فیلتر

زمانی ممیزان  اداره کل نگارش عکس مرحوم گاندی با آن هیکل نحیف و استخوانی را به علت برهنگی محرک تشخیص داده بودند و باید حذف می شد. ظریفی می گفت فردی که با آن تصویر تحریک شود یا منحرف است و یا نابغه! در همان زمان گاهی واژه هایی نظیر گردن وسینه و پا و لب هم گرفتار غضب می شدند زیرا  لابد به تشخیص ممیزان خاصیت کج فهمی داشتند! و ممکن بود مومنی را منحرف سازند . بعدها فکر می کردیم که آن کار نتیجه التهابات دهه شصت و اوائل هفتاد است . دیشب خبر شدم که خیر نهضت ادامه دارد!فیلتر کنندگان مخابرات تشخیص داده اند که نتایج حاصل از جستجو در باره  واژه ای مثل تجاوز نیز ممکن است موجب تشویش خاطر مومنان روزه دار شود لذا آب را از سرچشمه بسته و جستجوی بعضی واژه ها  را در گوگل هم ممنوع کرده اند. یعنی جستجوی شما با عبارت : تجاوز عراق به ایران غیر مجاز تشخیص داده شده است. امتحان بفرمایید! و البته دبیر محترم شورای عالی اطلاع رسانی هم مطلب را نیمه !تایید فرموده اند. نمی دانم تصمیم گیرندگان محترم نمی دانند با ترفندی بسیار ساده همه این فیلترها دور زده می شوند. حتما می دانند . پس چرا چنین می کنند؟ شاید انجام بعضی کارها فقط برای رفع تکلیف و انجام وظیف است. تقبل الله! + نوشته شده در  سه شنبه بیست و هفتم شهریور 1386ساعت 7:48  توسط فریبرز خسروی

تولید و مصرف اطلاعات به سبک نو

تولید و مصرف اطلاعات به سبک نو! جهارشنبه از وسط جلسه سخنرانی انجمن برای بستری کردن یکی از بستگانم به بیمارستان فوق تخصصی ! خاتم الانبیاء رفتم. در زمان بستری شدن هرچه اصرار کردیم که عکس و سیتی اسکن قبلی بیمار را برای درک وضعیت گذشته ایشان در پرونده او قرار دهید مسئول محترم مدارک پزشکی زیر بار نرفتند فقط سیتی اسکنی را که در بدو ورود خودشان گرفته بودند در پرونده قرار دادند. ساعت نه شب بیمار بستری شد . من تا صبح بر بالین بیمار بودم . تا ساعت شش صبح فردا در کمال تعجب ورقه علائم حیاتی وی خالی بود . ساعت شش پرستاری آمد و درجه حرارت و نبض و فشار بیمار را اندازه گرفت . پس از خروج او با کمال نا باوری دیدم که این یک بار به سه بار در ساعتهای دوازده شب دو صبح و چهار صبح تسری داده شده و تولید اطلاعات ! فرموده بودند . ساعت ده صبح پزشک متخصص برای معاینه مراجعه فرمودند . در پرونده ایشان از سیتی اسکن دیشب خبری نبود از روی همان تصویری که دیشب تحویل نگرفته بودند طبابت فرمودند. چند دقیقه بعد با اصرار من سیتی اسکن دیشب در نقطه دیگری پیدا شد. این هم گونه ای از تولید و مصرف اطلاعات در مراکز درمانی ما در عصر اطلاعات است.

+ نوشته شده در  شنبه سی ام تیر 1386ساعت 6:40  توسط فریبرز خسروی وبلاگ گفتگو

کتابخانه ویرمونی

هفته پيش طي مراسمي كتابخانه عمومي ويرموني روستايي در نزديكي آستارا افتتاح شد كه تصوير مبارك آن را ملاحظه مي فرماييد. ظاهري بسيار زيبا در مكاني سرسبز و مفرح . ويرموني هم به زبان گالشي يعني مال من.   تا اينجا جاي خوشحالي است. اما وقتي همه سرگرم افتتاح بودند آقايي به آهستگي به من گفتنند تمام اين نيمه !امكاناتي كه فراهم شده از ديروز تا بحال از خانه هاي مردم گردآوري شده است . حتي كتابها هم از خانه ها فراهم شده است. اين كتابخانه نه كتابدار دارد نه تكليف بودجه اش معلوم است. مثل اين كه مرض افتتاح هاي مجازي پايان ندارد و كماكان ما در تهيه سخت افزار مثل ساختمان و تجهيزات كم مشكليم اما در حوزه نرم افزار و فكرافزار! پر مشكل.

