آشنایی و بیگانگی

آشنایی و بیگانگی

به نام خدا

بسیار تجربه کرده ایم که مکانها زمانها و انسانها تاثیر مستقیمی بر روح و روانمان دارند. نوجوان بودم که سعادت یار شد که دوبار با مرحوم علامه طباطبایی ملاقات داشته باشم –خود داستان زیبایی دارد که باید برایت در آینده بگویم- هر بار که آن صحنه ها به یادم می آید به معنای واقعی دوباره ریزش انرژی را در سراسر وجودم احساس می کنم بقول حافظ که خود او هم سخنش نیروزاست:

به عمری یک نفس با ما چو بنشینند و برخیزند

نهال شوق اندر دل چو برخیزند بنشانند

بعدها همین احساس را در ملاقات با شهید چمران تکرار شد و …شاید باورت نشود عکسهای چه گوارا نیز تاثیر بسیار مثبتی برایم دارد.

بعضی مکانها سرشار از انرژی اند این احساس را در بعضی مکانهای مقدس لمس کرده ام در منا در سعی و…

گاهی در بعضی شهرها اصلا احساس تنهایی و بیگانگی نداشته ام در مدینه –نه در مکه- احساس می کردم سالها ساکن بوده ام همین احساس را در هاوانا- بوینس آیرس – قاهره و پاریس داشته ام در حالیکه در مادرید –لندن – کپنهاک و اسلو بشدت احساس بیگانگی داشتم .

آری ای عزیز

سراسر زندگیمان مملو ازین تجربیات است . درماههای اخیر بیگانگی آزار دهنده ای با اینجا و آدمهایش پیدا کرده ام که دعا بفرمایید که از جنس ویار! و گذرا باشد. اگر حس و حال ملاقات با عزیزانی نبود که همواره برایم نیروزا بوده اند و شوق دیدار داشته ام دست به کارهای محال می زدم چون هنوز مثل چه گوارا می اندیشم که زمانی گفته بود: ” بیایید واقع بین باشیم و محال را بخواهیم”

همه اینها را نوشتم که این را بگویم که قضایای اخیر رنجمان  ندهد . انسانها دچار قبض و بسط های فراوان می شوند و خدا کند که در افت و خیزهای زندگی فرزانگان و مکانها و زمانهای گرانسنگ بیشتر نصیبمان شود و قدر آنچه را داریم بیشتر بدانیم که به شدت احساس می کنم الفرصت تمر مر السحاب

نوشته شده در جمعه چهارم آذر 1384

میراث ملی ضد آب

چند روز پیش به مراسمی که در آن یک نسخه خطی به نمایش گذاشته شده بود دعوت شدم . این نوع مراسم در سالهای اخیر “رونمایی” نامیده می شود. علت دعوت هم این بود که ظاهرا آنان هنوز مرا اهل کتاب می پندارند! بگذریم که نمایش دهندگان آن اثر خریداری شده چنان فخری می فروختند که گویی خود پدیدآورنده آنند.آن کتاب گرانسنگ بدون هیچ حفاظی در دسترس بود. زمانی که خلق الله شرکت کننده همگی بر روی آن  چنبره زده ، مشغول استلام  اثر بودند تا لابد به ثواب برسند یکی از مدعوین چنان عطسه ای کرد که تقریبا هر دو صفحه مینیاتورکاری شده از فیض تراوشات او در امان نماند. هیچ عکس العملی هم  از میزبانان و میهمانان دیده نشد!

آقای رئیس را که رشته و حتی تجربه اش به همه  چیز ارتباط دارد الا کتاب ! به گوشه ای کشانده عرض شد که اخیر برای ورود به مرغداری ها ضابطه گذاشته اند. هم از لباس مخصوص باید استفاده کرد و هم از مایع ضد عفونی کننده باید عبور کرد.چگونه است که میراث ملی را چنین بی محابا در معرض آسیب قرار می دهید. آخر یک عطسه دیگر آن را به طور کامل نابود خواهد کرد. تجربه ام می گفت که مشغول یاسین خواندنم.برای شیر فهم کردن او این داستان را برایش گفتم که: تاجری با بار شیشه از راهی می‌گذشت، مامور تفتیش با چماقش محکم روی بار کوبید و گفت «چه داری؟» جواب داد؛ اگر یک چماق دیگر بزنی هیچ ندارم!

چنان نگاه عاقلانه ای را  مبذول داشتند که از سفاهت خود خجل شدم . فرمودند: نگران نباشید. پیشینیان ما به فکر این معضل هم بوده و حتما این اثر را ضد آب خلق کرده اند . دلیلش هم این است که چند صد سال است که این کتاب دوام آورده است. چند روز است که از استحکام این برهان در ابتهاجم!!

حجاب نوین

این روزها حسب عادت یا وظیفه با استفاده از ابزار نوین که کاربردش هم چندان مشکل نیست در ابعاد چند ده میلیونی مشغول تبریک به هم هستیم. تبریک سالگرد بزرگمردی که ما ایرانیان به او ارادتی ویژه داریم و اقلا ما کتابداران به لمس و استلام نهج البلاغه اش نائل شده ایم. اما این تبریک ها و مناسبت ها وقتی مبارک خواهند بود که موجب شوند راه و سیره آنان مورد دقت و تدبر قرار گیرد وگرنه هیاهوی این شادباش ها خود حجابی نوین بر حقیقت خواهد شد. و شاید ذکر چند نمونه عظمت روحی آن خدا مرد را بر ما بیشتر بنمایاند و نیاز جامعه را به توجه عملی به سیره او نمایان تر کند.

ما سال روز ولادت مردی را بیکدیگر تبریک می گوییم که وقتی قاضی برای احترام او را  به جای علی  با کنیه ابوالحسن مخاطب قرار داد و مدعی را با نام؛بر قاضی شورید که چرا عدالت را رعایت نکردی !

