هیچگاه فریفتۀ عرض ارادت نشوی که این ارزانترین ارز دنیاست !
بایگانی دسته: گفتگو ها
بررسی عضویت انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران در «ایفلا»
خسروی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، عنوان کرد: انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران تاکنون به دلیل مشکلات مالی امکان عضویت در «ایفلا» را نداشته است اما از دستاوردهای این همایش جهانی به طور منظم مطلع میشود و از آن استفاده میکند.
معاون پیشین سازمان اسناد و کتابخانه ملی با بیان این که عضویت در ایفلا بحث قابل اعتنایی نیست، اظهار کرد: عضویت مستقیم در «ایفلا» نیازمند حضور فعال در کنفرانسها و همایش های تخصصی این سازمان بینالمللی است که تاکنون بودجه آن فراهم نشده است.
عضو كميسيون آسيا و اقيانوسيه «ايفلا» عنوان کرد: عضویت در ایفلا یکی از راهکارهای تعامل کتابداران با مجامع بینالمللی است و تبادل اطلاعات با کمیسیونهای تخصصی ایفلا در همایشهای سالیانه و آگاهی از نقطهنظرهای کتابداران جهان در جریان نشستهای تخصصی، از عضویت مستقیم در این سازمان موثرتر است.
عضو پیشین هيات علمي سازمان اسناد و كتابخانه ملي ایران با بیان اینکه اگر شرایط حضور در ایفلا برای انجمن کتابداری و اطلاعرسانی فراهم شود، خوب است، عنوان کرد: استفاده از مباحث مهمی که در کمیسیونهای تخصصی نشستهای سالیانه «ایفلا» مطرح میشوند، بسیار کاربردیتر از تلاش برای عضویت مستقیم است.
معاون پیشین سازمان اسناد و كتابخانه ملي ایران با اشاره به داشتن برنامهای منظم برای استفاده از دستاوردهای نشستهای تخصصی کتابداری در سطح بینالمللی، عنوان کرد: تشریح دستاوردهای افرادی که در «ایفلا» مقاله ارایه میکنند و همچنین انتشار گزیدههای این مقالهها با نگاه گزینشی میتواند، جنبههای کاربردی این همایشها را آشکار کند.
خسروی با بیان اینکه مشارکتهای مدنی اساس شکلگیری انجمنهای علمی و تخصصی کشور باید باشند، عنوان کرد: مشارکت مدنی فعال افراد یک صنف و یا گروه علمی تخصصی به ویژه در مباحث فرهنگی و کتابداری میتواند صنفهای خصوصی با رویکردهای تخصصی، را به اهداف خود نزدیکتر کند.
خبرنگار : نفیسه خلیلی به نقل از : http://www.ibna.ir/vdchkknzi23nqid.tft2.html
چند و چون برگزاری ایفلا در ایران
شاخص
دکتر فریبرز خسروی، معاون پیشین سازمان اسناد و كتابخانه ملي ایران در گفتگو با لیزنا درخصوص آمادگی ایران بعد از 40 سال از آغاز آموزش آکادمیک کتابداری در آن برای برگزاری ایفلا گفت: “تا کنون ایفلا در کشورهای زیادی اجلاس سالانه خود را تشکیل داده است. این جلسات با قوت و ضعف برگزار شده است. واقعیت این است که جامعه کتابداری ایران به لحاظ تعداد فارغ التحصیل، تعداد شاغلان، تعداد اعضای هیات علمی، تولید علمی و نشریات پژوهشی و زیر ساختهای کتابخانه ای از بعضی از کشورهایی که تا کنون ایفلا در آنها تشکیل شده وضعیت مناسب تری دارد. “
وی افزود: “امکانات و برنامه ریزی که در ترکیه، تایلند، کوبا و افریقای جنوبی به لحاظ زیر ساخت های کتابداری و کتابخانه ای فراهم آمده بود قطعا ضعیف تر از امکاناتی است که در ایران می توان فراهم آورد.”
دکتر خسروی تصریح کرد: “اما فقط نباید به زیرساختهای کتابدارانه توجه کرد. امکانات و تسهیلات توریستی نیز تعیین کننده است. با آنکه جاذبه ای توریستی و به ویژه جاذبه های فرهنگی و تاریخی بسیار زیاد است اما متاسفانه زیر ساخت های مناسب برای پذیرایی از یک جمعیت 3 هزار نفره به سختی فراهم خواهد آمد.”
دکتر فریبرز خسروی درخصوص ضرورت تشکیل ایفلا در ایران گفت: “ایقلا اجلاس چند هزار نفره ایست که می تواند زمینه معرفی تمدن و فرهنگ غنی ما را به اهالی کتاب و فرهنگ در سطح جهان فراهم آورد و بعضی از ذهنیتها را که در اثر هجوم رسانه ای معوج شکل گرفته است اصلاح کند. ” وی افزود: “در حاشیه یکی از جلسات ایفلا با دکتر پیتر لور و دکتر بنگاس رگاس صحبتی در مورد فرهنگ و تمدن ایران داشتیم. آنان با احتیاط می پرسیدند اگر به ایران بیاییم می توانیم زنده برگردیم؟ وقتی امکانات سفر و بازدید آنان (به خرج خودشان) فراهم آمد و با جامعه کتابداری و کتابخانه های ایران آشنا شدند نگاه و نگرششان به کلی عوض شد. در گفتگویی که با دکتر مارتا تری رئیس اسبق کتابخانه ملی کوبا داشتم می گفت یکی از دلائلی که با اصرار زیاد ایفلا در هاوانا برگزار شد به نوعی شکستن حصر چندین ساله ای است که توسط امریکا و سایر کشورها بر کوبا تحمیل شده است.”
معاون پیشین سازمان اسناد و كتابخانه ملي ایران تأکید کرد: “تشکیل موفق چنین جلساتی می تواند آثار مبارکی در حوزه های علمی، فرهنگی و حتی سیاسی و اجتماعی به ارمغان آورد.”
