دو تجربه

نوشته ابراهیم عمرانی دوتجربه را برایم تداعی کرد: 1- حدود چهار سال پیش طرحی  برای تصویب در مجلس به کمیسیون فرهنگی ارسال شد. بر اساس آن طرح صاحبان نسخ خطی تشویق می شدند تا به طور اختیاری آثار خود را در کتابخانه ملی ثبت کنند . تاکید شده بود این ثبت هیچ محدودیتی را برای مالکیت و نقل و انتقال پدید نمی آورد .بر آن طرح مزایای زیادی مترتب بود. بسیاری از صاحبان نسخ تصور می کنند که نگهداری نسخ خطی و خرید و فروش آن عیر قانونی است و از این تصور سوء استفاده های زیادی می شود. ثبت اثر این اندیشه غلط را رفع کرده و حتی در مواردی مثل سرقت یا اختلاف در مالکیت به لحاظ حقوقی موجب اثبات مالکیت  می شود… در آن زمان دو گروه با آن طرح به شدت مخالفت ورزیدند. یک گروه عده ای از دلالان نسخ خطی بودند که دوام حیات اقتصادی خود را در ابهام و تاریکی در بازار این نوع منابع می دانند و ایجاد هر نوع بازار رسمی و قانونی و هر نوع شفاف سازی را مخالف بقای خود می دانند. گروه دوم کارشناسانی بودند که از دیدگاه تخصصی با آن مخالف بودند و استدلال هایی داشتند . بدیهی است که این نوع نظرات مخالف می تواند بسیار ثمر بخش و اصلاحگر باشد. اما دو سازمان فرهنگی از این نظرات مخالف بسیار جانبداری کردند و کاررا به روزنامه ها و رادیو کشاندند که چه نشسته اید  این طرح بنیان هرچه کتاب خطی است برخواهد کند و موجب فرار کتابها از کشورخواهد شد و… به حدی آن دو سازمان تلاش کردند که به طور غیر رسمی طرح پس گرفته شد . یک سال از این واقعه نگذشته بود که عین همان طرح را به چشم خود دیدم که بعضی ازهمان کارشناسان با وجدان ارائه داده بودند فقط با این تفاوت که محل ثبت را موسسه محل کار خود ذکر کرده بودند.!!!!!!   2-در دوره اول مجمع عمومی انجمن تعداد زیادی از کتابداران محترم برای عضویت در هیات مدیره کاندیدا شده بودند . بسیاری از آنان تبلیعات وسیعی را برای انتخاب شدن انجام داده بودند . بدیهی است که فقط هفت نفر می توانستند انتخاب شوند. خوب است بدانیم نود درصد کاندیداها ی عضویت در هیات مدیره که انتخاب نشده بودند نه تنها هیچ همکاری با انجمن نکردند بلکه حتی عضو عادی انجمن هم نشدند بلکه بعضا علم مخالفت هم برافراشتند که البته راه به جایی نبردند.. می خواستم این دو تجربه ثبت شود و به ابراهیم بگویم : سال ها بگذشت این سال نویی است ماه آن ماه است و آب ان آب نیست.ظاهرا بعضی صفات قبل و بعد انقلاب ِ سیاست و فرهنگ نمی شناسد. برای زدودن بعضی صفات و کیش های شخصیت باید سال ها تلاش کرد و سعه صدر نشان داد.   + نوشته شده در  شنبه بیست و سوم دی 1385ساعت 11:59  توسط فریبرز خسروی

رواداری و تحمل

 

تعامل و تعاطی اندیشه و آموختن همزیستی علمی و گفتگوی غنا بخش  به دور از تملق و مداحی های رایج از مهمترین دستاوردهای نشست های موفق علمی است. روا داری و دوری از مطلق اندیشی برای جامعه ای که با آن فرهنگ بزرگ شده هدیه ای آسمانی است.هنوز  در بسیاری از کلاس های دکتری این مملکت تدریس به صورت متکلم وحده و دستوری انجام شده  مخالفت و بحث در افاضات استادان محترم بعضا ذنب لایغفر تلقی می شود. ما باید بیاموزیم که با هم گفتکوی بی مخاصمه داشته باشیم و تحمل اندیشه مخالف را بیابیم.باید آموخت که در بحث های علمی می توان مخالف و منتقد بود در عین حال دوستانه سخن گفت و دوستانه نقدها را تجزیه و تحلیل کرد و از سایه سار هم افزایی حاصل از آن متنعم شد. . و اصولا عدم وجود تنوع و حتی تضاد اندیشه درمحیط آکادمیک آنجا را به پادگان شبیه تر خواهد ساخت .باید آموخت که در حوزه فرهنگ نمی توان سرهنگی کرد. گرچه در جوامع اطلاعاتی و دانشمدار پادگان و سرهنگ هم تعریف دیگری یافته اند.

نشست های دانشجویی زمینه بسیار مناسبی برای تجربه و تمرین همکاری و تعامل علمی و پویایی اندیشه و عمل و تحمل و رواداری است.

