مگس کشتیبان

کم ندیده ایم افرادی را که وقتی پستی به آنان واگذار شده دچار خود بزرگ بینی شده و امر برآنان مشتبه شده است. سخنرانانی را دیده ایم که با چه تکبر و تبختری سخن می گویند . باید اعتراف کنم که هر وقت با چنین صحنه هایی روبرو می شوم و حتی اگر طلیعه چنین کج اندیشی را در خودم دیده ام این تمثیل زیبای حضرت مولانا شفا بخش بوده است ! او در این ابیات با استادانه ترین شکلی بی ارزشی و سخیف بودن این نوع رفتار را به تصویر کشیده است .صحنه را تصور بفرمایید
آن مگس بر برگ کاه و بول خر
همچو کشتیبان همی افراشت سر

گفت من دریا و کشتی خوانده‌ام
مدتی در فکر آن می‌مانده‌ام

اینک این دریا و این کشتی و من
مرد کشتیبان و اهل و رای‌زن

بر سر دریا همی راند او عمد
می‌نمودش آن قدر بیرون ز حد

بود بی‌حد آن چمین نسبت بدو
آن نظر که بیند آن را راست کو

عالمش چندان بود کش بینشست
چشم چندین بحر همچندینشست

صاحب تاویل باطل چون مگس
وهم او بول خر و تصویر خس

گر مگس تاویل بگذارد برای
آن مگس را بخت گرداند همای

آن مگس نبود کش این عبرت بود

تعطیلات

 

تعطیل شدن آن هم در گرماگرم کار و سرمای بسیار ، مثل دوران بچگیمان حس خوش تعطیلی مدرسه را بر می انگیزاند. گاهی شنیده ایم و یا دیده ایم که صدا و سیما هم این حس مدرسه گریزی را به عنوان یک ارزش مطرح می کند. به هر رو ، ارزش یا ضد ارزش در پس این تصمیمات و تعطیلات واقعیاتی نهفته است که آگاهی از آنها شاید در میزان شادمانیمان بی تاثیر نباشد! . به تحلیل زیر از روزنامه اعتماد توجه فرمایید:

“در ايران تعداد تعطيلات رسمي 25 روز در سال است که به همراه روزهاي پنجشنبه و جمعه تعداد روزهاي کاري در سال را از 365 روز به 200 روز کاهش مي دهد. اين ميزان تعطيلات در مقايسه با بسياري از کشورها بالا اعلام شده است. بررسي هايي که توسط يک گروه از محققان انجام و در مرکز مطالعات دين و اقتصاد ارائه شده نشان مي دهد متوسط جهاني تعطيلات 5/13 روز در سال است. مقايسه ديگر که ميان ايران، يونان، ايتاليا و چين به عنوان چهار کشور قديمي و صاحب تمدن، شده نيز گوياي آن است که به رغم برخورداري هر چهار کشور از قدمت تاريخي متوسط تعطيلات در اين سه کشور 17 روز است در حالي که ايران به تنهايي 25 روز تعطيلات در تقويم رسمي خود دارد. مقايسه تاريخي از آن جهت انجام شده که برفرضيه وجود تعطيلات بالا به دليل قدمت تاريخي ايران خط بطلان بکشد. اما در کنار بررسي مقايسه يي ميزان تعطيلات، نتايج تاثيرات اقتصادي تعطيلات بر اقتصاد کشور نيز قابل تامل است. در گزارشي که مرکز پژوهش هاي مجلس انجام داده با استناد به آمارهاي صندوق بين المللي پول، توليد ناخالص داخلي ايران 97 ميليارد دلار اعلام شده است. در اين گزارش تصريح شده هر روز تعطيلي اضافي (با فرض مجموع 220 روز کاري) 24 ميليون دلار از توليد ناخالص داخلي خواهد کاست. اگر چنين مبنايي براي احتساب اثر تعطيلات بر توليد ناخالص داخلي پذيرفته شود و ميزان روزهاي کاري با توجه به آنکه تعداد تعطيلات رسمي به علاوه پنجشنبه و جمعه ها 104 روز است به 200 روز کاهش يابد نتيجه آثار تعطيلات بر GDP در سال هاي اخير بسيار بيشتر خواهد شد. در گزارش مرکز پژوهش ها تعداد روزهاي کاري 200 روز اعلام شده. آخرين آمارهاي بانک مرکزي نيز بيانگر آن است که توليد ناخالص داخلي کشور در سال 85 ، 201 هزار ميليارد تومان بوده است. بنابراين با پيروي از شيوه استفاده شده در مرکز پژوهش هاي مجلس مي توان نتيجه گرفت هر روز تعطيلي اضافي، در حدود 913 ميليارد تومان از توليد ناخالص داخلي کشور خواهد کاست. در کنار اين آثار اقتصادي مطالعات مرکز پژوهش ها نشان داده بهره وري نيروي کار روزهاي پس از تعطيلات در مقايسه با روزهاي ديگر بسيار پايين تر است. پايين بودن بهره وري در روزهاي بعد از تعطيلات براي کشوري که با فقر بهره وري نيروي کار و عوامل توليد روبه رو است، بازنگري در سياستگذاري ها براي اعلام پي درپي تعطيلات را ضروري ساخته است. اين ضرورت زماني عينيت بيشتري مي يابد که به اين جمله وزير سابق اقتصاد و کار آلمان توجه شود. حسين عبده تبريزي در سرمقاله يي 6آبان سال گذشته روزنامه سرمايه به نقل از وي نوشت؛«نيم درصد از رشد اقتصادي سال 2004 آلمان به دليل کاهش تعطيلات عمومي بود.»”