دکتر خسروی در پاسخ به سوال « چرا ایفلا تاکنون در ایران برگزار نشده است؟» گفت: “حدود یک دهه قبل به طور جدی در مورد تشکیل ایفلا در ایران از سوی کتابخانه ملی اقدام شد. اعضای هیات رئیسه ایفلا هم در آن زمان با خوشحالی دعوت ما را پذیرفتند و آماده بودند در مورد کاندیدا شدن ایران برای تشکیل ایفلا اقدام کنند.” وی افزود: “آنان شرایطی را مطرح کردند که تقریبا همه قابل انجام بود جز یکی! آن شرط هم این بود که کشور میزبان باید امکان شرکت همه کتابداران را بدون هیچ تبعیضی و بدون توجه به تابعیت آنان فراهم آورد. با مذاکراتی که با کارشناسان وزارت امورخارجه به عمل آمد معلوم شد که صدور روادید برای عده ای به لحاظ قانونی ممکن نیست؛ لذا مساله پیگیری نشد. البته بعدا دیدیم که این تعهد و بی طرفی در صدور ویزا عملا توسط بعضی از کشورها نقض شد. در ایفلای کانادا به بسیاری از شرکت کنندگان ایرانی و افریقایی ویزا داده نشد که موجب اعتراض شدید پیتر لور در سخنرانی افتتاحیه ایفلا شد! ” |
اسم کم جو رو مسما را بجو!
مصاحبهمنتشر شده در لیزنا 23 تیر 90:
دکتر فریبرز خسروی، عضو هیأت علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، در خصوص تغییر نام رشته کتابداری به خبرنگار لیزنا گفت: “با تغییر نام مخالفتی ندارم اما اعتقاد دارم قبل از پرداختن به تغییر نام بهتر است ابتدا به تغییر محتوا بپردازیم یعنی تا زمانی که نتوانیم محتوایی متناسب با درخواست ها و نیازهای جامعه ارائه دهیم، تغییر نام در جایگاه سازمانی و نگاه دیگران به ما تغییری پدید نمی آورد. اگر تغییر نام همراه با تجدید نظر در محتوای آموزش و نحوه آموزش باشد به عقیده من کار مثبتی می تواند باشد در غیراینصورت باور ندارم که نام جديد موجب ايجاد كاركردها و شغلهاي جديد در جامعه می شود.”
وی در ادامه افزود: “فقط تغییر نام تأثیری بر روی جذب بیشتر دانش آموختگان ندارد. تا زمانی که فارغ التحصیلان کارآمد و کاردان نداشته باشیم که بتوانند نیازهای بازارکار را برآورده کنند و سازمان ها تشنه جذب آنها باشند تغییر نام مسأله ای را حل نمی کند. اگر نگاهی اقتصادی هم به این مسأله داشته باشیم باید به کارایی بیشتر کتابداران توجه جدی تری کنیم . کالاهایی که کیفیت مطلوبی ندارند آیا با تغییر نام کیفیتشان بالا می رود و به فروش بالایی دست می یابند؟!”
دکتر خسروی تصریح کرد: “مطلوب تر این است که ابتدا به سراغ تغییر محتوا و کیفیت آموزش برویم و بحث تعلیم و تربیت در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی را جدی بگیریم. آیا بذر تفکر خلاق و نقاد در وجود دانشچویان کاشته می شود؟ آیا فارغ التحصیلان واقعا اطلاع شناس، کتابشناس و کتابخوان هستند؟ آیا اخلاق حرفه ای اقلا به درستی به آنان ارائه شده و مصادیق آن را در مربیان خود مشاهده کرده اند؟ آیا آنچه می آموزند منطبق با تغییرات گسترده و پر شتاب حوزه اطلاعات است؟ آیا نیازهای بازار کار با شیوه علمی و روشمند بررسی شده و محتوا متناسب با آن طراحی شده است ؟ آیا نحوه آموزش و ارائه مطالب متناسب با قرن بیست و یکم است ؟ آیا دست اندرکاران رشته شناخت علمی و دقیقی از جامعه اطلاعاتی و جامعه دانش مدار و باید ها و نباید ها آن دارند؟ هرگاه احساس کردیم که پاسخ به این پرسش ها روندی مثبت یافته، آنگاه شاید تغییر نام نیز بی تاثیر نباشد.”
عضو هیأت علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی در مورد پیشنهاد تغییر نام رشته کتابداری بیان کرد: “به نظر می رسد از ابتدا کتابداری و اطلاع رسانی برابر نهادۀ دقیقی برای Library and information sciences نبوده است. پیشنهادهای زیادی مطرح شده است : «علم اطلاعات و اطلاع رسانی» ، «علم اطلاعات و کتابداری» ، «مدیریت اطلاعات و دانش» ، «مدیریت اطلاعات و خدمات کتابخانه ای» وغیره، هر یک از این پیشنهادها با توجه به ضرورتها و تغییرات پدید آمده می تواند در جمعی از خبرگان مورد بررسی و انتخاب قرار گیرد.”
دکتر فریبرز خسروی در پایان تأکید کرد: “اسم کم جو رو مسما را بجو ! تغییر نام به تنهایی هیچ شأنیت و مطلوبیت بلند مدتی را نمی تواند پدید آورد. مگر اینکه تغییر بنیادی در محتوا و آموزش پدید آید.”
خبرنگار: خدیجه عروجی
گفتگو با دکتر فریبرز خسروی
در تاریخ 23 آبان 1384 گفتگویی با خانم نگار مفید داشتم که در سایت تبیان هم منتشر شد:
گفتگو با دکتر فریبرز خسروی
معاون کتابخانه ملی
از افتتاح ساختمان جدید شروع کنیم و تحولی که انتظار می رود تحقق پیدا کند.
ایجاد ساختمان، تحول بزرگی در حوزه ی توجه به بحث کتاب، کتاب خوانی، کتابداری و مراکز اطلاع رسانی است. قبل از اینکه طراحی ساختمان شروع بشود، مطالعات گسترده ای صورت گرفت و مدل های مختلفی دیده شد. طرح جامعی در نظر گرفته شد تا در شأن ایران باشد. در این کار تا اندازه ی بسیار زیادی موفق بودیم. یعنی نوع عظمتی که در قالب یک پروژه معماری پدید آمد، قابل توجه است. نوعی معماری که در عین مدرنیسم، القاء سنت می کند و می تواند از تکنیک ها و فن آوری نوین بهره بگیرد و مسائل سنتی و کهن ما را نیز در نظر داشته باشد.
