اصطلاحنامه:مسائل و راهکارها

ارائه شده در فرهنگستان علوم تاجیکستان

مقدمه

در این نوشته اصطلاحنامه(thesaurus) در معناي اطلاع رسانی آن به کار رفته است. اصطلاحنامه در این مفهوم «مجموعه ای از واژگان و اصطلاحات است که بین آنها روابط سلسله مراتبی، همبسته ، مترادف و دیگر روابط را بیان شده  و هدف آن ایجاد واژگانی استاندارد برای ذخیره و بازیابی اطلاعات است.»[1] در سال های اخیر بحث های زیادی در باره میزان کارایی اصطلاحنامه در محیط های جدیدی که فناوریهای نوین ارائه کرده است صورت گرفته است .در این پژوهش ها اغلب توصیه شده است که در زمینه هستی شناسی (ontology) کارهایی انجام شود. ما هم در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران طرح تدوین هستی شناسی کتابداری و اطلاع رسانی را در دست اجرا داریم.  اما به نظر می رسد جامعه فارسی زبان هنوز نیازمند به شناخت بیشتر در زمینه این نوع اصطلاحنامه هاست. این آشنایی می تواند مقدمه ای برای ورود به بحث های هستی شناسی در این رشته باشد.

حدود هفده سال است که به طور مستقیم در تدوین بعضی اصطلاحنامه ها مشارکت داشته ام که آخرین آنها انتشاراصطلاحنامه سه زبانه فرهنگی (فارسی –عربی- انگلیسی )[2] بوده است . در این مقاله سعی کرده ام بعضی مشکلات و موانع و راهکارها را ارائه دهم.

تاريخچه ‌اصطلاحنامه‌

در قرن‌نوزدهم‌پيرمارك‌روژه[3]‌واژه‌نامه‌اي‌پديد آورد كه‌در آن‌واژه‌هاي‌انگليسي‌را به‌مجموعه‌ها و زير مجموعه‌هايي‌ تقسيم‌ كرد و مترادفها، متضادها و نيز روابط‌بين‌واژه‌ها را مشخص‌ساخت‌.[4] او نام‌اين‌اثر را  Thesaurus  گذاشت‌. هدف‌روژه‌از پديد آوردن‌اين‌واژگان‌، ذخيره‌و نمايه‌سازي‌مدارك‌نبود، بلكه‌كمك‌به‌افرادي‌بودكه‌قصد يافتن‌اصطلاحات‌دقيق‌براي‌بيان‌افكار و عقايد خود را داشتند.

پيدايي‌اصطلاحنامه‌به‌مفهوم‌امروزي‌به‌سال‌برمي‌گردد كه‌مركز اطلاع‌رساني‌مهندسي‌دوپونت‌اصطلاحنامه‌اي‌منتشر كرد.[5] البته‌در همين‌زمان‌فرد ديگري‌بنام‌هانس‌پيترسون‌واژه‌هايي‌را كه‌از نظر مفهومي‌به‌هم‌وابسته‌و پيوسته‌بودند دسته‌بندي‌كرده‌، ارجاعهاي‌لازم‌را براي‌استفاده‌از نمايه‌سازي‌موضوعي‌فراهم‌آورده‌بود.[6]

با يادآوري‌اين‌نكته‌كه‌تاثير نمايه‌سازي‌موضوعي‌الفبايي‌بيشتر در خط‌مشي‌هاي‌امريكايي‌، و تاثير رده‌بندي‌كتابشناختي‌بيشتر در خط‌مشي‌ها و استانداردهاي‌بريتانيايي‌قابل‌رؤيت‌است‌، روند تكامل‌استانداردها و خط‌مشي‌هاي‌مرتبط‌با اصطلاحنامه‌را به‌شكل‌زير مي‌توان‌خلاصه‌كرد:

– نخستين‌واژگان‌كنترل‌شده‌براي‌تهيه‌نمايه‌موضوعي‌الفبايي‌توسط‌كاتر در 1876 فراهم‌آمد.

– پيرو آن‌سرعنوانهاي‌موضوعي‌انجمن‌كتابداران‌امريكا در 1895 منتشر شد.

– نظام‌نمايه‌سازي‌هماراي‌تك‌واژه‌اي‌مورتيمرتاب‌در 1951 به‌وجود آمد.

– به ‌علت‌ مشكلاتي ‌كه ‌نظام ‌نمايه‌سازي ‌هماراي ‌تك‌واژه‌اي ‌به ‌ويژه ‌در سيستمهاي ‌دستي ‌با حجم ‌زياد داده‌ها داشت‌، واژگان‌هاي‌ كنترل ‌شده ‌مورد توجه‌ قرار گرفتند و در سال ‌اصطلاحنامه ‌ديگري ‌به ‌معناي ‌امروزي ‌آن ‌توسط ‌سازمان ‌اطلاعات ‌فني‌ نيروهاي ‌مسلح ‌آمريكا با نام ‌(ASTIA)[7] منتشر شد.

– در 1961 انستيتوي‌آمريكايي‌مهندسان‌شيمي‌اصطلاحنامه‌مهندسي‌شيمي[8]‌را منتشر كرد كه‌بازتاب‌مستقيم‌كار دوپونت‌بود.

– در 1964  اصطلاحنامه‌مهندسي‌توسط‌شوراي‌ائتلافي‌مهندسان[9]‌ (EJC) براساس‌اصطلاحنامه‌انستيتوي‌امريكايي‌مهندسان‌شيمي‌تهيه‌شد كه‌همه‌رشته‌هاي‌مهندسي‌را در برمي‌گرفت‌. و نخستين‌راهنما و دستورالعمل‌تهيه‌اصطلاحنامه‌نيز در سال‌توسط‌اين‌شورا منتشر شد.

– در سالهاي‌تا 1967 وزارت‌دفاع‌ايالات‌متحده‌براي‌پروژه‌اي‌موسوم‌به‌«LEX» اصطلاحنامه‌اي‌به‌نام‌اصطلاحات‌مهندسي‌و علمي‌[10] تهيه‌كرد. راهنمايي‌ها و دستورالعمل‌هايي‌براي‌تهيه‌اصطلاحنامه‌در اين‌پروژه‌ارائه‌شده‌بود، بعداً توسط‌كميته‌اطلاعات‌علمي‌و فني‌و كميته‌رسمي‌شوراي‌علوم‌تكنولوژي‌حكومت‌فدرال‌ايالات‌متحده‌منتشر و قرار شد همه‌سازمانها براي‌ساختن‌اصطلاحنامه‌از دستورالعمل‌ها و خط‌مشي‌هاي‌آن‌استفاده‌كنند.

– پس ‌از پروژه‌هاي‌ فوق‌، در سال ‌استاندارد ملي ‌امريكايي ‌براي ‌تهيه ‌اصطلاحنامه ‌توسط ‌انستيتوي ‌ملي ‌استانداردهاي‌امريكايي ‌منتشر شد. همچنين ‌نخستين ‌ويرايش‌ راهنماي ‌تهيه ‌و گسترش ‌اصطلاحنامه ‌يكزبانه ‌يونسكو[11] كه ‌در 1970 منتشر شد متكي‌به‌تجارب‌پيشين‌در اين‌زمينه‌است‌.

– در 1974 سازمان‌بين‌المللي‌استاندارد نخستين‌استاندارد بين‌المللي‌تهيه‌اصطلاحنامه‌را منتشر كرد كه‌راهنماي‌تهيه‌و گسترش‌اصطلاحنامه‌يكزبانه‌يونسكو تاثير و نقش‌عمده‌اي‌در تهيه‌آن‌داشت‌و بر استانداردهاي‌فرانسوي‌و آلماني‌نيز تاثير گذاشت‌.

– باتوجه‌به‌تأثير عمده‌اي‌كه‌نظريه‌هاي‌رده‌بندي‌كتابشناختي‌به‌ويژه‌رده‌بندي‌تحليلي‌تركيبي‌يا چهريزه‌اي‌رانگاناتان‌بر نمايه‌سازي‌موضوعي‌الفبايي‌گذاشت‌، لازم‌است‌آثار بريتانيايي‌را برشمريم‌و گستره‌اين‌آثار را از زمان‌تهيه‌اثر معروف‌كوتس[12]‌در 1960 تا 1974 كه‌سال‌تهيه‌پرسي‌است[13]‌بررسي‌كنيم‌.

– در 1969  اصطلاحنامه‌چهريزه‌اي[14]‌ منتشر شد كه‌از هر دو نظام‌يعني‌رده‌بندي‌چهريزه‌اي‌و اصطلاحنامه‌هاي‌سنتي‌متداول‌تاثير گرفت‌.

– در 1979  استانداردهاي‌بريتانيايي‌تهيه‌تزاروس‌منتشر شد كه‌بيش‌از هر چيز تحت‌تاثير پرسي‌و استانداردهاي‌سازمان‌بين‌المللي‌استاندارد (ايزو) بود.

