بازار مکاره ای به نام نمایشگاه

آنچه می آید برای اولین شماره “عطف” نوشته شده است. امیدوارم این نشریه با همراهی و همدلی همه کتابداران نقطه عطفی در نشریات کتابداری باشد.

در ایستگاه مصلا از مترو پیاده می شوم . درست تر است بگویم که هجوم جمعیت پیاده ام می کند!.این هجوم آن هم برای رویدادی فرهنگی بسیار امیدزا و مبارک است. سخن رئیس آرشیو ملی پاکستان را به یاد می آورم. او در سال گذشته برای شرکت در اجلاس سواربیکا ، در تهران بود. وقتی با کثرت جمعیت در نمایشگاه و مخصوصا تعداد چشمگیر جوان و نوجوان روبرو شد نا خواگاه گفت: آینده متفاوت و درخشانی در انتظار کشور شما خواهد بود.

از درون ایستگاه ، نمایشگاه شروع می شود. یکی از موسسات کمک درسی از دیواره پله ها تبلیغ را شروع کرده و حتی درون ایستگاه جایگاهی برای فروش و ثبت نام برپا کرده است. به فضای باز می رسیم. بلندگویی یک نفس خلق الله را بیشتربه دو غرفه مشهور کمک درسی فرا می خواند. یکی که وقف عام است و حتما فقط برای خدا تلاش می کند . دیگری هم لابد از روی خیرخواهی وبرای وادار کردن جوانان به تلاش بیشتر ، به آنان برای شرکت در آزمون وعده مرسدس بنز می دهد.اصولا در این دیار همه برای خدا و خدمت به مردم تلاش می کنند . حتی آنان که پول نزول می دهند نیز، با کلاه شرعی ، رضایت خالق و شفقت بر مخلوق را در نظر دارند. تعداد غرفه ها و فضایی که در همین اول نمایشگاه این دو موسسه اشغال کرده اند شاید از صد غرفه بیشتر باشد که از قدیم گفته اند هر که پولش بیش جایش بیشتر! در نزدیک درب شمالی، غرفه های کمک آموزشی و کودکان و نوجوانان مستقرند. برای رسیدن به سالن عمومی راه زیادی را باید طی کرد. لابد فکر کرده اند که معمولا پیرمردان و پیرزنان ازغرفه های کمک درسی و کودکان قرار است خرید کنند لذا آن را در نزدیکی در ورودی قرار داده اند.

به شبستان اصلی نزدیک می شوم. عظمت سازه و گنبد و مناره های نیمه کاره پس از گذشت بیست سال مرا به این سخن رهنمون می کند که:عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها. ما در ابتدای هر کار بسیار وسیع تر از نیاز می بینیم و در حین اجرا بسیار کمتر از نیاز تخصیص می دهیم. لذا پروژه ای که در بسیاری از کشورها دو یا سه ساله به پایان می رسد در کشور ما بیش از سی سال به طول می انجامد. فرودگاه امام از سال 1354 کلید خورده است!

ظهر جمعه است و اذان در مصلا مومنان را فرا می خواند. قبلا هم در گفتگو نوشته بودم .ما ملت عجیبی هستیم. در همین زمان که در مصلا که علی القاعده باید جای اقامه نماز باشد از نماز خبری نیست و ازدحام جمعیت بیداد می کند. در دانشگاه تهران که باید محل کتاب باشد نماز جمعه برقرار است.یاد کلام وزیر وقت ارشاد در سال 87 افتادم که در این مورد گفته بودند:” «…چه اشکالی دارد اگر ما بازگشتی هر چند به صورت نمادین به گذشته خود داشته باشیم و بگوئیم مصلای ما همان نمایشگاه ماست، دین ما همان سیاست ماست، سیاست ما همان دین ماست».

به شبستان می رسم.آقایی از شدت ازدحام غش کرده است . جمع زیادی دورش جمع شده اند.یکی از دوستان را می بینم. پکر است. می گوید کتاب دلخواهش را دیروز جمع کرده اند. می گویم مگر شما از رده بندی جدید سه سه ئی بی خبری؟ چند سالی است که این شیوه مجری است. مدیر کمیته‌ ناشران داخلی  کتاب های عرضه شده در نمایشگاه کتاب تهران را در سه رده تقسیم  فرموده اند : «کتاب‌هایی که حکم غذا را برای جامعه دارند و قوت جامعه هستند، کتاب‌هایی که حکم پفک و شکلات را دارند که اهل علم و فضل به آن‌ها توجهی نمی‌کنند، اما مضر هم نیستند و کتاب‌هایی که مضرند و ما باید جلوی آن‌ها را بگیریم در اغلب غرفه ها دو پشته ایستاده اند و در بعضی چند پشته. از دور باید طواف کرد و گذشت. ایستادن باعث زحمت روندگان و ابطال طواف است.از دو غرفه خرید از راه دور انجام می دهم. با ایما واشاره عنوان کتابهارا می گویم و پول را دست به دست می کنم و کتابها را نیز با دست به دست تحویل می گیرم.یکی از اینها کتاب فضیلت های فراموش شده مرحوم راشد است که برای هدیه به یکی از دوستانم خریده ام.

به غرفه کتابهای خارجی می رسم .در این جا از ازدحام کاسته می شود و می توان در صورت لزوم به لمس کتاب و تورق هم توفیق حاصل کرد.در صفحه نخست سایت نمایشگاه نوشته است که نمایشگاه با حضور1700 ناشر خارجی برگزار می شود .با نگاهی گذرا به تعداد غرفه های خارجی این عدد کمی متورم به نظر می رسد. بعدا در سایت دولت خواندم که وزیر ارشاد تعداد ناشران خارجی را 980 اعلام کرده است! البته این تعداد هم خودشان شرکت نکرده اند بلکه کتابهای تعداد زیادی از ناشران خارجی را واسطه های داخلی ارائه کرده اند. در غرفه کشور عمان کتابی توجهم را جلب می کند. در حین تورق متوجه شدم که در سال 1996 نشر یافته است.این با ادعای برگزار کنندگان که اعلام کرده اند که فقط به کتابهای نو اجازه ارائه داده اند منافات دارد.

بعد از سه ساعت قصد ترک نمایشگاه را دارم. دو طرف خیابانی که به ایستگاه مترو منتهی می شود دستفروشان بساط کرده اند. از جقجقه تا ساندویچ و از دی وی دی تا لباس بچه. نگاه همه آنان نگران است. از یکسو مشتریان را می نگرند و می خوانند و از سوی دیگر مامورانی را می پایند که هر چند دقیقه یکبار یورش می برند و بساط اینان را برمی چینند. یکی از دستفروشان بلند فریاد می زند که پولتان را هدر ندهید . یک دی وی دی با 5000 کتاب فقط سه هزار تومان. در یکی از غرفه ها هم با پرداخت 5000 تومان حق اشتراک مدعی بودند که امکان کپی برداری از 170000 کتاب را برای یکسال از طریق اینترنت فراهم می آورند. همین چند دقیقه پیش بود که در سرای اهل قلم، بحث حق مولف در فضای مجازی داغ بود. همیشه بین نظر و شعار با واقعیت فرسنگها فاصله است.

