پاستای بوقلمون

مشغول وبگردی و مطالعه ام. اهالی منزل هم در تلویزیون عدالت گستر درس آشپزی می آموزند . توجهم به درس جلب می شود: پاستا بوقلمون با سس راتادول یا چیز دیگری … مقدار مواد لازم 800 گرم فیله بوقلمون و... مواظب باشید که گوشت بوقلمون تازه باشد و…در ذهنم قیمت 800گرم فیله را بالا پایین می کنم که تصادفا شعر محمد رضا یعقوبی روی صفحه مونیتور ظاهر می شود:

یاد دارم یک غروب تلخ و سرد

می گذشت از کوچه ما دوره گرد

دوره گردم کهنه قالی میخرم

دسته دوم جنس عالی می خرم

گر نداری کوزه خالی می خرم

 

**

اشک در چشمان بابا حلقه زد

عاقبت آهی کشید بغضش شکست

اول سال است و نان در سفره نیست

ای خدا شکرت ولی این زندگیست

 

**

بوی نان تازه هوش از ما برده بود

اتفاقا مادرم هم روزه بود

خواهرم بی روسری بیرون پرید

گفت:آقا سفره خالی می خرید؟

تجلیل!

در سال های اخیر برنامه ها و جلسات زیادی با عنوان  تجلیل از بزرگان و نخبگان و … برگزار می شود . امروز بعد از سال ها به معنای واقعی تجلیل پی بردم. البته از شما پنهان نباشد که این معنا را عملا در بعضی مراسم دیده و حس کرده بودم !اما هیچ گاه به معنای اصلی آن نیندیشیده بودم .تجلیل در معنای اصلی اش در زبان عربی به معنای ” جل روی ستور انداختن” است . البته این جل اندازی و پالان گذاری برای بارکشی بیشتر است.
با این معنا  بعضی عناوین خبر برایمان جلوه دیگری می یابند. مثلا وقتی میشنویم که فلان مقام “علیرضا افتخاری را مورد تجلیل قرار داد” تصویر بدیعی در ذهنمان شکل می گیرد ! باید مراقب باشیم که جل رویمان نیندازند و یا در مراسم جل اندازی روی بزرگان شرکت نکنیم . شاید به همین دلیل بود که مرحوم ایرج افشار به هیچ عنوان برای خودش تن به چنین جل اندازی هایی  نداد!

شنود !

ماجرای شنود تلفنی توسط نشریات وابسته به مرداک غول رسانه ای ، زلزله ای را در انگلیس پدید آورده است. روزنامه “نیوز آو د ورلد”  با بیش از یک و نیم قرن سابقه مجبور شده است انتشار خود را متوقف کند. چند روز پس از گسترش دامنه این رسوایی ، انتشار خبر دیگری در این مورد همه را متحیر کرد. جسد خبرنگار پیشین این نشریه در خانه‌اش پیدا شد. شان هور به عنوان اولین فردی شناخته می‌شد ‌که رسوایی “شنود تلفنی”  را به طور علنی مطرح کرد. او همچنین اندی کلسون، عضو پیشین هیئت تحریریه آن نشریه را مورد انتقاد قرار داده بود. به نظر می رسد در بعضی زمینه و شرق و غرب و شمال و جنوب خیلی تفاوتی با هم ندارند .  باید فریاد زد :

من قطاری دیدم که سیاست می برد     و چه خالی می رفت

آری ! خالی از انسانیت و تعهد و آزادی و شرف

فیس بوک قاتل!

دیشب در خبرها شنیدم که مبارک به علت سکته مغزی به اغما رفته است و مقدمات ورودش به آن جهان فراهم آمده است.  یاد مطلبی که قبلا خوانده بودم  افتادم .در ایامی که انقلاب مصر بالا گرفته بود در الجزیره نوشته بود که این لطیفه بین جوانان مصری رد و بدل می شود:

حسني مبارک مي‌ميرد. در آن دنيا جمال عبدالناصر و انور سادات را ملاقات می کند. ناصر و سادات از او مي‌پرسند: با چه کشته شدي؟ سم يا ترور؟ مبارک جواب مي‌دهد: با هيچ کدام، با فيس بوک!

بیهوده نیست که بعضی کشورها به فیس بوک مثل سم مهلک نگاه می کنند.

 

سرامد خلبانان عالم!