– ويرايش‌دوم‌راهنماي‌تهيه‌و گسترش‌اصطلاحنامه‌هاي‌يك‌زبانه‌علمي‌و فني‌يونسكو  كه‌در 1981 منتشر شد، نشان‌دهنده‌تاثير استانداردهاي‌امريكايي‌و نيز تجارب‌، ديدگاهها و به‌ويژه‌استانداردهاي‌بريتانيايي‌است‌.

– همچنين‌يونسكو در 1976  راهنماي‌تهيه‌اصطلاحنامه‌هاي‌چند زبانه‌را  تهيه‌و منتشر كرد و در 1979 نيز ويرايش‌دوم‌آن‌را منتشر ساخت‌. همه‌اينها در استانداردهاي‌سازمان‌بين‌المللي‌استاندارد كه‌در1985 منتشر شد تأثير گذاشت‌.

– در دهه‌هاي‌اخير اصطلاحنامه‌هاي‌بسياري‌در حوزه‌هاي‌فني‌، مهندسي‌، علوم‌پايه‌، هنر، معماري‌و علوم‌انساني‌تدوين‌شده‌و اقبال‌به‌نگارش‌اصطلاحنامه‌هاي‌چند زبانه‌فزوني‌يافته‌است‌.

– نخستين‌ويرايش‌اصطلاحنامه‌يونسكو[15] در سال‌انتشار يافت‌و ويرايش‌جديد آن‌با هدف‌فراهم‌آوري‌ابزاري‌مناسب‌براي‌كامپيوتري‌كردن‌اسناد و مدارك‌يونسكو در سال‌منتشر شد. در اين‌ويرايش‌، نمايه‌اسپانيولي‌و فرانسوي‌توصيفگرهاي‌انگليسي‌نيز به‌آن‌افزوده‌شده‌است‌.

– در ايران‌تا پيش‌از نشر نخستين‌اصطلاحنامه اصفا‌، فرهنگ‌اصطلاحات‌متعددي‌با نام‌اصطلاحنامه‌انتشار يافته‌بود كه ‌ساختار هيچ‌يك ‌براي ‌كاربرد در ذخيره ‌و بازيابي ‌اطلاعات ‌طراحي ‌نشده ‌و فقط‌ دو اصطلاحنامه‌به‌مفهوم‌حقيقي‌آن‌به‌زبان‌فارسي‌منتشر شده‌بود. يكي‌ترجمه‌اصطلاحنامه‌توسعه‌فرهنگي‌آسيا  كه‌در سال‌منتشر شده‌است[16]‌و ديگري‌سرعنوانهاي‌موضوعي‌پزشكي‌فارسي[17]‌ كه‌با توجه‌به‌انطباق‌آن‌با MeSH[18] مي‌تواند حالتي‌دوگانه‌(اصطلاحنامه‌ـ سرعنوان‌) داشته‌باشد. لازم است در اینجا تاریخچه مختصری از اولین اصطلاحنامه فارسی که در ایران منتشر شد آورده شود:

سازمان‌مدارك‌فرهنگي‌انقلاب‌اسلامي‌از سال‌نمايه‌سازي‌مقالات‌فرهنگي‌مطبوعات‌كشور را آغاز كرد و اين‌كار با استفاده‌از اصطلاحنامه‌هاي‌انگليسي‌، ترجمه‌اصطلاحنامه‌توسعه‌فرهنگي‌آسيا و اصطلاحات‌برگزيده‌اي‌كه‌از زمان‌ايجاد مركز اسناد فرهنگي‌آسيا پديد آمده‌بود انجام‌مي‌شد.

در روند نمايه‌سازي‌همواره‌نبود واژگان‌كنترل‌شده‌براي‌نمايه‌سازي‌بسامان‌و كارآ محسوس‌بود. تا سال‌كه‌براي‌تدوين‌اصطلاحنامه‌جلساتي‌تشكيل‌شد و تلاشهايي‌صورت‌گرفت‌. در اين‌مدت‌كوشش‌كارشناسان‌سازمان‌معطوف‌به‌روزآمد نگه‌داشتن‌فايلهاي‌مربوط‌و ذخيره‌سازي‌اصطلاحات‌جديد همراه‌ارجاعات‌بود.

در اواخر سال‌اولين‌جلسه‌شوراي‌اصطلاحنامه به دبیری اینجانب‌تشكيل‌شد و در نخستين‌جلسات‌، خط‌مشي‌مقدماتي‌تدوين‌اصطلاحنامه‌مشخص‌و مقرر شد شورا اصطلاحنامه‌اي‌فرهنگي‌براي‌نمايه‌سازي‌مقالات‌فارسي‌پديد آورد.

تا آن‌زمان‌سازمان‌بالغ‌بر يكصدوهفتاد هزار مقاله‌را نمايه‌سازي‌كرده‌بود و تعداد توصيفگرهاي‌گردآوري‌شده‌نيز به‌بيش‌از 8300 رسيده‌بود.

با اين‌پشتوانه‌انتشاراتي‌كار آغاز شد و پس‌از چهار سال‌نخستين‌ويرايش‌اصفا منتشر شد. انتشار اين‌ويرايش‌بيشتر براي‌آگاهي‌از نظرات‌متخصصان‌و نمايه‌سازان‌صورت‌پذيرفت‌تا در تهيه‌ويرايش‌بعدي‌مورد استفاده‌قرار گيرد.

پس‌از نشر ويرايش‌نخست‌، جلسات‌براي‌تدوين‌ويرايش‌بعدي‌ادامه‌يافت‌و سعي‌شد اصطلاحات‌اصفا در نمايه‌سازي‌به‌كار گرفته‌شود و از آن‌زمان‌تا بحال‌گزارشهاي‌حذف‌و اضافه‌از قسمت‌نمايه‌سازي‌به‌طور مداوم‌دريافت‌و اصلاحات‌لازم‌انجام‌شده‌است‌. در سال گذشته اصطلاحنامه سه زبانه منتشر شد و تا کنون بیش از ششصد هزار مقاله و دویست هزار منبع سمعی بصری و پایان نامه با این تزاروس نمایه سازی شده است. جلسات هفتگی برای ویرایش آن به طور مداوم تشکیل می شود.

خوشبختانه بعد از تدوين و انتشار اولين اصطلاحنامه فارسي – اصفا – اصطلاحنامه‌هاي‌ارزشمندي‌در حوزه‌هاي‌گوناگون‌ارائه‌شده‌است‌كه‌از آن‌ميان‌مي‌توان‌به‌اصطلاحنامه‌فلسفه‌اسلامي‌منتشر شده‌در سال‌[19] و  اصطلاحنامه‌پزشكي‌فارسي‌در سال‌84[20] واصطلاحنامه علوم زمين[21] و اصطلاحنامه فيزيك[22] و كلام اسلامي[23] در سال 1382و اصطلاحنامه ارتقاب بهداشت[24] در سال 1384  اشاره‌كرد.

با آن‌كه‌ميزان‌رعايت‌استاندارد و روشمندي‌در اين‌اصطلاحنامه‌ها بسيار متفاوت‌است‌اما نشر آنها آغاز مباركي‌براي‌روشمندي‌هر چه‌بيشتر پردازش‌اطلاعات‌در زبان‌فارسي‌محسوب‌مي‌شود.

ساختار اصطلاحنامه‌ها

ساختار اصطلاحنامه‌ها را مي‌توان‌از ديدگاههاي‌گوناگون‌بررسي‌كرد. اين‌بررسي‌ها غالباً در دو بخش‌روابط‌اصطلاحها و نحوه‌ارائه‌و كنترل‌آنها انجام‌مي‌گيرد. [25] ولي‌به‌اصطلاحنامه‌ها از زاويه‌ديگري‌نيز مي‌توان‌نگريست‌. يعني‌تدابيري‌را كه‌براي‌بالا بردن‌ميزان‌جامعيت‌و مانعيت‌نمايه‌سازي‌انديشيده‌شده‌ملاك‌قرار داد[26] و روابط‌بين‌اصطلاحات‌و نحوه‌ارائه‌آنها را از ديدگاه‌:

الف‌) ساختار اصطلاحنامه‌ها با توجه‌به‌تدابير و تمهيدات‌مربوط‌به‌جامعيت‌نظام‌و

ب‌) ساختار اصطلاحنامه‌ها با توجه‌به‌تدابير و تمهيدات‌ناظر به‌مانعيت‌نظام‌بررسي‌كرد:

الف‌) ساختار اصطلاحنامه‌ها با توجه‌به‌تدابير و تمهيدات‌مربوط‌به‌جامعيت‌نظام‌:

نظر به‌اينكه‌عامل‌ايجاد ارتباط‌بين‌توليدكنندگان‌و كاربران‌اطلاعات‌زبان‌است‌، گزينش‌مناسب‌ترين‌واژگان‌براي‌بيان‌مفاهيم‌و موضوعات‌اهميت‌بسيار دارد و نخستين‌مرحله‌اين‌گزينش‌، كنترل‌مترادفهاست‌كه‌در واقع‌يكي‌از تدابير دستيابي‌به‌جامعيت‌نظام‌است‌و اينك‌به‌آن‌مي‌پردازيم‌:

1) كنترل‌مترادفها

كنترل‌مناسب‌مترادفها مستلزم‌ايجاد هماهنگي‌بين‌عوامل‌زير است‌:

– استفاده‌عمومي‌از نظام‌و ميزان‌درك‌و شناخت‌استفاده‌كنندگان‌از واژگان‌

– پرهيز از كاربرد واژه‌هاي‌مبهم‌:  حتي‌المقدور بايد از واژه‌هاي‌علمي‌و فني‌مناسب‌با نياز استفاده‌كننده‌بهره‌برد و در صورت‌مبهم‌بودن‌اين‌واژه‌ها، از واژه‌هاي‌كلي‌تر استفاده‌كرد. همچنين‌واژه‌هاي‌جاري‌به‌واژه‌هاي‌منسوخ‌و واژه‌هاي‌بسيط‌به‌واژه‌هاي‌مركب‌ارجحيت‌دارند.

در بخش‌كنترل‌مترادفها، مشابه‌ها و متضادها نيز مطرح‌مي‌شوند و در هرحال‌بايد با استفاده‌از ارجاع‌«به‌كار ببريد»، گزيده‌ها و ناگزيده‌ها را در نظام‌وارد كرد.

2) كنترل‌شكل‌واژه‌ها و ريشه‌هاي‌لغات‌

اين‌موضوع‌از مشكل‌ترين‌تصميم‌گيري‌ها در ساختن‌اصطلاحنامه‌بوده‌شامل‌موارد زير است‌:

– املاي‌كلمات‌:  در زبان‌انگليسي‌بيشترين‌تفاوتهاي‌املايي‌مربوط‌به‌تفاوت‌املاي‌انگليسي‌و آمريكايي‌است‌. درزبان‌فارسي‌نيز مسائل‌مربوط‌به‌املاي‌واژه‌ها بسيار است‌كه‌بايد از قواعد مربوط‌در اين‌زمينه‌براي‌يك‌دست‌ساختن‌املاي‌كلمات‌استفاده‌كرد.

– مخفف‌ها و كوته‌نوشته‌ها:  معمولاً نام‌كامل‌به‌جاي‌كوته‌نوشته‌ها و مخفف‌ها به‌كار مي‌رود مگر آن‌كه‌مخفف‌يا كوته‌نوشت‌متداول‌و مشهور باشد مثل‌يونيسف‌و ايفلا و يونسكو.

– نامهاي‌علمي‌و عامه‌پسند:  معمولاً در اصطلاحنامه‌هايي‌كه‌جنبه‌تخصصي‌دارند نامهاي‌علمي‌برگزيده‌مي‌شوند و از نامهاي‌عامه‌پسند به‌آنها ارجاع‌داده‌مي‌شود.

– نامهاي‌تجارتي‌و متداول‌:  چنانچه‌اسامي‌تجارتي‌معادلهاي‌متداول‌داشته‌باشند آن‌معادلها گزيده‌مي‌شوند.

– نام‌مكانها:  معمولاً نام‌مصطلح‌و مشهور مكانها بر نام‌غيرمشهور و نامصطلح‌ترجيح‌دارد.

– نام‌افراد و سازمانها:  چنانچه‌اين‌گونه‌نامها در اصطلاحنامه‌به‌كار روند، شكل‌مشهور و مصطلح‌تر آنها ترجيح‌دارند.

– اسامي‌بسيط‌:  اسامي‌بسيط‌به‌عبارات‌اسمي‌يا اسامي‌مركب‌ترجيح‌دارند.

– اهميت‌جزء وصف‌شده‌:  موصوف‌كه‌هميشه‌اسم‌است‌، از جزء وصف‌كننده‌كه‌مي‌تواند اسم‌، صفت‌يا هردو باشد مهمتر است‌؛ مثلِ روان‌شناسي‌اجتماعي‌، روان‌شناسي‌كودك‌و بيماريهاي‌قلبي‌كودكان‌. البته‌در زبان‌انگليسي‌به‌علت‌قرار گرفتن‌صفت‌قبل‌از موصوف‌اين‌اهميت‌ناديده‌گرفته‌مي‌شود و تنها با استفاده‌از تمهيدات‌كامپيوتري‌اين‌اشكال‌قابل‌رفع‌است‌.

– خودداري‌از آوردن‌صفت‌به‌عنوان‌توصيفگر:  چنانكه‌اشاره‌شد در زبان‌انگليسي‌به‌دليل‌مقدم‌بودن‌صفت‌به‌موصوف‌، مشكل‌ارجاع‌از شكل‌طبيعي‌به‌شكل‌جابجا شده‌مطرح‌مي‌شود و در فارسي‌اين‌مشكل‌وجود ندارد؛ مثل‌روان‌شناسي‌آموزشي‌كه‌معادل‌انگليسي‌آن‌Educational Psychology  است‌.

– حذف‌قيد در توصيفگر:  در زبان‌انگليسي‌قيد پيش‌از اسم‌ و در فارسي‌پس‌از آن‌قرار مي‌گيرد و حذف‌آن‌در زبان‌فارسي‌مشكلي‌به‌وجود نمي‌آورد.

– آوردن‌اسم‌مصدر يا اسم‌به‌جاي‌مصدر:  مثل‌گفتار و ريزش‌به‌جاي‌گفتن‌و ريختن‌

– صورت‌منفرد و جمع‌واژه‌ها:  نمي‌توان‌دستور كار واحدي‌را به‌تهيه‌كنندگان‌اصطلاحنامه‌ها توصيه‌كرد زيرا مهمترين‌عوامل‌تعيين‌كننده‌در اين‌زمينه‌ساختار هر زبان‌، نياز استفاده‌كنندگان‌از نظام‌و ماهيت‌موضوعي‌رشته‌است‌. ليكن‌در اينجا مهمترين‌نكات‌برگرفته‌شده‌از خط‌مشي‌يوني‌سيست[27]‌ بر شمرده‌مي‌شود:

– اسامي‌ذات‌قابل‌شمارش‌:  اسامي‌قابل‌شمارش‌به‌صورت‌جمع‌و اسامي‌غيرقابل‌شمارش‌به‌صورت‌مفرد مي‌آيند؛ مثل‌كتاب‌ها، نفت‌…

– اسامي‌ذات‌غيرقابل‌شمارش‌:  اسامي‌ذات‌غيرقابل‌شمارش‌چنانچه‌براي‌بيان‌انواع‌متفاوتي‌از يك‌شي‌يا فرآيند به‌كار روند به‌صورت‌جمع‌مي‌آيند. مثل‌: آبها.

– اعضاي‌واحد بدن‌:  اعضاي‌واحد به‌صورت‌مفرد و اعضاي‌غير واحد به‌صورت‌جمع‌مي‌آيند. مثل‌: سر و چشمها.

– اسامي‌معني‌:  اسامي‌معني‌به‌صورت‌مفرد مي‌آيند؛ مثل‌دانش‌. و چنانچه‌براي‌بيان‌يك‌گروه‌از پديده‌ها باشند به‌صورت‌جمع‌مي‌آيند؛ مثل‌علوم‌انساني‌.

بايد توجه‌داشت‌كه‌اين‌توصيه‌ها جنبه‌دستورالعمل‌قطعي‌نداشته‌، ممكن‌است‌به‌عللي‌در اصطلاحنامه‌به‌آنها توجه‌نشود.

3 ) تعيين‌روابط‌سلسله‌مراتبي‌و رده‌بندي‌

پيشينه‌تاريخي‌شجره‌نامه‌ها بسيار قديمي‌است‌و از ديرباز در طومارها رابطه‌سلسله‌اي‌نسبتهاي‌خانوادگي‌ثبت‌و نگهداري‌مي‌شده‌است‌. ساختار معروف‌درخت‌دانش‌كه‌رابطه‌انديشه‌ها و افكار و علوم‌را بر اساس‌يك‌سلسله‌مشتركات‌به‌شاخه‌هاي‌ريز و ريزتر تقسيم‌مي‌كرد نيز پيشينه‌اي‌قديمي‌دارد و اين‌درخت‌ها و رده‌بندي‌ها صرف‌نظر از اين‌كه‌نمايانگر دونوع‌رابطه‌منطقي‌؛ يكي‌رابطه‌عام‌و خاص‌و ديگر رابطه‌همبسته‌اند، اساساً بر دو نوع‌اند: يكي‌رده‌بندي‌هاي‌سنتي‌و تك‌سلسله‌اي[28]‌ و ديگر رده‌بندي‌هاي‌چند سلسله‌اي‌.[29]

رده‌بندي‌ها و روابط‌تك‌سلسله‌اي‌:   رده‌بندي‌ها و روابط‌تك‌سلسله‌اي‌بيشتر تابع‌نظم‌منطقي‌هستند، مثل‌رده‌بندي‌ديويي‌و كنگره‌و اشكال‌آنها انعطاف‌ناپذيري‌و پويا نبودنشان‌است‌چرا كه‌امكان‌تركيب‌مفاهيم‌مختلف‌در آنها وجود ندارد.

