دائم الغسل ها

گروهی از صوفیه بر این باورند که هر گاه گمان بدی به برادر مومن خود نسبت به ذهنشان خطور کند باید غسل کنند.

فکر کردم با این حکم گروهی از جامعه ما یک خط در میان باید مشغول شستشوی خود باشند و گروهی دیگر نیز باید دائما درون آب زندگی کنند.البته این گروه آخر را بعید است آب هفت دریا تطیهر کند.

ممیزان بی تمیز

در زمان صدارت جناب میرسلیم یکی از ممیزان برای نویسنده ای که کتابش در انتظار کسب اجازه نشر بود نوشته بود:” نردبان آرید تا بوسم لبش ” تبدیل شود به” نردبان آرید تا گیرم سبیلش” !! نمی دانم  آن نویسنده و شاعر محترم در آن زمان از این همه ملاحت طبع و نازکی اندیشه ممیز محترم به چه روزی افتاده بود. بعدها کتابی از این دسته گل های به آب داده شده با عنوان “ممیزی کتاب ” منتشر شد. کتابی که هم می تواند نقش یک کتاب لطیفه و طنز را ایفا کند و هم سوگنامه ای باشد برای تاریخ اندیشه این دیار. برای من که با نظرات ممیزان دوره پهلوی دوم کاملا آشنا هستم این نظرات و ساختار آنها معنا و مفهوم دیگری دارد. اکنون با گذشت سال ها از دوره صدارت جناب میرسلیم به نظر می رسد همان سبک و سیاق برقرار است:

چندی پیش به منزل استاد بهبودی از سوی وزارت ارشاد تلفن می زنند. به ایشان اطلاع می دهند که مراسم بزرگداشتی برپاست و قرار است از شما تجلیل شود . ایشان اظهار می کنند که “ملازم بسترم” و نمی توانم از منزل خارج شوم. پس از چند روز دوباره تلفن می شود که جایزه ای برای دو اثر شما در نظر گرفته شده است . ایشان می فرمایند آن را در هر راهی که می دانید صرف کنید، برای من نیاورید. – استاد بهبودی گرفتن هرنوع مزد و متاعی را برای کارهای دینی از قبیل نوشته و سخنرانی و اصولا ارتزاق  از راه دین را  جایز نمی دانند!-

اکنون با گذشت چند ماه به همان دو کتاب اجازه چاپ جدید داده نمی شود!!. دو سه نمونه را استاد خواندند و توضیح دادند که من چند مقاله در باره این نظرات قبلا ازائه داده ام و…  به نظر می رسد مبدلان لب به سبیل هنوز در محکمه کتاب به قضاوت مشغولند و افکار را بر ترازو می نهند. خوب است اینان لا اقل از سابقه و لاحقه نویسندگان آگاهی داشته باشند. محققانی که بدون مزد و منت دو برابر شمار سالهای عمر ممیزان از آنان اثر منتشر شده است. تو صیه می کنم آنان نظرات مرحوم علامه شعرانی و سنگلجی را که ناظر شرعیات دهه سی و جهل بودند مطالعه کنند. دقت نظر و صراحت و خبرگی آنان که در نظراتشان ظهور یافته بسیار درس آموز است. گرچه  معتقدم به هیچ عنوان نمی توان با ملاک و معیاری پایا و روا کتاب و یا هر نوشته ای توسط یک یا دو نفر  در ترازوی سنجش قرار داد. بهترین سنجه عقل جمعی در هر حوزه دانش می تواند باشد.

+ نوشته شده در  دوشنبه پنجم بهمن 1388ساعت 9:22  توسط فریبرز خسروی

خوابجا

دیشب در جلسه ای شرکت داشتم که به افطار ختم می شد. تقریبا بیشتر اهالی جلسه یا در خواب بودند و یا مثل من با مشقت چشمهایشان را باز نگه داشته بودند. البته این لحظات طلایی! فرصت مناسبی برای تصویب بعضی تصمیمات است که در حالت عادی شاید ساعت ها وقت ببرد ویا شاید قرار است در آن عقل جمعی به کار نرود!