با آنکه نتوانستم در همایش دانشجویی شهید بهشتی حضور یابم اما در روزهای قبل از آغاز سمینار شاهد تلاش های ارزشمند و پیگیری های دلسوزانه عزیزان بودم . بعدا نیز اخبار شفاهی و کتبی موفقیت این عزیزان در برگزاری حرفه ای این همایش بسیار امید بخش بود. به آنان تبریک می گویم.

در گروه بحث دونامه توجهم را جلب کرد : نامه آقای ریسمانباف و پاسخ خانم پازوکی .بدون اینکه بخواهیم در محتوای دو نامه داوری کنیم این دو نامه را سرشار از واقع بینی رواداری و تحمل می یابیم. اگر حاصل کنفرانس تبادل همین دونامه بوده باشد سمینار به اهداف خود رسیده است که مسلما بسیار بیش از این بو ده است.

در ادامه متن دو نامه آمده است.

*******************************************************************************************************

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هفتم آذر 1385ساعت 2:46  توسط فریبرز خسروی 

رواداری و تحمل! لازم مي دانم تا يك دست مريزاد و تشكر صميمانه داشته باشم از كلية دست اندركاران خوب و كوشاي همايش مباني حرفة كتابداري و اطلاع رساني در ايران (دانشگاه شهيد بهشتي). يكي از نكات جالب توجه در اين همايش كه شفاهاً نيز به دوستان دست اندركار عرض كردم، دقت، نظم، آداب­داني و كوشش بي­وقفة آنان براي حصول رضايت و رفاه شركت­كنندگان بود، كه در جاي خود قابل تقدير است. بنده شخصاً خود را موظف مي­دانم تا به طور ويژه از خانمها پازوكي و آبيار و نيز آقايان رشيدي و رمضاني و ساير دوستان­­شان سپاسگزاري كنم. نكتة ديگري نيز هست كه مي خواهم بدان اشاره كنم و ان شاءالله كه سبب سوء تفاهم و موضع گيري عجولانة برخي قرار نگيرد و به بحران و تشنج جديدي در گروه بحث نينجامد. اميدوارم كه دوستان بپذيرند كه ذكر اين نكته فارغ از حسد و بغض و فقط و فقط به جهت تقويت و حمايت از اين گونه حركتهاي دانشجويي و اداي تكليف حرفه­اي است. آنچه كه مورد توجه و تأمل بود، نتيجة داوري مقالات است. اوّلاً پيشنهاد مي­كنم تا در همايش­هاي آتي معيارهاي روشن و دقيقي براي داوري مقالات تعيين و اعلام علني شود و در پايان نيز به هر يك از شركت­كنندگان در همايش، ميانگين نمرة هيأت داوران را به تفكيك هر معيار اعلام كنند تا آنان دقيقاً بدانند كه مثلاً از مقالات ديگر در چه زمينه­هايي چه كم داشته­اند؟ و نقاط ضعف­شان كدام است؟ به عنوان نمونه من سه معيار را پيشنهاد مي دهم. معيار اول، ميزان ارتباط موضوعي مقالات با محورهاي اعلام شده در همايش: تا بدين ترتيب برخي از دوستاني كه به ماشين توليد مقالات در حجم بالا شهرت دارند! و به قول جناب آقاي دكتر حري براي هر همايشي از قبل چندين عنوان مقالة آماده در چنته دارند، از ديگراني كه حقيقتاً در چارچوب همايش و در وقت محدودي دست به قلم مي برند، تمايزي حاصل شود. معيار دوم، نو بودن ايده و موضوع مورد بحث: اين معيار و رعايت آن، حقيقتاً كساني را كه با چند كپي و پيس ساده، چند مطلب مرتبط و نامرتبط را از چند نفر كنار هم مي چينند و يك شبه توليد علم مي كنند !!!، و كساني كه از روي تعمق و تأمل و با پيش زمينة ذهني چندماهه و بلكه چندساله، نظر مي­دهند، تميز خواهد داد. معيار سوم، انطباق موضوع و محتواي مقاله با مقتضيات و نيازهاي روز فضاي پژوهشي رشته: بايد به آناني كه با درك واقعيات زمانه و نيازهاي جاري و آتي رشته دست به قلم برده اند، بيش از نويسندگاني كه در خلاء فكري خود در گوشة كتابخانه، بي توجه به آنچه كه حقيقتاً مورد نياز روز رشته است، چيزي مي نويسند، بهاء داد. نكتة مهمي كه در اينجا ناچارم بدان اشاره كنم اين است كه با تأسف فراوان برخي از دوستان كتابدارِ ما، نه به خاطر تعهد حرفه­اي و تلاش براي بهبود ارتقاء