+ نوشته شده در  سه شنبه هجدهم دی 1386ساعت 2:33  توسط فریبرز خسروی 

سال نو میلادی

آغاز سال نو مسیحی و تولد پیامبر صلح و دوستی بر همه کتابداران مسیحی کشورمان مبارک باشد .  دیشب نامه دکتر پیتر لور دبیر کل ایفلا را به همین مناسبت دریافت کردم. لحن و نحوه نگاه او به کار و زندگی زیباست . نامه را ببینید:(البته او خود در انتهای نامه اجازه داده است که آن  را در اختیار دیگران قرار دهم!)

  From: peter

 To:fariborz

Subject: Season’s greetings

 from Peter and Monika Lor Date: Wed, 26 Dec 2007 18:30:46 +0100   Dear Friend  No white Christmas for us this year. After a cold snap the weather is warming up. Dutch hopes for an “Elfstedentocht” – a skating marathon following a traditional route of 199 km past eleven cities in the northern province of Friesland – have dwindled  again. The Elfstedentocht requires a minimum of 15cm of ice along the entire route. As our planet warms up, this will happen less and less. It last took place in 1997.  But we have had a spectacular “winter wonderland”. A high pressure system fed in cold air from the east, and mist and low temperatures combined to cover everything with a layer of hoar frost.. This is not so great for those whose cars are parked outside day and night, as is the case with most people here, but for the past three years we have been environmentally responsible and have done without a car. Yesterday morning dawned with clear skies and I walked around for an hour or so taking the pictures you can find on: http://picasaweb.google.com/PeterJLor/HoarFrostInVoorburg.

 

We’ve had many wonderful experiences in the Netherlands over the past almost three years.  The end of our stay here is now slowly but surely approaching and our moves for the next few years are taking shape. My three year contract with IFLA expires on 14 February next year. I’ll stay on only an additional six months until early September 2008, which is a suitable time for my successor to take over. We then hope to do a bit of travelling in Europe for a few weeks and return to South Africa around the end of September 2008.  If all goes well in mid-January 2009 we will to leave for the USA where I have been offered an appointment as a visiting scholar at a Library School for two or three semesters. There I’ll have a modest teaching commitment and a bit of time for research and writing. I’m hoping to use this opportunity to write a book on international librarianship. After that… probably back to South Africa for real or semi-retirement. Decisions await us.