شما در جای جای کتابخانه این دو عنصر را می بینید. هم مدرن و تکنیکی بودن کار و هم توجه به سنتی و اصیل بودن آن.
تا پیش از این نیاز به یک ساختمان با این مشخصات حس نشده بود؟
حس شده بود. یعنی شما اگر یک پژوهش مقدماتی انجام بدهید، از سال هایی که آموزش های دانشگاهی در ایران متداول شده، همیشه کمبود مباحث پژوهشی به عنوان یک نقص اساسی در حوزه های دانشگاهی مطرح بوده. این بحث تازه نیست. منتها، همیشه به آن کم بها داده شده. یعنی در سبد مصرف افراد، اولین چیزی که کنار گذاشته می شود، مباحث فرهنگی، پژوهشی و خواندنی است. از آنجا که درآمد سرانه در کشور ما آنقدر بالا نیست که حجم بالاتری به مباحث فرهنگی تخصیص پیدا کند، طبیعی است که ما شاهد فقر فرهنگی در این حوزه ها باشیم.
و چه باید کرد؟
احتیاج به فرهنگ سازی دارد. منتها این از آن داستان های مرغ و تخم مرغ است. برای آنکه فرهنگ سازی کنیم، باید محیط هایی پدید بیاید که بتواند فرهنگ سازی کند. یعنی اول باید خرجش کرد تا پدید بیاید، این حرکتی دو گانه است. وقتی خودش پدید بیاید، زایش مجددی از این نوع خواهد داشت.
آیا برنامه ریزی مدونی در این زمینه صورت گرفته است؟
اینها بحث های کلان مملکت است. طبیعی است که هر دولتی یا هر کشوری به فکر توسعه باشد. زیر ساخت توسعه پژوهش است و زیر ساخت پژوهش، پدید آوردن امکانات پژوهشی است. کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی از اولین مراکز توسعه پژوهش هستند.
وظیفه معاونت شما چیست؟
وظیفه ی معاونت کتابخانه همان بحث اساسی است که در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی وجود دارد. یعنی شناسایی منابع، هم کتابی و هم غیر کتابی؛ بعد از آن، بر اساس اساسنامه، گرد آوری است. بعد باید بر طبق اصول آنها را ذخیره کنیم و بعد باید سازماندهی کنیم و اطلاع رسانی را انجام بدهیم. این کل کاری است که ما باید در کتابخانه انجام بدهیم. یعنی این 5 مرحله، تمام کاری است که تمام مراکز اطلاع رسانی باید انجام بدهند.
گرد آوری، فقط در ایران صورت می گیرد؟
هر کدام از منابع ویژگی خاص خود را دارند. شما نمی توانید هیچ کدام را دست کم بگیرید. کتابخانه های ملی، یک سری از منابع را بدون توجه به اطلاع رسانی، برحسب وظیفه تهیه می کنند. ما بعضی از کتاب ها را با توجه به اساسنامه باید حتماً بخریم. کاری نداریم کسی از این کتاب ها استفاده می کند یا نه! ما باید یک نمونه از روی تمام کتاب هایی که به زبان فارسی در دنیا منتشر شده، را داشته باشیم. این یک وظیفه است. وظیفه ی بعدی ما این است که بدانیم ایرانیان در کل جهان چه محصولی منتشر می کنند؛ ما باید آن را بخریم. یعنی اگر در نیویورک، در برلین، در مسکو، یک ایرانی یک تولید فرهنگی دارد، به هر زبانی و به ویژه به زبان فارسی، ما موظفیم آن را خریداری کنیم. اگر در دنیا کتابی به زبان فارسی منتشر می شود، ما باید آن را تهیه کنیم. کاری به مخاطب آن نداریم. این وظیفه ی مالی ماست که آثاری را که به زبان فارسی منتشر می شود یا ایرانیان مقیم خارج از کشور منتشر می کنند، گردآوری کنیم. ولی وقتی از شناسایی منابع خارج می شویم و به خرید می رسیم، طبیعی است که باید پارامترهای کوچکی را هم در نظر بگیریم که چه محصولاتی خریده بشود تا مورد استفاده قرار بگیرد. مثل کتاب های علمی که خریداری می شود، برای حوزه هایی مثل علوم تجربی و علوم انسانی که باید طوری خریداری شود که مورد استفاده ی مخاطب قرار بگیرد و این کار ساده ای نیست. بعد از شناسایی، خرید، سازماندهی و اطلاع رسانی شان می ماند.
کدام یک آسان تر است؟!
معتقدم همه شان هم شأن هم هستند. هر کدام مراحل خاص تعریف شده ای دارند و هیچ کدام سخت تر از دیگری نیست.
رابطه ی کتابخانه و پژوهشگران را در حد مطلوب ارزیابی می کنید؟
یکی از شاخص های توسعه در همه جای دنیا، میزان مراجعه به کتاب، کتابخانه و مراکز اطلاع رسانی است. یعنی وقتی ما، در یک جامعه معیارهایی را برای توسعه یافتگی تبیین می کنیم، یکی از اهدافی که مورد مطالعه قرار می گیرد، این است که افراد، دانشجویان، دانش آموزان، نخبگان و خبرگان که هر کدام سطح خودشان را دارند، میزان کتابخوانی شان چقدر است؟ میزان استفاده از منابع اطلاعاتی شان چقدر است؟ میزان مراجعه شان چقدر است؟ میزان توقفشان چقدر است؟ میزان کتابی که در سال می خوانند چقدر است؟ اینها شاخص های توسعه است. برای دست یافتن به شاخص های توسعه و بالا بردن این شاخص ها، طبیعی است که شما باید اول، ابزار مراجعه را پدید بیاورید. یعنی یک اندیشمند وقتی می خواهد مطالعه ای در یکی از مباحث علوم داشته باشد، باید جایی باشد که با اطمینان نسبتاً بالایی بتواند، منابع مورد نظر خودش را تا حدی که مد نظر است، پیدا کند. محیط نسبتاً تمیز و مفرح و قابل قبولی که آنجا بتواند با انگیزه بهتر و بیشتری به مطالعه بپردازد.
