

    با عرض تاسف حتی استادان دانشگاههای پر اسم و رسم به دلالیلی همون چند شغله بودن ، مشکلات زندگی و شخصی کمتر در پی تولید علم و مقالات کاربردی بوده و برای همین روشهای آن را نیز کمتر فراگرفته اند.فاجعه آنجا نمود بیشتری پیدا می کند که بسیاری از این اساتید خصوصا در رشته های علم انسانی و سپس مهندسی توانایی استفاده علمی از اینترنت و بانکهای اطلاعاتی علمی را نیز ندارند.نگارنده می تواند با قطعیت بگوید اگر ما بسیاری از این استادان دانشگاههای مشهور و غیر مشهور کشور را چندین روز در اتاقی در بسته و بدون ارتباط با دیگران به همراه کتابهای دلخواه و اینترنت آزاد بگذاریم دریغ از نوشتن حتی یک مقاله علمی و تولید علم.

    ب ) طمع بی نهایت برای چاپ مقالات – به تلاش دانشجویان به نام و کام استادان

    مشکل بالا آنجا بیشتر اثبات و پشتیبانی می شود که این استادان با طمع زاید الوصفی در پی چاپ مقاله های بی تلاش و شیرین از پس فشار به دانشجویان در کلاسها می باشند.دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دانشگاهها تهران و کشور حتما با این پدیده مواجه هستند که اگر آخر کلاس مقاله ای ندهند و بالای مقاله هم اسم مبارک استاد نباشد نمره خوبی از کلاس نخواهند گرفت.جالب اینجاست که حتما باید اسم مبارک استاد به عنوان نفر اول مقاله چاپ شود چون امتیاز بیشتری برای انها دارد تا زودتر دانشیار و استاد تمام شوند.در اینجا این سوال تاسف بار را باید از این استادان پرسید که آیا این شیوه رشد و افزایش مرتبه و حقوق عین گذاشتن لقمه ای حرام در کف دست نیست؟آیا این استادان انکار می کنند که افزایش حقوق آنها در پس استثمار دانشجویان و در پی تلاش دیگران بوده است؟آیا این راه پیشرفت امری جز دروغ نیست؟

    ج ) لقمه ای به نام پایان نامه

    استادان همواره حرص بی نهایتی برای راهنما شدن در پایان نامه ها دارند.اولین دلیل در این است که راهنمایی و سپس مشاوره پایان نامه ها امتیاز پایه ای آنها را بالا می برد و موجب ارتقاء رتبه آنها می شود.دومین دلیل این است که پایان نامه ها بسان سرازیر شدن پولهای باد آورده ای می شود که برای آنها زحمت خاصی نمی کشند.اگر راهنمایی یک پایان نامه دکتری موجب افزایش 6 میلیون تومانی در درآمد شود چرا باید این لقمه را از دست داد؟درآمدی بی تلاش ولی خوش طعم و گوارا.

    چنین مزایایی برای پایان نامه ها وضع را به جایی رسانده است که:

    1- گاهی در گروههای آموزش بر سر گرفتن پایان نامه ها نزاعهای حیرت انگیزی برپاشده و موجب کدورتهای عمیقی بین استادان می شود.

    2- دانشجویان در قبل از اخذ پایان نامه و در مراحل تردید برای انتخاب استاد راهنما و مشاور بسیار مورد تکریم و احترام استادان هستند ولی بعد از قطعی شدن کار ورق کاملا بر می گردد.

    3- در صورتی که دانشجویی خطا کرده و با افراد قدرتمند گروه پایان نامه نگیرد در باقی راه حسابش با کرام الکاتبین است.برای همین دانشجویان بسیاری از اوقات با استادانی پایان نامه می گیرند که خالی از سواد ولی حاوی قدرت زیادی در گروه بوده و یا افراد کینه ای تشریف دارند.

    د ) پرت بودن از فضای روشهای علمی و پژوهشی( مخصوص استاد راهنما ، مشاور و داور)

    1- این روش دیگه قدیمی شده یا پیچیده نیست استفاده نکن

    در بسیاری از موارد دانشجویانی دیده می شوند که استاد راهنما ، مشاور یا داور به آنها فشار می آورد که روش استفاده شده شما قدیمی شده است.گاهی به آنها گفته می شود که روش شما خیلی ساده است و مثلا در سطح کارشناسی ارشد و دکتری نیست بلکه در سطح کارشناسی است. این فاجعه از آنجا نمود پیدا کرده است که این استادان می پندارند برای خوردن لقمه باید حتما لقمه را از پس گردن خورد.ایشان توجه ندارند که سطح دکتری یا کارشناسی ارشد به سطح سوال و کشف و تبیینی است که پایان نامه انجام می دهد و برای همین اگر یک سوال مهم د ارای راه حلی ساده باشد این بهترین حالت است نه مایه شرم ساری.از نظر ایشان حاصل ضرب و تقسیم و حتی آمار توصیفی که دقیق ترین نوع آمار است و یا آمار پارامتریک اولیه قدیمی شده اند و یا دارای پیچیده گی های لازم نیستند !!