اين رشته، لحظه­اي از نوشتن­هاي دامنه­دار باز نمي ايستند، كه به واقع، گاه به جهت آنكه كه كار در كتابخانه را دون شأن خود مي دانند و به چيزي كمتر از ژست آموزشي و پژوهشي قانع نيستند، با ولع هر چه تمام تر فقط مي­نويسند و مي­نويسند و …. شايد به جا باشد كه به جاي ذوق زده شدن از اين همه توليد مقاله، ريشه يابي عميق­تري صورت گيرد؛ و زمينه براي توليد مقالات عالمانه­تر و كيفي­تر فراهم گردد. مهم است كه بدانيم اين روزها «كه مي­گويد؟» از اين كه «چه مي گويد؟» به مراتب مهم­تر شده است! پيشنهاد ديگر من آن است كه ضمن احترام و اقرار به توان علمي و قدرت قضاوت سليم دانشجويان عزيز مقاطع مختلف، شايد بهتر باشد كه در همايشهاي دانشجويي، دوستان خوب دانشجو كار صد در صد علمي قضاوت و داوري در باب مقالات را به اعضاي هيأت علمي معتبر و مطمئن بسپارند و خود عهده­دار كارها و امور اجرايي شوند تا از رهگذر آن، هم تجربة كار گروهي و مشاركت جمعي را به دست آورند و هم با قرار گرفتن در فضاي علمي- پژوهشي اين همايشها به تقويت بنية علمي خود همت گمارند. ضمن آنكه شايسته است از آن دسته از اعضاي هيأت علمي به عنوان داور دعوت شود كه در محورهاي همايش، خود صاحب تجربة علمي و سوابق انتشاراتي قابل قبولي باشند. به هر روي، اگر حقيقتاً دوستان و همكاران عزيز در پس اين گونه همايشها فقط و فقط به فكر اعتلاي حرفه هستند، كه مطمئناً هستند، مي­بايست در داوري مقالات، آنقدر علمي و ضابطه­مند عمل كنند كه اعتبار علمي اين گونه همايش­ها كه مي­بايست مورد حمايت جدي قرار گيرند، خدشه دار نگردد؛ كه در صورت چنين خدشه­اي مطمئناً يا برخي از پژوهشگران در شركت در اين گونه همايش­ها در آينده دچار ترديد خواهند شد و يا ترجيح خواهند داد كه مقالات دست چندمِ از قبل آماده­شان را در اين گونه مجامع ارايه دهند! به هر حال نتيجة داوري همايش به گونه­اي بود كه در اتفاقي جالب، يكي از داوران محترم همايش ، به اين نتيجه رسيد كه اصلاً موضوع داوري در همايشهاي اين­چنيني را در مقاله­اي به نقد و بررسي گذارد. بنده ضمن تبريك به دوستاني كه مقالات آنها در اين همايش پذيرفته و برگزيده شده­اند، اميدوارم كه تمامي مطالب اين يادداشت را صرفاً به خود منتسب نكنند، چرا كه بنده به طور كلي اشارات و پيشنهادات مذكور را ارايه دادم. فراموش نكنيد كه مقالة بنده نيز جزو مقالات سه گانة برتر بود، ولي به عنوان نمونه فكر مي كنم كه در حقّ مقالة خوب و بديع آقايان زره ساز و زاهدي جفا شد! و دست آخر اينكه، شب گذشته خبر جالبي را از استاد عزيز، سركار خانم رهادوست دريافت كردم. مطلع شدم كه يكي از داوران محترم همايش به ايشان اطلاع داده­اند كه تصميم دارند كه در باب موضوع داوري مقالات در همايشهاي حرفة ما مقاله­اي تحقيقي بنويسند. اميدوارم اين يادداشت كوتاه براي ايشان مفيد واقع گردد. با تشكر و سپاس و به اميد ارتقاء حرفة كتابداري و اطلاع­رساني امير ريسمانباف جناب آقاي ريسمانباف سلام با تشكر از محبت و حسن توجه شما و با تبريك مجدد بابت احراز رتبه سوم در اولين همايش كتابداري و اطلاع رساني دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي، اميدوارم بتوانم پاسخگوي ذهن جويا و پوياي شما پژوهشگر و دانش جوي عزيز و فرهيخته باشم. جناب آقاي ريسمانباف، اين خوبست كه ما با توجه به ديد كلي و دقت نظر اساتيد بزرگوار تصميم بگيريم و نظر آنان برايمان ملاك اصلي باشد اما فراموش نكنيم كه همايش دانشجويي چيزي فراتر از ارائه مقاله و چاپ و جايزه است. ما در همايش ها، همكاري، همياري و احترام متقابل به نظريكديگر و به ديگر مطالب ارائه شده را مي آموزيم. از سوي ديگر، همانطور كه از نام “همايش دانشجويي” بر مي آيد، ركن اصلي