من اعتقاد دارم پدید آوردن چنین نهادها، ارگان ها و سازمان هایی مثل کتابخانه ی ملی، می تواند مشوق کلیه پژوهشگران و افرادی باشد تا بتوانند مراجعه کنند و کار خود را انجام بدهند.
نکته ای که حائز اهمیت است، فرهنگ سازی است. یعنی اگر یک دانش آموز دبستانی، به اینجا بیاید، طبیعی است بچه ی ابتدایی خیلی نمی تواند از کتابخانه ی ملی استفاده کند، گرچه ما اینجا بخش کودک هم داریم. اگر چه انتظاری نیست که دانش آموزی از آن سر شهر راه بیفتد و بیاید در کتابخانه مطالعه کند. ولی اگر بیاید، کتابخانه ی ملی کشورش را ببیند که چه مجموعه بزرگ و عظیمی است، می تواند بحث تحقیق و پژوهش را جدی بگیرد و از کودکی در نهاد او شکل بگیرد. برای بزرگسالان هم طبیعی است که وقتی مراجعه کنند و سرویس درستی ببینند، می تواند دلیلی برای مراجعه بیشترشان باشد.
کتابخانه ی ملی شامل چه بخش های مهمی است؟
کتابخانه ی ملی بخش های مختلفی دارد. آنچه که ما برای اینجا طراحی کردیم، بخش ایرانشناسی و اسلام شناسی است. کتاب هایی که در این بخش است، کتاب های نادری است که از کل دنیا گرفته ایم و به زبان های مختلف در مورد ایران و اسلام چاپ شده اند. بخش پژوهشی بسیار مهمی است. بخش علوم انسانی داریم که کتابهای علوم انسانی به زبان های فارسی، عربی، انگلیسی و زبان های دیگر جمع شده اند. در بخش ایران شناسی کتاب ها به زبان های مختلفی است. بخش دیگر علوم و فنون است، با رویکرد به این که بیشتر دانشجویان این رشته بتوانند مراجعه کنند. بخش منابع غیر کتابی هم بخش بسیار مهمی است. منابع بسیار زیادی در آنجا گردآوری شده و مورد استفاده قرار می گیرد. بخش نشریات، یکی از بزرگ ترین مجموعه های مطبوعات فارسی منتشر شده در ایران به حساب می آید. بخش خطی و منابع نفیس هست که کارشان اطلاع رسانی است.
آیا این بخش ها کامل است؟
هفتاد درصد مشکل ما، مشکل جاست. ما منتظریم قسمت های ساخته نشده، آماده شود تا بعد از آن، کار انتقال و تکمیل را شروع کنیم. بعد از ده روز این کار هم تمام می شود.
چه تفاوتی میان سطح کتابداری در ایران با کشورهای منطقه است؟
کتابداری در ایران و کتابخانه ی ملی، از سال ها پیش خیلی قوی تر، استانداردتر و منسجم تر از کشورهای خاورمیانه عمل کرده است. استانداردهایی که در کتابداری ایران رعایت شده، بسیار منطبق تر است تا مقررات دیگر کشورهای منطقه. از کشورهایی که کار کرده اند و توانسته اند به نسبت سرآمد باشند، آنچنان عقب نیستیم. مثلاً کشوری مثل ترکیه که خوب کار کرده، کارهای سطحی تری انجام داده و من معتقدم در ایران کار عمیق تری صورت گرفته. در کتابداری سوریه و مصر نسبتاً خوب کار کرده اند. ولی در خیلی از حوزه ها کاری که در ایران صورت گرفته عمیق تر، دقیق تر و حساب شده تر است. کشورهای کوچک اطراف بیشتر به حواشی پرداخته اند و بعضاً در مباحث الکترونیکی رشد داشته اند. کشورهای بلوک شرق سابق سبک و شیوه ی خودشان را داشته اند. آنها، صرفاً از نظر تعداد وضعشان خیلی خوب است. یعنی 9 میلیون کتاب دارند، ولی از نظر کیفیت مجموعه و کتاب ها کار اساسی ای صورت نگرفته است.
آیا تلاشی صورت گرفته است تا از نظر تعداد بتوانیم با این کشورها برابری کنیم؟ مثلاً با کشوری مثل چین؟
کشورهای پرجمعیت وضعیت متفاوتی دارند، مثل چین و هند. اما حتی هند هم در موضوع کتابداری مشکل دارد. این کشورها با جمعیت میلیاردی که دارند، طبیعی است که نگاهشان نوع دیگری است.
در زمینه ی اطلاع رسانی چگونه عمل می کنیم؟
نمی توانیم ادعا کنیم که بهتر از سایر کشورها اطلاع رسانی می کنیم. اما باید ثابت کنیم که می توانیم. از لحاظ ساختمانی، این بنا در میان بسیاری از کشورها تک است و مثال زدنی، اما اطلاع رسانی مرحله ی بعدی است.
داشتن یک ساختمان خوب چقدر به اطلاع رسانی کمک می کند؟
هدف غایی این ساختمان آن است که اطلاع رسانی بهتری انجام شود. کتابخانه های ملی دنیا دو هدف اساسی دارند که باید سرلوحه ی همه شعارها قرار بگیرد. اول؛ گرد آوری و حفظ میراث فرهنگی. باید اینها را شناسایی و گردآوری کنیم. دوم؛ آماده سازی منابع به شکلی که بشود بهترین سرویس را از آنها گرفت، یعنی هدف نهایی در کتابخانه ملی. پیش بینی می شود که کتابخانه های ملی، همیشه به صورت دو رگه ادامه ی حیات بدهند، یک رگه این است که باید فیزیک کتابخانه و منبع را نگه داری کنند و یک رگه دیگر این که از آنها استفاده شود. اطلاع رسانی وقتی محقق می شود که شما آماده ی اطلاع رسانی باشید. هنوز زود است.
تا امروز برای اطلاع رسانی چه کارهایی صورت گرفته؟
ما هم مثل آقای خاتمی اعتقاد داریم که تا امروز کتابخانه ی ملی نداشته ایم. با 15 یا 16 ساختمان پراکنده در شهر تهران، مگر می شود اطلاع رسانی کرد آن هم در یک سالن به بزرگی یک اتاق؟!