کنفرانس خواندن در قزاقستان

 

کنفرانس قزاقستان

 

جند روزی است که به دعوت برگزار کنندگان ، برای شرکت در کنفرانس بین المللی خواندن و ارائه مقاله در شهر آستانه پایتخت جدید قزاقستان هستم . این کنفرانس با همکاری یونسکو و ایفلا تشکیل شده و هزینه شرکت کنندگان خارجی را متقبل شده اند.فرصتی دست داده تا بعضی مطالب را برای شما بنویسم

 

از کشورهای زیادی شرکت کننده حضور دارد که شاخص ترین آن ها به لحاظ تعداد امریکا ، آلمان ، انگلیس هستند و از ایران هم فقط من شرکت دارم. مقالات به سه زبان روسی ، قزاقی و انگیسی ارائه می شود با ترجمه همزمان به دو زبان دیگر.البته در روز اول یکی از مسئولان سفارت ایران در جلسه حضور تشریفاتی داشت.

کنفرانس با قرائت پیام آقای نظر بایف رئیس جمهور و سخنان کلیشه ای وزیر علوم قزاقستان شروع شد . یکی از نمایندگان مجلسشان مقاله بسیار پر محتوا و عمیقی را باره ذخایر معنوی منطقه ارائه داد و در باره نحوه برخورد با دنیای جدید اطلاعات راهکارهایی را عالمانه ای را بیان کرد . در مقاله او بارها نام بوعلی سینا ،خیام ، فارابی ، فردوسی و … برده شد و بر تاثیر دانش این بزرگان بر غرب و جهان تاکید شد.

 

این کنفرانس نیز چون کنفرانس های دیگر بین المللی تجربه های نا متجانسی را به نمایش می گذارد . یکسویش کشورهای جنوب که در فقر و بی ثباتی شناورند و سوی دیگرش کشورهای ثروتمند شمال که که نوع مشکل و مسائلشان به طور بنیادی متفاوت است . حقوق یک کتابدار تاجیک در ماه زیر ده دلار است و این را جگونه می توان با کتابدار 85 ساله امریکایی مقایسه کرد که از روی تفنن و سرگرمی در کتابخانه عمومی شیکاگو مشغول است و اکنون تجربه خود را با تاجیک گرسنه درمیان می گذارد.بگذریم که مثلا رئیس بانک جهانی که باید مروج عدالت و توسعه برای جهان سوم باشد برای دوست دخترش فقط ماهانه مبلغ یکصد و پنجاه هزار دلار از کیسه همین نادارها حقوق تعیین می کند که رسوائیش این روزها نقل رسانه های بین المللی است.

 

همیشه از حاشیه کنفرانس می توان مطالب درس آموزی کسب کرد . آدمها وقتی از پوسته خشک و رسمی خارج می شوند راحت تر و عریان تر سخن می گویند.

چه تنفری امریکائیها از بوش و انگلیسی ها از بلر داشتند. می گفتند خطرناکترین جمله ای که بوش بیان داشته این است که برای حمله به عراق و مبارزه با تروریسم خود را نماینده خدا دانسته است.

یکی از کتابداران امریکایی ارمنی که به ایران هم خیلی علاقه متد بود وقتی بیان کرد که فرزند سی و پنج ساله اش در زمره سربازان امریکایی در فلوچه حضور دارد  اشک در چشمانس جمع شد و با تنفر زایدالوصفی از بوش یاد می کرد.

همو نقل می کرد که فرزندش برای یک کودک بیمار و برهنه عراقی تقاضای لباس و دارو کرده و او ارسال کرده که بعدا عکس آن کودک زینت بخش مجله ریدرز دایجست شده است.