به درب ورودی مترو نزدیک می شوم . انبوه جمعیت عطش رفتن دارد و ناهیان از منکر نیز در این محشر به وظیفه خود عمل می کنند. خود را درون واگن مترو می یابم و نفس عمیقی می کشم و با خود می اندیشم:

به راستی آیا این نوع برگزاری، با فلسفه وجودی “نمایشگاه ” همخوانی دارد؟ آیا این نمایشگاه فرصت نمایش دادن و بحث و تدقیق در مورد آثار ارائه شده را فراهم می آورد .روانشناسان امریکایی معتقدند که ابر متن ها و رسانه های دیجیتالی نوعی ابرتوجه را پدید می آورد. توجهی گذرا و سرخوشانه و در مقابل توجه عمیق.به نظر می رسد طراحان نمایشگاه کتاب به این واقعیت دنیای مجاز متوسل شده و هر سال به همین نگاه گذرا و سرخوشانه سرخوشند و از تعداد بازدید کنندگان سرخوش تر.اصولا برخی جامعه شناسان معتقدند کسانی که در شهرهای بزرگ زندگی می کنند ناخودآگاه دچار کوربینی اند . یعنی نوعی کوری را تجربه می کنند . ازدحام و سرعت باعث می شود که بسیاری از پدیده ها را نبینند و گذرا از آن رد شوند. به نظر می رسد همین نگاه هم در مورد نمایشگاه کتاب تهران صادق است. در این فروشگاه بزرگ سالانه و بازار مکاره کتاب لازم است کوربین بود وباید با سرعت گذشت و ندید و خرید!

کلیدواژه ها بازار مکاره کتاب ، نمایشگاه کتاب،کوربینی، توجه عمیق، ابرتوجه، رده بندی سه سه ئی