پس تا الان چه می کردیم؟
من کمی اغراق آمیز حرف می زنم. اطلاع رسانی داشتیم، اما آن چیزی که مطلوب است، نبود. حوزه ی ما حوزه ی فن آوری و پردازش بوده و به اطلاع رسانی به دلیل کمبود جا و فقر جا کمتر بها داده شده است.
اطلاع رسانی داشتیم، اما خودمان راضی نبودیم.
اطلاع رسانی مطلوب یعنی چه؟
دقیقاً به این معناست که بتوانیم آنچه را که داریم، عرضه کنیم و بتوانیم به مراجعان خودمان، منبعی که در دست داریم را ارائه دهیم. شما انواع مراجعه کننده دارید که اینها خواست هایی دارند. باید بتوانید، اگر آن خواسته در مجموعه شما هست، آن را برآورده کنید. چنین اطلاع رسانی مطلوب است.
چقدر می شود این کار را کرد؟ منوط به چه چیزهایی است؟
منوط به این است که شما، مجموعه را درست طراحی کرده باشید. درست سازماندهی کرده باشید. منوط به این است که بتوانید از ابزار مناسب استفاده کنید. این ابزار یک دوره ای برگه دان بوده، الان شبکه است. بتوانید با آنها هم زبانی کنید و خواست طرف را تشخیص بدهید و بعد منبع را معرفی کنید.
آیا در این زمینه درست عمل می کنیم؟
اتفاقاً پرنقص، عمل می کنیم. این ادعا که ما بی نقص هستیم، خیلی ادعای بزرگی است. هیچ کس نمی تواند بگوید ما بی نقص عمل می کنیم.
نقص کار چیست؟
اینها هر کدام آسیب شناسی ویژه ی خودش را دارد. ما چه آسیب شناسی هایی در تهیه ی منابع در ایران داریم. مطالعات زیادی صورت گرفته و هر کدام مسیرهای ویژه ی خودش را دارد. ما نمی توانیم چنین ادعایی داشته باشیم. در خیلی از حوزه ها، شاید خیلی نقص داشته باشیم. طبیعت کار این گونه است. نمی خواهم نقص را توجیه کنم. کار است و باید نقص را برطرف کرد و جلو رفت.
چه اقداماتی برای برطرف کردن این نقص ها صورت گرفته است؟
در تلاش هستیم. ساخت این ساختمان نوعی تلاش برای کشورمان به حساب می آید. یکی از نقص های ما این بود که پراکندگی ساختمان ها این اجازه را نمی داد که اطلاع رسانی درستی صورت بگیرد. برای اطلاع رسانی بهتر این ساختمان ساخته شد. خیلی از قسمت های این ساختمان الکترونیکی است. یک ساختمان هوشمند؛ کارمند تعلیم دیده ی هوشمند می خواهد. کارمند تعلیم دیده ی راضی که درصدی از رفاه برایش تأمین شده باشد. اینها موضوعاتی است که به جاهای دیگر مربوط می شود.
این کارمندهای هوشمند را چگونه باید در کتابخانه ی ملی جمع کرد؟
باید زمینه ی آن را فراهم کرد. کارمندهای ما، آدم های بسیار شریف و زحمت کشی هستند که نیاز به روز آمدسازی اطلاعاتشان دارند. کلاس های آموزشی ای دارند که منظم در آن شرکت می کنند. ضرورت دارد به مسایل معیشتی شان توجه شود. ما تا حدی که توانستیم، انجام دادیم. در یک بحث سازمان یافته ما باید بتوانیم این انطباق را پدید بیاوریم، در مجموعه و در افرادی که دارند کار می کنند و این یک مهندسی مدیریتی اساسی می خواهد.
برای برداشتن این فاصله های زیاد چه کرده ایم. به نظر می رسد از اتمام کار ساختمان خیلی خوشحال هستیم و حواسمان به قسمت های دیگر نیست.
البته، من که شاد نیستم. چون اینقدر فشار این انتقال زیاد است که صحبت از شادی هنوز زود است. شما وقتی از یک خانه ی کوچک اسباب کشی می کنید، چقدر احساس به هم ریختگی دارید. طبیعی است که ما در این وسعت مشکل داریم. ولی من خوشحالم که ایران توانسته است ساختمان قشنگی را به عنوان کتابخانه ی ملی تأسیس کند.
هیچ وقت اینطور نبوده که سرمستی احداث این ساختمان باعث شود که یادمان برود برنامه ریزی بلند مدت داشته باشیم. اصولاً پرداختن به برنامه های راهبردی یکی از ضرورت های محیطی است که قرار است در خدمت یک ملت باشد. ما اگر برنامه ی استراتژیک نداشته باشیم و ندانیم که ده سال آینده قرار است به کجا برسیم، طبیعتاً دچار مشکل و مسئله می شویم.
این برنامه ها تا حد زیادی در اساسنامه ی ما مستتر است که باید آن را استخراج کرد و در حوزه ی برنامه های کوتاه مدت عملیاتی اش کرد. این کار در دست انجام است. از مدت ها پیش در مورد آن صحبت شده و کارهایی در حال انجام است. اگر شما نتوانید گام های رسیدن به قله را عملیاتی تعریف کنید، عملاً نقص را برطرف نکرده اید. باید بدانیم که در فاصله ی این دو نقطه باید پنج قدم برداریم. نه شش قدم و نه چهار قدم. خیلی هم واقع بینانه باید دیده شود. نباید بلند پروازی کرد، نباید هم کوتاه پروازی کرد. نباید احساس بهترین کرد، نباید احساس کمتری داشت. هر دو زیان بار است. ما باید واقع بین باشیم.
اگر توانستیم هدف معقولی را برای خودمان طراحی کنیم و برای رسیدن به آن هدف هم ده مرحله تعریف کنیم و برای هر مرحله نیز ده گام معرفی کنیم، کار درست انجام می شود که خوشبختانه کارهای بزرگی در این جهت انجام شده است.
در ده سال آینده به کجا خواهیم رسید؟
آنجایی که باید باشیم! امیدوارم این استراتژی زودتر منتشر می شود و همه ببیند که ما افق را چگونه ترسیم کرده ایم و گام ها را چگونه تعریف می کنیم. بعد می شود در مورد آن بحث کرد.
بحث روندی که کتابخانه ی ملی تاکنون طی کرده را ادامه بدهیم.