او برای حفظ جامعه اسلامی ربع قرن – به قول دکتر شریعتی— پرومته وار صبر و سکوت پیشه می کند. او این سکوت را در حالی بر خود روا می داشت که معتقد بود:

من بیش از یکبار و در موقعیتهای گوناگون از رسول خدا شنیدم که می فرمود: هیچ امتی روی پاکیزگی نمی بیند مگر آنکه در آن امت ،ضعیف بتواند حق خود را از قوی بدون لکنت زبان بگیرد.

در مواضع مختلف می فرمود که بر روی ستایشگران خاک بپاشید .وقتی در شهر انبار عده ای بدنبال اسب او می دویدند ایستادند و به دوندگان فرمودند بـرگـرديـد، زيرا همراهى پياده با سواره مايه ذلّت و خوارى پيادگان و غرور و تباهى سواره خواهد شد.

به راستی اگر ما همین چند سخن و عمل را فرا راه خود قرار دهیم زندگیمان در حوزه فردی و اجتماعی دگرگون نخواهد شد؟

نوشته شده در  سه شنبه بیست و پنجم تیر 1387ساعت 21:35  توسط فریبرز خسروی  گفتگو

واژه سازی المپیکی

واژه سازی المپیکی مدیران ورزش تا قبل از برگزاری المپیک شعار پیروزی زیادی سر می دادند. اما در میدان عمل درخششی در مدال آوری به چشم نیامد . ولی به نظر می رسد در حوزه دیگری بشدت موفق بوده اند. یکساعت پیش برای کار اصطلاحنامه  در اینترنت به دنبال مطلبی می گشتم . با اصطلاح ” ضعف و مضعوف ” مواجه شدم ! به اصل نقل قول مراجعه کردم . معلوم شد این اصطلاح  به نقل از رئیس ورزش کشور در روزنامه ها و سایتهای کیهان ،ابتکار ، فردا ، صنایع نیوز و … نقل شده است. نمی دانم این اصطلاح بکر باید  به نام  آقای علی آبادی  ثبت شود یا خبرنگاران ناقل ؟ بالاخره به کار بردن ” ضعف و مضعوف ” به جای   ” ظرف و مظروف ” آن هم در رسانه های مختلف کمتر از مدال آوری در المپیک نیست.   + نوشته شده در  شنبه دوم شهریور 1387ساعت 23:36  توسط فریبرز خسروی

جعل و سیرت

  نمی دانم چرا با شنیدن اخبار رسانه ها در باره جعل مدرک و سایر قضایا نا خودآگاه یاد گلستان سعدی در سیرت پادشاهان افتادم: شیادی گیسوان بافت که من علویم و با قافله حجاز به شهری در آمد که از حج می آیم و قصیده ای پیش ملک برد که من گفته ام. نعمت بسیارش فرمود واکرام کرد . یکی از ندیمان پادشاه که از سفر دریا آمده بود ، گفت : من او را عید اضحی در بصره بدیدم ، معلوم شد که حاجی نیست. دیگری گفتا: من او را می شناسم پدرش نصرانی بود. بدانستند که شریف نیست. شعرش را به دیوان انوری دریافتند. ملک بفرمود تا بزنندش ونفی کنند تا چندین دروغ درهم چرا گفت…   + نوشته شده در  دوشنبه بیست و یکم مرداد 1387ساعت 3:45  توسط فریبرز خسروی

دایرة المعارف های پیوسته در گفت وگو با دکتر خسروی


امروزه  محیط وب امکانی را برای ناشران فراهم آورده که می­توانند منابع خود را به صورت تمام متن در اختیار مخاطبان خود قرار دهند. ناشران کتاب­های مرجع، با توجه به حجم بالا و هزینه زیاد تولید این منابع، راغب­تر از سایر ناشران در تلاشند تا هرچه بیشتر و بهتر بتوانند از این امکان بهره گیرند. البته این امر باعث افزایش توجه افراد در استفاده هرچه بیشتر از این منابع نیز گشته است.

اخیراً کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران دایرة­المعارف کتابداری و اطلاع­رسانی خود را از طریق وب در اختیار کاربران قرار داده است. بررسی اینکه تا چه حد توانسته از قابلیت­های محیط وب در راستای اهداف خود بهره گیرد و در این مسیر با چه چالش­هایی روبه­رو بوده است را در گفتگو با دکتر فریبرز خسروی، معاون کتابخانه ملی و مسئول این طرح، پی­می­گیریم.

n لطفاً در خصوص دایرة­المعارف­های پیوسته شکل­گیری دایرة­المعارف پیوسته کتابداری و اطلاع­رسانی که به­همت شما و همکارانتان روی وب سایت کتابخانه ملی قرار گرفته است، توضیحاتی را بیان بفرمایید.

¨   اعتقاد فردی من این است که دنیای جدید و محمل­ها و ابزارهای جدیدی که آمده است، حیطۀ جدیدی را می­طلبد. زمانی ابزارها و محمل­های مشخصی داشتیم که محدودیت­های خود را دیکته می­کرد. امروزه محمل­های جدید خصوصیات خودش را بر ما دیکته خواهد کرد،حتی اگر در مقابل این آن­ها مقاومت کنیم. از زمانی­که بحث انتشار دایرة­المعارف کتابداری و اطلاع­رسانی مطرح شد، نگاه ما این بود که دایرة­المعارف مجموعه­ای است از مقالات که از حرف «الف» شروع و به «ی» ختم می­شود و مجموعه­ای از مداخل را دربرمی­گیرد. دایرة­المعارف کم­حجم ممکن است، یک جلد باشد و پرحجم ممکن است پنجاه جلد باشد. روند انتشار برخی از این دایرة­المعارف­­ها نشان می­دهد که بین جلد اول و پنجاهم آن، ممکن است كه صد سال فاصله بیفتد. گاهی می­بینید که جلد  اول دایرة­المعارفی چاپ شده و پانزده سال طول کشیده تا جلد چهاردهم آن منتشر شود و مطالب جلد اول قبل از انتشار به بازبینی و بازنگری نیاز دارد. ذهنیت من همیشه این بود که چرا از ماشین استفاده نکنیم. مثلاً شخصی هست که مدخلی را در حرف «ی» می­تواند ترجمه کند و سن او هم طوری است که ممکن است تا ما مداخل حرف «ی» را منتشر كنيم، ديگر در ميان ما نباشد. ما می­توانیم به جای تدوین و آرشيو آن، با استفاده از امكانات دنیاي جدید آنچه را که داریم، عرضه كنيم. این کار چند فایده دارد؛ اول اینکه اطلاعات حبس نمی­شود، یعنی اگر امروز مقالات «ی» تنظیم شده باشد، منتظر نمی­مانیم تا پنج یا شش سال دیگر آن را منتشر کنیم. دوم اينكه ابزارهاي نوین امکان ویرایش لحظه­ای را به ما می­دهد. نباید منتظر باشیم که یک ویرایش ازکار تنظیم شود و پنج یا شش سال دیگر یک نسخه از آن چاپ شود. خوشبختانه این کار صورت گرفته و از زماني­که من به بخش فناوری آمدم و با زحمات همكاران، توانستيم آن را در قالب جدیدی ارائه دهیم.