hyper-attention

deep attention

کربلا و آنه ماری شیمل

کربلا و آنه ماری شیمل آنه ماری شیمل ایران شناس و اسلام شناس نامی آلمانی را ما کتابداران به خاطر آثار و تالیفاتش باید خوب بشناسیم. در سال ۷۶ نیز کتاب نامهای اسلامی وی با ترجمه خانم آرین در کتابخانه ملی منتشر شد. او درک ویژه و ژرفی از پدیده ها و وقایع ایرانی و اسلامی داشت. شیمل نوشته ای با عنوان :Karbala and the Imam Husayn in Persian and Indo-Muslim literature دارد که نمی دانم چرا آن را با عنوان “پیک دور افتادگان “در همشهری آنلاین ترجمه و منتشر کرده اند.بهر رو این نوشته بسیار درس آموز است. مقایسه کنید با بسیاری از روایتهای وطنی که مصداق بارز دفاع بد و معرفی کج اندیشانه از یک حقیقت زیبا و ناب هستند ! روایتهایی که اصرار دارد یک حماسه سترگ آسمانی را به ماتمی رمینی تبدیل کند. هنگامی که برای اولین بار سروده‌ای به زبان فارسی در زمینه حوادث تأثرانگیز کربلا خواندم، تأثیری عمیق بر من به جا گذارد که هنوز آن را به یاد دارم. آن سروده، مرثیه‌ای از قاآنی با این مطلع بود: بارد چه؟ خون، که؟ دیده، چسان؟ روز و شب، چرا؟ از غم، کدام غم؟ غم سلطان اولیا این شعر به شیوه پرسش و پاسخ و به نحوی حیرت‌انگیز بیانگر بسیاری از حوادث پرشور کربلاست و در عین حال، بازتاب حالت عاطفی و احساس مؤمن مسلمانی است که به شهادت نوه محبوب پیامبر(ص) به دست بنی‌امیه می‌اندیشد. مضمون درد و رنج و قربان شدن، از روزگاران دور در تاریخ دین نقشی اساسی داشته است. هنوز هم در اسطوره‌های کهن خاورمیانه، نام قهرمانانی به گوش می‌رسد که کشته می‌شوند اما مرگ‌شان عهده‌دار تولد دوباره زندگی است؛ نام‌های آتیس Attis و اسیریس Osiris به ترتیب در روایت‌های بابلی و مصری از بهترین نمونه‌هایی است که از باور مردم دوران باستان در این زمینه خبر می‌دهد؛ مردمانی که اعتقاد داشتند بدون مرگ، تداوم حیات امکان ندارد و خونی که در راهی مقدس ریخته می‌شود، از هر چیز دیگر گرانبها‌تر است. قربان شدن راهی برای رسیدن به مراتب بالاتر و متعالی‌تر حیات است و ایثار و گذشت و کشته شدن اعضای یک خانواده، تعالی‌بخش منزلت دینی اوست. داستان‌هایی که درباره ابراهیم(ع) که تا آنجا به پروردگار ایمان داشت که بی‌هیچ پرسشی در باب چرایی قربان کردن فرزندش، بدان امر رضا داد و در عهد عتیق و قرآن آمده است، به اهمیت چنین قربان شدن‌هایی اشاره دارد. اقبال، آنجا که در چکامه‌ای معروف در بال جبرئیل (1936)، قربان‌شدن اسماعیل(ع) و شهادت حسین(ع) را- که به نوعی آغاز و انجام داستان کعبه است- به‌هم می‌آمیزد، بسیار بجا و درست سروده است. با درنظر گرفتن اهمیت قربان شدن و تحمل درد و رنج برای تعالی انسان، جای تعجب نیست که مرگ نوه محبوب پیامبر(ص) در میدان جنگ، جایگاهی بلند در تاریخ اسلام داشته باشد و ماجرای مرگ زهرآلود برادر بزرگ، امام حسن(ع) را نیز بدان آمیخته باشند. در ادبیات عامیانه اغلب می‌بینیم که امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، هر دو در شمار سپاهیان کربلا آمده‌اند؛ این مطلب از نظر تاریخی نادرست است اما از نظر روان‌شناختی صحیح است. اکنون مجال آن نیست که در باب رشد و شکوفایی نوع ادبی مرثیه و تعزیه در پهنای شعر فارسی، هندی یا در سنت شعری رایج ترکی، از همه جهات سخن بگوییم اما خالی از لطف نیست اگر نیم‌نگاهی به پاره‌ای از اشعار سروده شده در سنت ادبی خاور دور بیفکنیم. این اشعار غالبا بیانگر علاقه‌مندی شاعران سنی به سرنوشت حسین(ع) است و در عین حال، از نگاه تأسی‌آمیز صوفیان به امام حسین(ع) در مقام الگویی برای تحمل رنج و بلا حکایت دارد؛ رنج و دردی که به اعتقاد آنان در مسیر کمال روح نقشی بنیادین دارد. نام حسین(ع) چندین بار در دیوان سنایی(12ميلادي / 6 هجري قمري)- که نخستین شاعر عارف برجسته ایرانی است- آمده است. این نام در مواردی برای افاده معنای شجاعت و از خودگذشتگی به کار برده شده است. حکیم سنایی، امام حسین(ع) را الگو و مظهر شهید می‌داند؛ شهیدی که والاتر و ارجمندتر از همه دیگر شهیدان است: دین، حسین توست، آز و آرزو، خوک و سگت تشنه این را می‌کشی و آن هر دو را می‌پروری(1) مفهوم بیت یاد شده آن است که انسان به چنان مرتبه نازلی سقوط کرده است که تنها به امیال و آرزوهای خودخواهانه خویش می‌اندیشد و در راستای برآوردن نیازهای مادی خود همه کار می‌کند؛ در حالی که دین او- ساحت معنوی زندگانی‌اش- محروم و بی‌نصیب مانده و می‌خشکد و می‌افسرد؛ همچنان‌که امام حسین(ع) و شهیدان کربلا در حال تشنگی و بی‌آنکه هیچ‌کس آبی به کام آنان بریزد، کشته شدند. این اعتقاد راسخ در اشعار دیگری نیز در «دیوان» و «حدیقه‌الحقیقه» سنایی آمده است. لازم است در باب چکامه بلندی که در ستایش حسین(ع) و توصیف کربلا در حدیقه‌الحقیقه آمده، بدین نکته توجه داشته باشیم که ظاهرا این بخش از حدیقه‌الحقیقه در نسخ خطی کهن، افتادگی دارد و ممکن است بعدها بدان افزوده شده باشد. این مطلب، به هر حال برای ما قابل ملاحظه نیست چرا که نام حسین در یکی از اشعار مهم دیوان سنایی آمده است؛ سروده‌ای که شاعر در آن با بهره‌گیری از تصاویر شعری بی‌نظیر به توصیف تعالی انسان و درد و رنجی می‌پردازد که برای مشتاقان رسیدن به کمال، گریزی از آن نیست. در همین سروده است که او شهیدان کشته شده «کوی دین»- شهدایی که همچون امام حسین(ع) با شمشیر جان باخته بودند یا چون امام حسن(ع) با زهر به شهادت رسیده بودند- را زنده می‌بیند: سر برآر از گلشن تحقیق تا در کوی دین کشتگان زنده بینی انجمن در انجمن در یکی صف کشتگان بینی به تیغی چون حسین در دگر صف خستگان بینی به زهری چون حسن(2) این نگاه به حسین(ع) به عنوان الگوی شهادت و شجاعت، پس از سنایی نیز در عرفان ایرانی و ترکی دنبال شد. در بیتی از دیوان عطار نیشابوری، وی با علاقه‌ای خاص، سالک تازه‌کار را به در پیش گرفتن راه حسین(ع) می‌‌خواند و چنین خطاب می‌کند: … یا حسینی باش یا منصور باش(3) منظور شاعر از منصور، حسین بن منصور حلاج- شهید بزرگ عرفان اسلامی- است که بی‌رحمانه در 922 ميلادي / 309 هجري قمري در بغداد به دار آویخته شد. او نیز همچون همنام خود- حسین‌بن علی(ع)- سرمشق صوفیان است؛ او عاشق رنج و مرارت [در راه عشق الهی] است و نامش در بسیاری از اشعار صوفیانه ملازم نام امام حسین(ع) است. هر دوي ایشان عاشق و شیفته پروردگار بودند و خود را قربان عشق الهی خویش کردند و پرهیزگاران باید بکوشند در این راه به این دو عاشق آرمانی پروردگار تأسی جویند. غالب دهلوی در قصیده توحید خود با چیره‌دستی بدین مطلب اشاره می‌کند. این سنت شعری در جهان ترک نیز از استحکام خاصی برخوردار است و هر دوی این اسامی اغلب در اشعار عرفانی آن سرزمین به چشم می‌خورد. سنت ادبی ترک زبان به‌ویژه در اواخر دوران فرقه بکتاشی به شدت وامدار اسلام شیعی است اما به‌نظر می‌رسد که نواده پیامبر(ص) در برخی از نخستین اشعار عرفانی- که یونس عمره در اواخر قرن 13 و 14ميلادي / 7 و 8 هجري قمري در ترکیه سروده بود- جایگاهی ویژه داشته است. سروده‌ای عاشقانه از او که در آن از حسین(ع) با تعابیری همچون «سرچشمه شهدا»، «اشک اولیا» و «طفل معصوم فاطمه(س)»، یاد کرده، مؤید این سخن است. در تصویر شعری دیگری، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در مقام «امیران هشت بهشت» یاری‌رسانانی هستند که بر سر حوض کوثر می‌ایستند و به تشنگان آب می‌دهند؛ تصویر متقابلی که از رنج حسین(ع) در صحرای بی‌آب کربلاترسیم شده است.(4) این افسانه مشهور که جبرئیل به حضور پیامبر(ص) رسید، در حالی که 2 دست جامه به رنگ قرمز و سبز برای 2 نوه‌اش (حسن(ع) و حسین(ع)) به‌همراه داشت و چنین خبر داد که این لباس‌ها به چگونگی مرگ ایشان در آینده اشاره دارد که توسط شمشیر و زهر است، در اشعار کهن ترکی آمده است. برخی از مناقب معروف سندی نیز- که بر این مضمون استوار است- هنوز در مناطقی از دره سند خوانده می‌شود. داستان‌های مشابهی در این دو سنت ادبی درباره امام حسن(ع) و امام حسین(ص) و نوادگان پیامبر(ص) وجود دارد؛ حکایت‌هایی از سوار شدن ایشان بر پشت پیامبر در کودکی و نوازش‌ها و مهروزی‌هایی که پیامبر(ص) در حق آنان روا می‌داشت. بدین ترتیب در قالب‌های معروف و متنوعی از اشعار کهن ترکی از امام حسن(ع)و امام حسین(ع) یاد شده‌است. یونس عمره برای تأکید ورزیدن به نقش و جایگاه خاص آنان، ایشان را «گوشوارگان سلطنت الهی» می‌خواند.(5) این تصویرپردازی‌ها در قرون بعد- همزمان با گسترش رفتارهای شیعی‌مآبانه فرقه بکتاشی- رنگارنگ‌تر و متنوع‌تر و در اصطلاحات ادبی و آيینی ملموس‌تر شد؛ تعابیری همچون حسین‌بن علی «سر خداست»، «نور چشم مصطفاست» در اشعار یکی از شاعران ترک دیده می‌شود. شاعری دیگر در مرثیه‌ای زیبا، امام حسین(ع) را «قربانی جشنواره جهاد اصغر» می‌خواند. آیا گلوی حسین- که همواره بوسه‌گاه پیامبر بود- همان است که اکنون بریده خنجر است؟ عرشیان و فرشیان اکنون اشک سیاه از دیدگان می‌افشانند و ای حسین چونان زلف تو پریشان و سرگشته‌اند از اندوه حسین، سپیده‌دمان، خون خود برون می‌افکند لاله‌های سرخ در خون غلتان‌اند و بار اندوه تو را بر دل‌هاشان می‌کشند(6) این سنت ادبی در ترکیه با آنچه در زبان‌های منطقه‌ای شبه‌قاره هند آمده، شباهت بسیار دارد. اکنون نگاهی به رشد مرثیه در این شبه‌قاره می‌اندازیم اما نه در زبان‌های اصلی بلکه در آنچه در مناطق دورافتاده‌تر آن وجود دارد چرا که توسعه مرثیه به زبان اردو در آغاز (در اواخر 16ميلادي / 10 هجري قمري) تا دوران شکوفایی آن در آثار ساودا (Sauda) و به‌ویژه انیس (Anis) و دبیر (Dabir) مشهور و معروف است. تا جايي که می‌دانیم مرثیه فارسی از حوالی 1700ميلادي به این طرف در استان سند- که درصد قابل توجهی سکنه شیعی دارد، به‌وجود آمد. تذکره‌نویسان 2 تن را به نام‌های علامه(Allama)ه (1782-1682) و محمد معین ثارو (Muhammad Muin Tharo) از نخستین مرثیه سرایان ذکر می‌کنند اما محمد محسن (Muhammad Muhsin) که در پایتخت کهن و درخشان سند، تته (Thatta) زندگی می‌کرد، است که به طور خاص نامش در سند با مرثیه فارسی به‌هم آمیخته است. وی در دوران کوتاه زندگی‌اش (1750-1709) ترجیع‌بندهای بسیاری با این مضمون سرود که «سلام» از جمله آنهاست که دربردارنده صورخیال زیبا و قوی است: کشتی خاندان مصطفی به خون نشسته است ابر سیاه کفر در کمین خورشید است تندباد کوفیان، شمع پیامبر را خاموش کرده است اما جالب‌تر از این سنت شعری که به زبان فارسی در آنجا شکل گرفت، توسعه مرثیه در خود سند و به همین زبان‌ها بود. با توجه به اينكه کریستوفر شکل (Christopher Shackle) مقاله‌ای مبسوط و روشنگر در باب مرثیه در این نواحی به رشته تحریر درآورده است، من در این مجال تنها در زمینه ابعادی از مرثیه در سند سخن می‌گویم. همچون بسیاری از دیگر شاخه‌های شعر سندی در این عرصه نیز شاه عبداللطیف بتایی نخستین فردی است که آراي او از سوی دیگر شاعران نیز پذیرفته و به کار گرفته شده است. وی بخشی از یکی از آثار خود را به شهادت نوه پیامبر(ص)، امام حسین(ع) اختصاص داده و برآن است که حادثه کربلا، واقعه‌ای است که در سراسر سنت عرفانی اسلام نفوذ کرده و تأثیرگذار بوده است. وی در یکی از این دسته اشعار بنا به رسم خود، در آغاز سخن، ذهن مخاطبان خود را به لحظه‌ای معطوف می‌کند که خبری از قهرمانان کربلا به گوش نرسیده است: ماه محرم رؤیت شده بود و تشویش و نگرانی درباره امیران کربلا رخ نموده بود. چه شده است؟ محرم بازگشته است اما امامان نیامده‌اند. آه ای شاه مدینه! آیا بار دیگر دیداری میسر می‌شود؟ وی سپس در اندیشه علت سکوت آنان فرو می‌رود و ماجرای غم‌انگيز آن را احساس می‌کند: امیران از مدینه بیرون رفته‌اند و دیگر باز نخواهند گشت. شاعر، بعد از این درمی‌یابد که اساسا دلیلی برای ناله و مویه نیست، چرا که: گوش کن، شهادت، روز سرور و شادمانی است یزید ذره‌ای از این عشق بهره نداشته است مرگ برای فرزندان علی به لطافت باران است با توجه به اينكه باران در نگاه شاعران مشرق‌زمین- عموما- و از منظر شاه عبداللطیف – خصوصا- نشان رحمت الهی است و با توجه به نیازمندی بسیار آن سرزمین به باران، به کاربستن این صورت خیالی از سوی شاعر، معنایی کامل در شعر افاده می‌کند: رنج شهادت، شادمانی فراگیر فصل باران است یزید اندک بهره‌ای هم از این عشق نداشته است امامان از ازل عزم شهادت داشته‌اند مفهوم بیت آن است که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) از ازل مصمم بودند که زندگی خود را فدای آرمان‌شان کنند؛ آنجا که به خطاب الهی «…آیا من پروردگار شما نیستم..». پاسخ آری دادند و پذیرنده هر رنج و بلایی در این راه شدند. همان‌طور که شاه عبداللطیف این نکته را به مخاطبان خود یادآوری می‌کند، ایشان از روز ازل برآن بودند تا سرمشق کسانی باشند که با رنج و شهادت به حیات ابدی نايل می‌شوند. یکی از کسانی که با عشق و علاقه‌مندی به بسط و توسعه سبک سوواری پرداخت، سانگی (Sangi)- شاهزاده تالپور (Talpur)- است. سندیان به واسطه اشعار لطیف و تأثیرگذاری که وی در منقبت امیر شهیدان- امام حسین(ع)- سروده است، وامدار اویند. سانجی تأکید بسیاری بر وجوه عرفانی حادثه کربلا داشته است. حسین(ع) در بیتی که در پی می‌آید، با پیامبر(ص) قیاس شده است: معراج امیر از سرزمین کربلا بود اسب شاه به مرتبه براق نايل شد امام حسین(ص) سوار بر ذوالجناح شهید می‌شود و عروج می‌کند و به حضور پروردگار می‌رسد و تا بدان جا که براق بال‌دار، پیامبر را در سفری شبانه نزد پروردگار برد و به ملکوت رساند، پیش می‌رود. امام حسین(ع) در مقام سرمشقی عرفانی برای همه آنان که در پی طی طریق عشقند، در شعر سرزمین هند و در میان مسمانان هندی- که افکارشان برگرفته از آموزه‌های عرفانی است- ظهور و جلوه بسیار داشته است. رنج امام حسین(ع) و حسین‌بن منصور از منظر عارفان ترک و عطار (و بسیاری دیگر) و مسلمانان هندی، الگویی از حیات عرفانی بنا نهاده است. با وجود همه آنچه گفته شد، راه دیگری نیز برای درک نقش امام حسین(ع) در تاریخ مسلمانان وجود دارد و مهم اینکه محمد اقبال- که فیلسوف و شاعری سنی است- روشنگر این راه است. در ابتدای سخن گفتیم که وی تاریخ کعبه را با 2 قربانی آن- اسماعیل(ع)در ابتدا و حسین(ع) در انتها- مشخص کرد.(7) اما وی قریب 2دهه پیش از سرودن آن ابیات، فصلی بلند را در رموز بی‌خودی به حسین(ع) اختصاص داد. در این سروده نیز امام حسین(ع) با عباراتی عرفانی مانند «امام عاشقان»، «پور بتول» و «سرو آزادی ز بستان رسول» ستایش شده است. در حالی که پدرش- حضرت علی- در تعابیر عرفانی، بای بسم‌الله خوانده شده، پسر، «ذبح عظیم» لقب گرفته است؛ آمیزه‌ای زیبا از تفاسیر عرفانی و قرآنی که اقبال در سخن خویش بدان اشاره کرده است: آن امام عاشقان، پور بتول سرو آزادی ز بستان رسول الله الله بای بسم‌الله پدر معنی ذبح عظیم آمد پسر اقبال نیز همچون اسلاف خود به این مطلب که امام حسین(ع)، امیر بهترین مردم در كودكي بر پشت آخرین پیامبر خدا(ص) سوار شده، اشاره داشته است. از زیبا‌ترین توصیفات اقبال در این سروده، سخن او در باب عشق غیوری است که با خون حسین(ع) تکریم شده است: سرخ رو عشق غیور از خون او(8) اقبال در اینجا به شهادت منصور حلاج نیز نظر داشته است؛ آنجا که انگشتان قطع شده و خونینش را بر چهره خود می‌مالد تا به‌رغم رنج و درد بسیارش، سرخ‌رو و استوار بماند. از نظر اقبال جایگاه امام حسین(ع) در جوامع مسلمان همچون مقام سوره اخلاص در قرآن بنیادین است: در میان امت کیوان جناب همچو حرف قل هو‌الله در کتاب وی در ادامه به موضوع مورد علاقه خویش – جدال دائم نیروهای حق و باطل، میان پیامبر و اولیا از یک‌سو و ستمگران و کفار از سوی دیگر- می‌پردازد. امام حسین(ع) و یزید همان نسبتی را دارند که موسی و فرعون: موسی و فرعون و شبیر و یزید این دو قوت از حیات آید پدید زنده حق از قوت شبیری است باطل آخر داغ حسرت میری است اقبال پس از این در پی بیان این مطلب است که چگونه در آن دوران، خلافت از احکام قرآنی فاصله گرفته و با ظهور بنی‌امیه، حکومت، دنیوی و مادی شده است. در این اوضاع است که امام حسین(ع) همچو ابری باران‌زا پدیدار می‌شود؛ بار دیگر حسین(ع) تجسمی از باران رحمت است که همواره با تشنگی و خشکی صحنه واقعی کربلا در تقابل کامل است. این خون امام حسین(ع) بود که بر صحرای کربلا بارید و لاله‌های سرخ در آن رویاند: چون خلافت رشته از قرآن گسیخت حریت را زهر اندر کام ریخت خاست آن سر جلوه خیرالامم چون سحاب قبله باران در قدم بر زمین کربلا بارید و رفت لاله در ویرانه‌ها کارید و رفت ارتباط میان لاله‌های سرخ‌پوش و جامه‌های خونین شهیدان کربلا، از قرن 15ميلادي (9هجري قمري) تصویری محبوب در شعر فارسی بوده است. با اندیشه در جایگاه گل لاله در شعر اقبال- كه نماد تجلی آتش عشق الهی و نشان آزادگی و تعالی روح انسان در شرایط صعب و… است- سخن شاعر را آنجا که می‌گوید حسین(ع) در کربلا لاله رویاند، بهتر در‌می‌یابیم. ممکن است شباهت شنیداری «لا اله» و «لاله»، همراه با یکسان بودن ارزش عددی واژه «لاله» و «الله»، اقبال را بر آن داشته باشد که از این تصویر برای امام حسین(ع) بهره برد و چنین بسراید: تا قیامت قطع استبداد کرد موج خون او چمن ایجاد کرد بهر حق در خاک و خون گردیده است پس بنای لا اله گردیده است بنابراین امام حسین(ع) همچنان که اقبال چنین تصویری از او ترسیم کرده است، صاحب همه خصایلی است که مسلمانی راستین باید بدان متصف باشد؛ شجاعت و مردانگی و برتر از هر چیز اینکه خود را فدای تصدیق یگانگی مطلق خداوند کرده است؛ نه در حالت فنا- آن چنان‌که شاعران عارف سروده‌اند- بلکه در مقام طلایه‌داری که با اقامه لا اله الا الله و شهادت خود نه‌تنها یک شهید بلکه شاهدی بر یکتایی پروردگار و سرمشقی برای همه نسل‌های مسلمان است. سخن اقبال آنجا که می‌گوید تار دستگاه مسلمان هنوز هم از نام امام حسین(ع) به گوش می‌رسد، سخنی کاملا درست و بجاست. ما نیز بحث را با ذکر آخرین بیت از شعر رموز بی‌خودی اقبال به پایان می‌بریم که می‌گوید: ای صبا ای پیک دورافتادگان اشک ما بر خاک پاک او رسان پي‌نوشت‌ها: این نوشتار، ترجمه مقاله‌ای از آنه ماری شیمل، در دانشگاه هاروارد است که در مجله Al-Serat منتشر شده است. 1 – دیوان، ص655 2 – همان، ص485 3 – دیوان، ص376 4 – Yunus EmreDivan,p.569 5 – ديوان، ص569 6 – Ergun,Bektasi sairleri,p.95 7 – بال جبرئیل، ص92 8 – میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی در بیتی با همین مضمون می‌گوید: کیست در این انجمن محرم عشق غیور ما همه بی‌غیرتیم آینه در کربلاست منبع: پیک دور افتادگان اهل بيت- آنه ‌ماری شیمل – ترجمه لیلا آقایانی چاوشی: همشهری آنلاین در روز ۱۸ دی ۸۷ + نوشته شده در سه شنبه هفدهم دی 1387ساعت 5:39 توسط فریبرز خسروی