چند روز پیش عازم اهواز بودم. طبق معمول با سه ربع تاخیر هواپیمای ایرباس ایران ایر به هوا برخاست. پس از برخاستن پشت سریها مشغول ستودن خلبان بودند او توانسته بود بسیار آرام هواپیما را  بپراند. می گفتند: اصولا خلبانهای ایرانی سرامد خلبان های عالمند. یادم آمد در سفر به مقدونیه نیز دو همراه ترک همین اعتقاد را در باره خلبانان ترکیه ای ابراز می کردند! اینکه کدام گزینشگران  با کدام پیمایش این رتبه ها و سرآمد بودنها  را عطا می کنند مشخص نیست . اما ظاهرا نشات گرفته از حس برتری جویی است که در هر  ملیتی کمی تا قسمتی خودنمایی می کند.شاید رتبه هایی هم که در مورد باهوشی به خود می دهیم نیز از همین سنخ باشد!

موقع نشستن خلبان محترم چنان چرخها را به زمین کوبید که کم مانده بود با دوچرخ ادامه مسیر دهد! صدایی از پشت سر آمد که : ای مرده شود خلبانیت را ببرد!

اسم کم جو رو مسما را بجو!

مصاحبهمنتشر شده در لیزنا 23 تیر 90:

دکتر فریبرز خسروی، عضو هیأت علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، در خصوص تغییر نام رشته کتابداری به خبرنگار لیزنا گفت: “با تغییر نام مخالفتی ندارم اما اعتقاد دارم قبل از پرداختن به تغییر نام بهتر است ابتدا به تغییر محتوا بپردازیم یعنی تا زمانی که نتوانیم محتوایی  متناسب با درخواست ها و نیازهای جامعه ارائه دهیم، تغییر نام در جایگاه سازمانی و نگاه دیگران به ما تغییری پدید نمی آورد. اگر تغییر نام همراه با تجدید نظر در محتوای آموزش و نحوه آموزش باشد به عقیده من کار مثبتی می تواند باشد در غیراینصورت باور ندارم که  نام جديد موجب ايجاد كاركردها و شغل‌هاي جديد در جامعه می شود.”

وی در ادامه افزود: “فقط تغییر نام تأثیری بر روی  جذب بیشتر دانش آموختگان ندارد. تا زمانی که  فارغ التحصیلان کارآمد و کاردان نداشته باشیم که بتوانند نیازهای بازارکار را برآورده کنند و سازمان ها تشنه جذب آنها باشند تغییر نام مسأله ای را حل نمی کند. اگر نگاهی اقتصادی هم به این مسأله داشته باشیم باید به کارایی بیشتر کتابداران توجه جدی تری کنیم . کالاهایی که کیفیت مطلوبی ندارند آیا با تغییر نام کیفیتشان بالا می رود و به فروش بالایی دست می یابند؟!”

دکتر خسروی تصریح کرد: “مطلوب تر این است که ابتدا به سراغ تغییر محتوا و کیفیت آموزش برویم و بحث تعلیم و تربیت در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی را جدی بگیریم. آیا بذر تفکر خلاق و نقاد در وجود دانشچویان کاشته می شود؟ آیا فارغ التحصیلان واقعا  اطلاع شناس، کتابشناس و کتابخوان هستند؟ آیا اخلاق حرفه ای اقلا به درستی به آنان ارائه شده و مصادیق آن را در مربیان خود مشاهده کرده اند؟ آیا آنچه می آموزند منطبق با تغییرات گسترده و پر شتاب حوزه اطلاعات است؟  آیا نیازهای بازار کار با شیوه علمی و روشمند بررسی شده و محتوا متناسب با آن طراحی شده است ؟ آیا نحوه آموزش و ارائه مطالب متناسب با قرن بیست و یکم است ؟ آیا دست اندرکاران رشته شناخت علمی و دقیقی از جامعه اطلاعاتی و جامعه دانش مدار و باید ها و نباید ها آن دارند؟  هرگاه احساس کردیم که پاسخ به این پرسش ها روندی مثبت یافته، آنگاه شاید تغییر نام نیز بی تاثیر نباشد.”