    2- تمرکز بر غلط گیری املایی

    دانشجویان پس از اینکه پایان نامه داده شده به استادان را پس می گیرند در بسیاری از موارد با چیزی به جز غلط گیری های املایی و شکلی مواجه نمی شوند.از این نظر استادان ظاهرا نقش علمی خود را در ارتقاء ادبیات فارسی و نوشتاری محدود دیده اند

    3- منابع کهنه هستند.

    مورد حیرت انگیز دیگری که جدیدا در بسیاری از داوری ها و راهنمایی های پایان نامه ها و همچنین داوری مقالات ظاهرا علمی – پژوهشی دیده می شود تاکید بر روی جدید بودن مقاله است.چنین استادانی شاخصه ای مهم به نام مربوط بودن منابع را قربانی جدید بودن آنها می کنند.از نظر آنها هر موضوعی باید دارای ادبیات موضوعی و یا تجربه قبلی بوده باشد و علاوه بر آن نیز تجربه در زمان جدید رخ داده باشد. آنها هیچگاه از خود نپرسیده اند که اگر سوال و مسئله تحقیقی برای اولین بار مطرح شده باشد چه تجربه ای باید برای آن یافت و یا اگر موضوعی بر گرفته از یک موضوع قدیمی در حالت جدید باشد دانشجوی بیچاره از کجا چاره ای برای چنین ایرادی بیابد؟

    داوران بی سواد و پر مدعا

    گاهی به دلایلی مانند باند بازی درون گروهی ، جلوگیری از بیکار ماندن استادانی که کسی طرفشان نمی رود و داوطلب شدن شخصی استادی که در صدد بیکار نماندن یا خودنمایی است داوری پایان نامه ها به کسانی داده می شود که علی رغم ادعای فراوان حتی از ادبیات اولیه تحقیق نیز باخبر نیستند.غالب چنین استادانی به دلیل همزمانی عدم علم در موضوع و ادعای فراوان ، داوری های وحشتناکی از خود بروز داده و از حرف خود نیز ذره ای کوتاه نمی آیند. فاجعه آنجا به فوران می پردازد که استادان راهنما و مشاور نیز به دلیل بی سوادی توانایی تشخیص داوری اشتباه استاد داور را ندارند و بدین ترتیب در نهایت آوار سنگینی بی سوادی و پرمدعایی استادان راهنما ، مشاور و دارو بر سر دانشجوخراب شده و اوست که باید معضلی جدید با نام اجرای یک فرمان اشتباه و غیر علمی را بگیرد.

    نتیجه گیری، علت و چاره

    همانطور که دیده می شود علت عدم رشد کافی کشور در عدم توانایی حل مشکلات و شناسایی عوامل تسریع کننده رشد در بخشهای مختلف است.این مهم که وظیف استادان دانشگاه هاست تاکنون به خوبی صورت نگرفته است. از طرفی عدم تفاوت قابل ملاحظه سوابق اجرایی آنها نیز مزید بر علت شده تا بگوییم بهانه های آنها ، گرفتن چهره طلباکارانه و روشنفکر گونه آنها هیچکدام موجب این نمی شود که چنین فرضیه ای در مورد مسئولیت استادان مردود اعلام شود.رفتار استادان در اغلب موارد به رفتار عوام بی سواد ولی بی ادعایی می ماند که تنها خود مشکل را کشف کرده و با اعتراض آن را آشکار می کنند ولی هیچ راه حل درستی برای آن ارائه نمی دهند.

    با این توصیف ها همانگونه که عقب ماندگی علمی اصلی ترین عامل عقب ماندگی کشور معرفی می شود همین عامل نیز عامل عدم رشد سریع تر ما نیز خواهد بود. از آنجا که استادان دانشگاه حامل علم کشور هستند ، عامل مهمی نیز برای حل این مشکلات هستند.

    ضمن تاکید بر اینکه سایر عوامل نیز در رشد غیر کافی ایران موثر به نظر می رسند…

    استادان فرهیخته و دانشمند که مصداق این نوشتار نیستند، بخوبی می دانند که مشکل اصلی دانشگاه های ما حضور استادان کم کار، کم سواد، کم مطالعه، پرمدعا وبی خاصیت در سیستم بسته و بیمار هیات علمی هاست و اگر دانشگاه یک کشور اصلاح شود آن مملکت نیز بهبود خواهد یافت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.