 

Thank you very much for all the cards and letters we have received from you.  Please don’t hold it against us if we do not answer personally!  We wish you a blessed Christmas, a happy festive season, and many blessings in the coming year.

 

Peter and Monika

 

PS: Don’t hesitate to share this letter with mutual friends.  We always have a crop of undelivered e-mails, and we like to keep in touch

نوشته شده در  پنجشنبه ششم دی 1386ساعت 2:38  توسط فریبرز خسروی  گفتگو

بدون شرح

خبر زیر را در جام جم بر خط امروز خواندم:
” معاون اول رئیس جمهور با اشاره به تشکیل کمیته ای برای انجام مطالعات مبانی نظری برنامه چهارم توسعه، خاطر نشان کرد: این مطالعات در سال 83 در قالب کتابی با عنوان “مبانی نظری برنامه چهارم توسعه” توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزی وقت به چاپ رسید که خدا را شکر می کنیم در همان زمان برخی مسئولان این کتاب را ملاحظه کردند و ضمن جلوگیری از انتشار آن، دستور جمع آوری آن صادر شد. زیرا مفاهیمی که دراین کتاب گنجانده شده بود، همگی مبتنی بر اصول وابسته به غرب بود که آمریکا را در راس امور جهان قلمداد می کرد. …معاون اول رئیس جمهوری تصریح کرد: اساتید دانشگاه هنوز هم باید بسیار هوشیار باشند، اگر آن کتابها خمیر شده اند افکار که خمیر نشده اند.”

+ نوشته شده در  پنجشنبه پانزدهم آذر 1386ساعت 4:13  توسط فریبرز خسروی

دانش شناسی

 

فراخوان مقاله برای فصلنامه دانش شناسی

 

دیشب هیات تحریریه فصلنامه دانش شناسی در محل دانشگاه آزاد شمال تهران تشکیل جلسه داد. قرار است اولین شماره این نشریه در زمستان امسال منتشر شود.

امید است انتشار مداوم و منظم این نشریه علمی – تخصصی از صف طولانی مقالات در معدود مجلات این رشته بکاهد.

نویسندگان عزیز می توانند مقالات و مطالب خود را به danesh.shenasi@gmail.com و یا به دفتر مجله دانش شناسی به نشانی : گروه کتابداری دانشگاه آزاد واحد شمال تهران – شهرک قدس (غرب) بولوار دریا- خیابان شفق ارسال نمایند.

دست اندرکاران نشریه این افراد هستند:

مدیر مسئول: دکتر موسی مجیدی

سردبیر:       دکتر زهرا اباذری

مدیر داخلی:  دکتر حجت الله حسن لاریجانی

 

اعضای هیات تحریریه (به ترتیب حروف الفبا):

  دکتر زهرا اباذری

  دکتر عباس حری

  دکتر نجلا حریری

  دکتر فریبرز خسروی

  دکتر موسی مجیدی

  دکترصدیقه محمد اسماعیل

  دکتر نرگس نشاط

  دکتر مهرداد نیکنام

 صاحب امتیاز این نشریه دانشگاه آزاد اسلامی – واحد شمال تهران است.

نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم آبان 1386ساعت 1:34  توسط فریبرز خسروی  گفتگو

راهنما؟

هفته پیش در جلسه ای که در وزارت علوم در باره نحوه گرداوری و اطلاع رسانی از پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکتری تشکیل شده بود شرکت کردم. در آن جلسه بحث حق مولف مطرح شد . عده ای برای دانشجو بیشترین حق معنوی و مادی را قائل بودند و بعضا هم حق بسیار ناچیزی را از آن دانشجو می دانستند و نفراتی هم هیچ حق مادی برای وی قائل نبودند.  نمی خواهم به بحث حق مولف در پایان نامه ها بپردازم که لازم است در جایی  مفصلا به آن پرداخته شود.  غرضم نکته دیگری است. یکی از حاضران در دفاع از حق مادی و معنوی دانشجو بر پایان نامه ِ عنوان کردند که بعضی استادان راهنما و مشاور هیچ زحمتی نمی کشند و حقوق مادیشان را هم دریافت می کنند چرا باید صاحب حقوقی بیش از دانشجو باشند؟ این بنده خدا درست می گفت بدون اینکه بخواهیم منکر وجود استادان بزرگوار و با شرفی باشیم که از جان مایه می گذارند اما چه کنیم که بارها شاهد بوده ایم که بعضی استادان محترم در جلسه دفاعیه از روی مرحمت پایان نامه را تورق می فرمایند و بعضا حتی زحمت حضور در جلسه را هم بر وجود مبارکشان تحمیل نمی فرمایند و وکیل و نماینده اعزام می فرمایند .خودم شاهد جلسه دفاعیه ای بوده ام که استاد داور!!! از سوی استادان راهنما و مشاور وکالت تام داشت و بحمدالله دفاعیه با موفقیت تام و تمام  با نمره عالی به اتمام رسید.تقبل الله !!

چندی پیش دانشجویی گله می کرد که استاد راهنمایم  فرموده اند که من حوصله و وقت خواندن همه مطالب را ندارم هر وقت کارت تمام شد خلاصه اش را برایم بفرست همان کافی است . تصور می فرمایید عکس العمل یکی از حاضران محترم که به نوعی مسئولیت پژوهشی سنگینی را هم به دوش می کشند چه بود؟ما در بین خودمان نباید این موضوعات را مطرح  کنیم و آن را بزرگ کنیم  تا حفظ حرمت شود.

حیرت کردم . می دانیم  مرض سخت و کشنده ای گرفته ایم  و هر روز ضعیف تر و نحیف تر می شویم. آیا راه برون رفت از آن کتمان  و انکار بیماری است؟ آیا ضعف پژوهش در جامعه ما معلول همین برخوردها نیست؟ نمی دانم چرا یاد داستانی از حضرت  مولانا افتادم!

ما در این انبار گندم می کنیم

گندم گرد آمده گم می کنیم

گرنه موشی دزد در انبار ماست ……….

وشته شده در  دوشنبه بیست و سوم مهر 1386ساعت 3:36  توسط فریبرز خسروی  گفتگو

دو نگاه

ساعت ۳ بعدازظهر روز چهارشنبه کمیسیون iscکه رسالتش پیاده سازی isiدر جهان اسلام است در دفتر معاونت  وزارت علوم برقرار است. من هم به عنوان عضو شرکت دارم. جمله شرکت کنندگان بر لزوم رعایت و  پیاده سازی ضوابط اعلام شده در isi تاکید می کنند و بر آن پافشاری دارند . یکی از همکاران می گوید رمز موفقیت پیاده سازی مو به موی آن ضوابط و اصول گارفیلدی است.   ساعت ۶ بعد ازظهر همان روز در سالن اجتماعات کتابخانه ملی هستم و پای سخنان آقای دکتر کوشا. سنجشها به سنتی و غیر سنتی تقسیم شده و isiدر گروه سنتی قرار می گیرد. به نکته خوبی اشاره می شود: در شیوه گارفیلدی ملاک میزان ارجاع است. مثلا اگر یک مقاله جزو منابع مراجعه یک درس دانشگاهی قرار بگیرد و خواندنش هم توصیه شود تاثیری در ضریب تاثیر نخواهد داشت. به گوگل اسکالار و میزان همپوشانی با isi اشاره شد و…  با خود می اندیشیدم که فناوری راه خود را بر ما تحمیل خواهد کرد اما با آن که  از  شهرک غرب تا  تپه های عباس آباد فاصله زیاد نیست اما فاصله بحثها از زمین تا آسمان است!!! + نوشته شده در  دوشنبه یازدهم تیر 1386ساعت 4:34  توسط فریبرز خسروی