عضو هیأت علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی در مورد پیشنهاد تغییر نام رشته کتابداری بیان کرد: “به نظر می رسد از ابتدا کتابداری و اطلاع رسانی برابر نهادۀ دقیقی برای  Library and information sciences  نبوده است. پیشنهادهای زیادی مطرح شده است : «علم اطلاعات و اطلاع رسانی» ، «علم اطلاعات و کتابداری» ، «مدیریت اطلاعات و دانش» ، «مدیریت اطلاعات و خدمات کتابخانه ای» وغیره، هر یک از این پیشنهادها با توجه به ضرورتها و تغییرات پدید آمده می تواند در جمعی از خبرگان مورد بررسی و انتخاب قرار گیرد.”

دکتر فریبرز خسروی در پایان تأکید کرد: “اسم کم جو رو مسما را بجو ! تغییر نام به تنهایی  هیچ شأنیت و مطلوبیت بلند مدتی را نمی تواند پدید آورد. مگر اینکه تغییر بنیادی در محتوا و آموزش پدید آید.”

خبرنگار: خدیجه عروجی

 

قطع ارتباط


حدود دو هفته دسترسی به ” به رنگ آینه ” میسر نبود. از همه عزیزانی که از طرق مختلف جویای مساله بودند تشکر می کنم . سپاسگزار همه مهربانی های شما هستم . علت این مشکل از کار افتادن یکی از سرورهای میزبان بود که تا قبل از این مثلا از موفقترین ها در کشور بوده است. جالب است که سرویس رایگان جی میل مثلا اگر بخواهد در دو هفته آینده چند دقیقه ای دچار اخلال شود از قبل ضمن پوزش فراوان مساله را به اطلاع کاربران می رساند اما شرکت مایا هاست که در ازای اجاره فضا تعهد برقراری سرویس پایدار هم نموده است از دادن یک خبر چند سطری خود داری می کند تا چه رسد به معذرت خواهی . واقعا با طناب این میزبانان نمی توان به چاه نیم متری هم نزدیک شد!. به زودی میزبان را عوض خواهیم کرد تا اخلال هم کمتر شود.

ظاهرا در زمان رفع مشکلات سایت بعضی تصاویر و نظرات پاک شده اند که امیدوارم بتوانیم آنها را مجددا بازیابی کنیم.

انتولوژی و کود حیوانی

سال ها پیش  طرحی را برای مطالعات مقدماتی  جهت تدوین انتولوژی به کتابخانه ملی ارائه دادم . هدف آن بود که با محوریت  متخصصان داخل   و استفاده از متخصصان زبان شناس و رایانه  از خارج سازمان، نحوه شکل گیری انتولوژی را در کتابخانه ملی تهیه کنند. مبلغ ناچیز طرح هم فقط برای پرداخت حق الزحمه  متخصصان  خارج سازمان در نظر گرفته شده بود.

با  تاخیری چند ماهه ، طرح از هفتخوان شورای پژوهش  گذشت و تصویب شد.تا مدتها منتظر ابلاغ مصوبه بودیم.  تا اینکه خبر شدیم طرح در دست مبارک رئیس محترم تدارکات جا خوش کرده است. طی جلسه ای مشکل را جویا شدیم. معلوم شد که معاونت محترم مالی اداری وقت که ظاهرا نمی دانسته طرح پژوهشی و انتولوژی !چیست  آنرا به تدارکات فرستاده بود . مسئول آن اداره محترم هم که لابد هفته پیش توانسته بود در خرید دسته بیل و کود حیوانی برای باغچه ها از فروشنده تخفیف عمده ای بگیرد و فکر کرده بود این هم از همان مقوله است  در هامش طرح مرقوم فرموده بودند” با نصف قیمت قابل تهیه است” هرچه توضیح خواستیم که انتولوژی چیست که شما با نصف قیمت هم حاضرید آن را تهیه کنید . به جواب نرسیدیم .

نقل است که  در دوره رضا شاه ، كریم آقا خان بوذرجمهری شهردار تهران بود، از دربار نامه ای به وی رسید. در این نامه آمده بود كه راجع به فلان موضوع مطالب ضد و نقیضی می رسد لازم است دربارۀ صحت و سقم آن اطلاع بدهید.