n       به کارگیری فناوري در تدوین دایرة­المعارف­­ها، شیوۀ تدوین دایرة­المعارف­­ها را تغییر می­دهد.

¨   بله همین طور است. اگر بتوانید پویایی لازم را در مقالات پدید بیاورید، درصدی از این کار را انجام داده­اید. مثلاً اگر واژه­ای را ببینید که ارجاع دارد و همین­طور ارجاع در ارجاع، می­تواند فرد را به مقصود برساند. من معتقدم كه اگر همۀ دایرة­المعارف­­نویسان کشور برای تدوین دایرة­المعارف اساس را استفاده از فناوري جدید بگذارند و بعد از آن پرینت بگیرند، بسیار پرفایده است. برنامۀ قبلی ما حرکت از چاپ به دیجیتال بود، ولی من اعتقاد دارم که الآن می­طلبد که از دیجیتال به سمت چاپ حرکت کنیم و برنامۀ ما هم همین است. ویرایش و اصلاح­های لازم روی آن صورت بگیرد و یک نسخه از آن را به دیجیتال بسپاریم.

n             دایرة­المعارف کتابداری و اطلاع­رسانی از چه زمانی پیوسته شد؟

¨  اين اقدام حدود یک سال پیش در سازمان به­صوت آزمایشی اجرا شد، این عادت ماست کاری را که می­خواهیم به بیرون ارائه دهیم، ابتدا درون سازمان تجربه می­کنیم و اصلاحات لازم را روی آن انجام می­دهیم و حدود دو یا سه ماه است که این کار را تحت وب ارائه دادیم.

با توجه به آنچه در خصوص استفاده از قابلیت­های محیط جدید اشاره شد، آیا صرفاً تغییر رسانه مد نظر است یا واقعاً برای استفاده از محیط جدید و قابلیت­های آن تلاش می­شود تا  فرصت نوینی ایجاد شود؟

¨   غالباً اصرار بر این است که رايانه کارهای دستی ما را مکانیزه کند، در حالی­که وقتی بحث مکانیزه پیش می­آید، فرهنگ خود را باید با خود بیاورد و ما نسبت به این مسئله مقاومت مي­كنيم. مثلاً در فهرست­نویسی زماني بحث ما این بود که نام دو یا سه نویسنده درج شود و بعد «و دیگران» بيايد. «و دیگران» زمانی بود که فضای کارت برگه محدود بود، این کار الآن دیگر معنا ندارد، ولی ما هنور مقاومت داریم. منظورم از اين مثال کل جامعه است. طبیعتاً با این نوع جست­وجو، نوع نگاه به آن و نوع حرکت در آن تغییر می­کند. اگر ما باور کنیم که دنیای جدید، به­خصوص محمل­های اطلاعاتی، ساختارها و فرآیندها را تغییر می­دهند، ديگر اصرار نخواهيم كرد که فرآیندهای قدیمی را داشته باشیم و از آن دفاع کنیم. بايد ارجح این باشد که بتوانیم از این ابزار جدید استفادۀ بهینه کنیم، نه اینکه آن را در محدودیت­های دنیای خود محصور کنیم.

اگر بخواهید از دایرة­المعارفی که به­صورت الکترونیکی بر روی وب­سایت کتابخانه ملی قرار دارد، تعریفی ارائه دهید یا ویژگی­های آن را توضیح دهید، در مقایسه با سایت­های مشابهی که در اینترنت وجود دارد، مثل ویکی­پدیا یا شبیه آن، چه قابلیت­ها و ویژگی­هایی را برای بیان می­کنید؟

