امشب برای یافتن معنای واژه ای به سایت لغت نامه دهخدا مراجعه کردم. با کمال تعجب متوجه شدم که این سایت هم مشمول عنایت فیلتر بدستان شده و جستجو در واژگان آن را به صلاح ندیده اند. بالاخره لابد مقامات صلاح ما را از ما بهتر می دانند! به دنبال راهی برای یافتن معنای واژه مورد نظر بودم که به سایتhttp://www.mibosearch.com/ هدایت شدم. این سایت در هر جستجو معنای واژگان را از دهخدا و معین با هم ارائه می دهد.بعدا با کمی تفحص! معلوم شد بحمدالله گیر در سایت لغت نامه بوده نه در خود لغت نامه. زیرا http://loghatnameh.com قابل دسترس نیست و ورود به آن بای نحو ممنوع است اما دسترسی به لغت نامه از طریق http://loghatnameh.org میسر است.
مزدا
دیشب خواندم که مزدا برگرفته از نام اهورامزدای ایرانی است. ابتدا باورش برایم سخت بود . ولی اگر به سایت شرکت مزدا مراجعه فرمایید (http://www.mazda.com/profile/vision/) خواهید خواند:
The origin meaning of MAZDA
The company’s name, “Mazda,” derives from Ahura Mazda, a god of the earliest civilizations in West Asia. We have interpreted Ahura Mazda, the god of wisdom, intelligence and harmony, as the symbol of the origin of both Eastern and Western civilizations, and also as a symbol of automobile culture. It incorporates a desire to achieve world peace and the development of the automobile manufacturing industry. It also derives from the name of our founder,Jujiro Matsuda
دائم الغسل ها
دفاعیه ای متفاوت
ممیزان بی تمیز
در زمان صدارت جناب میرسلیم یکی از ممیزان برای نویسنده ای که کتابش در انتظار کسب اجازه نشر بود نوشته بود:” نردبان آرید تا بوسم لبش ” تبدیل شود به” نردبان آرید تا گیرم سبیلش” !! نمی دانم آن نویسنده و شاعر محترم در آن زمان از این همه ملاحت طبع و نازکی اندیشه ممیز محترم به چه روزی افتاده بود. بعدها کتابی از این دسته گل های به آب داده شده با عنوان “ممیزی کتاب ” منتشر شد. کتابی که هم می تواند نقش یک کتاب لطیفه و طنز را ایفا کند و هم سوگنامه ای باشد برای تاریخ اندیشه این دیار. برای من که با نظرات ممیزان دوره پهلوی دوم کاملا آشنا هستم این نظرات و ساختار آنها معنا و مفهوم دیگری دارد. اکنون با گذشت سال ها از دوره صدارت جناب میرسلیم به نظر می رسد همان سبک و سیاق برقرار است:
چندی پیش به منزل استاد بهبودی از سوی وزارت ارشاد تلفن می زنند. به ایشان اطلاع می دهند که مراسم بزرگداشتی برپاست و قرار است از شما تجلیل شود . ایشان اظهار می کنند که “ملازم بسترم” و نمی توانم از منزل خارج شوم. پس از چند روز دوباره تلفن می شود که جایزه ای برای دو اثر شما در نظر گرفته شده است . ایشان می فرمایند آن را در هر راهی که می دانید صرف کنید، برای من نیاورید. – استاد بهبودی گرفتن هرنوع مزد و متاعی را برای کارهای دینی از قبیل نوشته و سخنرانی و اصولا ارتزاق از راه دین را جایز نمی دانند!-
اکنون با گذشت چند ماه به همان دو کتاب اجازه چاپ جدید داده نمی شود!!. دو سه نمونه را استاد خواندند و توضیح دادند که من چند مقاله در باره این نظرات قبلا ازائه داده ام و… به نظر می رسد مبدلان لب به سبیل هنوز در محکمه کتاب به قضاوت مشغولند و افکار را بر ترازو می نهند. خوب است اینان لا اقل از سابقه و لاحقه نویسندگان آگاهی داشته باشند. محققانی که بدون مزد و منت دو برابر شمار سالهای عمر ممیزان از آنان اثر منتشر شده است. تو صیه می کنم آنان نظرات مرحوم علامه شعرانی و سنگلجی را که ناظر شرعیات دهه سی و جهل بودند مطالعه کنند. دقت نظر و صراحت و خبرگی آنان که در نظراتشان ظهور یافته بسیار درس آموز است. گرچه معتقدم به هیچ عنوان نمی توان با ملاک و معیاری پایا و روا کتاب و یا هر نوشته ای توسط یک یا دو نفر در ترازوی سنجش قرار داد. بهترین سنجه عقل جمعی در هر حوزه دانش می تواند باشد.