 

ده سالی است که حضرت نظر بایف به فکر تغییر پایتخت افتاده و به آستانه (همان آستانه فارسی است ) نقل مکان فرموده اند. ظاهرا مصون ماندن از انقلاب های مخملی و نارنجی که در اطرافش رخ می دهد و وچود نفت و گاز سرشار سرزمین وسیع و جمعیت کم 16 میلیونی او را واداشته که حرکتی را انجام دهد.

در اینجا نیز مانند هر حکومت رانتیر دیگر همگی در سایه فروش ثروت ملی می زیند. و پدید آوردن کارگاهی به وسعت یک شهر بزرگ عواقب و مسائل خود را دارد. که البته مقامات آنجا نیز طبق معمول معتقدند که بهترین راه را برای توسعه و پیشرفت می پیمایند.

رقابت بسیار شدیدی بین برادر بزرگ سابق و سایر کشورها و به ویژه ترکیه برقرار است. ساختمان کتابخانه ملی و آرشیو ملی و هتل محل اقامت ما و بسیاری از تاسیسات دیگر را ترکیه ساخته است . الحق که در بعضی موارد نیز آنچه تجهیزات بنجل داشته به این ها قالب و غالب ! کرده است. هیچ یک از تجهیزات مرکز اسناد و کتابخانه ملی آنان نه تنها استاندارد نبود بلکه کمترین کیفیت را داشت. و مسئولان نیز معتقد بودند در تهیه این ها هیچ نقشی نداشته اند. ظاهرا ترکیه از برادر بزرگ در کسب پروژه های اقتصادی و فرهنگی پیشی گرفته است . روسیه با وجود داشتن ریشه ای عمیق هفتاد سال حکومت و سلطه و 7000کیلومتر مرز مشترک که بزرگترین مرز مشترک خاکی بین دو کشور است نتوانسته در این عرصه پایداری کند.

با آنکه ترکیه در زمینه کتابداری حرفی برای گفتن ندارد با افراشتن پرچم پان نرکیسم سعی در وحدت بخشی و القای پدر خواندگی در آسیای میانه دارد. جالب بدانید برای جلسه ای که قرار است روسای کتابخانه های ملی ترک زبان در استانبول تشکیل شود تاجیکستان هم دعوت شده است! ولی خوب است بدانیم لغات زیاد فارسی و نام های ایرانی به وفور شنیده می شود . گلنار و دانا و شهر بانو . در مرکز اسنادشان کپی سندی بود که معتقد بودند به نوعی اولین قانون اساسی مدون آن ها در دوره عشایری و کوچ بو ده است . خط و زبان این اثر فارسی بود.

در گذشته ظریفی گفته بود ترکیه می خواست سر آسیا شود ولی ته اروپا هم نشد اکنون با مشکلات پیش آمده برای پیوستن به اتحادیه اروپا دوباره به نقش اولیه خود تمایل نشان می دهد . با آنکه رقابت با ببرهای آسیا کار آسانی نیست.

لختی و سکون مدیریتی و تصمیم گیری که حاصل استیلای لا اقل هفتاد سال حکومت توتالیتر بوده هنوز به راحتی قابل رویت است. مثلا اگر یکی از اعضای گروه از مسئول می خواست که به هتل برگردد تا مدارکی را بردارد در حالیکه در فاصله پنج دقدقه ای هتل بودیم ، حدود بیست دقیقه طول می کشید تا سلسله مراتب طی شود و همگی در ماشین روشن منظر می ماندند تا ابلاغ تصمیم شود.

در سطح مملکت هم ظاهرا همه تصمیمات به جناب نظربایف ختم می شود اوست که تصمیم گرفته که کتابخانه ملی و مرکز اسناد جدید ساخته شود. و آنچه در آلماتی است مربوط به گذشته باشد و آنچه در آستانه گرد می آید مربوط به دوره جدید بعداز فروپاشی شوروی باشد.