انجمن یزد

دیروز برای کاری اداری در یزد بودم. فرصتی دست داد تا با آقای نادر خوش بین از کتابداران و مدرسان جوان یزدی صحبتی در باره انجمن داشته باشم. حیف است استان فرهنگ دوست یزد که چندین سال است در کشور رتبه اول میزان پذیرفته شدگان کنکور را دارد انجمن کتابداری نداشته باشد. قرار شد آقای نادر خوش بین ، بد بین نباشند !و کار را دنبال کنند. قطعا هیات مدیره انجمن نیز از کمک دریغ نخواهد کرد. یکی از مسئولان فرهنگی می گفتند که مجموعا در همه کتابخانه های استان نهصد هزار کتاب وجود دارد! + نوشته شده در  دوشنبه بیست و هشتم خرداد 1386ساعت 7:43  توسط فریبرز خسروی گفتگو

کتابخانه ملی یا نابودخانه!

همیشه با بکارگیری کلمه ملی برای کتابخانه ها ی مرکزی استانها موافق نبوده ام .زیرا معتقدم همه ما اعم از ترک و کرد و لر و فارس و… یک ملتیم و این ملت یک کتابخانه ملی باید داشته باشد و آن کتابخانه ملی ایران است. اما همیشه علاقه مند بودم فرصتی دست دهد تا با این کتابخانه ها آشنا شوم . یکی از قدیمی ترین و شاید قدیمی ترین آنها کتابخانه ملی رشت است کتابخانه ای که در سال 1306 توسط جمعیتی فرهنگ دوست تاسیس شده و سعی کرده اند که همیشه غیر دولتی و مستقل بماند. این که هشتاد سال پیش مردمی سعی کرده اند با توان خود کتابخانه بنا کنند و راسا اداره کننده آن باشند مایه مباهات است.اما ای کاش تصویر خود ساخته از این کتابخانه قدیمی در ذهنم باقی می ماند و به این بازدید نمی رفتم. 2000 جلد کتاب خطی ارزشمند توسط موریانه ها و کپک ها در حال نابودی قطعی است . و این آزمایش و تست لازم ندارد . با چشم غیر مسلح هم آثار فعالیت این موجودات بخوبی قابل رویت است. کتابخانه فضای لازم برای کتاب جدید ندارد . برای گسترش فضا وصله پینه عجیبی در حال انجام است که به اصالت و قدمت بنا بشدت آسیب وارد کرده است. تلاش مسئولان دلسوز به جایی نرسیده و آنانتوان مالی مکفی برای پرداخت هزینه ها و حقوق را ندارند. وقتی عنوان شد که این کتابها در حال نابودی است و سریعا باید آفت زدایی و ترمیم شود و پیشنهاد شد که کتابخانه ملی حاضر است به این مهم مبادرت ورزد. فرمودند بر اساس اساسنامه هیج کتابی را اجازه نداریم از کتابخانه خارج کنیم و… به راستی این کتابخانه ها نیاز به باز تعریف و باز مهندسی جدی دارند که در عین حفظ نیات بانیان اولیه  بتوانند در خدمت نسل جدید در عصر اطلاعات قرار گیرند و از میراث مکتوب نیز به درستی حفاظت کنند و به حیات خود ادامه دهند. آن چه من دیدم موجودی است که مصداق اکمل لایموت و لا یحیی است ونام نابودخانه بیشتر زیبنده آن است تا کتابخانه  . قرار هایی گذاشته شد اما تجربه نشان داده است که تا عمل فاصله بسیار است.  