آیا بهتر نیست بر روی درب ورودی این جلسات بنویسند ” خوابجا “؟ . در راه بازگشت به خانه در این فکر بودم که خاصیت و مناسبت این جلسات چیست و اصولا ما ایرانیان ازکثرت جلسات اینچنینی چه طرفی بر می بندیم . از خودم نیز به خاطر شرکت در این جلسات مثلا تصمیم سازی عصبانی بودم.

به خانه رسیدم . در وبگردی  شبانه که کم از ولگردی های روزانه ندارد ، تصویری از سران اتحادیه افریقا را دیدم که کمی آرامم کرد. در آن تصویر ، همه  تصمیم سازان عزیز افریقایی نیز ، از جمله جناب موگابۀ دوست و برادر، در خواب ناز تشریف دارند.

سالگرد

سالگرد

کلاس پنجم متوسطه بودم که توفیق یار شد تا شاهد سخنرانی او در حسینیه ارشاد با عنوان  “حسین  وارث آدم ” باشم . به یاد دارم که تبلیغات سوء برعلیه او از سوی حکومت و بعضی متحجران چنان شدید بود که مجبور شدم  به دور از چشم بزرگترها در آن سخنرانی شرکت کنم.  دکتر شریعتی در آن  جلسه  چنان ترسیمی هنرمندانه از واقعه عاشور در ذهن من نوجوان آن روز   پدیداورد که هنوز بعد از دهه ها یاد آن صحنه گرمم می کند و برایم الهام بخش است. توفیق آشنایی با آثار وی از الطاف خداوند بود .

روزهای پایانی خرداد ۱۳۵۶ بود. در دانشگاه ،سرخوش از پایان امتحان “پژوهش عملیاتی” به سمت بچه ها دویدم . همگی زانوی عزا در بغل  بغض کرده بودند. خبر عروج او در لندن تازه به تهران رسیده بود. بهت زده ساعتی را سر کردیم. فاجعه جبران ناپذیری رخ داده بود. به راستی او در آن دوران از نادر نویسندگان مذهبی بود که نوشته هایش در مراکز دانشگاهی قابل ارائه بود . او حق بسیار بزرگی بر پایایی و رشد  روشنفکری مذهبی در کشورمان دارد. در سالگرد عروجش یادش را را گرامی می داریم. مناجات وی را با هم می خوانیم . گویا در حال و هوای این روزها سروده شده است!

ای خداوند!

به علمای ما مسؤولیت   و به عوام ما علم

و به دینداران ما دین  و به مؤمنان ما روشنایی

و به روشنفكران ما ایمان  و به متعصبین ما فهم

و به فهمیدگان ما تعصب

و به زنان ما شعور  و به مردان ما شرف

و به پیران ما آگاهی

و به جوانان ما اصالت   و به اساتید ما عقیده

و به دانشجویان ما نیز عقیده  و به خفتگان ما بیداری

و به بیداران ما اراده و به نشستگان ما قیام

و به خاموشان ما فریاد و به نویسندگان ما تعهد

و به هنرمندان ما درد  و به شاعران ما شعور

و به محققان ما هدف  و به مبلغان ما حقیقت

و به حسودان ما شفا و به خودبینان ما انصاف

و به فحاشان ما ادب  و به فرقه‌های ما وحدت

و به مردم ما خودآگاهی

و به همه‌ی ملت ما، همت تصمیم و استعداد فداكاری و شایستگی نجات و

عزت ببخش!