¨  من اصرار ندارم که این دایرة­المعارف ویژگی برتری نسبت به سایرین دارد، ولی ما سعی کردیم که آن را در قالب یک برنامه ارائه دهیم، منتهی اگر با توجه به محدودیت کاغذ بخواهیم كه اغلاط خود را اصلاح کنیم یا در آماری که در مقالات رخ داده، تجدیدنظر كنیم، ويرايش آن آسان­تر و سريع­تر است. مثلاً ما کتابخانه­ای را توصیف کرده­ایم که آمار آن به پنج سال پیش مربوط است. طبیعی است که این آمار در حال حاضر همخوانی ندارد، اگر بخواهیم در آن تجدیدنظر هم كنیم، مراحل چاپ آن دو سال طول می­کشد و دو سال دیگر این دایرة­المعارف ویرایش شده که چاپ می­شود، باز نسبت به سه سال قبل خود کهنه است. از مزیت­های این کار این است که امکان ویرایش را بسیار تسریع می­کند. ما بر خلاف ویکی­پدیا که ناظر ندارد، اعتقاد داریم که ویرایش­ها باید از فیلتر نظارتی عبور کند. لذا هر ویرایشی که روی این مقالات صورت بگیرد، هیاتي بر آن نظارت دارد و آنها تشخیص می­دهند كه آیا این ویرایش­ها درست است و می­تواند لحاظ شود، يا اینکه میزان ویرایش­ها به­حدی است که نام فرد به­عنوان ویرایشگر افزوده شود یا آنقدر می­توانسته به این مقاله مطلب اضافه کند که به­عنوان فرد پدیدآور همراه اضافه شود، یا مثلاً فردی مدخلی را دوباره نوشته و بسیار عمیق­تر و بهتر از قبل است. هیات علمی این موارد را بررسی و تصمیم­گیری می­کند. اساس كار ما این است که یک نسخه از اصل را همیشه آرشيو مي­كنيم. مثلاً فرض کنید فردي مقاله­ای را با عنوان حق مؤلف نوشته باشد، نسخۀ اصلی آن همیشه محفوظ است و برای آن ویرایش­های مختلفی نوشته می­شود و در پايان یک ویرایش نهایی داریم که ممکن است اسم پنج نفر به آن افزوده شده باشد یا نشده باشد یا ممکن است مدخل آن فرد کلاً تغییر کرده باشد یعنی مقالۀ حق مؤلف آن فرد به­عنوان مقاله شمارۀ یک و مقالۀ فرد ديگری که اطلاعات به­روزتری دارد، به­عنوان مقالۀ شمارۀ دو قلمداد شود و آن را آخرین ویرایش مقاله تلقی می­کنیم.

n فرمودید یک هيات نظارتی برای ویرایش اصلاحات پیشنهادی وجود دارد که شاید در ویکی­پدیا مشابه این لحاظ نشده است، آیا سرعت نظارت و بحث بررسي محتوایی به­حدی است که باعث کندی کار نشود؟

¨  همواره اصرار داریم که اقلاً هر ماه یک بار دربارۀ مطالب آماده تجدیدنظر، تصمیم­گیری و نظرات را اعمال کنیم.

n       آیا کاری که در حال حاضر در وب انجام می­شود، با استفاده از نرم­افزار خاصی صورت می­گیرد یا از صفحات وب و به­صورت ایستاتیک استفاده می­کنید؟

¨  بله همكاران برنامه­ای نوشتند و اين كار مسلماً تحت نرم­افزار خاصی است. ما برای تسریع کار و تشخیص بهتر، هنگام تصمیم­گیری به این شکل عمل می­کنیم که هر کسی که روی این برنامه ویرایش انجام می­دهد و چیزی را حذف می­کند، برای ما حذف نمی­شود و فقط خط می­خورد و اگر چیزی را به آن اضافه کند، با رنگ دیگری در آنجا اضافه می­شود، لذا بازبینی برای ما بسیار آسان است.

لطفاً دربارۀ قابلیت­های دیگر نرم­افزار تحت وب دایرة­المعارف کتابداری و اطلاع­رسانی و ساختار آن توضیح دهید.

¨  يكي از قابليت­های اين دایرة­المعارف جست­وجو بر اساس ترتيب الفبایی مدخل­ها است. بدین صورت که ابتدا عناوین مدخل­ها می­آید و اگر جایی ارجاعی وجود داشته باشد، بعد از آن آورده مي­شود که وقتی جست­وجوگر در آنجا کلیک کند، اصل مدخل قابل بازیابی است. يكي ديگر از ويژگي­هاي اين نرم­افزار اين است كه اگر كاربر درون مدخل به واژگانی برخورد کند که عنوان مدخل­های موجود را دارد، در همان­جا مشخص شده و اصل مقاله به­صورت فرامتنی قابل مشاهده است. در این نرم­افزار همچنین می­توانید به­صورت تمام­متن جست­وجو كنید.

n       آیا هر کسی می­تواند به اصلاح و افزودن مقالات دایرة­المعارف بپردازد؟

برنامۀ ما این است که قبل از هر کاری پیشنهاد مدخل می­دهیم و بعد مدخل در شورای علمی بررسی می­شود. اگر خود مدخل تصویب شد و فردی که مدخل را پیشنهاد داده است، به­لحاظ علمی صلاحیت لازم را داشته باشد، می­توانیم به او سفارش دهیم.

هر فردی می­تواند آزادانه مقالات را اصلاح و ويرايش كند. بعد ما آن را بررسی می­كنیم. حتی گاهی افراد شیطنت می­کنند و ممکن است نیمی از مقاله را حذف کنند یا نیمی از آن را خط بزنند. اعتقاد ما این است که باید تحمل زیادی داشته باشیم، ولی مشکل حادی تا به حال نداشتیم.

لطفاً دربارۀ امکانات مرور و جست­وجو در دایرة­المعارف مورد بحث توضیح دهید. آيا جست­وجوی کلیدواژه­ای انجام می­شود یا جستجو بر اساس ترتيب الفبایی مدخل­ها انجام می­گیرد؟

¨  هر دو شکل وجود دارد، ابتدا که فرد وارد وب سایت می­شود، می­تواند از ترتيب الفبایی استفاده کند. فرد می­تواند روی الفبا کلیک کند، مثلاً روی حرف «الف» کلیک کرده و مدخل­های «الف» را باز کند. این امکان هم وجود دارد که از متن، جست­وجوی کلیدواژه­ای داشته باشد.