كار بر پايه فعاليت و ارزيابي و ارزش گذاري هاي دانشجويي است. از اين رو مي بايست در كنار نظر اساتيد بزرگوار و ارجمند دانشجويان نيز به كار و فعاليت گمارده شوند. همانطور كه در كار اجرايي فعاليت در كنار بزرگترها بسيار آموزنده و راهنمايي هاي آنان راهگشاست، در كار علمي و داوري نيز همكاري با اساتيد نكات ارزنده و ارزشمندي براي آموختن و به كار بستن دارد كه محل اصلي فراگرفتن آن نيز همانا فعاليت هاي دانشجويي و بالاخص همايش هاي دانشجويي است. البته اين نكته هم قابل توجه است كه مسلما دانشجويان ديد جامع و كل نگر اساتيد را ندارند، از اين رو مي بايست ضمن همكاري دو جانبه و همفكري با يكديگر، زحمت اصلي و تكيه نهايي را بر نظر بزرگترها نهاد كه خداي ناكرده حقي به جهت كم تجربگي ما از پژوهشگري تضييع نشود. به همين دليل هم بود كه در اين همايش، نمره اساتيد با ضريب 3 و نمره دانشجويان با ضريب 1 لحاظ شده بود. اين يعني اينكه نظر همه ي داوران دانشجو (هر شش نفر) معادل دو نظر از جانب اساتيد است و به نظر ما اين نسبت خوبي براي ارزيابي بود. (اين درحالي است كه همايش ما هم به طور كامل از سوي دانشجويان كارشناسي و با همفكري و همكاري اين دوستان برگزار گرديد.) از سوي ديگر فراموش نكنيم كه همايش هاي دانشجويي در درجه نخست مي بايست مناسب فكر، پسند و مورد قبول دانشجويان باشد. به همين دليل حذف نظرات دانشجويان درواقع خارج كردن حالت معنايي دانشجويي بودن است. چرا كه اگر مقاله اي در همايش دانشجويي بناي پذيرش و احراز مقام داشته باشد مي بايست از ديد دانشجويان تاييد شود؛ اين قطعا بي انصافي است كه ما انتظار داشته باشيم همايشي دانشجويي ترتيب دهيم كه اكثرفعاليت هاي اجرايي و علمي آن را دانشجويان انجام دهند، منتها در داوري مقالات عنان اختيار را از دانشجو – به صرف دانشجو بودن و كم تجربه بودن و عدم تاييد صلاحيت علمي از ديد ما- بگيريم. بعلاوه تمام تلاش و دقت نظر در همايش ها اينست كه داوران از ميان افرادي انتخاب شوند كه در عين بي طرفي، دقت نظر و اشراف موضوعي، افرادي ارزشمند در حيطه علمي- دانشجويي باشند. (باور كنيد كه دقت در انتخاب اساتيد هيات علمي و دانشجويان داور به يك نسبت بوده است. همان تكيه علمي كه شما به اساتيد هيات علمي مان داشتيد را نسبت به داوران دانشجو نيز داشته باشيد. تنها گناه دانشجو اينست كه به سبب دانشجو بودن مطرح و شناخته شده نيست. اما شما در سختگيري انتخاب و اعتماد به نظر آنان شك نكنيد.) و اما در مورد معيارهاي داوري: اتفاقا سركار خانم رشيدي (دبير كميته علمي ما) هفته ها مشغول تهيه و تدوين و ويرايش چندين و چند باره چك ليست داوري مقالات بودند. من خود به شخصه شاهد بودم كه ايشان با چه دقت و وسواسي معيارها را از منابع مختلف استخراج و ضمن بحث و مشورت با اساتيد گوناگون سعي در جمع بندي و تدوين ليستي جامع و مانع داشتند. تا در نهايت معيارهاي مختلف تهيه و براي داوري ارائه شد و مطمئنا هر زمان كه بخواهيد و يا لازم باشد ايشان آماده اند تا تمامي اسناد و مدارك و شواهد و قراين و متون داوري را خدمت شما و هر دوست عزيز ديگري كه مايل به كسب اطلاعات بيشتر باشد به طور تمام و كمال ارائه كنند تا خداي ناكرده شك و شبهه و ابهامي در ذهني باقي نماند. شايد شما فكر كنيد كه يك دانشجويي كارشناسي نمي تواند به درستي بر مقاله ي ارزنده اي از يك دانشجوي دكتري نظارت و داوري داشته باشد، اما به نظر من، فهم، برداشت و اثرپذيري يك مطلب آنقدر مهم است كه اعتماد و تكيه به يافته ها و برداشت هاي ذهني در سطوح تحصيلي مختلف، ارزش رتبه بندي ها را دو چندان مي كند. مجددا از لطف و محبت و توجهي كه مبذول داشتيد صميمانه سپاسگزارم. شاد و سربلند باشيد.