+ نوشته شده در  شنبه یکم اردیبهشت 1386ساعت 2:20  توسط فریبرز خسروی وبلگ گفتگو

اسکندریه و خاتمی

هفته پيش به ديدن آقاي خاتمي رفتيم. حافظه عجيبي دارند . از بعضي جزييات بسيار ريز جويا بودند. از سفرشان به مصر و بازديد و سخنراني در كتابخانه اسكندريه  سخن گفتند. به نظر ايشان كتابخانه اسكندريه بسيار زيبا ساخته شده ولي معتقد بودند كه كتابخانه ملي ما زيبا تر و كارآتر است . صرفنظر از  علقه ملي من هم كه  كتابخانه اسكندريه را ديده ام همين نظر را دارم. البته بايد توجه شود كه آن كتابخانه با كمك مالي و فني يازده كشور ساخته شده است . نكته بسيار مثبتي كه در باره آن كتابخانه مي توان بيان كرد اين است كه در زمینه برگزاري اجلاس هاي بين المللي و منطقه اي بسيار قوي عمل كرده  و به صورت قطب در منطقه افريقا درامده است. اميد است ما هم از آنان سرمشق بگيريم و در اين زمينه فعاليت بيشتري داشته باشيم.   + نوشته شده در  پنجشنبه بیست و سوم فروردین 1386ساعت 13:27  توسط فریبرز خسروی وبلاگ گفتگو

سبک دوشی

سبکدوشی ديروز مراسم گرم وصميمانه اي براي توديع آقاي فاني و خانم ها علوي و آرين برگزار شد. در آن جلسه اسب خيال مرا به چهارده سال پيش برد كه به دعوت آقاي خاتمي به كتابخانه آمدم و معاون كتابخانه شدم. در آن زمان تماس زيادي با بدنه جامعه كتابداري  نداشتم و به علت تحصيل و تدريس در اين رشته فقط با دانشگاهيان  اين حوزه آشنا بودم. بعضي از بزرگان!  چنان مرا از جو كتابخانه ملي و به ويژه اين بزرگواران ترسانده بودند كه با ترديد و بد بيني به نياوران قدم گذاشتم . اما بدون آنكه بخواهم مطلق انديشي كنم و عيوب و كاستي هاي انساني  را ناديده بگيرم  و يا دست به معصوم آفريني مرسوم  بزنم هرچه زمان پيش رفت خطاي آن تفكر بيشتر نمايان شد.و در كوتاه زماني همدلي و همفكري با استادان محترم هم افزايي موثري را فراهم آورد. در اين هم افرايي نقش خانم سلطاني و  آقاي فاني خانم بهزادي خانم علوي خانم بهنام خانم بابك خانم تعاوني و خانم آرين همواره تعيين كننده بود. هميشه سپاسگزار آن همراهي ها به ويژه از خانم سلطاني بوده و خواهم بود. در جلسه ديروز استاد خرمشاهي از فرار خود از كتابداري و پناه به فلسفه و از فرار از فلسفه‌ ‌–‌لابد پناه به منزل—سخن گفت . و آقاي فاني قبل از شروع جلسه  مي گفت كه چطور بعداز پايان تحصيل در كارشناسي راهي انگليس شده و شش ماهي را به تفحص مي گذراند اما رشته و مطلب دندان گيري عايدش نمي شود و به وطن برمي گردد و از خوش حادثه همزمان با شروع تحصيل در رشته كتابداري در تبراك هم استخدام مي شود. به شوخي به ايشان گفتم كه اكنون كه دندان ها را نو كرده ايد و كنتر هم يك بار صفر شده دوباره كار را از نو بايد آغاز كرد. گفتند درست مي گويي در زمان شروع تمام دندان هايم سالم بود!. آقاي دكتر عظيمي از قول يكي از استادان لاهوري نقل كردند كه در آنجا به بازنشسته مي گويند سبكدوش يعني كسي كه بارش كم  و سبك شده و البته ايشان آرزو كردند كه چنين نشود و اين عزيزان به صورت ديگري ادامه خدمت دهند. در اين فكر بودم كه شايد بتوان به سبكدوشي از منظر ديگري هم   نگاه كرد. اين سازمان مجلا و مظهر فرهنگ گرانسنگ و ديرين يك ملت تمدن ساز است ما سي سال در آن حضور داريم و يا بهتر بگويم در آن زندگي مي كنيم .  خدا كند چنان به وظايف خود درست عمل كنيم تا در زمان ترك آن ‘ ديني از اين ملت بر گردنمان نباشد و به راستي سبكدوش اين امانت را به بعدي ها بسپريم. + نوشته شده در  سه شنبه هشتم اسفند 1385ساعت 12:10  توسط فریبرز خسروی