یکی از اقدامات كتابخانۀ ملي تا كنون کار روی حوزه­های مختلف مرجع مثل دایرة­المعارف­ها بوده است. گروهي معتقدند که کتابخانۀ ملی بايد در حوزه­های دیگر مرجع مثل اصطلاحنامه­ها به­صورت تخصصی کار کند. آیا پیاده­سازی این منابع مرجع غیر از دایرة­المعارف­­ها در سایر حوزه­ها در برنامه­های آتی کتابخانۀ ملی هست یا خیر؟

¨کارهایی که تا به حال به عهده داشتیم و به ما واگذار شده است، بر اساس اساسنامه­ای که داریم، ایجاد منابع مرجع حوزۀ کتابداری و اطلاع­رسانی کشور است. با این هدف شما می­توانید سرعنوان موضوعی، اصطلاحنامه­هایی که چاپ شده و دایرة­المعارف پزشکی را مثال بزنید که خوشبختانه تصحیح آنها هم انجام شده است. من بارها بر این نكته تأكيد كرده­ام كه اگر کتاب مرجع ویرایش و ­روزآمد نشود، خیلی زود می­میرد و ما خوشحالیم که هم سرعنوان موضوعی زنده است و هم اصطلاحنامه­هایی که تا به حال اینجا کار شده زنده هستند. حوزۀ دیگری که کار شده حوزۀ گسترش رده­ها  و  مستندهای مشاهیر است. این روزها کار مستندسازی ما سرعت بیشتری پیدا کرده و آن هم جزء منابع مرجعی است که از آن استفادۀ زیادی می­شود. در حال حاضر در مورد آنتولوژیی کار می­کنیم تا، ان ­شاء الله، بتوانیم كمتر از یک سال دیگر آن را منتشر کنیم. اين آنتولوژي حوزۀ جدیدی است که در مورد آن کم کار شده و نیز یک اصطلاحنامۀ فرهنگ و تمدن اسلامی است که در حال کار در مورد آن هستیم. اصطلاحنامۀ کتابداری و اطلاع­رسانی که آن را خرد کردیم و در حال تهیه است. همچنين پیشنهاد تدوین یک دایرةالمعارف اسناد داده شد که، ان­ شاء الله، در این حوزه هم كار را آغاز می­کنیم.

در بسیاری از دایرة­المعارف­های آنلاین امکان حضور تصاویر داخل متن که گاهی اوقات از برخی از مطالب می­تواند گویاتر باشد، وجود دارد. آیا در دایرة­المعارف کتابداری هم این امکانات وجود دارد؟

¨   خیر. اين دایرة­المعارف حالت مالتی­مدیا ندارد. اما در این فکر هستیم که امكاناتي ايجاد كنيم كه مثلاً اگر با كسي صحبت می­کنیم، صوتش در آن قسمت باشد و قابل استفاده هم باشد. اگر فیلمبرداری شد، فیلم آن موجود باشد. این به کار هم زیبایی می­بخشد و هم به آن سرعت می­دهد و آن را مستندتر می­کند.

شاید مشکل در حوزۀ تصاویر پیچیده نباشد و بتوان گفت برنامه­ریزی شده، ولی در بحث صدا یا فیلم ممکن است محدودیت­های خاص خودش را داشته باشد. مثلاً من از دایرة­المعارف بازدید و احساس می­کنم که شما تصاویری از کتابخانۀ برلین در آنجا وجود دارد و من بازدیدی از آن محل داشته­ام. بنابراین سعی می­کنم اطلاعاتی از آن را اصلاح کنم و کلیپی را که از آنجا فیلمبرداری کرده­ام را به آن اضافه­کنم. آیا برای این منظور ساختار خاصی تعریف شده است ؟

¨   ما در کتابخانۀ ملی با استفاده از نرم­افزار «شي­ير پوينت»[ii] تجربه­ای را شروع کرده­ایم و تقریباً 700 یا800 نفر هر روز تصاویر جدیدی را ارائه می­دهند یا از تصاویر جدید این کار دیدن می­کنند و محمل ارتباطی افراد در داخل کتابخانه شده و وقتی رايانه صبح روشن می­شود، ابتدا این برنامه می­آید كه از تبریک و تسلیت و خبر گرفته تا یک مطلب خوبی که شما جایی خوانده­اید یا جایی بوده­اید و عکس گرفته­اید یا فیلمی گرفته­اید که احساس می­کنید ديگران هم ببینند خوب است یا کلیپی را از جایی دانلود کرده­اید و می­خواهید که بقیه هم ببینند، این امکان را ما در کتابخانۀ ملی تجربه کرده­ایم. تجربۀ عکس تجربۀ موفقی بود كه عکس­های خوبی را به اشتراک گذاشتیم و ادامۀ آن می­تواند شروع کار باشد و این امکان را به ما بدهد که در محمل­های دیگر هم از طریق وب اضافه شود. منتهی مشکلی که داریم این است که زیرساخت­های ما خیلی ضعیف است، مثلاً ساعت­های طولانی برای دانلودکردن صرف می­شود.

n آیا برنامه­های دیگری نیز برای ارتقاي کیفیت و کمیت دایرة­المعارف در نظر دارید؟

¨  ما باید دو نگاه داشته باشیم؛ یک نگاه ارتقا و بالابردن سطح مقالات موجود كه این حاصل نمی­شود مگر با جذب و دعوت از افرادی که صاحب­نظرند. در این مورد برنامه­هایی داریم و شاید بیشتر در قالب کارهای فردی بگنجد و به­صورت فردی از صاحب­نظران بخواهیم که ما را کمک کنند. در قالب کلی هم اعلام کردیم که منتظر نظرات همه هستیم. به­لحاظ کمّی و تکنیکی هم سعی می­کنیم که به­تدریج انواع امکانات را در محیط وب فراهم بیاوريم تا یک محیط کاملاً چندرسانه­ای ايجاد شود. امکانات دیگری هم که ممکن است در حال حاضر به ذهن نیاید می­توانیم در آینده به آنها اضافه کنیم.

n    دایرة­المعارف پیوسته کتابداری و اطلاع­رسانی کار جدیدي در ایران قلمداد می­شود، مطمئناً چالش­هایی در این زمینه وجود داشته است، آیا موردی وجود دارد که بخواهید به آن تاکید کنید؟