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هفتم آذر 1385ساعت 2:46  توسط فریبرز خسروی گفتگو

مقایسه

 

همه آنان که از Yahoo Messenger استفاده می کنند امروز این پیام را  مشاهده کرده اند.

yahoomessengerteam: Yahoo! Messenger will be performing scheduled maintenance on December 8 from 5.30 PM PST to 7.30 PM PST. During this period, you might experience problems when using Yahoo! Messenger

این سرویس رایگان  اخلال دو ساعته ای را که قرار است پدید آید از قبل هشدار داده است . مقایسه بفرمایید با وب سایت های وطنی و به ویژه وب سایت های بعضی کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی صاحب نام و ادعا که بعضا یک هفته تعطیلند !وقتی هم به آنان اطلاع می دهند تجاهل می فرمایند و یک هفته دیگر هم تعطیل می مانند!!

 

+ نوشته شده در  جمعه هفدهم آذر 1385ساعت 3:49  توسط فریبرز خسروی  گفتگو

فارسی در اینترنت چهارمین زبان

فارسی در اینترنت چهارمین زبان پر مراجعه دنیاست و به نسبت جمعیت رتبه اول است در خبرها به نقل از کتاب نسرین علویان آمده است:زبان فارسی چهارمین زبان از نظر حجم در اینترنت است. این رتبه  به نسبت جمعیت فارسی زبان  در مقایسه با جمعیت سایر زبانها،  مقام اول است. یعنی زبان فارسی مقام اول را در به کار گیری از این رسانه  به دست آورده است. شمار وبلاگ های فارسی درحال حاضر بیش از وبلاگ های اسپانیایی، آلمانی، ایتالیایی و چینی است .طبق آخرین داده های آماری، 64 هزار وبلاگ ایرانی تا کنون ثبت شده اند. درحالیکه بعنوان مثال در کشور همسایه ایران “عراق” تنها 50 وبلاگ ثبت شده اند. از عمر  نخستین وبلاگی که درایران ثبت شده است فقط  5 سال می گذرد. + نوشته شده در  یکشنبه بیست و هشتم آبان 1385ساعت 1:57  توسط فریبرز خسروی وبلاگ گفتگو

کتابخانه مجلس

 

چند سال پیش که آقای کروبی رئیس مجلس شده بودند ظاهرا مساله تعویض ریاست کتابخانه مجلس مطرح شده بود .از طریقی از من نظر خواهی کردند . در آن زمان آقای ابهری چند سالی بود که مشغول شده بودند و با کم و کیف کار درگیر بودند. در پاسخ به آقای کروبی نوشتم که اگر قصد دارید تخصص گرایی کنید و فرد متخصص مدیری را بیابید کاری شایسته خواهد بود.ولی اگر می خواهید فردی سیاسی را به این کار بگمارید این بنده خدا که سیاسی هم هست و با کار اشنا شده و کارهای مثبتی هم انجام داده است تغییرش بی معناست و…..و ظاهرا پست های اینچنینی در قاموس تصمیم گیرندگان کاملا سیاسی تلقی می شوند .

جابجایی اخیر آقای ابهری و آمدن آقای دکتر جلالی(نماینده سابق ایران در یونسکو) نیز به نظر می آید با همین رویکرد انجام شده است.

گرچه این تخصص گریزی در کتابخانه های بزرگ و کوچک، محل تامل بسیار است باید امیدوار بود و کمک کرد که ریاست جدید کتابخانه مجلس با استفاده بهینه از متخصصان بتواند منشا خدمات ارزشمندی شود.

چند سال پیش با مرحوم دکتر مزینانی مطالعاتی در باره ساختار سازمانی کتابخانه های مشابه در سطح جهان انجام دادیم . آنها برای حل مشکل مدیریت در این نوع کتابخانه ها که ریاستش سیاسی است اغلب پستی با عنوان معاون اجرایی تعریف کرده اند. ما هم برای محفوظ ماندن سازمان از قبض و بسط های سیاسی در چارت سازمانی آن زمان پیشنهاد کردیم که پست مدیر اجرایی متخصص تعریف شود که همه کارهای کتابخانه به او ارجاع شود . در آن زمان کارشناسان سازمان برنامه فرمودند چنین پستی در ساختار تشکیلات ایرانی تعریف نشده است!!؟ .

 

+ نوشته شده در  شنبه نوزدهم خرداد 1386ساعت 3:47  توسط فریبرز خسروی  وبلاگ گفتگو

در احوال عبد فاني

وقتی این طنز را برای فصلنامه  شماره ۳۹ نوشتم قبل از انتشار آن را به آقای فانی نشان دادم ضمن استقبالل آن را ویراستاری کردند!!

در احوال عبد فاني

آن نادره اهل دايره (دايرةالمعارف) ‌و آن ساحره دارالجنه قزوين، ‌از علماي كتابيۀ بود. چون به كسوت كتابداري درآمد نام از رضوان به كامران بگردانيد. رضوان را به آن دنيا احالت فرمود و كامراني اين سو برگزيد و خود را فاني ملقب ساخت تا دائما بر او تذكار باشد كه كامراني اين دنيا فاني است!