شهردار هرچه دربارۀ صحت و سقم فكر كرد چیزی به عقلش نرسید. بالاخره در نامۀ جوابیه برای ادای فضل چنین نوشت:

“مدتی است كه از صحت و سقم هیچ خبری نیست . به مامورین شهربانی دستور داده شد كه هرجا این دو نفر را یافتند فورا دستگیر نموده و نزد اینجانب بیاورند تا اقدام لازم دربارۀ آنها به عمل آید”

ای نوشتم که همکاران گرامی بدانند که هر طرح و پروژه ای که به تصویب رسیده و خدای نکرده اجرا هم شده است از چه گذرگاه های لطیف و جانبخشی عبور کرده است!!!

 

مکانيسم هاي اتوماتيک خبر رساني

نویسنده این مقاله  Ignacio Ramonet و مترجم آن حوا بختیاری است. خواندن آن را به ویژه برای دانشجویان رشته کتابداری عزیز توصیه می کنم:

تکاپو براي رسيدن به سود دهي، رسانه ها را واداشته تا بيش از هميشه اين پرسش برايشان مطرح شود که مخاطبين دوست دارند چه نوع اخباري را دنبال کنند . با در نظر گرفتن اين که : کمتر از ١٥ درصد از مطالبي که در روزنامه ها چاپ مي شود واقعا براي اکثريت مردم جالب است . پس مشکلي که وجود داره اين است که عرضه متناسب و جوابگوي تقاضا نيست. در اين صورت دو سوال مطرح مي شود :چه نوع اخباري را بايد تهيه کرد ؟ و چه زماني دقيقا بايد آن را در اختيار مخاطب گذاشت ؟

 

سوالاتي به قدمت آغازفعاليت و حضوررسانه هاي جمعي که براي نخستين بار اينترنت مي تواند با بکار گيري از ابزارهاي نو پاسخ دهي به آن ها را امکان پذير سازد . از جمله Google trends سرويسي دارد که امکان « شناسايي وتشخيص دفعاتي که يک واژه در بخش جستجوي گوگل درخواست شده را بر حسب منطقه و زبان مورد استفاده (١) فراهم مي سازد ». اين چنين مي توان به طورمستقيم و زنده دريافت که چه موضوع خبري در زمان مشخصي مورد توجه کاربران اينترنتي قرار گرفته .

با در نظر گرفتن اين اطلاعات ، Google News سرويس اطلاع رساني اينترنتي رايگاني را راه اندازي کرده که به طور خودکار مقالاتي را از منابع بي شماردر وب سايت ها ومشخصا در ساير رسانه ها (…) برگزيده و به طور مداوم عرضه مي کند ، ولي پيشگام بزرگ اين شيوه ي جديد « مقالات درخواستي » سايت امريکايي Demand Media است (www.demandmedia.com) که در سال ٢٠٠٦ تاسيس شده . طبق اساسنامه اش «ماموريت» «جواب دهي به موضوعات مورد درخواست جهاني با در نظر گرفتن جنبه تجاري(٢) »مي باشد. اما نه باهر محتوايي، زيرا هدف بزرگ و جاه طلبانه اش« پديد آوردن محتوايي است که بتواند مشکلات را حل کرده به سوال ها پاسخ دهد، امکان صرفه جويي مالي را فراهم ساخته و با مديريت زمان مردم را راضي و خوشنود سازد (٣) ». رسانه ي – خوش بختي !

اينکه چگونه عمل مي کند بسيار ساده است ، به گفته ي يک روزنامه نگار : براي تعيين اينکه چه مطلبي بايد انتخاب شود الگوريتم سايت demand media به لغاتي که بيشتر در اينترنت جستجو شده وواژه هاي کليدي که از طرف ارائه دهندگان تبليغاتي درخواست شده رجوع مي کند و اين که مقالاتي در اين رابطه بر روي وب سايت وجود دارد يا نه ، مي پردازد.بعد اين موضوع را بررسي مي کند که چه مطالبي را کار بران اينترنتي مايلند بدانند و چه مبلغي را آگهي دهندگان تبليغاتي حاضرند در ازاي نمايش بنر(baner) هايشان در کنار اين مطالب بپردازند. هنگامي که تقاضا توسط الگوريتم تشخص داده شد ، موضوعات انتخابي بر روي سايت demand studio به نمايش در آمده و سکوي کاري براي ده هزارنويسنده و تهيه کننده ويدئوکه به طور آزاد فعاليت مي کنند مهيا مي سازد . کافي است که متقاضيان بر روي سايت اينترنتي studioثبت نام کرده و منتظر سفارش موضوع مقالات باشند – گاهي اوقات شصت و دو هزارپيشنهاد در يک روز مطرح مي شود . براي هر مقاله ١٠ دلار و هر ويدئو ٢٠ دلار (٤) پرداخت مي شود .»