تاریخچه کتابخانه ی ملی تا قبل از انقلاب در کتاب ها هست. بعد از انقلاب، توجه به کتابخانه ی ملی، اوج گرفت تا اساسنامه ی جدید به تصویب مجلس رسید. اساسنامه ی خیلی والایی است و در آن کتابخانه ملی خیلی وسیع دیده شده است. کمتر کشوری ، کتابخانه ی ملی اش وابسته به ریاست جمهوری است و مستقل. جهش کتابخانه از زمان آقای خاتمی شروع شد، در زمانی که رئیس کتابخانه ی ملی بودند و هنوز این جهش ادامه دارد. با تلاشی که کردند، توانستند ساخت کتابخانه ی ملی را به تصویب برسانند و برایش بودجه بگیرند که این حرکت بزرگی بود.
بحث های ساختمان جدید توانست تا حد زیادی شکل بگیرد. برفرض طرح هایی که کشور بودند، مثل طرح «پیش از انتشار» که برای اطلاع رسانی شبکه ای در کشور خیلی مهم است، صرفه جویی خیلی عظیمی در عمر پژوهشگران و در سرعت چرخه ی اطلاعاتی بود که خوشبختانه در همان دوره ی مقدماتی اش، تصویب شد و بعد از آنکه ایشان، رئیس جمهور شدند، طبیعتاًً سعی کردند بیشتر به این مباحث بپردازند، چون حوزه را می شناختند.
چه برنامه های مدون و مشخصی برای آینده دارید؟
باید چند نکته را همزمان ببینیم. یکی بحث غنی کردن مجموعه است. این غنا هم به لحاظ عمل کردن به اساسنامه است، خوشبختانه با صحبت هایی که شده قرار است مبالغ کلانی را برای این استفاده در اختیار ما بگذارند. چقدر به این صحبت عمل می شود، باید در واقعیت دید. فعلاً در قالب عدد است که انشاءالله داده می شود.
نکته بعد که اساسی است، این که منابعی را که وجود دارد درست پردازش کنیم. بخش پردازش ما با حد قابل قبولی مشغول به فعالیت است و سعی می کند خودش را با استانداردها منطبق کند و این انطباق هم در حوزه های زیادی رخ داده.
افق بعدی که خیلی حائز اهمیت است، آن که شما بتوانید از فن آوری نوین استفاده کنید. یعنی بحث کتابخانه ی ملی دیجیتال در ذهن ما مطرح است. یک گروه الان مشغول به تحقیق و مطالعه هستند که بتوانند متناسب با نیازهای زبان فارسی و کتابخانه ی ملی و کتابداری ایران با رعایت استانداردهای جهانی به پدید آمدن نوع جدید کتابخانه کمک کنند. ما تقریباً همه ی حوزه ها را به نوعی آغاز کردیم و سعی می کنیم خودمان را منطبق کنیم تا در آینده، با توجه به سرعتی که دنیای نوین دارد، خیلی احساس عقب افتادگی نکنیم. حداقل بدانیم چقدر عقب هستیم.
آیا تلاشی برای درونی شدن انگیزه های مثبت در کارمندان کتابخانه صورت گرفته است؟
این سؤال همیشه می تواند یک جواب داشته باشد. این پاسخ مربوط به کارمندهای ما نیست. یک پاسخ کلی است. واقع قضیه این است که وقتی شما از بُعد مسائل معیشتی نگاه می کنید، می دانیم که کارمندان وضعیت معیشتی خوبی ندارند و این اصلاً نیازی به گفتن ندارد. ما در کتابخانه ی ملی، سعی ردیم یکسری طرح و واحد کار تعریف کنیم و در ازای آن به کارمندان پرداخت داشته باشیم. پس به لحاظ معیشتی سعی مان را کردیم. به لحاظ محیط کار، من امیدوارم این ساختمان جدید بتواند مشکلاتی که در ساختمان های قدیم داشتیم را حل کند. وقتی ما شانزده ساختمان قدیمی داشتیم، اصلاً نمی توانستیم مدیریت منسجمی داشته باشیم. امیدواریم در این ساختمان بتوانیم آن ارتباط تنگاتنگ را بین مدیران و کارکنان به وجود آوریم تا به یک همدلی، همزبانی وهمراهی منجر شود.
چقدر به افزایش بهره وری امیدوارید؟
من هر وقت ناامید بشوم، دیگر کار نخواهم کرد. اعتقاد دارم که یک مدیر تا وقتی مدیر است که امیدوار است بتواند یک گام مثبت بردارد. اگر ببیند نمی تواند این گام را بردارد، نباید انجام بدهد. باید برود جای دیگری کار کند. دلیلی برای ماندن ندارد.
برای برداشتن قدم های مثبت احتیاج به چه چیزهایی داریم؟
اول تخصیص بودجه است. تخصیص بودجه ی تنها هم کفایت نمی کند. دوم اینست که برنامه ی عملیاتی درست با نظارت دقیق داشته باشیم. مشکل اساسی ما اینست که پول هست، برنامه هست، اما نظارت نیست. فلان مؤسسه طرح پژوهشی گرفته، پول کلانی هم پرداخت شده، برنامه اش هم برنامه ی خوبی بوده، اما چون نظارت در اجرا نبوده، حاصلی ندارد. اینها نکاتی است که باید به آنها پرداخته شود و بعد برنامه ی درستی داشته باشد و نظارت درستی بر اجرای برنامه داشته باشیم.
چرا چنین است؟
صادقانه به شما می گویم، در مملکت ما، روی حوزه های پژوهشی، نگاه اقتصادی وجود دارد. یعنی بعضاً یک منبع درآمد است برای یک گروه خاص و نفس عمل چندان مهم نیست. ما، نقص اساسی در این حوزه داریم.
چه سطح توقعی از کتابداری مطرح است؟
کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی، باید خودشان را در خدمت پژوهش بدانند و غایت کارشان هم آن است که بتوانند سرویس دهی درستی داشته باشند. حالا اگر شما این حد را 100 بگیرید، چه نمره ای، نمره ی قبولی است؟
کتابداری و اطلاع رسانی آن است که خودش را در خدمت پژوهشگر بداند. یعنی بتواند منابع را با سرعت و دقت هرچه تمام تر به افرادی که محتاج این اطلاعاتند، برسانند و یک محقق بتواند در کمترین زمان بیشترین و مرغوب ترین منابع را برای خودش بیابد.