آرشیو برای همه و سواربیکا
طی هفته گذشته دو نشست در گنجینه اسناد ملی ایران برگزار شد. سمینار دو روزه ای با عنوان ” آرشیو برای همه” و ” اجلاس سه روزه روسای آرشیوهای ملی جنوب و غرب آسیا (سواربیکا) . امیدوارم گزارش تفصیلی این دو نشست را همکاران محترم به زودی منتشر کنند. نکاتی در این چند روز چشمگیر بود:
- بحث های آرشیوی نیاز به امعان نظر بیشتر محققان و پژوهش های توسعه ای زیادی دارد.
- مفاهیم نظری این حوزه هنوز برای بسیاری از دست اندرکاران نیز روشن نبوده و دارای ابهام است.شاید برای آینده نیاز باشد که بعضی از این مفاهیم عمیق تر و تخصصی تر مورد بحث قرار گیرد.
- اقبال به سمینار” آرشیو برای همه “بسیار چشمگیر بود.
- در بازدید از نمایشگاه کتاب شرکت کنندگان خارجی اجلاس از تعداد بازدید کننده و وسعت نمایشگاه اظهار شگفتی می کردند. رئیس آرشیو ملی پاکستان که از کثرت شرکت کنندگان جوان و نوجوان متعجب شده بود گفت” شما آینده ای متفاوت خواهید داشت” پرسیدم چرا؟ گفت” این نسلی که اینگونه مشتاقانه به کتاب و اطلاعات رو آورده است آینده سازان خردمندی خواهند بود. در کشور ما چنین نیست.
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم اردیبهشت 1388ساعت 17:54 توسط فریبرز خسروی
خوابجا
دیشب در جلسه ای شرکت داشتم که به افطار ختم می شد. تقریبا بیشتر اهالی جلسه یا در خواب بودند و یا مثل من با مشقت چشمهایشان را باز نگه داشته بودند. البته این لحظات طلایی! فرصت مناسبی برای تصویب بعضی تصمیمات است که در حالت عادی شاید ساعت ها وقت ببرد ویا شاید قرار است در آن عقل جمعی به کار نرود!
آیا بهتر نیست بر روی درب ورودی این جلسات بنویسند ” خوابجا “؟ . در راه بازگشت به خانه در این فکر بودم که خاصیت و مناسبت این جلسات چیست و اصولا ما ایرانیان ازکثرت جلسات اینچنینی چه طرفی بر می بندیم . از خودم نیز به خاطر شرکت در این جلسات مثلا تصمیم سازی عصبانی بودم.
به خانه رسیدم . در وبگردی شبانه که کم از ولگردی های روزانه ندارد ، تصویری از سران اتحادیه افریقا را دیدم که کمی آرامم کرد. در آن تصویر ، همه تصمیم سازان عزیز افریقایی نیز ، از جمله جناب موگابۀ دوست و برادر، در خواب ناز تشریف دارند.