منقول است كه در تولد او هفت شبانه روز دايره نواختند و هفت خروار توتون دست پيچ فرموده تدخين نمودند. همين دو امر موجب اقبال او به دايرةالمعارف و دخانيات گشت به گونه­اي كه اگر احدي در توچال دودي هوا كند و يا در ليدن دايرةالمعارف بچاپد،‌ او در پس قلعه به حالت ابتهاج و انبساط درآمده،‌ ساعت­ها به سماعي خوش مشعول مي­شود.

شبي در خواب ديد كه گونتراگراس اجنبي پاي در كفش قزوينيان كرده و كتاب موش و

گربه را به سرقت برده است،‌ از همان نيمه شب ترجمه را آغازيد و از روي صدق وقتي آخرين جمله را قلمي مي­كرد بر او معلوم گشت كه نه چنان بود كه او در خواب ديده بلكه بالعكس بوده است. از اعظم اعاظم پژوهندگان (همو كه دل شير ميخواهد كه از او سؤال كند و يا زبانم لال نقدي بر او بنويسد) يعني بهاء دين از احوال كامران خان سؤال نمودند با حالتي مخلصانه فرمود:‌ چهل سال است كه يار گرمابه و گلستانيم،‌ ولي معلومم نگشت كه من مراد اويم يا او مريد من است. علت قلت آثارش را جويا شدند فرمود:‌مگر نشنيده­ايد كه فرموده­اند:

قرائت صفحه افضل من كتابة سبعين صفحة!

از اعظم كرامات او اينكه در اين ديار كه كار مشترك يك ساله امري محال است او بيش از 20 سنه است كه با طايفه نساء دست به خلقت سرعنوان زده است. وقتي حيراني خلق را در خلقت اين مخلوق ديد علت را با دو لب مبارك چنين بيان داشت:

آن چه را سلطان العلماء فرموده­اند بنويس گفته­ام چشم و آنچه را گفته­اند ننويس با زهم گفته­ام چشم!

وقتي دراكل فواكه احدي از انامل ايشان با سكين  جفا مجروح گشت خوني به غايت صافي و تمييز جهيدن كرد كه ياران را متعحب ساخت كه اين چه معجزت است كه با كبر سن و اين خون لعل­وار …؟ فرمود:‌ آن را در عدم مناكحت اين عبد فاني بجوييد:‌ به درستي خيرالكلام ما قل و دل ….

ابن سینا و طبقه بندی حکمت

برای ما کتابداران رده بندی علوم همیشه مهم بوده و در مواضع بسیاری بدان می پردازیم. اخیرا چکیده مقاله ای را در سایت آقای محسن کدیور خواندم که نگاه ابن سینا را به طبقه بندی حکمت آن روز متجلی می کند . قرار است این مقاله در نخستین شماره مجله جاویدان خرد نشر یابد. این نشریه  پس از ۲۷ سال دوباره منتشر می شود. “يکي از آثار مسلم الانتساب ابوعلي حسين بن عبدالله بن سينا (370-428) «رسالة اقسام الحکمة» (تقاسيم الحکمة، اقسام العلوم العقلية) است که احتمالا بين سالهاي 392 تا 412 نگاشته شده است. اين رساله از يک مقدمه، 11 فصل و يک خاتمه تشکيل شده است. ابن سينا در اين رساله 15 علم طبيعي، 15 علم رياضي، 7 علم الهي، 3 علم در حکمت عملي، و 9 علم منطقي و در مجموع 49 علم اصلي و فرعي حکمي را به اختصار معرفي کرده و به مهمترين کتب مرجع هر رشته نيز اشاره کرده است. در اين رساله عناوين 20 کتاب ارسطو، و کتبي از افلاطون، اقليدس، بروسن و فرفوريوس آمده است. مفاد اين رساله در ديگر آثار ابن سينا از قبيل مدخل منطق و الهيات الشفاء، دانشنامه علائي، عيون الحكمة و حكمة المشرقيين به نحوي دنبال و تكميل شده است، هر چند اين رساله مشروح ترين اثر ابن سينا در موضوع طبقه بندي علوم و تقسيم حكمت است..

طبقه بندي حكمت از سوي ابن سينا در اين رساله متخذ از ميراث ارسطوئي است. استخوان بندي تقسيم حكمت به نظري و عملي، و تقسيم ثلاثي هر يك، در دوران اسلامي در دو رساله «التنبيه علي سبيل السعادة» و «ما ينبغي ان يقدم قبل تعلم فلسفة ارسطو» فارابي و «مفاتيح العلوم» خوارزمي به چشم مي خورد. طبقه بندي اصلي حكمت رياضي و طبيعي نيز قبلا در رساله «کمية کتب ارسطوطاليس و ما يحتاج اليه في تحصيل الفلسفة» کندي آمده است.

اهميت اين رساله از سوئي در تثبيت موارد فوق از سوي ابن سينا و تبديل آن به طبقه بندي رسمي در دوران اسلامي است، چرا كه اكثر طبقه بندي هاي فوق در كتاب پرآوازه «احصاء العلوم» فارابي رعايت نشده است. از سوي ديگر ناشي از ابتكارات ابن سينا در فصول چهارم، نهم و دهم اين رساله (فصول حكمت عمليه و حكمت الهيه) است.