اين چنين بود که demand media با توليد صنعتي محتوا بر روي اينترنت ، خبررساني با هزينه کم را اختراع کرد . به عنوان مثال ، در جريان سه ماهه ي دوم سال ٢٠١٠ ، ده هزار پيژيست، روزنامه نگار آزاد، اين سايت به طور ميانگين نزديک شش هزار مقاله و ويدئو در روز تهيه کرده اند ! (…) البته با اين آهنگ کاري نبايد انتظاراطلاعاتي باکيفيت بالا را داشت. ولي اين سايت به مهمترين شرکا ي، يو توب ، تبديل شده که ماهانه بين ده تا بيست هزار ويدئوتوليد و در اختيارشان قرارمي دهد که حدودا شامل يک ميليون و نيم صفحه مي شود که هر روزمورد بازديد قرار مي گيرد …. و پديده ي نادر در زمينه ي رسانه هاي اينترنتي اينکه ِDemand Media در سال ٢٠٠٩ با در آمدي بين دويست تا سيصد ميليون دلار از بازار پر رونقي برخوردار است .

در همين رابطه، ياهو! ، رقيب بزرگ گوگل در ژانويه ٢٠١٠ در امريکا سايت خبري به نام the upshot را راه اندازي کرد مطالبي که به آن ها پرداخته مي شود به انتخاب روزنامه نگاران نيست بلکه تنها به کمک آمار تهيه شده از جستجوي کاربران برروي کل شبکه اينترنتي ياهو! به دست مي آيد ، به ويژه از روي سايت اخبار روز ياهو(٥). ضمنا، ياهو! درماه مه سال٢٠١٠ يک شرکت امريکايي Associated Content که در زمينه ي توليد مطالب درخواستي با قيمت نازل تخصص داشت راخريد .« کارمندان شرکت هر ماه بيش از پنجاه هزار مقاله، تصوير، صدا و ويدئو پيشنهاد شده توسط نزديک به سيصد و هشتاد هزار همکار مستقل که انواع مقالات در مورد موضوعات مختلف(٦) راتهيه کرده اند مورد بررسي قرار مي دهند . اين شرکت به کار بران اينترنتي که تمايل دارند مطلبي نوشته و به چاپ برسانند نويد داده که مي توانند از اين طريق پولي هم دريافت کنند با اين ايده که به هر کسي که اطلاعات سود مند، نقد ها، نقشه هاي راهنما (٧) مصاحبه ها، سر مقاله هايي تهيه کرده و کار کارشناسي (٧) انجام داده ، بر اساس کارشناسي اش حقوقي تعلق مي گيرد » .

به نوعي صحبت ازپديد آمدن « توده جهاني» کار مستقل و آزاد است . از اين زمينه ها و سکو هايي شغلي به عنوان « مزارع تهيه مطلب و محتوا » يا « کارخانه هاي توليد خبر » نام برده مي شود . چه کسي اين اطلاعات را به «قيمت تخفيف يافته» خريداري مي کند ؟ « انجمن ها ، شرکت ها ،سايت هاي اينترنتي، مجلات و گروه هاي خبري ، شرکت هاي صنعتي يا تجاري که مايلند فروش ، عايدي هاي تبليغاتي ياتعداد بنر هاي(٨) خود را افزايش دهند .»

شرکت امريکايي AOL ، يکي از پيشگامان اينترنت که از گروه time warner جدا شده و در حال حاضر مشغول انجام تغييرات بنيادي در سازماندهي خويش است، تصميم گرفته به نوبه ي خود به جايگاهي « تحت عنوان شرکت توليد کننده خبر(٩) دست يابد » – ماه فوريه سال ٢٠١١ در راستاي اين هدف ، روزنامه ي اينترنتي the huffington post را خريد. AOL در سال ٢٠١٠ « مزرعه ي محتوا و مطالب » خود به نام seed.com را راه اندازي کرد که مقالات تازه کاران دنياي روزنامه نگاري ، ادبيات يا عکاسي را در مورد موضوعات متنوع از جمله ( سرگرمي ها ، بهداشت و سلامت، ورزش، حيوانات خانگي، تکنولوژي هاي نو، اقتصاد و امور مالي، گشت و گذار و سفر، سياست ) تهيه کرده تا آن ها را بر روي سايت هاي تخصصي متعددش عرضه و پخش کند (Daily Finance- Stylelist.com- AOL travel- Moviefone- Wow.com- AOL Food ) .