آیا تعداد فارغ التحصیلان کتابداری در ایران کافی است؟
آمارش که خیلی زیاد است. الان در بعضی از شهرهای کوچک هم پیام نور یا دانشگاه آزاد دارند و تعداد زیادی دانشجو می گیرند. فارغ التحصیل کم نداریم، ما الان با تورم کتابدار روبه رو هستیم. روی میز من فرم چهارصد تا متقاضی کار است. از نظر تعداد فارغ التحصیل مشکل نداریم. اما اینکه کیفیت این فارغ التحصیل ها چگونه است، محل بحث است.
محل بحثش کجاست؟
آیا درس هایی که خوانده اند با واقعیت منطبق است یا نه؟
منطبق است یا نه؟
اصلاً محتوای این رشته، با آنچه که شما می بینید، فرق دارد. شما می دانید که تا چند وقت پیش یکی از واحدهای درسی این بوده که طرف تایپ یاد بگیرد؟ با ماشین تایپ است نه با کامیپوتر. هنوز این تغییرات اساسی صورت نگرفته، اما حرکتی است که شروع شده است. انجمن کتابداری، و اطلاع رسانی ایران جلساتی گذاشته و سعی می کند واحدها را بهینه کند و به نتیجه برساند.
نگار مفید
به نقل از:
http://www.tebyan.net/Literature_Art/Museums_CulturalCentres/2005/11/14/14165.html
دائره المعارف کتابداری
دایرةالمعارفهای پیوسته[1] در گفتوگو با دکتر خسروی
امروزه محیط وب امکانی را برای ناشران فراهم آورده که میتوانند منابع خود را به صورت تمام متن در اختیار مخاطبان خود قرار دهند. ناشران کتابهای مرجع، با توجه به حجم بالا و هزینه زیاد تولید این منابع، راغبتر از سایر ناشران در تلاشند تا هرچه بیشتر و بهتر بتوانند از این امکان بهره گیرند. البته این امر باعث افزایش توجه افراد در استفاده هرچه بیشتر از این منابع نیز گشته است.
اخیراً کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران دایرةالمعارف کتابداری و اطلاعرسانی خود را از طریق وب در اختیار کاربران قرار داده است. بررسی اینکه تا چه حد توانسته از قابلیتهای محیط وب در راستای اهداف خود بهره گیرد و در این مسیر با چه چالشهایی روبهرو بوده است را در گفتگو با دکتر فریبرز خسروی، معاون کتابخانه ملی و مسئول این طرح، پیمیگیریم.
n لطفاً در خصوص دایرةالمعارفهای پیوسته شکلگیری دایرةالمعارف پیوسته کتابداری و اطلاعرسانی که بههمت شما و همکارانتان روی وب سایت کتابخانه ملی قرار گرفته است، توضیحاتی را بیان بفرمایید.
¨ اعتقاد فردی من این است که دنیای جدید و محملها و ابزارهای جدیدی که آمده است، حیطۀ جدیدی را میطلبد. زمانی ابزارها و محملهای مشخصی داشتیم که محدودیتهای خود را دیکته میکرد. امروزه محملهای جدید خصوصیات خودش را بر ما دیکته خواهد کرد،حتی اگر در مقابل این آنها مقاومت کنیم. از زمانیکه بحث انتشار دایرةالمعارف کتابداری و اطلاعرسانی مطرح شد، نگاه ما این بود که دایرةالمعارف مجموعهای است از مقالات که از حرف «الف» شروع و به «ی» ختم میشود و مجموعهای از مداخل را دربرمیگیرد. دایرةالمعارف کمحجم ممکن است، یک جلد باشد و پرحجم ممکن است پنجاه جلد باشد. روند انتشار برخی از این دایرةالمعارفها نشان میدهد که بین جلد اول و پنجاهم آن، ممکن است كه صد سال فاصله بیفتد. گاهی میبینید که جلد اول دایرةالمعارفی چاپ شده و پانزده سال طول کشیده تا جلد چهاردهم آن منتشر شود و مطالب جلد اول قبل از انتشار به بازبینی و بازنگری نیاز دارد. ذهنیت من همیشه این بود که چرا از ماشین استفاده نکنیم. مثلاً شخصی هست که مدخلی را در حرف «ی» میتواند ترجمه کند و سن او هم طوری است که ممکن است تا ما مداخل حرف «ی» را منتشر كنيم، ديگر در ميان ما نباشد. ما میتوانیم به جای تدوین و آرشيو آن، با استفاده از امكانات دنیاي جدید آنچه را که داریم، عرضه كنيم. این کار چند فایده دارد؛ اول اینکه اطلاعات حبس نمیشود، یعنی اگر امروز مقالات «ی» تنظیم شده باشد، منتظر نمیمانیم تا پنج یا شش سال دیگر آن را منتشر کنیم. دوم اينكه ابزارهاي نوین امکان ویرایش لحظهای را به ما میدهد. نباید منتظر باشیم که یک ویرایش ازکار تنظیم شود و پنج یا شش سال دیگر یک نسخه از آن چاپ شود. خوشبختانه این کار صورت گرفته و از زمانيکه من به بخش فناوری آمدم و با زحمات همكاران، توانستيم آن را در قالب جدیدی ارائه دهیم.
n به کارگیری فناوري در تدوین دایرةالمعارفها، شیوۀ تدوین دایرةالمعارفها را تغییر میدهد.