بت شناسی

 مطلب زیر را در  مقصد اقصای عزیزالدین نسفی عارف قرن هفتم هجری دیدم . حیفم آمد شما هم نبینید: یکی را مال و یکی را جاه و یکی را نماز بیشتر و یکی را روزه بسیار  بت باشد! و یکی خواهد همیشه بر سجاده نشیند، سچاده او را بت باشد! و یکی خواهد که همیشه پیش کسی بر نخیزد، آن نا برخاستن بت باشد… هیچ کس بت خود نشناسد، و هیچ کس نداند که وی بت پرست است، همه کس خود را فارغ و آزاد گمان برند و موحد و بت شکن شناسند! به راستی بت هر یک از ما کتابداران نیزشاید  حکایتی گفتنی داشته باشد .نظر شما  چیست؟

عجایب!

 روز چهارشنبه رئیس هیات امنا و دو تن از مدیران کتابخانه بریتانیا از کتابخانه ملی بازدید کردند. بعضی از گفته ها و کرده های این گروه جلب توجه می نمود: در جلسه پرسش و پاسخ وقتی یکی از همکاران توضیح داد که کتابخانه ملی با بیش از ۴۰۰ کتابخانه و مرکز اطلاع رسانی قرارداد همکاری دارد. آقای رئیس آن کتابخانه توضیح داد ما فقط با ۷ موسسه قرار داد همکاری داریم! یکی از حاضران در جلسه از وضعیت بخش نابینایان آنجا پرسید. او توضیح داد که وسعت و کیفیت کار بخش نابینایان کتابخانه ملی ایران او را تحت تاثیر قرار داده و قابل تحسین است. زیرا آنها در این زمینه کار زیادی انجام ندتده اند.یکی از همکاران که در در ردیف جلویی من نشسته بود به دیگری با پوزخندی معنا دار توضیح می داد که او دارد شکسته نفسی! می کند. (واقعا این بخش کتابخانه بریتانیا فعالیت چندانی ندارد). وقتی اذان ظهر شد تنها کس از مسلمین موجود که به سوی نماز شتافت آقای ویلی رئیس قسمت زبان فارسی و عربی کتابخانه بریتانیا بود؟! + نوشته شده در  جمعه بیست و ششم مهر 1387ساعت 14:54  توسط فریبرز خسروی  |

یادی از ایرانشناس گرانسنگ انگلیسی

دو سال پیش بود که توفیق یار شد که با پروفسور «پيتر اوري» در محل کار و زندگیش ملاقاتی داشته باشم . این استاد برجسته انگلیسی با اشتیاق و حسرت فراوان از ایران سخن می گفت و آرزو داشت که بار دیگر هوای ایران را تنفس کند.   ترجمه‌ رباعيات عمر خيام، منطق‌الطير عطار نيشابوري و  ديوان حافظ از کارهای ارزشمند اوست. او نقش بسزایی در زنده نگه داشتن کرسی زبان فارسی و ایرانشناسی در انگلیس داشته است.  این استاد ایراندوست سه روز پیش در سن ۸۶ سالگی در لندن درگذشت. یادش گرامی باد. + نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم مهر 1387ساعت 19:10  توسط فریبرز خسروی

امتحان با ما مدرک از آن شما!!

  متخصصان تعلیم و تربیت می گویندبرای تثبیت یک عمل مثبت و یا زدودن یک عمل منفی  باید بین وقوع عمل و تشویق و یا تنبیه فاصله بسیار کمی باشد.  در جامعه هم وقتی قبح کاری می ریزد و برخورد به موقع و سریع با تخلف صورت نمی گیرد نه تنها اقبال به کار نادرست کم نمی شود بلکه سیره و روش هم می شود. اگر این تخلف در سطوح بالاتر رخ دهد مسلما بیشتر گسترش می یابد که از قدیم گفته اند: الناس علی دین ملوکهم. به این آگهی که این روزها در حوزه فناوری و  اطلاع رسانی و اطلاعات شرف صدور یافته توجه فرمایید:

“امتحان از ما       مدرك بنام و براي شما

مدارك بين المللي را از بارسيس بخواهيد ، كسب مدارك بين المللي شركت هاي مايكروسافت و سيسكو در كمترين زمان بدون امتحان و آزمون

شركت بارسيس اين توانايي را دارد تا نام شما را به عنوان دانش پژوه در شركت مايكروسافت و يا سيسكو ثبت نام و بجاي شما اين امتحانات را پاس و براي شما مدرك تهيه كند

MCP , MCSE , MCSA , MCSD , MCTS ,MCDST , MCDBA , CCNA , CCNP , CIW , A+ , CIW

در كمتر از 10 روز كاري نام خود را در بين داوطلبين امتحانات به همراه نمره قبولي و نوع مدرك در سايت مايكروسافت ، سيسكو و يا كامپتيا ببينيد

هر امتحان مايكروسافت فقط 370000  تومان ،  تخفيف ويژه براي دانشجويان ، تخفيف ويژه براي ثبت نامهاي گروهي تا بيش از 20 درصد

For Example ==>      MCSE : 7 Exam * 370 000 = 2 590 000 Toman .