رده‌بندي‌ها و روابط‌چند سلسله‌اي‌:   در رده‌بندي‌ها و روابط‌چند سلسله‌اي‌برعكس‌رده‌بندي‌هاي‌سنتي‌كه‌در آن‌مفاهيم‌به‌گروههاي‌مجزا تقسيم‌مي‌شوند و هر مفهوم‌فقط‌در يك‌گروه‌جاي‌مي‌گيرد، هر مفهوم‌با مفاهيم‌ديگر گروهها نيز سنجش‌مي‌شود و ممكن‌است‌به‌بيش‌از يك‌مفهوم‌عام‌تر متعلق‌باشد. اصطلاحنامه‌ها بر مبناي‌چنين‌طرحي‌از روابط‌سلسله‌مراتبي‌ساخته‌مي‌شوند و بنابراين‌بسيار پوياتر و انعطاف‌پذيرتر از نظامهاي‌رده‌بندي‌سنتي‌هستند.

روابطي‌كه‌منجر به‌برقراري‌نظم‌سلسله‌مراتبي‌چند سلسله‌اي‌مي‌شوند و در اصطلاحنامه‌ها وجود دارند عبارتند از:

الف‌) روابط‌اعم‌ـ اخص‌يا مرتبه‌اي‌شامل‌:

– رابطه‌جنس‌و نوع[30]‌ كه‌پيوند بين‌يك‌رده‌يا مقوله‌و اعضا يا انواع‌آن‌را مشخص‌مي‌كند؛ مثل‌پرندگان‌و طوطي‌ها يا فلزات‌و آهن‌.

– رابطه‌كل‌و جزء[31] كه‌در آن‌كل‌، نقش‌حاكم‌و جزء نقش‌تابع‌را دارد مثل‌: دستگاه‌قلب‌و عروق‌و سرخرگها يا ايران‌و تهران‌يا علوم‌اجتماعي‌و روان‌شناسي‌.

– رابطه‌موردي[32]‌ كه‌پيوند مقوله‌اي‌عام‌از اشياء يا پديده‌ها را (كه‌با يك‌اسم‌عام‌بيان‌مي‌شود) با موردي‌از آن‌مقوله‌نشان‌مي‌دهد مثل‌مناطق‌كوهستاني‌و آلپ‌.

– رابطه‌موضوعي‌كه‌ارتباط‌بين‌دو زمينه‌از دانش‌بشري‌را كه‌يكي‌جامع‌ديگري‌است‌نشان‌مي‌دهد مثل‌كتابداري‌و فهرست‌نويسي‌.

ب‌) رابطه‌وابسته‌يا مرتبط‌:

روابط‌جنس‌و نوع‌، كل‌و جزء، موردي‌و موضوعي‌همه‌رده‌اي‌يا اعم‌ـ اخص‌هستند، اما رابطه‌ديگري‌كه‌تشخيص‌و تعيين‌آن‌دشوارتر از تشخيص‌و تعيين‌روابط‌رده‌اي‌اصطلاحنامه‌است‌رابطه‌وابسته‌يا مرتبط‌است‌كه‌امكان‌دارد بين‌دو اصطلاح‌غيرمعادل‌و هم‌ارزش‌و يا اصطلاحاتي‌كه‌به‌چند مقوله‌متفاوت‌تعلق‌دارند باشد. براي‌تعيين‌رابطه‌وابسته‌قانون‌كلي‌به‌صورت‌دستورالعمل‌وجود ندارد ولي‌مي‌توان‌گفت‌كه‌رابطة‌بين‌دو اصطلاح‌وابسته‌يا مرتبط‌ممكن‌است‌يكي‌از موارد زير باشد:

– عمل‌ومحصول‌آن‌. مثل‌بافندگي‌و پارچه‌.

– عمل‌و شخصي‌كه‌با آن‌سروكار دارد . مثل‌صحافي‌و صحاف‌.

– عمل‌و ويژگي‌شي‌اي‌كه‌با آن‌سروكار دارد . مثل‌چرمسازي‌و قابليت‌دباغي‌.

– عمل‌و مفعول‌آن‌.مثل‌مداوا و بيمار.

– اعمالي‌كه‌در تسلسل‌خاصي‌انجام‌مي‌گيرد . مثل‌معاينات‌پزشكي‌و تشخيص‌.

– شي‌و كاربرد آن‌. مثل‌قلم‌و نوشتن‌.

– ماده‌و شي‌اي‌كه‌از آن‌ساخته‌مي‌شود . مثل‌چوب‌و كاغذ.

– فرايند و وسيله‌اي‌كه‌در آن‌به‌كار مي‌رود . مانند ارتباط‌جمعي‌و روزنامه‌.

– علت‌و معلول‌. مانند آلودگي‌و بيماري‌.

– عوامل‌متضاد و موثر بر يكديگر . مانند موفقيت‌و شكست‌.

– چيزي‌كه‌خلف‌يا سلف‌چيز ديگري‌است‌. مانند ابر و باران‌.

– اشتراك‌خواص‌در دو مفهوم‌. مانند سموم‌و مسموميت‌.

– اشتراك‌مبدأ دو مفهوم‌. مانند هند و هندي‌.

– انديشه‌هايي‌كه‌از يك‌مفهوم‌ويژه‌مشتق‌شده‌و در رده‌موضوعي‌در سطح‌برابري‌قرار دارند . مانند مسيحيت‌و اسلام‌، كشتي‌و قايق‌.

– وضعيت‌يا شرايط‌خاص‌و آنچه‌از آن‌ناشي‌مي‌شود . مانند تورم‌و افزايش‌قيمت‌.

– زمينه‌اي‌از علوم‌و اشياء يا پديده‌هاي‌مورد بررسي‌آن‌. مانند انگل‌و حلالها.

– دو چيز كه‌در اكثر متون‌اشاره‌به‌يكي‌، اشاره‌به‌ديگري‌را هم‌به‌دنبال‌دارد . مانند حق‌مولف‌و تكثير.

عده‌اي‌اصولي‌را كه‌روان‌شناسان‌براي‌تداعي‌به‌كار مي‌برند پيشنهاد مي‌كنند ولي‌به‌طور كلي‌مي‌توان‌براي‌كنترل‌نهايي‌رابطه‌مرتبط‌از خود بپرسيم‌:

آيا كسي‌كه‌دنبال‌اطلاعاتي‌درباره‌اصطلاح‌الف‌است‌مايل‌است‌به‌اطلاعاتي‌درباره‌ب‌ هم‌دست‌يا بد؟ در صورت‌مثبت‌بودن‌پاسخ‌، ارجاع‌مرتبط‌را بين‌آنها برقرار مي‌كنيم‌.

ب‌) ساختار اصطلاحنامه‌ها با توجه‌به‌تدابير و تمهيدات‌ناظر به‌مانعيت‌نظام‌:

در نمايه‌سازي‌و چكيده‌نويسي‌سعي‌مي‌شود لُبِ مطلب‌با كمترين‌و مناسبترين‌واژگان‌بيان‌شود. اصطلاحنامه‌ها كه‌ابزار كنترل‌هستند بايد چنان‌طراحي‌شوند كه‌در عين‌رعايت‌ايجاز، جستجوگران‌را به‌مربوط‌ترين‌مدارك‌مورد نيازشان‌هدايت‌كنند، و سيستم‌، مانع‌ورود اطلاعات‌غيرمربوط‌شود. براي‌ايجاد اين‌مانعيت‌در ساختار اصطلاحنامه‌تدابيري‌مثل‌همارايي،[33] ربط‌ها،[34] نقش‌ها،[35] وزن‌دادن‌به‌توصيفگرها،[36] توضيحگرها،[37] ياداشت‌دامنه[38]‌ و ارجاعات[39]‌ انديشيده‌مي‌شود كه‌نكات‌مهم‌آن‌را يادآور مي‌شويم‌:

– همارايي‌يا تركيب‌واژه‌هاي‌اصطلاحنامه‌مي‌تواند در دو مرحله‌روي‌دهد:

در مرحله‌ذخيره‌سازي‌اطلاعات‌كه‌به‌آن‌پيش‌همارايي‌مي‌گويند و در مرحله‌جستجوي‌اطلاعات‌كه‌پس‌همارايي‌ناميده‌مي‌شود.