¨ بله همین طور است. اگر بتوانید پویایی لازم را در مقالات پدید بیاورید، درصدی از این کار را انجام دادهاید. مثلاً اگر واژهای را ببینید که ارجاع دارد و همینطور ارجاع در ارجاع، میتواند فرد را به مقصود برساند. من معتقدم كه اگر همۀ دایرةالمعارفنویسان کشور برای تدوین دایرةالمعارف اساس را استفاده از فناوري جدید بگذارند و بعد از آن پرینت بگیرند، بسیار پرفایده است. برنامۀ قبلی ما حرکت از چاپ به دیجیتال بود، ولی من اعتقاد دارم که الآن میطلبد که از دیجیتال به سمت چاپ حرکت کنیم و برنامۀ ما هم همین است. ویرایش و اصلاحهای لازم روی آن صورت بگیرد و یک نسخه از آن را به دیجیتال بسپاریم.
n دایرةالمعارف کتابداری و اطلاعرسانی از چه زمانی پیوسته شد؟
¨ اين اقدام حدود یک سال پیش در سازمان بهصوت آزمایشی اجرا شد، این عادت ماست کاری را که میخواهیم به بیرون ارائه دهیم، ابتدا درون سازمان تجربه میکنیم و اصلاحات لازم را روی آن انجام میدهیم و حدود دو یا سه ماه است که این کار را تحت وب ارائه دادیم.
n با توجه به آنچه در خصوص استفاده از قابلیتهای محیط جدید اشاره شد، آیا صرفاً تغییر رسانه مد نظر است یا واقعاً برای استفاده از محیط جدید و قابلیتهای آن تلاش میشود تا فرصت نوینی ایجاد شود؟
¨ غالباً اصرار بر این است که رايانه کارهای دستی ما را مکانیزه کند، در حالیکه وقتی بحث مکانیزه پیش میآید، فرهنگ خود را باید با خود بیاورد و ما نسبت به این مسئله مقاومت ميكنيم. مثلاً در فهرستنویسی زماني بحث ما این بود که نام دو یا سه نویسنده درج شود و بعد «و دیگران» بيايد. «و دیگران» زمانی بود که فضای کارت برگه محدود بود، این کار الآن دیگر معنا ندارد، ولی ما هنور مقاومت داریم. منظورم از اين مثال کل جامعه است. طبیعتاً با این نوع جستوجو، نوع نگاه به آن و نوع حرکت در آن تغییر میکند. اگر ما باور کنیم که دنیای جدید، بهخصوص محملهای اطلاعاتی، ساختارها و فرآیندها را تغییر میدهند، ديگر اصرار نخواهيم كرد که فرآیندهای قدیمی را داشته باشیم و از آن دفاع کنیم. بايد ارجح این باشد که بتوانیم از این ابزار جدید استفادۀ بهینه کنیم، نه اینکه آن را در محدودیتهای دنیای خود محصور کنیم.
n اگر بخواهید از دایرةالمعارفی که بهصورت الکترونیکی بر روی وبسایت کتابخانه ملی قرار دارد، تعریفی ارائه دهید یا ویژگیهای آن را توضیح دهید، در مقایسه با سایتهای مشابهی که در اینترنت وجود دارد، مثل ویکیپدیا یا شبیه آن، چه قابلیتها و ویژگیهایی را برای بیان میکنید؟
¨ من اصرار ندارم که این دایرةالمعارف ویژگی برتری نسبت به سایرین دارد، ولی ما سعی کردیم که آن را در قالب یک برنامه ارائه دهیم، منتهی اگر با توجه به محدودیت کاغذ بخواهیم كه اغلاط خود را اصلاح کنیم یا در آماری که در مقالات رخ داده، تجدیدنظر كنیم، ويرايش آن آسانتر و سريعتر است. مثلاً ما کتابخانهای را توصیف کردهایم که آمار آن به پنج سال پیش مربوط است. طبیعی است که این آمار در حال حاضر همخوانی ندارد، اگر بخواهیم در آن تجدیدنظر هم كنیم، مراحل چاپ آن دو سال طول میکشد و دو سال دیگر این دایرةالمعارف ویرایش شده که چاپ میشود، باز نسبت به سه سال قبل خود کهنه است. از مزیتهای این کار این است که امکان ویرایش را بسیار تسریع میکند. ما بر خلاف ویکیپدیا که ناظر ندارد، اعتقاد داریم که ویرایشها باید از فیلتر نظارتی عبور کند. لذا هر ویرایشی که روی این مقالات صورت بگیرد، هیاتي بر آن نظارت دارد و آنها تشخیص میدهند كه آیا این ویرایشها درست است و میتواند لحاظ شود، يا اینکه میزان ویرایشها بهحدی است که نام فرد بهعنوان ویرایشگر افزوده شود یا آنقدر میتوانسته به این مقاله مطلب اضافه کند که بهعنوان فرد پدیدآور همراه اضافه شود، یا مثلاً فردی مدخلی را دوباره نوشته و بسیار عمیقتر و بهتر از قبل است. هیات علمی این موارد را بررسی و تصمیمگیری میکند. اساس كار ما این است که یک نسخه از اصل را همیشه آرشيو ميكنيم. مثلاً فرض کنید فردي مقالهای را با عنوان حق مؤلف نوشته باشد، نسخۀ اصلی آن همیشه محفوظ است و برای آن ویرایشهای مختلفی نوشته میشود و در پايان یک ویرایش نهایی داریم که ممکن است اسم پنج نفر به آن افزوده شده باشد یا نشده باشد یا ممکن است مدخل آن فرد کلاً تغییر کرده باشد یعنی مقالۀ حق مؤلف آن فرد بهعنوان مقاله شمارۀ یک و مقالۀ فرد ديگری که اطلاعات بهروزتری دارد، بهعنوان مقالۀ شمارۀ دو قلمداد شود و آن را آخرین ویرایش مقاله تلقی میکنیم.
n فرمودید یک هيات نظارتی برای ویرایش اصلاحات پیشنهادی وجود دارد که شاید در ویکیپدیا مشابه این لحاظ نشده است، آیا سرعت نظارت و بحث بررسي محتوایی بهحدی است که باعث کندی کار نشود؟
¨ همواره اصرار داریم که اقلاً هر ماه یک بار دربارۀ مطالب آماده تجدیدنظر، تصمیمگیری و نظرات را اعمال کنیم.
n آیا کاری که در حال حاضر در وب انجام میشود، با استفاده از نرمافزار خاصی صورت میگیرد یا از صفحات وب و بهصورت ایستاتیک استفاده میکنید؟
¨ بله همكاران برنامهای نوشتند و اين كار مسلماً تحت نرمافزار خاصی است. ما برای تسریع کار و تشخیص بهتر، هنگام تصمیمگیری به این شکل عمل میکنیم که هر کسی که روی این برنامه ویرایش انجام میدهد و چیزی را حذف میکند، برای ما حذف نمیشود و فقط خط می