کابینه

انعکاس آفتاب در آب روان از لابلای شاخه های رقصنده سپیدار تابلویی بهشتی را فراهم آورده است. از  تلائم آب و آفتاب بهاری سرمستم . روزنامه مانندی را که سبزی آرامش بخشی دارد مقابلم می گشایم نام روزنامه “رحماء بینهم” است. اسامی کابینه در صفحه اول آن اعلام شده است: رئیس جمهور معاونان و وزرا . نامهای عجیبی در کنار هم قرار گرفته اند: خاتمی ، قالیباف،موسوی، ناطق نوری ، کروبی ، ولایتی ، نجفی ، دانش ، سحابی ، توکلی ، زنگنه ، نبوی و … به چشم می خورد..با خود می اندیشم این میزان عقلانیت و همگرایی ، هم افزایی مبارکی را در کشور بوجود خواهد آورد . سرمستیم بیشتر می شود و به وجدی عمیق بدل می شود. افسوس که این حال خوش دیری نمی پاید .صدایی نه چندان خوش مرا به خود می آورد. جوانی در کوچه می خواند:

وطن ای هستی من              تاکسی دربستی من!  به خود می پیچم و از این بانگ نا بهنگام بر بخت خود لعنت می فرستم . اما  چند لحظه بیشتر طول نمی کشد که به خود می آیم  .حق را به جوان می دهم : تا ما منافع ملی را دربست در انحصار خود و جناح خود بدانیم این تصورات جز درخوابگردی و خواب محقق نشده و رحمت و گشایش خدایی هم همراه نخواهد شد.

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و نهم اسفند 1387ساعت 20:3  توسط فریبرز خسروی وبلاگ گفتگو

آیا کتابداران نیز باید در پی اداره جهان باشند؟

اخیرا مطلبی را ازمرلین جانسون با عنوان ” وقتی کتابداران جهان را اداره می کنند؟” خواندم. بدون آن که بخواهم در باره این مطلب قضاوتی داشته باشم ، عنوان آن، این سوال را برایم پیش آورد که آیا کتابداران نیز باید مبتلا به ادعای اداره دنیا شوند و یا  باید تصویر واقع گرایانه ای از رشته و حرفه خود داشته باشند؟ در جامعه کتابداری ایران با دو گروه آسیب دیده مواجهیم. گروهی که به شدت نسبت به این رشته و حرفه احساس کهتری دارند. اینان در خلوت و جلوت خود را چنان حقیر می یابند که اذعان دارند که گاهی از گفتن عنوان رشته و حرفه خود پرهیز می کنند. برخی از استادان نیز بر این احساس مهربانانه نفت عاطفه می پاشند و این احساس را در روان دانشجویان نهادینه می کنند.استادی به دانشجویان افاضه فرموده بودند که ” افراد با بهره هوشی پایین به این رشته می آیند. کم فهمی شما هم حاصل این مساله است” ایشان شاید در آن لحظه فراموش فرموده بودند که خودشان نیز در دو مقطع فارغ التحصیل همین رشته اند!.معمولا چنین تراوشاتی از انسان هایی بیرون می آید که دچار احساس کهتری مرضی هستند. پیامدهای این احساس را می توان در رفتار زیر خلاصه کرد. رفتاری که در بسیاری از این افراد قابل مشاهده است:

  • گریز از مسئولیت
  • رویا بافی و جبران خیالی
  • خودنمایی و کتمان کهتری
  • تخریب دیگران
  • نسبیت گرایی

گروه دوم کسانی هستند که بیمارگونه احساس مهتری دارند. گاهی چنان تصویر غیر واقعی از رشته و حرفه ارائه می دهند و چنان تقدسی به آن می بخشند که حالتی مینوی و غیر واقعی می یابد. این تقدیس بی جهت نه تنها موجب پویایی و رشد رشته و حرفه نمی شود بلکه این بزرگ بینی بی جهت مانع واقع بینی و خدمت صادقانه می شود. این افراد معمولا دچار خودشیفتگی هستند . این بیماری گاهی در قالب پر قدرت و پر اهمیت نشان دادن شغل  و رشته بروز می کند. اینان معمولا ترسیمی بسیار اغراق آمیز با بزرگنمایی بالا از واقعیت دارند.پرمدعایی این گروه باعث می شود که کم تحرک و تهی از معنا باشند . به قول سعدی: ز دعوی پری زان تهی می روی  .  در این افراد ویژگی های زیر قابل مشاهده است:

  • مهم پنداشتن خود
  • احساس محق بودن
  • فقدان حس همدلی
  • حسود بودن و احساس مورد حسادت قرار گرفتن
  • خیال پردازی پیرامون قدرت ، ذکاوت و …

برای رسیدن به تصویری واقعی از رشته و حرفه کتابداری ضروری است که از این دو احساس بیمارگونه دوری جست. قوت و ضعف و فرصت ها  و تهدیدهای موجود را شناسایی کرد و به درکی واقعگرایانه رسید. احساس حقارت و احساس بزرگی بیمارگونه حاصلی جز تخدیر و عدم پویایی و هدر رفتن فرصتها  نخواهد داشت. دوری ازین کاستی ها  فقط در سایه رشد تفکر نقاد و ارزش دهی به تفکر خلاق حاصل می شود.

هنر تبدیل قند به کشمش

دیروز شاهد ماجرایی بودم که  داستان عامیانه ولی پر معنایی برایم تداعی شد که حتما بسیاری از شما شنیده اید : قاضی زاده و پاسبان زاده ای با هم گفتگو می کردند. حرفشان به این موضوع رسید که شغل پدر کدام یک مهم تر است ؟ فرزند قاضی استدلال کرد که پدر من حکم صادر می کند و پدر تو باید اجرا می کند لذا مقام پدرم از پدر تو والاتر است. فرزند پاسبان لبخندی زد و گفت : البته پدر من هم با پنج تومان حکم پدرت را خیس! می کند. اما ماجرای دیروز: کارپرداز اداره ای در بازارخریدش به پایان رسیده بود. از فروشنده می خواست که به جای فاکتور 5 کارتون قند ، فاکتور کشمش صادر کند! البته فروشنده کاردان هم در طرفه العینی قند را به کشمش تبدیل کرد . بعد از رفتن کارپرداز ، مسئله را از فروشنده جویا شدم. فرمودند دولت خرید قند را برای ادارات ممنوع کرده و دستور داده است به جای آن کشمش مصرف کنند!این مورد شاید کم ارزش ترین تخلف باشد . اما حکایت از سادگی نادیده گرفتن قوانین و مقررات است.  به راستی چرا به راحتی در کشور ما قند به کشمش ، شمش طلا به مس، جریمه ملکی 50  میلیونی به 5 میلیون ، دیپلم به دکترا، تورم 25 درصدی به هفت درصد و… تبدیل می شوند؟

آیا این رفتار را به جز فساد اداری چه چیزی باید نام نهاد. بر اساس گزارش سازمان شفافیت جهانی بحمدالله کشور ما در بین 180 کشور در سال های اخیر از مقام 141به مقام والای  168ارتقاء یافته است. بر اساس این گزارش  کشورهای  نیوزیلند ، دانمارک ، سنگاپور ، سوئد و سویس مقام اول تا پنجم را کسب کرده اند. یعنی دارای کمترین فساد اداری هستند. وکشورهای دوست و برادر  عراق ، سودان ، برمه ، افغانستان و سومالی مقامهای 175 تا 180 را کسب کرده یعنی دارای بیشترین فساد اداری اند.

آیا هنوز هدف وسیله را توجیه نمی کند؟

دهه پنجاه  بحث های سیاسی و اجتماعی دانشجویی بسیار داغ بود. به یاد دارم که یکی از خطوط ممیزه چپ و راست {با قرائت آن دوره} این بود که مذهبیان قائل بودند که مطلقا هدف نمی تواند وسیله را توجیه کند.  این اصل همواره به عنوان اصلی مقدس و لایتغیر مطرح بود و بر فرق رقیب کوبیده می شد که اخلاقی نمی اندیشد و عمل نمی کند.  