CCNA : 600 000 Toman , CCNP : 1 000 000 Toman , CIW : 600 000 Toman , A+ : 600 000 Toman

قابليت پرداخت در چندين مرحله

مزایای مدارک آي تي:

یافتن شغل مناسب و استخدام با حقوق بهتر و اشتغال در بازار کار ، مناسب برای مهاجرت سرمایه گذاری برای آینده ای بهتر

شما هم ميتوانيد مدارك بين المللي و معتبر داشته باشيد

مزاياي مدارك مايكروسافت:

دريافت مدرک بين المللی مايکروسافت

دريافت کارت شناسايی مايکروسافت

 امکان استفاده از لوگوي مايكروسافت

موقعيت شغلي و استخدامي بهتر با توجه به تخصص و دانش مورد تاًييد مايكروسافت در مورد محصولات و فن آوري اين شركت

دعوت به سمينارها ، جلسات آموزش تكنيكي و رويدادهاي خاص مايكروسافت.

همين حالا اقدام كنيد ، فردا دير است”و ظاهرا ما هم  باید به مسئولان بگوییم که همین حالا هم برای برخورد با تخلف خیلی دیر شده است؟!

+ نوشته شده در  شنبه بیستم مهر 1387ساعت 4:5  توسط فریبرز خسروی

المپیکی کتابدارانه

دهه 50 و 60 میلادی را بسیاری از سیاستمداران دهه های شکفتگی و بلوغ سیاسی به ویژه برای جهان سوم دانسته اند. ظهور بزرگانی را چون تیتو در یوگسلاوی ، ناصر در مصر ، سوکارنو در اندونزی ، نهرو در هند  از علائم این شکفتگی ذکر کرده اند. با همت آنان کنفرانس غیر متعدها متولد شد . کنفرانسی که به اقرار ناصر فکر اولیه اش از آن دکتر مصدق بود. اما دهه اول قرن جدید را سیاستمداران بسیاری ، دهه کم خردان و کوتاه مغزان نامیده اند و علامت آن را ظهور نامتعادلانی چون بوش و سارکوزی و برلوسکنی دانسته اند. سال گذشته در کنفرانسی در قزاقستان چند نفر شرکت کننده امریکایی چنان با هماهنگی در مورد بوش می گفتند He is crazy “” که گویا تفکری جز این گناهی نابخشودنی است. در این موقعیت کشور زردها که از قبل بازار غرب و شرق را از آن خود کرده و موازنه تجاری همه جهان را به هم زده است با حضور همین قدرتمندان نوظهور عالم نمایشی عظیم را بر پا کرد که ستودنی بود. با صلابت و زیبایی زمین المپیک را مبدل به صحنه نمایش چگونگی تولد کاغذ و خط و چاپ و کتاب نمودند . تفاخری بجا بر مرده ریگ گرانسنگ پیشینیان با استفاده از تکنیک و ذوق و حوصله و هماهنگی چینیان . اگر حافظ فرموده است که : صورتگر دیبای چین گو صورت رویش ببین یا صورتی برکش چنین یا توبه کن صورتگری نگارگرانشان به زیبایی و شیرینی این فرهنگ را بسیار رسا صورتگری کردند و آنان را نباید مستحق توبه دانست!. فرهنگ و تمدن غنی چینی و شرقی به زیبایی تمام به تصویر کشیده شد و زمینی و آسمانی و جهانی شدنش به روشنی نمودار گشت و تا آخر هم همه مراسم در لوح کاغذی نمادینی در جریان بود. مراسمی که به حاضران سیاستمدار و میلیون ها تماشاگر جهانی نوید دنیای متفاوتی را می داد. همان که استراتژیست های امریکایی هم مقرند که این قرن قرن زردها و شرقی هاست.مراسم المپیک امسال افتتاحیه ای قرهنگی و کتابدارانه داشت!.

وشته شده در  یکشنبه بیستم مرداد 1387ساعت 3:52  توسط فریبرز خسروی وبلاگ گفتگو

سرعت دریافت

سرعت دریافت و ارسال اطلاعات در اینترنت یکی از شاخص های میزان توسعه فناوری اطلاعات است. میانگین وضعیت قاره آسیا از استرالیا بهتر است. در لیست کشورها نیز کره مقام اول دریافت را دارد.رتبه سرعت دریافت و ارسال در ایران متاسفانه اصلا مناسب نیست.

Mb/s

اروپا                       7.97

امریکای شمالی        7.12

آسیا                      5.48

استرالیا                  5.43

افریقای جنوبی          2.33

افریقا                     1.44   سرعت دریافت  کشورها و وضعیت رتبه ها دیدنی است.