تقسيم سياست مدني به علم مُلک و علم نواميس؛ تأسيس علم نواميس (دين شناسي فلسفي)؛ پافشاري بر عدم مخالفت حکمت با وحي و شريعت، اعتبار احکام وحي در حوزه ممکنات عقلي، و اذعان به محدوديت ادراک عقلي و خضوع عقل در برابر مفاد وحي در قلمرو ياد شده از ابتکارات اين رساله است. اين راه که با کندي آغاز شد، با ابن سينا به بالندگي رسيد و با رويکرد «اصالت فلسفه» فارابي متفاوت است.

ابن سينا مجردشناسي فارابي در «احصاء العلوم» را به سه بخش خداشناسي، عقل شناسي و شناخت نفوس سماوي تجزيه کرد. جزئيات و تفصيل هر پنج بخش با ابن سينا به اوج خود مي رسد، هرچند اين تقسيم نه از سوي ابن سينا و نه از سوي ديگر حكيمان در عمل رعايت نشده است. دو علم وحي شناسي فلسفي و آخرت شناسي فلسفي به عنوان علوم فرعي الهي براي نخستين بار توسط ابن سينا در اين رساله مطرح شده اند. ابن سينا در شرح اين دو علم به نکات مهمي در باب وحي و معاد جسماني اشاره کرده است.

نفوذ رساله اقسام الحكمة در دوران اسلامي به مراتب بيش از كتاب ارزنده«احصاء العلوم» فارابي است. رساله اي كه بتواند متفكراني چون خواجه نصيرالدين طوسي، شهرزوري و قطب الدين شيرازي را به اقتباس (گاه تا حد نقل مستقيم) وا دارد و متفكران صاحب مكتبي چون غزالي را از تأثير خود بي نصيب نگذارد، جايگاه رفيعي در تاريخ طبقه بندي علوم در جهان اسلام دارد. رساله اقسام الحكمة ابن سينا يكي از سه اثر تأثير گذار حوزه «طبقه بندي علوم» در دوران اسلامي، و از زاويه «منبع شناسي فلسفي» يکي از سه اثر اصلي اين دوران است. متن كامل اين رساله به زبانهاي لاتين، فرانسوي (3 بار) و فارسي و پاره هائي از آن به عبري و انگليسي ترجمه شده است.

عليرغم انتشار مكرر دو چاپ غير مصحح، تصحيح انتقادي اين رساله براي نخستين بار بر اساس چهار نسخ خطي شماره هاي 4754 و 4755 كتابخانه دانشگاه استانبول،4651 كتابخانه ملك تهران و4852 کتابخانه اياصوفيه استانبول كه تاريخ كتابت آنها بين سالهاي 588 تا 724 است (گزيده شده از ميان 58 نسخه خطي) منتشر مي شود. از دستاوردهاي اين تحقيق كشف اثر محتمل الانتساب تازه اي از ابن سينا به نام رساله «اقسام علوم الاوائل» است.”

+ نوشته شده در  شنبه هجدهم خرداد 1387ساعت 4:36  توسط فریبرز خسروی 

اندر حواشی نمایشگاه کتاب

 

دیروز میزگردی با موضوع منابع الکترونیکی و خواندن در نمایشگاه کتاب برقرار بود که من هم دعوت داشتم . به اصل میز گرد و مباحثی که بین ما مطرح شد نمی پردازم که گزارش آن منتشر خواهد شد. اما حواشی کار هم نکات درس آموزی داشت:

وجود انبوه جمعیت مشتاق طبق معمول هر سال انرژی مثبتی را به انسان القاء می کند. پیر و جوان و زن و مرد کنجکاوانه در حرکتند. غرفه هایی که آثار شریعتی را ارئه می کنند همچون گذشته هنوز از شلوغ ترن ها هستند.نیم ساعتی طول می کشد تا با هدایت از راه دور با تلفن همراه و پرس و جوی زیاد محل میزگرد را پیدا کنم.

رادیو نمابشگاه در حال اجرای برنامه است .لابلای گفتگو و کلام  ، گاهی رنگهای خیلی تند موسیقی ایرانی و زمان دیگر اجراهای مختلف گروه اکسیژن و یانی را پخش می کند. در همين حال گروه ارشاد نیروی انتظامی هم در محل مستقر و مشغول انجام وظیفه است.

در محل برگزاری میزگرد آنقدر سر و صدا زیاد است که گاهی مکالمات شرکت کنندگان مفهوم نیست. در فضای مجاور هم جلسه دیگری برقرار است که به وضوح حرفهایشان شنیده می شود. یاد مراسم اهل قبور! می افتم که هر گروهی به کار خود مشغول است و مصیبت مرده خود  می خواند و به تداخل صوتی وقعی نمی نهد.