پس از گذشت بیش از پنجاه سال از آن دوران ، در عمل مدعیان بسیاری به آن اصل پشت کردند و از هر وسیله ای برای نیل به هدف بهره جستند. اما  ندیده بودم که صاحب نظر و یا فقیهی قائل به توجیه وسیله برای رسیدن به هدف باشد و نظرا آن را تایید کند. شب پیش در جستجوی مطلبی بودم که به فتوای عجیبی مواجه شدم..اگر مصلحت اهمي که مقدم بر مفسده‌ي تهمت باشد، پيش آيد، آن تهمت جايز بلکه در بعضي موارد واجب مي‏شود؛ مثلاً اگر کسي مضر براي اسلام است و مردم را از دين منحرف مي‏کند و چاره‏اي جز تهمت براي اسکات او نباشد، تهمت به اندازه‏اي که او را ساکت کند، جايز بلکه واجب است؛ ولي تشخيص اين گونه موارد بسيار مشکل و کيد شيطان درون و برون بسيار قوي است؛ لذا بايد با کمال احتياط و مشورت با اشخاص آگاه و عالم بدون غرض، اقدام نمايد.

 

از بعضی صاحب نظران در دسترس مطلب را جویا شدم. آنان نیز برایشان عجیب بود.آموزه های دینی و تاریخ اسلام سرسر نافی این شیوه است. وقتی یاران علی ع به او استفاده از این شیوه را توصیه می کند بر می آشوبد و فریاد بر می آورد که: «أتأمرونی أن أطلب النصر بالجور فیمن وُلّیتُ علیه؟! و اللّهِ لااطُورُ به ما سَمَرَ سمیرٌ و ما اَمَّ نجمٌ فی‏السماء نجماً…» آیا می‏خواهید پیروزی را به وسیله ستم بر رعیّت تأمین کنم؟! هرگز نمی‏شود. به خدا قسم! تا روز و شب باقی است و ستاره‏ای در آسمان می‏درخشد، چنین روشی پیشه نخواهم کرد…

 در تشیع ترور نیز امری ممنوع و حرام است . به قول ظریفی ناآگاهانه بودن و ناجوانمردانه بودن شاید از دلائل این حرمت باشد.حال چگونه است که تهمت زدن که نوعی ترور شخصیت است جایز بلکه واجب می شود ؟ ترم اول تربیت مدرس استاد معارف پرمایه ای داشتیم که فتاوای سیاسی تشیع را بر می شمرد . نمی دانم شاید این هم از همان فتاوا باشد .در حادثه کربلا مسلم بن عقیل سفیر امام حسین ع در خانه هانی  پنهان شد تا عبیدالله زیاد را که به عیادت او می آمد تروز کند. او آمد و رفت ولی مسلم کاری انجام نداد. به او اعتراض شد که چرا با توجه به اینکه همه شرایط آماده بود از این کار امتناع کردید؟ در جواب گفت که به یاد سخنی از رسول خدا افتادم که فرمود: ” الایمان قید الفتک” ایمان جلوگیری کننده از ترور است.

حال اگر قرار باشد هر جناح و گروهی حتی با توجه به احتیاط های توصیه شده در متن فوق باب تهمت را برای اسکات طرف مقابل بگشاید و در این امر هم احساس وجوب و صواب و ثواب کند چه اوضاعی برقرار خواهد شد. البته شاید خیلی با وضع فعلی تفاوت ماهوی نداشته باشد!.

باز هم اندر فوائد چاپلوسی

در روزگار پیشین  نظام بردگی و برده داری چنان متداول بود که حتی فیلسوف فرزانه ای چون سقراط آن را چنان مسلم می دانست که صرفا توصیه  می کرد که با بردگان خوش رفتاری شود. بعدها مصلحان، پیامبران و آزادگان با این اندیشه به مبارزه پرداختند .  علی ,ع می فرماید “بنده دیگری نباش که خدا ترا آزاد آفریده است”. در آموزه های دینی سجده جز بر خدا شرک محسوب شده و انسانها  را از آن بر حذر داشته اند. در دنیای مدرن نیز  ظاهرا از نظام برده داری و فرعونی خبری نیست. اما به نظر می رسد که در سلسله مراتب سازمانی برای حفظ پست و قدرت ،حسب مرتبهایشان! افراد به سجده و چاپلوسی مشغولند. غافل از آن که این کار هر سه سوی! این معامله نامبارک را مغبون می کند. متملق و چاپلوس شرف و انسانیت خود را می فروشد واز شون انسانی ساقط می شود. طرف مقابل هم آهسته آهسته به مقام منیع فرعونیت صعود کرده و با تصمیم های ناصواب ضمن وارد کردن خسارت بسیار زمینه های سقوط خود را فراهم می آورد.به قول حضرت مولانا:

 

هر که را مردم سجودی می کنند

هرکه را مردم سجودی می کنند زهر در جان او می آکنند

زهر اندر جان او می آکنند

و

او چو بیند خلق را سرمست خویش
از تکبر می‌رود از دست خویش

او نداند که هزاران را چو او
دیو افکندست اندر آب جو

طرف سوم هم که جامعه است از رشد و فلاح باز می می ماند و متضرر اصلی است .

امتحان با ما مدرک از آن شما!!

  متخصصان تعلیم و تربیت می گویندبرای تثبیت یک عمل مثبت و یا زدودن یک عمل منفی  باید بین وقوع عمل و تشویق و یا تنبیه فاصله بسیار کمی باشد.  در جامعه هم وقتی قبح کاری می ریزد و برخورد به موقع و سریع با تخلف صورت نمی گیرد نه تنها اقبال به کار نادرست کم نمی شود بلکه سیره و روش هم می شود. اگر این تخلف در سطوح بالاتر رخ دهد مسلما بیشتر گسترش می یابد که از قدیم گفته اند: الناس علی دین ملوکهم. به این آگهی که این روزها در حوزه فناوری و  اطلاع رسانی و اطلاعات شرف صدور یافته توجه فرمایید:

“امتحان از ما       مدرك بنام و براي شما

مدارك بين المللي را از بارسيس بخواهيد ، كسب مدارك بين المللي شركت هاي مايكروسافت و سيسكو در كمترين زمان بدون امتحان و آزمون

شركت بارسيس اين توانايي را دارد تا نام شما را به عنوان دانش پژوه در شركت مايكروسافت و يا سيسكو ثبت نام و بجاي شما اين امتحانات را پاس و براي شما مدرك تهيه كند

MCP , MCSE , MCSA , MCSD , MCTS ,MCDST , MCDBA , CCNA , CCNP , CIW , A+ , CIW

در كمتر از 10 روز كاري نام خود را در بين داوطلبين امتحانات به همراه نمره قبولي و نوع مدرك در سايت مايكروسافت ، سيسكو و يا كامپتيا ببينيد

هر امتحان مايكروسافت فقط 370000  تومان ،  تخفيف ويژه براي دانشجويان ، تخفيف ويژه براي ثبت نامهاي گروهي تا بيش از 20 درصد

For Example ==>      MCSE : 7 Exam * 370 000 = 2 590 000 Toman .

CCNA : 600 000 Toman , CCNP : 1 000 000 Toman , CIW : 600 000 Toman , A+ : 600 000 Toman

قابليت پرداخت در چندين مرحله

مزایای مدارک آي تي:

یافتن شغل مناسب و استخدام با حقوق بهتر و اشتغال در بازار کار ، مناسب برای مهاجرت سرمایه گذاری برای آینده ای بهتر

شما هم ميتوانيد مدارك بين المللي و معتبر داشته باشيد

مزاياي مدارك مايكروسافت:

دريافت مدرک بين المللی مايکروسافت

دريافت کارت شناسايی مايکروسافت

 امکان استفاده از لوگوي مايكروسافت

موقعيت شغلي و استخدامي بهتر با توجه به تخصص و دانش مورد تاًييد مايكروسافت در مورد محصولات و فن آوري اين شركت

دعوت به سمينارها ، جلسات آموزش تكنيكي و رويدادهاي خاص مايكروسافت.

همين حالا اقدام كنيد ، فردا دير است”و ظاهرا ما هم  باید به مسئولان بگوییم که همین حالا هم برای برخورد با تخلف خیلی دیر شده است؟!

+ نوشته شده در  شنبه بیستم مهر 1387ساعت 4:5  توسط فریبرز خسروی