همان طور که آقاي هانسل ، يکي از مسئولين Seed.com و خبرنگار سابق روزنامه ي نيو يورک تايمز توضيح مي دهد موضوع « استفاده ي دوباره از مدل کار روزنامه نگاري مستقل و آزاد است همانطور که هميشه وجود داشته و ارتقا کيفيت و کارايي آن (١٠) » .

در اروپا هم، « مزرعه هاي محتوا و مطالب» از اين نوع در حال شکل گيري است . Populis با اصليت ايتاليايي از سکو هاي برترفعاليت در اين زمينه است که شعار خود ستايانه اش حاکي از آن است : « وقتي پديد آوردن وخلق محتوا با علم وب تلاقي مي کند ».

شرکت پوپوليس مدعي است که بيش از هجده ميليون بازديد کننده در ماه دارد . مسئولين آن مجموعه داده هايي که شامل شانزده ميليون موضوع مي باشد تشکيل داده اند که هم براي کاربران اينترنتي جالب است و هم نظرآنهايي که آگهي هايشان همزمان در کنار مقالات قرار خواهد گرفت را تامين مي کند .اين مقالات توسط روزنامه نگاران حرفه اي نوشته نشده بلکه به قلم «سردبيران مستقل» به رشته تحرير در آمده، تازه کاران باذوقي که در مورد يک موضوع مشخص کار کردند قلم خوبي دارند و اعلام آمادگي ومعارفه آن ها از طريق سايت صورت گرفته . تعرفه ي روزنامه نگاران آزاد متفاوت است و بر حسب بلندي مقاله و کيفيت و سطح نگارش از پنج تا صد و پنجاه اورو متغير مي باشد .

در فرانسه نيز، سايت هاي حاوي مقالات درخواستي پديد آمده (١١) . Wikio که دروازه ي اروپائي نمايشگرجريان اطلاعاتي است هر ماه قريب سه ميليون بازديد کننده را به خود جلب کرده . سايت آن تحت عنوان Les experts.com مقالاتي راکه به ويژه در مورد زندگي تجربي (١٢) است ارائه مي کند. انتخاب موضوعات توسط کار بران و طبق درخواست شان تنظيم مي شود. هدف سايت پيشنهاد حدود صد هزار مقاله در ماه است که به دست ارتشي از وب لاگ نويسان تامين مي شود. در موقع قبول مقاله حقوق ثابت و مکمل حقوقي نسبت به ميزان استقبال از مقاله ، عايدي تبليغاتي و کارشناسي وبلاگ نويس پرداخت مي گردد. در عوض مجله ي اينترنتي Suite١٠١ ، کانادايي، که از ماه سپتامبر ٢٠٠٩ در فرانسه فعال است ( www.suite101.fr ) ، حقوقي به همکاران مستقل خود نمي پردازد.به آن هاحقوقي تحت عنوان « عايدي حاصل از تبليغات » پرداخت مي کند. البته تنها در صورتي که کاربران بر روي بنر هاي تبليغاتي که با قيمت هاي بسيار مناسب فروخته شده و در کنار مقالات وجود دارند کليک کنند .يک تحقيق امريکايي در مورد اقتصاد بر روي اينترنت در سال ٢٠١٠ نشان داده که ٧٩ درصد خوانندگان خبر بر روي وب سايت هرگز يا به ندرت روي تبليغي(١٣) کليک مي کنند .خبرگزاري هاي متداول و سنتي که شديدا به دنبال «کاهش هزينه » از قبل روزنامه نگاران هستند به اين روش هاي توليد«مشارکتي» محتوا علاقمند شده اند . بدين ترتيب گروه رسانه اي آلماني Hubert Burda Media ، که صاحب صد و هشتاد و شش مجله ، در ده کشور مي باشد، بين سي وپنج تا چهل درصد سرمايه سايت 101suite را در اختيار گرفته .