سندرم سال نو
چند سال پیش یکی از آشنایان که تنها پسر خانواده است وارث کارخانۀ بزرگی شد..یکی دو سالی روند گذشته را ادامه داد. اما آهسته آهسته این حس در او پدید آمد که گویا در همه فنون مدیریتی و فنی کارخانه تخصص یافته است. لذا اعلام کرد که کشتیبان را سیاستی دگر آمد . از اسفند ماه جمعی را گرد می آورد که برای سال بعد می خواهد برنامه ریزی کند و تغییراتی را پدید آورد . هر سال عملا یکی دو ماه کارخانه به حالت تعلیق در می آمد سپس از اردیبهشت به این نتیجه می رسید که بسیاری از تصمیمات غیر قابل اجراست . آن قدر به این تغییرات داهیانه ! ادامه داد تا کارخانه را که حاصل تلاش 60 ساله پدرانش بود به تعطیلی کشاند.نزدیکان او می گفتند که فلانی دچار بیماری سال نو است. خیال می کند همانگونه که در کودکی برای سال نو، رخت و کفشش نو می شد باید حتما تغییراتی را پدید آورد. به نظر می رسد بعضی مراکز اطلاع رسانی هم دچار همین مرض شده اند . از بهمن و اسفند هوس نوآوری و برنامه ریزی می کنند و وعده تغییر و تحول می دهند.. برنامه های بخش ها گرداوری می شود . طرح های چشمگیری مطرح می شود. هنوز مرکب طرح ها خشک نشده ده ها مصاحبه و خبر از آن می سازند. مخلص کلام اینکه از سال نو بهشتی ترسیم می شود. اما کم کم تا اردیبهشت و خرداد در برخورد با واقعیت ها و تواناییها ، این تب رو به افول می گذارد و فراموش می شود.حاصل این تلاش ها! برای این مراکز چند دستاورد دارد:
* طرح ها و وعده های اتوپیایی ، این طرح ها به علت غیر قابل اجرا بودنشان کم کم بدنه سازمانی را دچار یاس یا فریب می کند و آنان را نسبت به فوائد برنامه ریزی بی اعتماد می سازد.
*تعلیق و نیمه تعطیل شدن کارها از اسفند تا خرداد، رندان این مراکز جهت وزش باد را خیلی زود تشخیص داده و عملا چندین ماه یا بیکارند و یا مشغول طراحی برای سال بعد خواهند بود!
* دستاورد اصلی و ماندنی هم افراد غیر متخصصی هستند که هر سال منتصب می شوند. البته اینان هم به آهستگی که نه! بلکه خیلی سریع احساس تخصص می کنند. مثلا اگر دیدید که یک فوق دیپلم حشره شناس در باره ضریب تاثیرگارفیلد اظهار نظر می فرماید خیلی تعجب نکنید زیرا بعضی ازین نومنصبان از طریق استنشاق به تخصص و اشراق و اشراف می رسند.
لازم به یادآوری است که این نوشته در باره تغییرات و برنامه ریزی هایی است که از دل بی برنامگی برون می آید و نافی تغییرات داهیانه و خردمندانه نیست. تغییراتی که از نیاز واقعی برخاسته باشد و برای رفع آن نیاز نیز عقل و تجربه و دانش بشری به کا ر گرفته شود.
دفاع در پنج پرده
۱
با خود می اندیشد که به علت شلوغی خیابانها نمی تواند با اتومبیل خود به دانشگاه برود. او به عنوان داور خارجی برای پایان نامه دعوت شده است .با اتومبیل کرایه عازم دانشگاه می شود. در مقصد در می یابد که کرایه نسبت به سه ماه پیش هزار تومان افزایش یافته است . باید شش هزار تومان بپردازد.