¨  این کار در قالب پروژه اجرا نشد و از نيروهاي شاغل استفاده کردیم. این از مشکلات ماست، براي اينكه نيروهاي شاغل کارهای دیگری دارند که کار و اصلاحات آن با تأخیر انجام می­شود. در حالی­که اگر این کار به­صورت پروژه تعریف می­شد، شاید خیلی سریع­تر از این می­توانستیم آن را اجرا و بقیۀ امکانات را فراهم کنیم. البته در نظر داريم برای سال آتی بودجه­ای برای این کار تهیه کنیم که بخشی از کارها در قالب پروژه تعریف شود، زیرا وقتی فردی مقاله­ای می­نویسد باید حق تألیف او پرداخت شود. در گذشته ما این کار را در پروژه­ای انجام دادیم، ولی یکی از چالش­های ما این بود که برنامه روی نرم­افزار زرنگار بود و نرم­افزار ورد نبود که انتقال آن راحت­تر باشد و این باعث شد که وقت ما گرفته شود.

n    انتخاب مقالات به­صورت چاپی سفارش داده شده و سپس به محیط الکترونیک منتقل شده­اند. آیا اين مسئله مشکلی از نظر حق مؤلف برای کتابخانه ملی ایجاد نکرده است؟

¨      خیر. زیرا سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی مالک اثر است.

آیا ارائه دایرة­المعارف کتابداری و اطلاع­رسانی در محیط وب­سایت کتابخانۀ ملی براساس نیاز خاص بوده یا فقط استفاده از محیط وب مد نظر بوده است؟

¨  وقتی ابزاری آمده و ما هم در سطح کشور منادی بحث اطلاع­رسانی هستیم، چطور می­توانیم از آن استفاده نکنیم . در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که هم اقتضای ضرورت­ها و هم پیش­بینی اینکه ما ناگزير هستیم به این سمت حركت ­كنيم و دست ما نیست که بخواهیم استفاده نکنیم، اما چه بهتر که به استقبال آن برویم.

شاید تاکید بیشتر بر استفاده از فناوری بوده، یعنی کتابخانۀ ملی و شخص شما احساس کردید که باید از ابزارهای جدید اطلاع­رسانی استفاده کنید.

¨  بله، دقیقاً. وقتی کار را شروع کردیم، این در ذهن من بود و بر این تأکید داشتم که به این سمت حرکت کنیم. مثلاً برای چاپ همین اسنادی که می­خواهیم کار را شروع کنیم، جلسه­ای تشكيل و مدخل­ها تعیین و  به مردم نشان داده می­شود و به­صورت چاپی وجود ندارد و در همان لحظه می­توانند پیشنهاد بدهند که این مدخل خوب یا بد است، کم یا زیاد است. فرض کنید از 600 مدخلی که ارائه دادیم، مثلاَ در دو ماهۀ اول شش مدخل در حروف «گ»، «ل» و «ی» نوشته می­شود، ما همان شش مدخل را ارائه می­دهیم و این دایرة­المعارف با شش مدخل آغاز خواهد شد. سه روز دیگر دو مدخل به آن اضافه می­شود و به همین شکل جلو می­رویم. کتابخانۀ ملی دنبال برگشت سرمایه نیست، بنابراين باید این کار را انجام دهد، نهایتاً اینکه دو یا سه سال طول می­کشد و فهرست الفبایی پر می­شود. اولاً در همۀ این سه سال دست شما باز است که مقالۀ دو سال قبل را هر وقت خواستید ویرایش کنید و هر لحظه که تصمیم گرفتید، متن چاپی آن را هم صفحه­بندی و منتشر کنید.

برای اسناد هم همین شیوه را اجرا خواهیم کرد و اگر کل جامعه روی مدخلی نظر بدهند، ما ضرر نمی­کنیم ممکن است شخصی بگوید که به­صلاح است که به جای این مدخلی که شما انتخاب کردید، مدخل دیگری را انتخاب کنید، ما مطالعه می­کنيم و می­بینیم درست است. چرا بگذاریم چاپ شود و بعد متوجه شویم که اشتباه است.

توصیۀ شما، با توجه به تجربه­ای که در زمینه ارائه منابه مرجع در محیط وب کسب کرده­اید، به کسانی که قصد انتشار دایرة­المعارف آنلاین دارند، چیست؟

¨توصیۀ من این است که از محیط جدید نباید ترسید. برخی از جاها دیده­ام که احتیاط­هایی­ می­کنند که احتیاط­های مرضی است، یعنی فن­هراسی است. نباید فن­هراسی داشته باشیم. ابزاری آمده باید از آن استفاده کرد. استفاده از فناوری نباید این هراس را به­وجود آورد که فرد را از موضع خود حرکت می­دهد. مثلاً وقتی­که ماشین تایپ آمد، بسیاری از کتابداران فکر می­کردند که بیکار می­شوند. استفاده از فناوری جدید راه­های تازه­ای را جلوی ما می­گذارد، یعنی فرآیند تولید را تغییر خواهد داد، فرآیند تولید تغییر کند، سرعت تولید زیاد می­شود.

به­عنوان آخرین سؤال با توجه به اینکه با کتاب ماه كليات آشنايي داريد، اگر خودتان جای ما بودید چه سؤالی می­پرسیدید.

¨  سؤال خوبی پرسیدید. بسیاری از این کارها می­تواند در حوزۀ دولتی انجام نشود، چون تعریف وظیفه به­عهدۀ خود فرد است، ولی وقتی تعریف کردند، موظف می­شوند که انجام دهند. اینکه ما اصرار کنیم این کار را به اتمام برسانیم، پدیدۀ مبارکی است و باید سعی کنیم این کار را انجام دهیم. ما در ایران کارهای نیمه­کاره زیاد داریم. کارهای خیلی خوبی که با انگیزۀ خوبی شروع شده، ولی به انتها نرسیده است. اگر سعی کنیم با سرعت و کیفیت مناسبی کار را به اتمام برسانیم، مسئلۀ مهمی است. بعضی وقت­ها کمال­گرایی­ها جلوی ما را می­گیرد، یعنی می­خواهیم سنگ تمام بگذاریم. سنگ از دست ما می­افتد و اصلاً کار انجام نمی­شود. در این حوزه­ها تجربه­ای که می­شود منتقل کرد، این است که اگر دوستان وظيفه­اي برايشان تعریف مي­شود، باید متعهد شوند کار را تمام کنند. وقتی تمام شد شخص دیگری بر این مبنا پایۀ نویني بنا بگذارد. اما سعی کنند که کار را نیمه­تمام رها نکنند.

n از وقتی­که در اختیار ما قرار دادید، تشکر می­کنم.