آيا اين « کارخانه هاي توليد خبر » مي توانند با رسانه هاي خبري کلاسيک يا سايت هاي اينترنتي که به دست روزنامه نگاران حرفه اي اداره مي شوند ،رقابت کنند ؟ اکثرصاحبان اين «مزرعه هاي محتوا» به دو دليل بر اين باور نيستند : نخست اين که به نظر آن هاجاي بهره وري از سايت هاي اطلاع رساني اشباع شده ، و اينکه « آنها به هيج وجه در صدد گنجاندن خود در اين عرصه نمي باشند . مقالاتي که پيشنهاد مي کنند (کوتاه، آسان ، مورد قبول همگان) به ويژه در مورد زندگي تجربي، و «بهتر زندگي کردن » ، توصيه هايي در مورد کمک به خود، سفارش هايي در رابطه باسلامت و بهداشت، پول و سرمايه، اشتغال، سرگرمي ها، مسافرت و… مي باشند . اين سايت ها با محتوا ارزان قيمت low cost به خصوص در جستجوي تعداد زياد بازديد کنندگان هستند تا تبليغات را با قيمت نازل به فروش رسانده بر روي «اقتصاد همراه با کليک » سرمايه گذاري کنند .تصور مدير و بنيان گذار شرکت Populis آقاي لوکا آسکاني، بر اين است که سايت او مي تواند مکملي باشد : « بر روي اينترت بيست تا بيست و پنج در صد اخبار مورد استفاده از طريق رسانه هاي سنتي تامين مي شود ، شصت تا شصت و پنج درصد از پژوهش ها و تحقيقات صورت گرفته و حدود پانزده درصد از محتوا و مطالب برگرفته از شبکه هاي اجتماعي است. سعي ما بر اين است که در اين سه زمينه حضور داشته باشيم و پاسخ هاي مناسب را ارائه دهيم .( ١٤) » باوجود بحران در رسانه ها، سايت هاي رايگان خبري اينترنتي از موفقيتي همانند «مزرعه هاي محتوايي» برخوردار هستند… حتي برخي از روزنامه هاي معتبر در صدد اين کار بر آمده اند ..

گروه امريکايي the Washington post company، ناشر روزنامه معروفي به اين نام ، در ماه ژوئيه سال ٢٠١٠، ICurrent، را در اختيار گرفت. اين سايت به کاربران پيشنهاد مي کند که « روزنامه اي مطابق و بر پايه خواسته هايشان » را مطالعه کنند . اين روزنامه به طور اتوماتيک با دريافت متن ومحتواي برگرفته از بيست و هفت هزار سايت خبري و وبلاگ تهيه شده و در اختيار کاربر قرار مي گيرد تا به ميل و نياز خود به زمينه هاي تخصصي تري نيز بپردازد و پيشنهاد هاي(١٥) مشخص تري را مطرح سازد . اين دورنما به خصوص آقاي بيل کلر مدير نيويورک تايمز را به وحشت مي اندازد و او چنين اظهار مي کند : « من سرنوشت خبررساني را به دست گوگل نخواهم سپرد (١٦) ».

1 – Article Google trends Wikipedia.org 10 fevrier 2011

2-idem

3- www.demandmedia.com/ about/demand-media-manifesto

4 – Caroline Boudet، Demand media l’usine a info du web Les Echos Paris 23 Novembre 2009

5 – CecileDucourtieux et Xavier ernisien Quand les internautes dictent l’ actualite Le Monde 13 Juillet 2010

6 – AFP 18 Mai 2010

7 – L ‘Expansion.com 19 Mai 2010

8 – www.tubbydev.com Fermes de contenus: business plan et metriques Decembre 2010

9 – L ‘Expansion.com 17 Mars 2010

10 – Ibid

11 – Nicolas Rauline، Les fermes de contenus a la demande se lancent a la conquet du marche francais Les Echos 21 Decembre 2010

12 – Exemples de sujets ; Comment reussir son entretien d’ embauche? Comment vendre son appartement? Quells shampoings pour les cheveux gras? Ou acheter des oeillets pas cher ?

13 – Le Monde 20 Mars 2010

14 – Nicolas Rauline art. Cit .

15 – Maris-catherine Beuth Les nouvelles ficelles des sites d’ infos americains Le Figaro.fr 18 Juillet 2010

16 – El PaisMadrid 25 Juillet 2010

منبع لوموند دیپلوماتیک