2
جلسه دفاع آغاز می شود. استاد راهنما از استاد مشاور تشکر می کند و استاد مشاور از استاد راهنما و از دانشجو نیز به علت تلاش بی شائبه ای که داشته است. دانشجو با سرعت 16 اسلایدی را که تهیه کرده است بی کم و کاست از رو می خواند . از داوران خواسته می شود که نظراتشان را بیان کنند. داور داخلی می فرمایند” مسلما کاری که با نظارت این استادان محترم انجام شده هیچ ایرادی نمی تواند داشته باشد . صرفا چند اشکال نگارشی و غلط تایپی است که در پایان جلسه به دانشجو خواهم داد.داور خارجی کمی سزش گیچ می رود! نوبت اوست. تصمیم می گیرد از خیل کاستی هایی که نوشته است فقط به دو مورد اساسی اشاره کند. می گوید: شما متغیرهای مستقل و وابسته را درست تشخیص نداده اید وآنها را برعکس به کار برده اید. لذا ازمون فرضیه هایتان هم از بن ایراد دارد . روش تحقیقتان را هم نادرست تشخیص داده اید زیرا … داشجو شروع به پاسخگویی می کند. معلوم می شود درک درستی از مفهوم متغیر و فرضیه ندارد. و… استاد راهنما به دانشجو توصیه می کند که ایرادهای داوران را برطرف کند.
3
از حضار خواسته شده جلسه را ترک کند تا هیات برای نمره تصمیم بگیرد. پس از صرف میوه و شیرینی و تعارفات متداول از استادان داور نظرخواهی می شود. داور داخلی با تایید نظر استادان راهنما و مشاور معتقد است که دانشجو تلاش زیادی کرده و باید بالا ترین نمره را بگیرد. داور خارجی معتقد است که به علت ایراد روش شناختی باید پرسشنامه ها تغییر یافته و تحقیق تکرار شود. استادان که گویا نمره دانشجو را نمره خود می دانند این امر را محال می دانند. انان معتقدند که این اشکالات جزئی قابل گذشت است. بالاخره با اصرار استادان، داور خارجی هم از خر شیطان پیاده شده و با کسر سه نمره و انجام اصلاحات رضایت می دهد .
4
جلسه دفاع با قرائت نمره دانشجو پایان می یابد. دانشجویی در راه خود را به داور می رساند و می گوید : این دانشجو مقصر نبود. او نوشتن پایان نامه را به موسسه ای سپرده است که توسط یکی از استادان رشته تاسیس شده است. ظاهرا قرار است این موسسه صرفا دانشجویان را در تدوین پایان نامه راهنمایی کند اما عملا راهنمایی در کار نیست. آن را می نویسد. داور دچار سرگیجه بیشتری می شود.
5
یک ماه بعد از دانشگاه به داور تلفن می شود که چک حق الزحمه داوری آماده است. مجددا با اتومبیل کرایه ای خود را به دانشگاه می رساند . این بار نیز در می یابد که کرایه هزار تومان نسبت به بار قبل افزایش یافته است. چک سی و شش هزار تومانی را تحویل می گیرد. در بازگشت پیش خود حساب می کند که: 12 هزار تومان در رفت و امد اولیه داده ام و در این بار هم 14 هزار تومان. جمعش 24 هزار تومان. مانده آن 12 هزار تومان است. وقتی که صرف رفت و امد و خواندن پایان نامه و شرکت در جلسه دفاع شده قطعا کمتر از 8 ساعت نیست. می شود ساعتی هزار و پانصد تومان. لبخند شیرینی از این معامله شیرین بر لبانش می نشیند . در حالی که به درد دل راننده گوش می دهد تصمیم می گیرد ازین پس نیز این تجارت پر منفعت را از کف ندهد!
کتابت
” بر همه چيز کتابت بود,
مگر بر آب
و اگر گذر کنی بر دريا,
از خون خويش
بر آب
کتابت کن
تا آن کز پی تو در آيد
داند که
عاشقان و
مستان و
سوختگان رفته اند.”
«ابوالحسن خرقانی»
به نقل از: محمد رضا شفيعی کدکنی .« نوشته بر دريا» تهران : انتشارات سخن چاپ اول 1384