[i].On Line

2.Share Point

به نقل از کتاب ماه

عقل گریزی

گاهی در تاریخ اندیشه چنان جمود فکری پیش آمده است که عبرت آموز است. در قرن سیزده  هجری تفکری ظهور یافت که به نوشته شهید مطهری به کلی عقل را به عنوان یک منبع تشخیص، تعطیل می دانست و برای آن شانیتی قائل نبود.  اگر مثلا  یکی از آنان که حسن نام داشت می مرد در حاشیه کفن او می نوشتند –اسماعیل  یشهد ان لا اله الا الله-وقتی معترض می شدند که این حسن است که مرده است چرا می نویسید: اسماعیل  شهادت می دهد که خدا یگانه است . می گفتند که چون در حدیث امام  نام اسماعیل امده ما مجاز به تغییر آن نیستیم. از علامه وحید بهبهانی نقل شده است که جمود این مسلک بحدی بود که اگر فرضا مریضی پیش ائمه رفته و برای آن مریض خاص خوردن آب سرد توضیه شده بود آنان از آن پس برای همه مریضهای عالم و همه مرضها آب سرد  تجویز می کردند.

تصور نشود چنین تفکراتی پایان پذیرفته و مربوط به قرون گذشته  است. خیر ! صورت مدرن آن در بسیاری از حوزه ها قابل رویت است.

دیروز از کتابدار یکی از کتابخانه های بزرگ دانشگاهی سوال کردم که کتابهای انگلیسی را چگونه فهرست می کنید . مثل اینکه سوال نابجایی شده باشد فرمودند: معلوم است .به انگیسی. عرض شد  چرا توصیفی را به انگلیسی و موضوع را به فارسی نمی دهید .توضیح دادند:  آن کس که به دنبال کتاب انگیسی است انگلیسی می داند. سوال شد که کتاب روسی و فرانسه و ایتالیایی و …. را  چگونه فهرست می کنید ؟ فرمودند به انگلیسی! گفتم به تبعیت از استدلال شما چرا کسی که روسی می داند باید انگلیسی هم بداند تا از فهرست شما بتواند استفاده کند؟ فرمودند که کتابخانه کنگره چنین کرده ما هم به همان سیاق رفته ایم . گفته شد آنان برای امریکاییان که انگلیسی زبان هستند فهرست نویسی کرده اند لذا به انگلیسی نوشته اند . ما که زبانمان فارسی است . و اصولا مراجعه کننده فارسی زبان باید این امکان را در کتابخانه های کشورش  داشته باشد که بداند  در موضوع مورد جستجوی او چه کتابهایی به سایر زبانها وجود دارد.استدلال همان بود: ما از استاندارد کتابخانه کنگره استفاده می کنیم و تا کنون به این شیوه فکر نکرده ایم .

وقتی حدود چهار دهه پیش تب تبدیل رده بندی دیویی به کنگره بالا گرفت اغلب کتابخانه های کوچک و بزرگ با صرف هزینه و بهم ریختن وضع موجود بسرعت تغییر رده دادند تا از غافله تغییر عقب نمانند. وقتی از آنان سوال می شد و– اکنون نیز می شود– که آن تغییر به چه علت رخ داد ؟  توضیح این است   که دیویی پاسخگوی مجموعه های بزرگ نیست ! و البته ما هم چون معمولا فکر می کنیم بزرگترین و بی بدیل ترین مجموعه ها را در کف با کفایتمان رهبری می کنیم سریعا تبدیل را عملی کردیم که کوچکترین نقصانی در اطلاع رسانیمان رخ ندهد.

اگر در راستای ! تبعیت از استانداردهای جهانی و کنگره ینگه دنیا  مثلا به کتاب مکاسب محرمه ” تابو” را موضوع داده ایم و یا به 40 جلد تفسیر المیزان با تمام مطالبی که دارد” تفاسیر قرن 14 شیعه” را داده ایم کاری هوشمندانه و سودمند را انجام داده ایم و البته جستجوگر ایرانی هم آنقدر باید هوشمند و متمدن ! باشد که برای یافتن کتابی در  مثل مکاسب محرمه با موضوع تابو بدنبال آن بگردد.

ماه پیش توفیق یار بود که کتابخانه دانشگاه کمبریج را زیارت کنم. این کتابخانه   با هفت ملیون جلد کتاب با روش دیویی پاسخگوی هزاران دانشجوی کنجکاوی است که روزانه مراجعه دارند. در پردازش اطلاعات نیز هر کجا لازم  شده بود در استانداردها و مقررات  تغییر داده بودند. البته در آن سفر برایم واضح و مبرهن شد که:

یا این قافله غربیان از اطلاعات و اطلاع رسانی خیلی عقبند و یا ما حدودا چهل سال جلوییم و یا به قول مولانا:

از محقق تا مقلد فرقهاست                 كاين چو داوود است و آن ديگر صداست

منبع گفتار او سوزى بود                       وان مقلد كهنه آموزى بود

اكنون نيز كه تب ديجيتالي شدن بالا گرفته و صغير و كبير خود را مدعي و عامل انحصاري اجراي آن مي پندارند،اگر درست و سنجيده و با مراعات اصول و ضوابط عمل نكنيم سالهاي بعد ديگراني خواهند آمد و ما را  به فرصت سوزي  متهم خواهند ساخت كه براي آن اتهام نيز دفاعي متصور نخواهد بود.