– ميزان‌پيش‌همارايي‌تاًثير مستقيمي‌بر ميزان‌مانعيت‌نظام‌دارد. بديهي‌است‌پيش‌همارايي‌، به‌نوعي‌اخص‌سازي‌بيشتر واژگان‌است‌.

– يكي‌از مهمترين‌عواملي‌كه‌بر دقت‌يا مانعيت‌اثر دارد اخص‌نبودن‌توصيفگرهاست‌كه‌هميشه‌موجب‌كاهش‌دقت‌بازيابي‌مي‌شود.

– هر قدر توصيفگرها عام‌تر باشند، امكان‌حفظ‌يكدستي‌بيشتر است‌و براي‌نمايه‌سازي‌و جستجو احتياج‌به‌نيروي‌متخصص‌كمتري‌است‌. فقط‌در بحث‌مربوط‌به‌جزئيات‌است‌كه‌دانش‌عميق‌موضوعي‌ضرورت‌مي‌يابد.

– هر قدر توصيفگرها عام‌تر باشند جامعيت‌بازيابي‌بيشتر است‌.

– استفاده‌از واژگان‌اخص‌موجب‌دقت‌زياد بازيابي‌مي‌شود ولي‌ممكن‌است‌حاصل‌كار بازيابي‌كمتري‌باشد در حالي‌كه‌واژگان‌غيراخص‌متضمن‌بازيابي‌بيشتر (جامعيت‌) و قطعاً دقت‌كمتر است‌.

– واژگان‌عام‌و غيراخص‌جستجوهاي‌كلي‌را تسهيل‌كرده‌غلطهاي‌نمايه‌سازي‌را به‌حداقل‌مي‌رساند و لذا ميزان‌جامعيت‌را بيشتر مي‌كند، ليكن‌فاقد تسهيلات‌براي‌دقت‌زياد است‌. بنابراين‌اگر هدف‌ما جامعيت‌جستجو باشد مي‌توانيم‌استراتژي‌جستجويمان‌را وسيعتر كنيم‌.

– از ديگر علل‌عمده‌نارسايي‌نظام‌ها وجود روابط‌مبهم‌و نادرست‌بين‌اصطلاحات‌است‌. در واقع‌اين‌نارسايي‌ها بر دو نوع‌است‌: همارايي‌غلط‌و كاذب‌و ارتباطهاي‌نادرست‌بين‌اصطلاحات‌. اين‌دو اشكال‌به‌اين‌دليل‌حادث‌مي‌شود كه‌تك‌واژه‌ها معمولاً فاقد ويژگي‌نحوي‌هستند. در نظام‌كاملاً پس‌همارا و مبتني‌بر تك‌واژه‌ها كلمه‌از نظر نحوي‌بي‌هويت‌است‌.

مثلاً مي‌خواهيم‌مقاله‌اي‌را كه‌درباره‌بررسي‌كيفيت‌تجهيزات‌كتابخانه‌و مرمت‌كتب‌خطي‌است‌نمايه‌سازي‌كنيم‌. اگر در نمايه‌كليد واژه‌هاي‌(كيفيت‌ـ تجهيزات‌ـ كتابخانه‌ـ كتب‌خطي‌، مرمت‌) را به‌كار ببريم‌تركيب‌(مرمت‌ـ تجهيزات‌ـ كتابخانه‌) و (كيفيت‌ـ كتب‌خطي‌) همارايي‌غلطي‌است‌كه‌در مدرك‌هيچ‌بحثي‌راجع‌به‌آنها نشده‌است‌.

اين‌نوع‌همارايي‌كاذب[40]‌ در نظامي‌كه‌فاقد نحو زباني‌در كنترل‌واژگان‌است‌بيشتر به‌وجود مي‌آيد و در نظامهاي‌زبان‌آزاد و طبيعي‌و تك‌واژه‌اي‌بيشتر رخ‌مي‌دهد.


اصول‌و روشهاي‌تدوين‌اصطلاحنامه‌

به‌كارگيري‌روشها و شيوه‌هايي‌كه‌حاصل‌تجربيات‌تدوين‌كنندگان‌اصطلاحنامه‌هاست‌مي‌تواند بر سرعت‌و صحت‌كار بيفزايد.

طراحان‌اصطلاحنامه‌ها بايد به‌نكات‌فني‌ساختار اصطلاحنامه‌ها توجه‌داشته‌باشند و در ساخت‌اصطلاحنامه‌تدابير لازم‌را براي‌دستيابي‌به‌بيشترين‌ميزان‌جامعيت‌و مانعيت‌اتخاذ كنند. قطعاً دستيابي‌به‌اين‌كيفيت‌بدون‌بهره‌گيري‌از يافته‌هاي‌زبان‌شناسان‌و متخصصان‌موضوعي‌و بدون‌سواد اطلاعاتي‌بالاي‌استفاده‌كنندگان‌ميسر نخواهد بود.

بجاست ‌در طراحي‌اصطلاحنامه‌ها به‌ترتيب‌به‌موارد زير توجه‌شود:

الف‌) نوشتن‌خط‌مشي‌مقدماتي‌و راهنماي‌تدوين‌اصطلاحنامه‌

1- مشخص‌كردن‌اهداف‌تهيه‌اصطلاحنامه‌.

2- تعيين‌استفاده‌كنندگان‌نهايي‌نظام‌.

3- تعيين‌گستردگي‌و عمق‌مقولات‌موضوعي‌.

4- مشخص‌كردن‌ساختار اصطلاحنامه‌در دست‌تدوين‌.

5- تعيين‌مراحل‌مختلف‌تدوين‌اصطلاحنامه‌مثلاً شيوه‌گردآوري‌، تصويب‌، ذخيره‌اصطلاحات‌و… در تعيين‌اين‌مراحل‌اصول‌كلي‌را نيز بايد مشخص‌كرد. مثلاً براي‌نحوه‌گردآوري‌و جايدهي‌واژه‌ها دو روش‌كلي‌گردآوري‌از بالا به‌پايين‌و از پايين‌به‌بالا[41] پيشنهاد مي‌شود كه‌همان‌روش‌قياسي‌و استقرايي‌است‌.

در شيوه‌قياسي‌، ساخت‌مقوله‌ها از عام‌به‌خاص‌است‌. يعني‌ابتدا اصطلاحات‌از منابع‌مختلف‌گردآوري‌مي‌شود، سپس‌توسط‌متخصصان‌موضوعي‌و اطلاع‌رسانان‌، عامترين‌مقولات‌معين‌شده‌و بقيه‌اصطلاحات‌را ذيل‌آنها جاي‌مي‌دهند. در شيوه‌استقرايي‌حركت‌از خاص‌به‌عام‌است‌يعني‌هر اصطلاح‌صرف‌نظر از عام‌و خاص‌بودن‌، از بدو ورود به‌سيستم‌كنترل‌شده‌ذيل‌يكي‌از مقولاتي‌كه‌از قبل‌تعيين‌شده‌است‌قرار مي‌گيرد. البته‌مي‌توان‌عملاً از هر دو شيوه‌در تدوين‌اصطلاحنامه‌ها بهره‌برد.[42]

6- تعيين‌شوراي‌اصطلاحنامه‌كه‌بايد مركب‌از اطلاع‌رسانان‌و متخصصان‌موضوعي‌باشد.

متذكر مي‌شود كه‌اين‌خط‌مشي‌و راهنما جنبه‌قطعي‌و نهايي‌نداشته‌طي‌كار مي‌توان‌آن‌را اصلاح‌كرد اما تدوين‌خط‌مشي‌ها در ابتداي‌كار مي‌تواند روشنگر بسياري‌از ابهامات‌باشد.

ب‌) منابع‌گردآوري‌اصطلاحات‌

1 ـ واژه‌نامه‌هاي‌عمومي‌و تخصصي‌، اصطلاحنامه‌هاي‌موجود، طرحهاي‌رده‌بندي‌، سرعنوانهاي‌موضوعي‌، نمايه‌نامه‌ها، نمايه‌هاي‌پاياني‌كتابهاي‌مربوط‌به‌موضوع‌و…

2 ـ اصطلاحات‌بكار رفته‌براي‌نمايه‌سازي‌مدارك‌در موضوعات‌مورد نظر

3 ـ اصطلاحات‌به‌كار رفته‌در بازيابي‌مدارك‌توسط‌استفاده‌كنندگان‌واقعي‌

4 ـ منابع‌زنده‌مثل‌متخصصان‌موضوعي‌و اطلاع‌رسانان‌و استفاده‌كنندگان‌بالقوه‌

ج‌) گردآوري‌و واژه‌گزيني‌

در اين‌مرحله‌كه‌با استفاده‌از منابع‌ذكر شده‌اقدام‌به‌گردآوري‌و گزينش‌اصطلاحات‌مي‌كنيم‌، لازم‌است‌بايدها و نبايدهاي‌زير را در نظر داشته‌باشيم‌:

بـايدها

1 ـ هميشه‌به‌انواع‌منابع‌نظر داشته‌باشيد و خود را در اين‌زمينه‌منحصر و محدود نكنيد.

