احساس

من زنده‌ام، زیرا دیگران به جای من مرده‌اند… آیا این احساس گناه -احساسی که ماموران اعداممان به ندرت آن را احساس می‌کنند- همیشه همراه هر یک از ما بازماندگان نیست؟
النا لینگنز

کرکره دل

دلش گرفته و آشفته است . گوش های مرا برای شنیدن انتخاب کرده است . می گوید : دوست دارم کرکره دلم را پایین بکشم و بالای آن پارچه ای سیاه بیاویزم و بنویسم : کسی نمرده است . دلم گرفته است .

 

می گویم:چرا ؟

می گوید : درخت  دلتنگ تبر می شود وقتی می بیند که پرندگان سیم برق را بر او ترجیح داده اند !

می گویم : مدتهاست  ساکت و آرامی ، چه شده است ؟

می گوید : به آخر که برسی  فقط نگاه می کنی!

تحمل

فرمودند برای زندگی مشترک دو راه بیشتر وجود ندارد : یا به هم عشق بورزند و یا هم دیگر را بفهمند . دیگری گفت : آن دو شیوه خیلی پسندیده است . اما راه سومی هم هست . همدیگر را تحمل کنند . ظاهرا اکثریت نیز چنین می کنند !

راستگویی

ساعتی که خراب  است و میزان کار نمی کند و حتی ساعتی که خوابیده است و کار نمی کند در 24 ساغت دوبار ساعت را دقیق اعلام می کند و راستگو می شود  ! اما بعضی سیاستمداران در طول زندگیشان سالی یک راست هم نمی گویند!

پزشکی دامپزشکان !

یکی از دوستانم دانشجوی پزشکی بود و دیگری دانشجوی دامپزشکی . وقتی بحثشان گل می کرد دومی به اولی می گفت : انشاءالله فارغ التحصیل می شویم و همدیگر را مداوا می کنیم . یاد اکبر اکسیر به خیر :

پزشکان اصطلاحاتی دارند
که ما نمی فهمیم
ما دردهای داریم که آنها نمی فهمندimages
نفهمی بد دردی است
خوش به حال دامپزشکان!

رخش و رستم هر دو دکتر بوده اند !

امروز رساله دکتری بنده خدایی را برای که برای داوری ارسال کرده بودند، مطالعه می کردم . بی ربطی و بی روشی و نظام مند نبودن و غلط های آشکار روش شناسی  آن چنان حالم را بد کرد که به ارسال کننده تلفن زدم و انصرافم را از داوری اعلام کردم . فرمودند که این بنده خدا برای رشد! زندگیش دنبال گرفتن این عنوان است لذا نباید سخت گرفت ! ظاهرا  بعضی دانشگاه ها به مزرعه تکثیر موجودی به نام ” دکتر” تبدیل شده اند. در دوره اول تربیت مدرس تعداد دانشجویان کارشناسی ارشد نباید از سه نفر تجاوز می کرد . اکنون با افزودن پسوند و پیشوند پردیس و مردیس ! تعداد از یک فوج هم عبور می کند .  یاد این شعر تداعی شد که ظاهرا از سید رضا ضیایی است  :
خاک ایران یکسر از دکتر پر است

هرکه دکتر نیست نانش آجر استMirrors

ملک ایران سرزمین دکتران

این‌قدر دکتر نباشد در جهان

شهر دکتر، کوچه دکتر، باغ دکتر

کبک دکتر، فنچ دکتر، زاغ دکتر

عابران هر خیابان دکترند

دانه‌های برف و باران دکترند

هم وزیران هم مدیران دکترند

بیشتر از نصف ایران دکترند

هرکه پستی دارد اینجا دکتر است

دیپلم ردی‌ست، اما دکتر است

هرکه شد محبوب از ما بهتران

هرکه شد منصوب بالا دکتر است

هرکه رد شد از در دانشکده

یا گرفته دکتری، یا دکتر است

شعر نو مدیون دکترها بوَد

تو ندانستی که نیما دکتر است؟

شاعر تیتراژهامان دکتر است

مجری اخبار سیما دکتر است

در جهانی که پر است از نابغه

دکتری چندان ندارد سابقه

بی‌سبب افسرده‌ای، غم می‌خوری

سرزمین ماست مهد دکتری

خط‌مان وقتی شبیه میخ بود

ای‌بسا دکتر در آن تاریخ بود

این‌همه آدم که در عالم نبود

آدمی کم بود و دکتر کم نبود

من نگویم، شاعران فرموده‌اند

رخش و رستم هردو دکتر بوده‌اند

گرچه باشد قصه‌ها پشت سرش

دکتری دارند ملا و خرش

شاعران از رودکی تا عنصری

بی‌گمان دارند هریک دکتری

شعله‌های عشق چون گر می‌گرفت

آتشی در خیل دکتر می‌گرفت

عشق با دکتر نظامی قصه‌گو

عشق با دکتر سنایی رازجو

عارف شوریده دکتر مولوی

نام پایان‌نامه او مثنوی

حافظ و سعدی و خواجو دکترند

سروقدان لب جو دکترند

وحشی و اهلی و صائب دکترند

تاجر و دهقان و کاسب دکترند

عالمان را خود حدیثی دیگر است

حجت‌الاسلام دکتر بهتر است

بحث‌های جعل مدرک نان‌بری‌ست

بهترین سرگرمی ما دکتری‌ست

عده‌ای مشغول دکترسازی‌اند

عده‌ای سرگرم دکتر‌بازی‌اند