در فضای بیرونی نمایشگاه عظمت سازه و وسعت ساختمان و ارتفاع گلدسته ها چشمگیر است. با خود فکر می کنم کشور عجیبی داریم : نماز جمعه اش در دانشگاه بر قرار می شود و نمایشگاه کتابش در مصلا !

 وزیر محترم ارشاد  چند روز پیش استدلال با سجع و قافیه ای را در این زمینه بیان  فرموده اند که آنهم درس آموزتر است!:” مصلای ما همان نمایشگاه ماست، دین ما همان سیاست ماست، سیاست ما همان دین ماست

+ نوشته شده در  دوشنبه شانزدهم اردیبهشت 1387ساعت 6:20  توسط فریبرز خسروی

سال نو میلادی

آغاز سال نو مسیحی و تولد پیامبر صلح و دوستی بر همه کتابداران مسیحی کشورمان مبارک باشد .  دیشب نامه دکتر پیتر لور دبیر کل ایفلا را به همین مناسبت دریافت کردم. لحن و نحوه نگاه او به کار و زندگی زیباست . نامه را ببینید:(البته او خود در انتهای نامه اجازه داده است که آن  را در اختیار دیگران قرار دهم!)

  From: peter

 To:fariborz

Subject: Season’s greetings

 from Peter and Monika Lor Date: Wed, 26 Dec 2007 18:30:46 +0100   Dear Friend  No white Christmas for us this year. After a cold snap the weather is warming up. Dutch hopes for an “Elfstedentocht” – a skating marathon following a traditional route of 199 km past eleven cities in the northern province of Friesland – have dwindled  again. The Elfstedentocht requires a minimum of 15cm of ice along the entire route. As our planet warms up, this will happen less and less. It last took place in 1997.  But we have had a spectacular “winter wonderland”. A high pressure system fed in cold air from the east, and mist and low temperatures combined to cover everything with a layer of hoar frost.. This is not so great for those whose cars are parked outside day and night, as is the case with most people here, but for the past three years we have been environmentally responsible and have done without a car. Yesterday morning dawned with clear skies and I walked around for an hour or so taking the pictures you can find on: http://picasaweb.google.com/PeterJLor/HoarFrostInVoorburg.

 

We’ve had many wonderful experiences in the Netherlands over the past almost three years.  The end of our stay here is now slowly but surely approaching and our moves for the next few years are taking shape. My three year contract with IFLA expires on 14 February next year. I’ll stay on only an additional six months until early September 2008, which is a suitable time for my successor to take over. We then hope to do a bit of travelling in Europe for a few weeks and return to South Africa around the end of September 2008.  If all goes well in mid-January 2009 we will to leave for the USA where I have been offered an appointment as a visiting scholar at a Library School for two or three semesters. There I’ll have a modest teaching commitment and a bit of time for research and writing. I’m hoping to use this opportunity to write a book on international librarianship. After that… probably back to South Africa for real or semi-retirement. Decisions await us.

 

Thank you very much for all the cards and letters we have received from you.  Please don’t hold it against us if we do not answer personally!  We wish you a blessed Christmas, a happy festive season, and many blessings in the coming year.

 

Peter and Monika

 

PS: Don’t hesitate to share this letter with mutual friends.  We always have a crop of undelivered e-mails, and we like to keep in touch

نوشته شده در  پنجشنبه ششم دی 1386ساعت 2:38  توسط فریبرز خسروی  گفتگو

دانش شناسی

 

فراخوان مقاله برای فصلنامه دانش شناسی

 

دیشب هیات تحریریه فصلنامه دانش شناسی در محل دانشگاه آزاد شمال تهران تشکیل جلسه داد. قرار است اولین شماره این نشریه در زمستان امسال منتشر شود.

امید است انتشار مداوم و منظم این نشریه علمی – تخصصی از صف طولانی مقالات در معدود مجلات این رشته بکاهد.

نویسندگان عزیز می توانند مقالات و مطالب خود را به danesh.shenasi@gmail.com و یا به دفتر مجله دانش شناسی به نشانی : گروه کتابداری دانشگاه آزاد واحد شمال تهران – شهرک قدس (غرب) بولوار دریا- خیابان شفق ارسال نمایند.

دست اندرکاران نشریه این افراد هستند:

مدیر مسئول: دکتر موسی مجیدی

سردبیر:       دکتر زهرا اباذری

مدیر داخلی:  دکتر حجت الله حسن لاریجانی

 

اعضای هیات تحریریه (به ترتیب حروف الفبا):

  دکتر زهرا اباذری

  دکتر عباس حری

  دکتر نجلا حریری

  دکتر فریبرز خسروی

  دکتر موسی مجیدی

  دکترصدیقه محمد اسماعیل

  دکتر نرگس نشاط

  دکتر مهرداد نیکنام

 صاحب امتیاز این نشریه دانشگاه آزاد اسلامی – واحد شمال تهران است.

نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم آبان 1386ساعت 1:34  توسط فریبرز خسروی  گفتگو