Download Speed
– Reduce Full List
1 Republic of Korea 22.08 Mb/s
2 Aland Islands 18.92 Mb/s
3 Latvia 18.75 Mb/s
4 Japan 17.51 Mb/s
5 Romania 16.45 Mb/s
6 Lithuania 16.20 Mb/s
7 Sweden 15.09 Mb/s
8 Andorra 15.08 Mb/s
9 Netherlands 14.68 Mb/s
10 Bulgaria 14.64 Mb/s
11 Republic of Moldova 13.23 Mb/s
12 Hong Kong 11.99 Mb/s
13 Portugal 11.61 Mb/s
14 Slovakia 10.58 Mb/s
15 Hungary 10.55 Mb/s
16 Ukraine 10.49 Mb/s
17 Germany 10.07 Mb/s
18 Czech Republic 9.91 Mb/s
19 Russian Federation 9.87 Mb/s
20 Switzerland 9.78 Mb/s
21 Finland 9.67 Mb/s
22 Denmark 9.27 Mb/s
23 Estonia 9.02 Mb/s
24 Slovenia 8.72 Mb/s
25 Singapore 8.43 Mb/s
26 France 8.23 Mb/s
27 Belgium 8.20 Mb/s
28 Norway 8.19 Mb/s
29 United States 7.88 Mb/s
30 Liechtenstein 7.82 Mb/s
31 Taiwan 7.80 Mb/s
32 Greece 7.60 Mb/s
33 Isle of Man 7.33 Mb/s
34 Austria 7.32 Mb/s
35 Iceland 7.07 Mb/s
36 San Marino 7.05 Mb/s
37 Georgia 7.00 Mb/s
38 Canada 6.70 Mb/s
39 Luxembourg 6.55 Mb/s
40 United Kingdom 5.92 Mb/s
41 Kyrgyzstan 5.80 Mb/s
42 Macedonia 5.78 Mb/s
43 Albania 5.71 Mb/s
44 Europe 5.66 Mb/s
45 Australia 5.62 Mb/s
46 Mongolia 5.35 Mb/s
47 Italy 5.18 Mb/s
48 Spain 5.00 Mb/s
49 Ireland 4.99 Mb/s
50 New Zealand 4.82 Mb/s
51 Croatia 4.66 Mb/s
52 Azerbaijan 4.60 Mb/s
53 Poland 4.56 Mb/s
54 Monaco 4.44 Mb/s
55 Malta 4.35 Mb/s
56 Macau 4.29 Mb/s
57 Thailand 4.19 Mb/s
58 Jersey 3.83 Mb/s
59 Kazakstan 3.78 Mb/s
60 Turkey 3.74 Mb/s
61 Belarus 3.72 Mb/s
62 Chile 3.69 Mb/s
63 Saudi Arabia 3.69 Mb/s
64 Israel 3.51 Mb/s
65 Bahamas 3.45 Mb/s
66 Montenegro 3.43 Mb/s
67 Trinidad and Tobago 3.38 Mb/s
68 Grenada 3.37 Mb/s
69 Aruba 3.37 Mb/s
70 Faroe Islands 3.35 Mb/s
71 Saint Lucia 3.35 Mb/s
72 Guernsey 3.29 Mb/s
73 Serbia 3.25 Mb/s
74 Gibraltar 3.24 Mb/s
75 Philippines 3.19 Mb/s
76 United Arab Emirates 2.95 Mb/s
77 Greenland 2.82 Mb/s
78 Qatar 2.75 Mb/s
79 China 2.72 Mb/s
80 Jamaica 2.71 Mb/s
81 Brazil 2.59 Mb/s
82 Bermuda 2.54 Mb/s
83 Cyprus 2.43 Mb/s
84 Puerto Rico 2.39 Mb/s
85 Kuwait 2.39 Mb/s
86 Malaysia 2.38 Mb/s
87 Uganda 2.36 Mb/s
88 Bosnia and Herzegovina 2.35 Mb/s
89 Cayman Islands 2.24 Mb/s
90 Saint Kitts and Nevis 2.12 Mb/s
91 Saint Vincent and the Grenadines 2.12 Mb/s
92 Costa Rica 2.09 Mb/s
93 Guam 2.09 Mb/s
94 Kenya 2.08 Mb/s
95 Morocco 2.05 Mb/s
96 Antigua and Barbuda 2.05 Mb/s
97 Armenia 2.04 Mb/s
98 Satellite Provider 2.02 Mb/s
99 South Africa 1.99 Mb/s
100 Pakistan 1.96 Mb/s
101 Guadeloupe 1.90 Mb/s
102 Martinique 1.87 Mb/s
103 Argentina 1.87 Mb/s
104 Bahrain 1.87 Mb/s
105 Mexico 1.87 Mb/s
106 Cape Verde 1.84 Mb/s
107 Turks and Caicos Islands 1.84 Mb/s
108 Jordan 1.83 Mb/s
109 Ghana 1.82 Mb/s
110 Vietnam 1.80 Mb/s
111 Panama 1.79 Mb/s
112 Maldives 1.78 Mb/s
113 British Virgin Islands 1.78 Mb/s
114 U.S. Virgin Islands 1.76 Mb/s
115 Anguilla 1.74 Mb/s
116 Dominica 1.72 Mb/s
117 Mozambique 1.72 Mb/s
118 French Guiana 1.71 Mb/s
119 Barbados 1.62 Mb/s
120 Netherlands Antilles 1.61 Mb/s
121 New Caledonia 1.59 Mb/s
122 Honduras 1.59 Mb/s
123 Reunion 1.56 Mb/s
124 Colombia 1.51 Mb/s
125 India 1.50 Mb/s
126 Sri Lanka 1.49 Mb/s
127 Lao People’s Democratic Republic 1.49 Mb/s
128 Belize 1.48 Mb/s
129 Nicaragua 1.45 Mb/s
130 El Salvador 1.42 Mb/s
131 Indonesia 1.38 Mb/s
132 Oman 1.35 Mb/s
133 Rwanda 1.32 Mb/s
134 Syrian Arab Republic 1.31 Mb/s
135 Senegal 1.29 Mb/s
136 Tunisia 1.24 Mb/s
137 Botswana 1.20 Mb/s
138 United Republic of Tanzania 1.19 Mb/s
139 Guatemala 1.14 Mb/s
140 Northern Mariana Islands 1.13 Mb/s
141 Ecuador 1.12 Mb/s
142 Haiti 1.12 Mb/s
143 Peru 1.11 Mb/s
144 Papua New Guinea 1.11 Mb/s
145 Algeria 1.10 Mb/s
146 Cambodia 1.10 Mb/s
147 Uzbekistan 1.09 Mb/s
148 Venezuela 1.06 Mb/s
149 Iraq 1.04 Mb/s
150 Palestinian Territory 1.04 Mb/s
151 Namibia 1.01 Mb/s
152 Egypt 0.97 Mb/s
153 Fiji 0.93 Mb/s
154 Uruguay 0.92 Mb/s
155 Brunei Darussalam 0.91 Mb/s
156 Dominican Republic 0.90 Mb/s
157 Sudan 0.84 Mb/s
158 Libyan Arab Jamahiriya 0.80 Mb/s
159 Zimbabwe 0.75 Mb/s
160 Mauritania 0.74 Mb/s
161 Afghanistan 0.72 Mb/s
162 Burkina Faso 0.71 Mb/s
163 Paraguay 0.71 Mb/s
164 Bangladesh 0.70 Mb/s
165 Madagascar 0.68 Mb/s
166 Cote D’Ivoire 0.67 Mb/s
167 Yemen 0.64 Mb/s
168 Islamic Republic of Iran 0.61 Mb/s
169 Gabon 0.61 Mb/s
170 Angola 0.59 Mb/s
171 Lebanon 0.59 Mb/s
172 Nigeria 0.56 Mb/s
173 Bolivia 0.54 Mb/s
174 Suriname 0.50 Mb/s
175 Mauritius 0.50 Mb/s
176 Mali 0.48 Mb/s
177 French Polynesia 0.48 Mb/s
178 Zambia 0.46 Mb/s
179 Cameroon 0.46 Mb/s
180 Nepal 0.45 Mb/s
181

Guyana 0.41 Mb/s


+ نوشته شده در  سه شنبه سی و یکم فروردین 1389ساعت 5:56  توسط فریبرز خسروی

لیمو شیرین

سومین پاکت میوه را پر می کنم . میوه ها با فیض لامپهای 2000 وات با پس زمینه برفی که در حال باریدن است بسیار خیره کننده اند. نفر قبلی حساب می کند 75 هزار تومان. دختر شش هفت ساله ای وارد می شود می گوید 10 تومان لیمو شیرین برای برادر مریضم……….

افتان و خیزان به خانه می رسم و می خوانم و می گریم:گرچه این شعر اخوان نیز کارساز نمی افتد

سلامت رانمی خواهندپاسخ گفت، سرهادرگريبان است

کسی سربرنياردکردپاسخ گفتن وديدارياران را

نگه جزپيش پاراديدنتواند،

که ره تاريک ولغزان است.

وگردست محبت سوی کس يازی،

به اکراه آورددست ازبغل بيرون،

که سرماسخت سوزان است.

نفس ، کزگرمگاه سينه می آيدبرون ابری شودتاريک.

چوديوارايستددرپيش چشمانت.

نفس کاينست ، پس که ديگرچه داری چشم زچشم د.ستان دوريانزديک.

مسيحای جوانمردمن ای ترسای پيرپيرهن چرکين!

هوابس ناجوانمردانه سرداست…آی…

دمت گرم وسرت خوش باد!