2 ـ هميشه‌حداقل‌، حداكثر و تعداد مناسب‌و مطلوب‌واژه‌ها را از نظر كمي‌تخمين‌بزنيد.

3 ـ نيروي‌انساني‌لازم‌را در نظر بگيريد.

4 ـ اصطلاحنامه‌هاي‌موجود در زمينه‌هاي‌مربوط‌به‌كارتان‌را مرور كنيد.

5 ـ برخوردتان‌عيني‌و واقعي‌و غيرذهني‌باشد.

6 ـ هميشه‌خودتان‌را جاي‌استفاده‌كننده‌قرار دهيد و از تخيل‌خود در اين‌زمينه‌بهره‌گيريد.

7 ـ چنانچه‌اصطلاحنامه‌قابل‌قبولي‌در زمينه‌خاص‌كار شما موجود است‌آن‌را به‌كار گيريد.

نبايدها

1 ـ بيش‌از حد نگران‌تأثير بالقوه‌اين‌منابع‌بر كارتان‌نباشيد.

2 ـ خودتان‌را محكوم‌به‌انجام‌كارهاي‌بيهوده‌نكنيد.

3 ـ هرگز تصور نكنيد كه‌اصطلاحنامه‌مي‌تواند به‌كمال‌مطلوب‌برسد.

4 ـ در طراحي‌كارتان‌بيش‌از حد تحت‌تأثير كساني‌كه‌بيرون‌از سازمان‌شما به‌تهيه‌اصطلاحنامه‌ها مي‌پردازند قرار نگيريد.

5 ـ اجازه‌ندهيد ديدگاههاي‌شخصي‌تان‌مخل‌انعطاف‌پذيري‌شما بشود.

6 ـ سعي‌نكنيد كه‌همه‌منابع‌و مدارك‌دنيا را در كارتان‌بياوريد.

7 ـ از اين‌كه‌به‌نيازهايتان‌تكيه‌مي‌كنيد نهراسيد. ولي‌هرگز روي‌طرح‌هاي‌رده‌بندي‌طراحي‌شده‌حساب‌نكنيد. زيرا آنچه‌شما درصدد ايجاد آن‌هستيد نوعي‌نمايه‌موضوعي‌بر يك‌طرح‌رده‌بندي‌است‌.[43]

د) اصول‌كلي‌واژه‌گزيني‌

1- هر واژه‌در اصطلاحنامه‌بايد مستند به‌نيازهاي‌بالفعل‌و با توجه‌به‌نيازهاي‌بالقوة‌كاربران‌نظام‌باشد.

2- بايد از به‌كار بردن‌واژه‌ها و عبارات‌نادر و منسوخ‌خودداري‌كرد، زيرا نمي‌توان‌انتظار داشت‌كه‌اين‌واژه‌ها امكان‌تطابق‌بين‌مدارك‌و پرسشهاي‌جستجوگر را فراهم‌سازد.

3- از كاربرد اصطلاحات‌بسيار عام‌و پيش‌پا افتاده‌نيز كه‌زياد به‌كار مي‌روند بايد خودداري‌كرد، زيرا ميزان‌تطابق‌بين‌مدارك‌و پرسشهاي‌جستجوگر بيش‌از اندازه‌شده‌كارآيي‌بازيابي‌كاهش‌مي‌يابد. براي‌اين‌منظور مي‌توان‌به‌جاي‌تك‌واژه‌و اصطلاحاتي‌كه‌زياد به‌كار مي‌روند، اصطلاحات‌مركب‌و اخص‌گذاشت‌. مثلاً به‌جاي‌اصطلاحاتي‌مثل‌كامپيوتر و كنترل‌مي‌توان‌از اصطلاح‌كنترل‌كامپيوتر استفاده‌كرد زيرا آشكار است‌كه‌اين‌دو تك‌واژه‌نامفهوم‌، گنگ‌و بسيار كلي‌و عام‌اند و ممكن‌است‌موجب‌بازيابي‌اطلاعات‌ناخواسته‌اي‌در متون‌و مدارك‌شوند در حالي‌كه‌اصطلاح‌تركيبي‌گويا و خاص‌است‌.

4 ـ قبل‌از حذف‌هر اصطلاح‌بايد به‌دقت‌اثرات‌نبود آن‌را بررسي‌كرد.

5 ـ واژه‌هاي‌مبهم‌زماني‌در اصطلاحنامه‌مي‌آيند كه‌در پشتوانه‌انتشاراتي‌و مجموعه‌مدارك‌نمايه‌شده‌به‌كار رفته‌باشند.

6 ـ در هر رده‌از مفاهيم‌بايد صرفاً اصطلاحاتي‌را به‌كار برد كه‌به‌طور بالفعل‌يا بالقوه‌كاربرد دارند.

ﻫ ) مشكلات‌تهيه‌اصطلاحنامه‌ها

واژه‌شناس‌نبودن‌طراحان‌سيستم‌، سواد اطلاعاتي‌پايين‌كاربران‌، ابهام‌تهيه‌كنندگان‌اصطلاحنامه‌دربارة‌نحوه‌بهره‌گيري‌مراجعان‌از نظام‌و دشواري‌تجسم‌ابعاد بازيابي‌، دانش‌موضوعي‌محدود تهيه‌كنندگان‌اصطلاحنامه‌هاي‌تخصصي‌، و عدم‌اشراف‌عميق‌آنان‌به‌استانداردهاي‌جهاني‌تهيه‌اصطلاحنامه‌، ناهماهنگي‌و گاهي‌متضاد بودن‌نظرات‌متخصصان‌موضوعي‌و… مشكلاتي‌هستند كه‌همه‌طراحان‌اصطلاحنامه‌ها به‌نوعي‌با آنها مواجهند. اما برخورد مناسب‌با اين‌مشكلات‌مي‌تواند از اثر منفي‌آنها كاسته‌يا آنها را از ميان‌بردارد. انجام‌بعضي‌كارها و پرهيز از بعضي‌ديگر مي‌تواند رافع‌بسياري‌از اين‌مشكلات‌باشد.

بـايدها

1 ـ استفاده‌گسترده‌از متخصصان‌موضوعي‌بايد سرلوحه‌كارتان‌باشد. در مراحل‌مختلف‌تدوين‌اصطلاحنامه‌مي‌توانيد از نظرات‌آنان‌بهره‌مند شويد.

2 – نيازهاي‌اطلاعاتي‌استفاده‌كنندگان‌را به‌تفصيل‌ارزيابي‌كنيد.

3 – درصدد باشيد تجربه‌كسب‌كنيد و عملاً وارد كار شويد.

4 – قواعد ساختن‌اصطلاحنامه‌را به‌دقت‌بخوانيد و بشناسيد و آن‌گاه‌قواعد خودتان‌را بنويسيد و از آن‌كمك‌بگيريد.

5 – كار را با تجهيزات‌ارزان‌كه‌در واحدهاي‌كوچك‌قابل‌استفاده‌است‌آغاز كنيد.

6 – واژه‌ها و عبارات‌اخص‌به‌كار ببريد.

7 – به‌هدف‌و ارزش‌عملي‌و كاربردي‌سلسله‌مراتبها به‌دقت‌توجه‌كنيد.

8 – در ساختن‌توصيفگرهاي‌مرتبط‌آزادانه‌عمل‌كنيد و ارتباط‌معنايي‌هر يك‌از آنها را با ديگر شاخه‌ها نشان‌بدهيد.

9 – درآوردن‌اصطلاحات‌ناگزيده‌گشاده‌دست‌باشيد.

10 – حتي‌اگر كامپيوتري‌در دسترستان‌نيست‌برنامه‌كامپيوتري‌تان‌را طراحي‌كنيد ليكن‌در همه‌حال‌استفاده‌كنندگان‌را در نظر داشته‌باشيد.

11 – درباره‌زمينه‌موضوعي‌اصطلاحنامه‌اطلاعات‌كافي‌داشته‌باشيد.

12 – تميز و مرتب‌باشيد. هميشه‌يك‌دفترچه‌يادداشت‌همراه‌داشته‌باشيد و از علايم‌و نشانه‌ها براي‌يادداشت‌نكات‌مهم‌استفاده‌كنيد.

نبايدها

1 ـ بسياري‌از متخصصان‌موضوعي‌با اصطلاحنامه‌ها آشنا نيستند و در حوزه‌تخصصي‌هم‌با يكديگر اختلاف‌نظر دارند.

اين‌اختلافات‌نبايد مانع‌استفاده‌از نظرات‌آنان‌شود.