 + نوشته شده در  جمعه بیست و هشتم اردیبهشت 1386ساعت 3:55  توسط فریبرز خسروی وبلاگ گفتگو

*******************************************************************************************************

بازهم كتابخانه رشت!!!!!!!!!!
اگر خاطرتان باشد طي نوشته اي با عنوان كتابخانه يا نابود خانه مطالبي را در باره كتابخانه ملي رشت به اطلاعتان رساندم.

طبق قرار قبلي براي بررسي كاستيها و نيازهاي آن كتابخانه هفته پيش تيمي سه نفره از كتابخانه ملي عازم رشت شدند تا ضمن مشاهده دقيق كتابخانه و نمونه برداري از آفات موجود در بخش خطي و ساير نيازها گزارش چامعي را براي رفع مشكلات ارائه دهند.

ظاهرا و شايد باطنا ! اعضاي محترم هيات مديره از اينكه عده اي كتابدار بيايند و كتابخانه را به دقت بررسي كنند به شدت هراس دارند لذا با آنان همكاري نكرده بودند. . نمي دانم اين هراس حاصل تجربيات پيشين آنان است يا انگيزه اي ديگري دارد. به هر حال از نوادگان ميرزا بعيد است كه چنين تصور كنند كه بازديد عده اي كتابدار مشفق كه راه را بر خود هموار كرده و براي همراهي و معاضدت عازم شهر آنها شده اند قصد داشته باشند مثلا كتابخانه را غارت كنند و يا … گرچه موريانه ها و كپك ها خود بدون اذن هيات مديره به حيف و ميل ميراث مكتوب ملت مشغولند. نمي دانم روز مباداي آن هيات مديره محترم كي است؟

به هر حال از كتابداران و فرهنگيان  محترم خطه گيلان درخواست مي شود فكري به به حال اين كتابخانه بكنند.

+ نوشته شده در  یکشنبه سیزدهم خرداد 1386ساعت 11:14  توسط فریبرز خسروی وبلاگ گفتگو

نمایشگاه کتاب

دیروز -یعنی روز اول نمایشگاه – همراه چند نفر از همکاران  مشتاقانه به نمایشگاه شتافتیم. این شتافتن برای گفتن خسته نباشید ! به همکاران غرفه کتابخانه بود که تا ۵ صبح مشغول آماده سازی بودند و هم رویت کتابهای جدید و خلق مشتاق . هرچه دنبال یک برگ راهنما یا خدای نکرده تابلو راهنما گشتیم هیچ نیافتیم. کسی گفته بود در آخرالزمان قومی ظهور می کنند که با استنشاق! حق را از باطل تشخیص می دهند . گویا مسئولان نمایشگاه نیز خلق الله را به حال خود گذاشته بودند که که با استشمام! غرفه های خود را بیابند. برای یافتن غرفه معهود به جستجو پرداختیم. با آن که هوا کاملا آفتابی بود اما بعضی سقفها چکه می کرد . گویا وسایل استنشاق! را فراهم  فرموده بودند. جکه ای بر سر نجفی افتاد که گفتم امیدوارم آب باشد.از آقایی سوال کردیم . گویا سوال نابجایی کرده باشیم گفت خودم ناشرم و مدتی است که بدنبال غرفه ام می گردم! خلاصه با پرس و جو به شکل عهد حجر و راهنمایی به سبک قجر پس از ۳۰ دقیقه به غرفه را یافتیم و معلوم شد که هنوز نه برق دارند و نه تلفن لذا خیلی از کارهایشان تعطیل. این شیوه مدیریت فرهنگی هم خود حکایتی است که اگر ثبتش نکنیم ممکن است بدهکار آیندگان باشیم.بهتر است نام نمایشگاه را به   نمایشگاه سبک نوین مدیریت فرهنگی تغییر دهند . پدیده ای است که بعید است خلق خدا نظیرش را در آینده  شاهد باشند. + نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم اردیبهشت 1386ساعت 20:19  توسط فریبرز خسروی  وبلاگ گفتگو