ایفلا در ایران

 
بحث ايفلا در ايران : از رويا تا واقعيت
با تشکر از دوستانی که بحث ایفلا در ایران را مطرح کرده اند نکاتی را برای آگاهی همکاران متذکر می شوم:

 برگزاری ایفلا در ایران چند بارمطرح و پیگیری شده است.در ایفلای بانکوک  که سال قبل از برگزاری ایفلا در اسراییل بود جلساتی با نمایندگان سایر کشورهای اسلامی برگزار شد و مقرر شد که سال بعد در یکی از کشورهای اسلامی همزمان با تشکیل ایفلا در اسراییل جلسات در آن کشور نیز برگزار شود. با پیگیری ها و مکاتبات بعدی قرار شد  اجلاس در قاهره تشکیل شود. عملا در آن سال نمایندگان بسیاری از کشورهای اسلامی بجای شرکت در ایفلا در کنفرانسی در قاهره شرکت کردند.

از آن سال به بعد من هم در ایفلا ضمن ملاقات با مسئولان آن و هم در داخل کشور مساله را پیگیری کرده ام . از لحاظ امکانات و وجود کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی ما هیچ کسر و کمبودی نسبت به بسیاری از کشورهایی که تا کنون در آنها ایفلا تشکیل شده است نداریم .فقط دو مشکل مانع کار است:

*شرط ایفلا آنست که برای همه ملیتها امکان شرکت باید وجود داشته باشد که ما در این زمینه موانع قانونی داریم.

**از پنج شش سال قبل از برگزاری ایفلا در هر کشور باید کمیته ای تشکیل شود و مقدمات و قرارهای لازم را بگذارد و اسناد مربوطه را امضا کند. کدام سازمان و به ویژه سازمان غیر دولتی برای شش سال دیگر می تواند متقبل بعضی تعهدات شود و مطمئن باشد که دستخوش تغییر نخواهد شد!!

 

+ نوشته شده در  یکشنبه ششم اسفند 1385ساعت 8:6  توسط فریبرز خسروی

ضریب تاثیر

كتابخانه منطقه  اي  شيراز از سوي وزارت علوم مامور شده است تا ضريب تاثير نشريات تخصصي را كه داراي درجه علمي پژوهشي يا علمي ترويجي هستند منتشر كند. ظاهر قرار است يكي از مناط هاي مهم براي اخذ درجه علمي همين ضريب تاثير باشد. اخير گزارش اين ضرايب تا سال ۱۳۸۴ منتشر شده است. از بين۱۵۲ نشريه تخصصي رتبه نشريات كتابداري به قرار زير است: سال ۱۳۸۳ فصلنامه كتاب      رتبه   ۲۴ كتابداري           رتبه   ۷۵ كتابداري و اطلاع رساني   رتبه  ۸۹   سال  ۱۳۸۴دربين ۱۱۳ نشريه منتشر شده فصلنامه كتاب         رتبه   ۱۵ كتابداري و اطلاع رساني   ۱۶ كتابداري        موجود نيست جالب است كه ضريب تاثير ۳۶ نشريه علمي درسال ۱۳۸۳ صفر بوده است + نوشته شده در  سه شنبه هفدهم بهمن 1385ساعت 14:10  توسط فریبرز خسروی گفتگو

تقصیر

خدا رفتگان شما را رحمت کند. مرحوم پدرم نقل می کرد که در ولایت آبا اجدادی ما در سنه های ماضیه ! حاکمی حکم می راند که بسیار صریح و با فرهنگ!بود. دستور می داد فلانی را بگیرید . عاملان سوال می کردند که جرم او چیست . با لهجه شیرینش می گفت: بیریدش یه تقصیری سیش مجورم. -بگیریدش یک تقصیری برایش پیدا می کنم-

خبرنامه  انجمن ما هم همین سرنوشت را یافته است با این تفاوت که هنوز تقصیری برای آن نیافته اند.