2 – هرگز تصور نكنيد كه‌استفاده‌كنندگان‌مي‌توانند نيازهايشان‌را به‌درستي‌بشناسند و بيان‌كنند.

3 – از اين‌كه‌تجربه‌يا دانش‌موضوعي‌نداريد نهراسيد. شما تنها نيستيد.

4 – از فلسفه‌ها و نظريه‌هايي‌كه‌كاربردشان‌ثابت‌شده‌زياد فاصله‌نگيريد.

5 – از تجهيزاتي‌كه‌انعطاف‌و خلاقيت‌شما را محدود مي‌كنند بپرهيزيد.

6 – بخاطر ساختن‌توصيفگرهاي‌اخص‌هر واژه‌اي‌را وارد سيستم‌نكنيد.

7 – در تهيه‌توصيفگرهاي‌اعم‌ممسك‌باشيد ولي‌درآوردن‌توصيفگرهاي‌اخص‌ملاحظه‌كار نباشيد.

8 – نگذاريد واژه‌هابه‌هر جهت‌روي‌آورند بي‌آنكه‌تكيه‌گاه‌معنايي‌درستي‌داشته‌باشند.

9 – در بگارگيري‌غيرتوصيفگرها سخت‌ـ گير و خرده‌بين‌نباشيد.

10 – فراموش‌نكنيد تدارك‌همه‌امكانات‌به‌طور كامل‌ممكن‌نيست‌. ديگران‌پس‌از شما كار را كامل‌خواهند كرد.

11 – در انزوا كار نكنيد.

12 – خودتان‌را گرفتار وسواس‌و باريك‌بيني‌نكنيد.[44]

نقش‌كامپيوتر در تهيه‌اصطلاحنامه ‌و بهره‌گيري‌از آن‌

بهره‌گيري‌از اين‌وسيله‌اگر توام‌با برنامه‌ريزي‌و درايت‌باشد از يك‌سو مي‌تواند بر سرعت‌و كيفيت‌كار افزوده‌از اتلاف‌وقت‌جلوگيري‌كند و موجب‌صرفه‌جويي‌در نيروي‌انساني‌شود و از سوي‌ديگر زمينه‌مناسبي‌براي‌ايجاد شبكه‌و تبادل‌پيوسته‌اطلاعات‌فراهم‌آورد. البته‌بايد توجه‌داشت‌كه‌كامپيوتر صرفاً وسيله‌اي‌جهت‌تسهيل‌در ذخيره‌و پردازش‌اطلاعات‌است‌، و تعيين‌الگوريتم‌اصلي‌و كليه‌تصميمات‌در مورد واژگان‌، تدابيري‌انديشمندانه‌است‌كه‌بايد توسط‌متخصصان‌اطلاع‌رساني‌اتخاذ شود. البته در نظام هاي خبره مقدار زيادي از كارها به رايانه سپرده مي شود.

كامپيوتر مي‌تواند در مراحل‌مختلف‌تدوين‌و بهره‌گيري‌از اصطلاحنامه‌ها، كاربردهاي‌زير را داشته‌باشد:

مرحله‌تدوين‌

1 ـ در مرحله‌مقدماتي‌اصطلاحات‌را مي‌توان‌توسط‌كامپيوتر ذخيره‌و به‌راحتي‌سازماندهي‌كرد.

2 ـ يكدستي‌واژگان‌به‌راحتي‌قابل‌كنترل‌است‌.

3 ـ روابط‌بين‌اصطلاحات‌يك‌بار مشخص‌مي‌شود. و پس‌از آن‌مي‌توان‌واژگان‌را به‌اشكال‌مختلف‌(درختي‌ـ الفبايي‌ـ گردشي‌ـ ترسيمي‌و…) ارائه‌كرد.

4 ـ چاپ‌اصطلاحنامه‌به‌سرعت‌قابل‌انجام‌است‌.

مرحله‌نمايه‌سازي‌

1 ـ نمايه‌ساز مي‌تواند به‌سرعت‌به‌كليه‌اشكال‌ارائه‌اصطلاحنامه‌دسترسي‌داشته‌به‌جستجو بپردازد و به‌سهولت‌از مقوله‌اي‌به‌مقوله‌ديگر و از نمايه‌اي‌به‌نماية‌ديگر حركت‌كند.

2 ـ امكان‌نمايه‌سازي‌ماشيني‌پديد مي‌آيد.

3 ـ بسامد اصطلاحات‌به‌كار رفته‌در نمايه‌سازي‌قابل‌كنترل‌است‌و مي‌توان‌به‌حذف‌يا نامرحج‌كردن‌اصطلاحات‌مهجور و بدون‌كاربرد پرداخت‌.

4 ـ با ايجاد يك‌فايل‌براي‌اصطلاحات‌پيشنهادي‌، روزآمد ساختن‌اصطلاحنامه‌به‌سهولت‌قابل‌انجام‌است‌.

5 ـ سابقه‌هر اصطلاح‌قابل‌ذخيره‌است‌و تغييراتي‌را كه‌در طي‌زمان‌ايجاد مي‌شود مي‌توان‌با ارجاع‌نشان‌داد.

مرحله‌جستجو

1 ـ براي‌جستجوگر اين‌امكان‌فراهم‌مي‌آيد كه‌خودبخود از اصطلاح‌نامرحج‌، به‌اصطلاح‌مرجح‌هدايت‌شود.

2 ـ بسامد به‌كارگيري‌واژگان‌توسط‌استفاده‌كنندگان‌كنترل‌مي‌شود و اين‌مي‌تواند در انتخاب‌اصطلاحات‌تاثير بگذارد.

3 ـ در نظام‌دستي‌جستجوگري‌كه‌با واژگان‌جديدي‌به‌دنبال‌مطلبي‌مي‌گردد، به‌بخشي‌از مدارك‌نمايه‌شده‌دست‌مي‌يابد زيرا غالباً ارتباط‌كليدواژه‌جديد با شكلهاي‌قديمي‌تر آنها قابل‌پيگيري‌نيست‌، ولي‌با استفاده‌از كامپيوتر مي‌توان‌به‌سوابق‌هر اصطلاح‌دسترسي‌پيدا كرد و جستجوي‌ناظر به‌گذشته‌كاملي‌انجام‌داد.

4 ـ ذخيره‌واژه‌هايي‌كه‌توسط‌جستجوگر به‌نظام‌وارد مي‌شود و براي‌آنها اصطلاحاتي‌تعيين‌نشده‌است‌، پشتوانه‌بسيار مناسبي‌براي‌روزآمد ساختن‌اصطلاحنامه‌و تجديدنظر در آن‌است‌.

ارزشيابي‌اصطلاحنامه‌ها

ارزشيابي‌واقعي‌اصطلاحنامه‌ها فقط‌در شرايط‌واقعي‌استفاده‌ميسر است‌. تعيين‌ميزان‌جامعيت‌و مانعيت‌در جستجوهاي‌انجام‌شده‌بهترين‌معيار اين‌ارزشيابي‌است‌. اما به‌لحاظ‌نظري‌اصطلاحنامه‌ها را مي‌توان‌با دو نگرش‌ارزش‌گذاري‌كرد:

الف‌) از نظر معني‌شناسي‌و ميزان‌پيش‌همارايي‌

– ميزان‌اخص‌بودن‌واژگان‌با توجه‌به‌حوزه‌و پوشش‌اصطلاحنامه‌

– ميزان‌دقت‌در واژه‌گزيني‌و انتخاب‌گزيده‌ها با توجه‌به‌پشتوانه‌انتشاراتي‌و پشتوانة‌استفاده‌كنندگان‌

– ميزان‌مطابقت‌با استانداردهاي‌بين‌المللي‌

– نداشتن‌ارجاعات‌كور و واژه‌هاي‌رها

– تناسب‌واژه‌هاي‌تركيبي‌نسبت‌به‌تك‌واژه‌ها

– تناسب‌سطح‌پيش‌همارايي‌با توجه‌به‌گستره‌اصطلاحنامه‌

– داشتن‌يادداشتهاي‌دامنه‌و توضيحگرهاي‌مناسب‌

– داشتن‌يادداشت‌تاريخچه‌به‌منظور نشان‌دادن‌سير تحول‌واژگان‌در ويرايشهاي‌مختلف‌

علاوه‌بر معيارهاي‌فوق‌دو معيار سنجش‌ارتباط[45]‌ و دسترس‌پذيري[46]‌ نيز مطرح‌شده‌است‌.[47]

سنجش‌ارتباط‌را نسبت‌اصطلاحات‌ارجاع‌دار (اعم‌ـ اخص‌ـ مرتبط‌) به‌كل‌اصطلاحات‌و سنجش‌دسترس‌پذيري‌را ميزان‌متوسط‌ارجاعات‌براي‌هر توصيفگر مي‌دانند.