سرمقاله فصلنامه كتاب شماره 65


نقاط عطف

ما ایرانی ها خیلی زود سرمست و شاد می شویم و کوس پیروزی می نوازیم . ملاحظه بفرمایید: مثلا یک سازمان جاسوسی بنا بر منافع خودشان اعلام می کنند که ما از 4 سال پیش فلان فعالیت را نداشته ایم . بعد ما کارناوال شادی راه می اندازیم که بیا و ببین! و این اعلام را نقطه عطفی در روند همه فعالیت های ارضی و سماوی تلقی می کنیم.

در حوزه کار خودمان نیز کنفرانس ها و کارگاه های زیادی برگزار شده و می شود و معمولا در افتتاحییه و اختتامیه که معمولا همه را شور حسینی می گیرد  بانگ برآورده ایم که این کار نقطه عطفی در این حوزه تلقی می شود . غافل از اینکه وجود این همه نقطه عطف  ممکن است گاهی جهت را منفی کند!.ازاین مقدمه بگذریم:

در یک سال گذشته همایش های زیادی در حوزه کتابداری برگزار  شده است. بر کسی پوشیده نیست که برگزاری این جلسات همت بالایی را می طلبد و زحمات زیادی را در پی دارد که باید سپاسگزار همه این عزیزان بود. به ویژه وقتی دانشجویانی با کمترین امکانات دست به تجربه می زنند  . تجربه ای که نوید دهنده آینده ای پربار و پویا است.

اما به نظر می آید چند نکته و پیشنهاد قابل ذکرباشد:

1-      شاید تعداد نسبتا زیاد این همایش ها  باعث سطحی شدن بسیاری از مقالات شده است. پایین بودن تراز علمی مقالات و تداوم آن در همایش های مختلف ممکن است موچب بد آموزی برای جوانان رشته شده ، تصویر نا مناسبی هم از این حوزه در اذهان دیگران پدید آورد.

به نظر می اید لازم است با محوریت انجمن مطالب این کنفرانس ها نقد شوند.  نقدی علمیِ ِ صریح خارج از تعارف ها و تعریف ها و مجیزگوییهای خانمانسوز متداول در کشور . این کار موجب می شود تا همایش های بعدی با دقت و غنای بیشتری تشکیل شوند.

2-      به  تدریج تعداد شرکت کنندگان به علت کثرت همایش ها در حال کم شدن است و انتظارات  را برآورده نمی کند. چند روز پیش معلوم شد که  زمان تشکیل همایش ادکا با وزارت علوم   در کتابخانه ملی در یک روز تداخل دارد. با دوستان زحمت کش برگزار کننده تماس گرفتم که اگر ممکن است جلسه روز پنج شنبه آنان در سالن 250 نفره تشکیل شود که هر دو معتقد بودند بالای پانصد نفر شرکت کننده دارند که بالاخره دوستان وزارت علوم اجلاس خود را به جمعه منتقل کردند و کارگاهشان در پنج شنبه تشکیل شد تا جا برای کنفرانس پانصد نقره باز باشد . اما عملا دیدیم که چنین نبود و تعداد بسیار کمتر از برآورد بود.در بعضی نشستها در روزهای قبل نیز در سالن پانصد نفره کمتر از صد نفر شرکت داشتند.

شاید بهتر باشد نهادها و موسسات برگزار کننده چند نشست را یکی کنند و با تبلیغ و اطلاع رسانی درست به تعداد مورد انتظار دست یابند.

3-      بیشتر حامیان این جلسات موسساتی هستند که فقط کمک های مالی و امکاناتی آنان موجب شده نامشان ذکر شود. ولی عملا در مراحل مختلف همایش هیچ نقشی را ندارند لذا این همایش ها به عنوان یک کار مشترک علمی قلمداد نمی شوند.

شاید بهتر باشد شاهد تشکیل همایش هایی باشیم که براستی کار مشترک چند نهاد علمی باشد و هر کدام قسمتی از مسئولیت را بپذیرند و به آن عمل کنند . که کمبود کار مشترک علمی از بزرگترین کاستی های فعالیت های علمی جامعه ماست.

آذر 86 گفتگو

تاریخ شفاهی ممنوع

به دنبال مطالبی در باره تاریخ شفاهی بودم. اصطلاح  oral history را جستجو کردم . با کمال حیرت متوجه شدم این اصطلاح لابد غیر اخلاقی تشخیص داده شده و  فیلتر شده است!!؟؟

با این حساب  چون ممکن است بیمارانی پیدا شوند که از کل اجزا و جوارح انسانی و سایر اشیا استفاده های آنچنانی کنند پس باید توصیه کنیم این فیلترینگ به سر و دست و پا و بینی و درخت و… تسری داده شود!!.

فقط باید دعا کرد که خداوند عالم به تصمیم گیرندگان حوزه اطلاعات خرد و درایت و دانایی عطا فرماید.

زنانه و مردانه

سال هاست که محققان در علل ناکارایی سیستم آموزشی در کشورهای جنوب به بحث پرداخته اند . در این زمینه بزرگانی چون پائلو فریره و سازمانهای جهانی نظیر یونسکو به این مهم پرداخته اند. آنان مسائلی مثل عدم رشد تفکر نقاد و خلاق را در این جوامع  متذکر شده اند. پژوهش های زیادی هم در کشورمان به این مساله پرداخته اند و وجوه متفاوت آن را بررسی کرده اند.

ظاهرا مسئولان نو ظهور آموزش و پرورش به حل این معضل جهانی دست پیدا کرده و اعلام داشته اند که باید کتابهای درسی دختران از پسران جدا شوند. اینکه مثلا چرا شاهد ویرایش زنانه و مردانه تورات و انجیل و قرآن نبوده ایم از اسراری است که  فقط خداوند تبارک و تعالی از آن خبر دار است و لابد اخیر مسئولان آموزش و پرورشمان  نیز برای اولین بار در جهان –طبق معمول—به آن پی برده اند

گفتگو  بهمن 86