از ابتدای تاسیس انجمن با بضاعت کمی که داشتیم سعی شد که خبرنامه مرتب منتشر شود . با فعال شدن حیدری نژاد خبرنامه رنگ وبوی دیگری یافت وبا تمام نقدها و انتقادهای بجا و نابجایی که بر آن وارد می شد نسبتا مرتب منتشر می شد. برای پرهیز از شاخ نزدن گربه هم هیچگاه وارد حوزه سیاست نشدیم اصلا اگر گربه ای دیدیم از ان پرهیز کردیم. خبرنامه فقط برای اعضا رایگان  پخش می شد و  …..همان گونه که حیدری نژاد در همین وبلاگ توضیح داده همه شرایط یک خبرنامه داخلی را دارا هستیم حالا چرا مجوز نمی دهند فقط باید گفت:

میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت

میخواری و مستی ره و رسم دگری داشت

+ نوشته شده در  چهارشنبه چهارم بهمن 1385ساعت 1:6  توسط فریبرز خسروی

دو تجربه

نوشته ابراهیم عمرانی دوتجربه را برایم تداعی کرد: 1- حدود چهار سال پیش طرحی  برای تصویب در مجلس به کمیسیون فرهنگی ارسال شد. بر اساس آن طرح صاحبان نسخ خطی تشویق می شدند تا به طور اختیاری آثار خود را در کتابخانه ملی ثبت کنند . تاکید شده بود این ثبت هیچ محدودیتی را برای مالکیت و نقل و انتقال پدید نمی آورد .بر آن طرح مزایای زیادی مترتب بود. بسیاری از صاحبان نسخ تصور می کنند که نگهداری نسخ خطی و خرید و فروش آن عیر قانونی است و از این تصور سوء استفاده های زیادی می شود. ثبت اثر این اندیشه غلط را رفع کرده و حتی در مواردی مثل سرقت یا اختلاف در مالکیت به لحاظ حقوقی موجب اثبات مالکیت  می شود… در آن زمان دو گروه با آن طرح به شدت مخالفت ورزیدند. یک گروه عده ای از دلالان نسخ خطی بودند که دوام حیات اقتصادی خود را در ابهام و تاریکی در بازار این نوع منابع می دانند و ایجاد هر نوع بازار رسمی و قانونی و هر نوع شفاف سازی را مخالف بقای خود می دانند. گروه دوم کارشناسانی بودند که از دیدگاه تخصصی با آن مخالف بودند و استدلال هایی داشتند . بدیهی است که این نوع نظرات مخالف می تواند بسیار ثمر بخش و اصلاحگر باشد. اما دو سازمان فرهنگی از این نظرات مخالف بسیار جانبداری کردند و کاررا به روزنامه ها و رادیو کشاندند که چه نشسته اید  این طرح بنیان هرچه کتاب خطی است برخواهد کند و موجب فرار کتابها از کشورخواهد شد و… به حدی آن دو سازمان تلاش کردند که به طور غیر رسمی طرح پس گرفته شد . یک سال از این واقعه نگذشته بود که عین همان طرح را به چشم خود دیدم که بعضی ازهمان کارشناسان با وجدان ارائه داده بودند فقط با این تفاوت که محل ثبت را موسسه محل کار خود ذکر کرده بودند.!!!!!!   2-در دوره اول مجمع عمومی انجمن تعداد زیادی از کتابداران محترم برای عضویت در هیات مدیره کاندیدا شده بودند . بسیاری از آنان تبلیعات وسیعی را برای انتخاب شدن انجام داده بودند . بدیهی است که فقط هفت نفر می توانستند انتخاب شوند. خوب است بدانیم نود درصد کاندیداها ی عضویت در هیات مدیره که انتخاب نشده بودند نه تنها هیچ همکاری با انجمن نکردند بلکه حتی عضو عادی انجمن هم نشدند بلکه بعضا علم مخالفت هم برافراشتند که البته راه به جایی نبردند.. می خواستم این دو تجربه ثبت شود و به ابراهیم بگویم : سال ها بگذشت این سال نویی است ماه آن ماه است و آب ان آب نیست.ظاهرا بعضی صفات قبل و بعد انقلاب ِ سیاست و فرهنگ نمی شناسد. برای زدودن بعضی صفات و کیش های شخصیت باید سال ها تلاش کرد و سعه صدر نشان داد.   + نوشته شده در  شنبه بیست و سوم دی 1385ساعت 11:59  توسط فریبرز خسروی