ب‌) از نظر ظاهر و نحوه‌ارائه‌

– داشتن‌مقدمه‌كامل‌و راهنماي‌استفاده‌به‌صورتي‌كه‌هر كاربر بتواند با استفاده‌از آن‌مستقلاً و يا با حداقل‌ياري‌گرفتن‌از كتابداران‌مرجع‌اقدام‌به‌جستجو كند.

– ارائه‌شكلهاي‌مختلف‌واژگان‌(سلسله‌مراتبي‌ـ الفبايي‌ـ گردشي‌و …)

– رعايت‌اصول‌زيباشناسي‌در صفحه‌آرايي‌و چاپ‌و صحافي‌

خوشبختانه‌در ایران پژوهش هایی‌دربارة‌ميزان‌انطباق‌چند اصطلاحنامه‌با استانداردهاي‌ايزو انجام‌شده‌است‌ که از آن میان می توان به کار خانم کازرانی اشاره داشت.[48] در اين‌پژوهش‌نقاط‌قوت‌و كاستي‌هاي‌اصطلاحنامه‌هاي‌نما  ، اصفا، اصطلاحنامه‌موضوعي‌امام‌خميني‌و اصطلاحنامه‌پزشكي‌فارسي‌به‌صورت‌تطبيقي‌مورد بررسي‌قرار گرفته‌است‌. در اين‌پژوهش‌مي‌خوانيم‌:

«با اينكه‌اصطلاحنامه‌هاي‌پزشكي‌فارسي‌و اصفا توسط‌متخصصان‌ايراني‌تهيه‌شده‌است‌از نظر رعايت‌استانداردهاي‌روابط‌معنايي‌در سطح‌بسيار بالايي‌(نزديك‌به‌درصد) قرار دارند، در حالي‌كه‌نما كه‌ترجمه‌يك‌اصطلاحنامه‌معتبر  (Spines)  است‌و توسط‌متخصصان‌اروپايي‌پيشينه‌دارتري‌تهيه‌شده‌است‌از اين‌نظر در مرتبه‌پايين‌تري‌قرار دارد (حدود 70 درصد).»[49]

*     *     *

دو پیشنهاد:

برای استفاده عزیزان تاجیک از اصطلاحنامه سه زبانه معادل اصطلاحات فارسی به خط سیریلیک بر آن افزوده شود. این کار در محیط الکترونیک بسیار آسان است.

در ساختار اصطلاحنامه مترادف تاجیکی اصطلاحات نیز بر آن افزوده شود. این کار علاوه بر ان که کار با آن را برای عزیزان تاجیک راحت تر می کند موجب غنای بیشتر اصطلاحنامه در معادل سازی ها هم می شود.


1- فریبرز خسروی و دیگران. اصطلاحنامه فرهنگی فارسی(اصفا)،(تهران:کتابخانه ملی ایران، 1375 )، ص 12

2- فریبرز خسروی و نرگس قدیمی . اصطلاحنامه سه زبانه(فارسی،عربی،انگلیسی)،(تهران:سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران،1385 )، سه جلد.

[3] – Pierre Mark Roget.

[4] – Helen M. Townly; Ralph. Gee. Thesaurus Making: Grow your own Word-Stock (London: Deutsch, 1980). p. 18.

[5] –  F.W. Lancaster,VocabularyControl for Information Retrieval (Arlington, Virginia: Information Resources Press, 1986) , p. 29.

6- مهرانگیز حریری. «اصطلاحنامه در نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات» اطلاع‌رسانی (دوره ششم شماره 1و2، 1361). ص 63.

[7] – U.S. Dept. of Defense (Armed Services Technical Information Agency – ASTIA).

[8] – American Institute of Chemical Engineers.

[9] – Engineering Joint Council.

[10] – Thesaurus of Engineering & Scientific Terms (Test).

[11] – Unesco. Guidelinses for the Establishment of Monolingual Thesaueus. 2 nd ed. (Paris: General Information Program & Unisist. 1970).

[12] – Coates, E.J.

[13] – Precis: (Preserved Context Indexing System).

[14] – Thesaurofacet.

[15] – Unesco. Unesco Thesaurus: A Structured list of Descriptors for indexing & Retrieving Literature in the fields of Education, Science, Culture & Communication. Compiled by sean Aitchinson. (Paris: Unesco, 1977).

3- ژان ویت. اصطلاحنامه توسعه فرهنگی، ترجمه ناصر پاکدامن (تهران: مرکز اسناد فرهنگی آسیا، 1358).

4- فاطمه رهادوست. سرعنوانهای موضوعی پزشکی فارسی [و دیگران]. (تهران: معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ایران، 1372).

[18] – Medical Subject Headings.

1- حسین حق‌زاده [و دیگران]. اصطلاحنامه فلسفه اسلامی. (قم: مرکز تحقیقات و مطالعات اسلامی، 1376).

2- فاطمه رهادوست [و دیگران]. اصطلاحنامه پزشکی فارسی. (تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1384).

3- اصطلاحنامه علوم زمین. مهری صدیقی، ملوک‌السادات حسینی بهشتی، مهرداد نوروزی اقبالی. (تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، 1382)، 2 جلد.

4- اصطلاحنامه فیزیک. مریم نوروزی اقبالی، ملوک‌السادات حسینی بهشتی، مهرداد نوروزی اقبالی. (تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، 1382)، ص 719.

5 – اصطلاحنامه کلام اسلامی. تهیه و تحقیق مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، واحد اصطلاحنامه علوم اسلامی. (قم: بوستان کتاب قم، انتشارات تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1382)، 2 جلد.

6 – اصطلاحنامه ارتقای بهداشت. ترجمه زهرا دهسرایی، بهاره کردنوری، مهرداد نوروزی اقبالی؛ ویراستار علی آقا بخشی. (تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، 1384)، ص 226.

7- مهرانگیز حریری، همان، ص. 48.

[26] – Alan Gilchrist. The Thesaurus in Retrieval (London: Aslib, 1971). P. 18.

[27] – Unesco. Guidelines for the Establishment & Development of Monolingual Thesaurus. 2 nd rev.ed. (Paris: General Information Program & Unisist, 1970).

[28] – Monohierarchical classification.

[29] – Polyhierarchical classification.

3- مهرانگیز حریری، همان، ص. 55- 56.

[31] – Hierarchical whole-part Relationship.

[32] – Instance Relationship.

[33] – Coordination.

[34] – Links.

[35] – Roles.

[36] – Descriptors Weighting.

[37] – Qualifiers.

[38] – Scope Notes.

[39] – Cross References.

[40] – False Coordination.

[41] – F.W. Lancaster. Ibid. p. 23.

2- درک آوسینی و پیتر ویل. راهنمای تهیه و گسترش اصطلاحنامه یکزبانه. ترجمه عباس حری. (تهران: مرکز اسناد و مدارک علمی، 1365) ص 78- 80.

[43] – Helen Townly. Ibid, p. 66.

[44] – Helen Townly. Ibid, p. 89- 90.

[45] – Connectedness Measure.

[46] – Accessibility Measure.

[47] – F.W. Lancaster. Ibid, p. 156.

4- مریم کازرانی. «ارزیابی اصطلاحنامه های فارسی با استانداردهای ایزو» (پایان نامه کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاع‌رسانی پزشکی، دانشکده مدیریت و اطلاع‌رسانی پزشکی، 1378).

1- همان، ص الف.

یک دیدگاه دربارهٔ «اصطلاحنامه:مسائل و راهکارها»

  1. سلام استاد خسته نباشید. من دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات تطبیقی هستم و می خواستم راجع به اصطلاحنامه ی فرهنگی سه زبانه فارسی انگلیسی عربی سؤالی از خدمتتون بپرسم. من جلد سوم این اصطلاحنامه رو خریداری کردم که در آن کلمات از a تا z انگلیسی مرتب شده اند. وقتی دیدم کلمات با حرف A شروع شده اند این سؤال برایم پیش آمد که در دو جلد اول چه اصطلاحاتی وجود دارند و این که آیا همین اصطلاحات در دو جلد اول و دوم با ترتیب دیگر مثلاً بر اساس ترتیب حروف الفبای فارسی یا عربی مرتب شده اند یا آن دو جلد اساساً حاوی مطالب دیگری هستند؟
    اگر برایتان مقدور است توضیح مختصری هم راجع به نمايه چرخشي بفرمایید چون طرز کارش را متوجه نشدم.
    خیلی خیلی عذر می خواهم که این طور مصدع اوقاتتون شدم و سؤالات ابتدایی از حضورتون پرسیدم؛ اما کسی را نیافتم که از خودتان به موضوع واردتر باشد.
    گستاخی مرا ببخشید و ارادت دورادور این دانشجوی بی تجربه را بپذیرید.
    با تشکر فراوان.
    * سلام
    پاسختان را به آدرس ایمیل شما خواهم فرستاد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.