سلامم راتوپاسخ گوی دربگشای!

منم من ميهمان هرشبت ، لولی وش مغموم

منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور

منم ، دشنام پست آفرينش نغمه ی ناجور.

نه ازرومم ، نه اززنگم ، همان بی رنگ بی رنگم

بيابگشای در، بگشای ، دلتنگم

حريفا! ميزبانا! ميهمان سال وماهت پشت درچون موج می لرزد.

تگرگی نيست ، مرگی نيست،

صدايی گرشنيدی صحبت سرماودندان است.

من امشب آمدستم وام بگذارم ، حسابت راکنارجام بگذارم

چه می گويی که بيگه شد ، سحرشد ، بامدادآمد؟

فريبت می دهدبرآسمان اين سرخی بعدازسحرگه نيست.

حريفا!گوش سرمابرده است اين يادگارسيلی سردزمستان است.

وقنديل سپهرتنگ ميدان ، مرده يازنده

به تابوت ستبرظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است.

حريفا ! روچراغ باده رابفروزشب باروزيکسان است.

سلامت رانمی خواهندپاسخ گفت:

هوادلگير ، درهابسته ، سرهادرگريبان ، دست هاپنهان ،

نفس هاابر ، دل هاخسته وغمگين ،

درختان اسکلت های بلورآجين ،

زمين دل مرده ، سقف آسمان کوتاه ،

غبارآلوده مهروماه ،

زمستان است.

دیماه 85

مراجعه‌کنندة مولد


موسیقی روان و دلنشین فیلم محمد رسول‌الله (ص)، سالهاست که  در ذهن ما ایرانیان جای گرفته است. شاید وقتی موریس ژار این اثر و آثار ماندگار دیگری نظیر موسیقی فیلمهای عمر مختار، روح و آخرین پرواز را پدید می‌آورد،  فکر نمی‌کرد فرزندش، ژان راه دیگری را بپیماید. اما سرعت تغییرات چنان پر شتاب بود که ژان میشل ژار مبدع موسیقی نوین الکتروآکوستیک شد. در برخی اجراها، او را می‌بینیم که بر تارها و ابزارهائی زخمه می‌زند که از جنس مجاز است!

این تغییرات، در عصر ما منحصر به حوزة موسیقی نیست؛ از سیاست تا اقتصاد و از هنر، عرفان و دین تا فلسفه در معرض وزشی قرار گرفته است که می‌طلبد فرزانگان و فرهیختگان هر کشوری مسیر خود را در هر حوزة معرفتی و رفتاری مشخص سازند و دگرگونیهای محتمل را خردمندانه پیش‌بینی کنند. هرگونه تأخیر در این مهم، زیانهای جبران‌ناپذیری حتی برای نسل آینده به بار خواهد آورد. گورباچف، در سال 1989در سفرش به آلمان شرقی، به اریش هونكر، رهبر آن کشور سخن درس‌آموزی گفت: کسانی که تأخیر کنند، زندگی آنان را تنبیه خواهد کرد.  تأخیر در درک تغییرات و  برنامه‌ریزی برای آن، تنبیه نسل کنونی و بویژه نسل آینده را درپی خواهد داشت.

یکی از حوزه‌هائی که تأثیرپذیری شگرفی در مسیر این تحولات داشته است، حوزة کتابداری و اطلاع‌رسانی است. نگاه به اطلاعات و تعاریف و محملهای آن، بسرعت در حال تغییر است. امروزه تعبیراتی  همچون انفجار اطلاعات، بهمن اطلاعات و رودخانة اطلاعات، تعابیر رنگ‌باخته‌ای هستند که در مقابل شتاب دگرگونیها، تداعی‌کنندة معنای درست نخواهند بود. زیرا چنان سیالیتی در این حوزه حاکم است که این بت عیار، هر لحظه به شکلی برمی‌آید و دل می‌برد و نهان می‌شود.

در سال 1994، شمار کاربران اینترنت 13 میلیون نفر بودند. شش سال بعد یعنی در سال 2000 این آمار، 2300 درصد افزایش یافت و این درافزودگی در شمار کاربران و حجم اطلاعات، همچنان رو به فزونی دارد. این نرخ رشد را، هیچیک از پدیده‌های بشری به خود ندیده است؛ پدیده‌ای که بر همة جنبه‌های حیات انسانی سایه انداخته است!

اکنون پرسش این است که آیا سرعت و چگونگی تصمیمات ما، همخوانی بایسته‌ای با این تحولات و حجم اطلاعات دارد؟ هنوز حجم انبوهی از منابع موجود در کتابخانه‌ها و مراکز آرشیوی در بسیاری از کشورها شناسائی نشده و اطلاعات کتابشناختی آنها تهیه نشده است. حتی کشورهائی چون ایران و ترکیه با داشتن بیش‌ترین نسخ خطی در جهان – نسخه‌هائی که میراث گرانسنگ شرق اسلامی برای بشریت است – با همة تدابیر و تلاشهای به کار برده، تاکنون نتوانسته‌اند فهرست جامع و مانعی از میراث خود ارائه دهند. نگاه سنتی به گردآوری، پردازش و اطلاع‌رسانی یعنی همان چیزی که تاکنون پاسخگوی منابع گذشتگان نبوده است، چگونه می‌تواند پاسخگوی حجم گستردة اطلاعات نوین  باشد؟ آیا نباید چشمها را بشوئیم و جور دیگری ببینیم؟

تافلر، اصطلاح presuming را در مواضع  بسیاری به کار برده است. این اصطلاح را، تولید و مصرف همزمان، همجوشی تولید و مصرف و مصرف‌کنندة مولد، معنا کرده‌اند. مثالی که خود تافلر در این باره در مصاحبه‌هایش بیان کرده، دستگاههای خودپرداز و دوربینهای دیجیتال است. وقتی ما از دستگاه خودپرداز برای دریافت و پرداخت پول بهره می‌گیریم، در واقع وظیفة کارور (اپراتور) بانک را خودمان انجام می‌دهیم. در دوربینهای دیجیتال نیز، روتوش، ظهور و ثبوت فیلم و عکس و چاپ آن را، خود تولید‌کننده انجام می‌دهد. حال سؤال این است که این پیش‌بینی، در حوزة کار ما چگونه محقق می‌شود؟ این نظام و شیوة کار به چه سمت و سوئی خواهد رفت؟

واقعیت این است که حوزة ما نیز، مدتهاست  به سمت «مراجعه‌کنندة مولد» پیش رفته است؛ مراجعه‌کننده‌ای که حجم فراوانی از گزینش و پردازش اطلاعات به خود او واگذار شده است. نظامهای هوشمند، در رفتارسنجی مراجعان بسیار دقیق عمل می‌کنند و الگوریتمهای سیالی برای جستجو و ذخیره‌سازی اطلاعات پدید می‌آورند. تنها سنجشهای گوناگون نیست که سرآغاز و زمینه‌ساز تحول شده است. با تمهیداتی، حتی تولید اطلاعات و اطلاعات کتابشناختی آن نیز به مراجعه‌کننده سپرده می‌شود. پایة گسترش اینترنت، بر همین اصل استوار است و در آن گستره، مثالها بی‌شمار است که از آن میان، به نمونه‌ای بسنده می‌شود:

وبگاهی با عنوان «فلیکر» راه‌اندازی می‌شود. کاربران می‌توانند عکسهای خود را در آنجا به اشتراک بگذارند. اطلاعات مختصری هم از عکس خودشان باید وارد سامانه کنند.

سرمقاله فصلنامه کتاب