علم سنجی یا عالم سنجی

وقتی که شوروی سفینه اسپوتنیک را با موفقیت به فضا فرستاد، عملا اقتدار علمی و صنعتی و نظامی امریکا شکسته شد . تلاشهای مکرر آن کشور نیز برای جبران این شکست بی نتیجه ماند . در اوائل دهه شصت  ميلادي، دولت امریکا بر آن شد که  بودجه مستقلی را برای یافتن راه های برون رفت از آن عقب ماندگی تخصیص دهد و از همه صاحب نظران دعوت به همکاری کند.

در کشور ما نیز اندیشمندانی به واکاوی عوامل توسعه و پیشرفت علمی پرداخته اند. در گزارش های بین المللی اگر رتبه علمی کشور بالا رفته بر خود بالیده اند و اگر افت کرده نالیده اند وبه ریشه یابی علل آن پرداخته اند.

مجامع علمی همواره به دنبال شاخصهایی بوده اند که وضعیت پیشرفت علم را بسنجند و با سنجه هایی استاندارد، جوامع را با هم مقایسه کرده  ارزیابی های لازم را انجام دهند. علم سنجی به عنوان فعالیتی آکادمیک به این مهم پرداخته است . در این کار  متخصصان  کتابداری و اطلاع رسانی  و جامعه شناسی علم بیشتر از سایر حوزه ها به فعالیت پرداختند. تعداد استناد به مقالات ، تعداد کتابهای منتشر شده و تعداد اختراعات ثبت شده  معیارهایی هستند که معمولا اندازه گیری می شوند.

تب علم سنجی نیز در جامعه ما افت و خیز و هذیان های خود را داشته و دارد. عده ای به کار گیری آن را گناهی نابخشودنی و “علم نادانی”محض دانسته اند. آنان با توجه به کمی بودن  سنجش ، آن را فاقد صلاحیت برای ورود به این عرصه دانسته اند.

عده ای دیگر با محور قرار دادن علم سنجی ، مناط  ارتقا ي علمی و دانشمند! شدن را تعداد مقالات علمی  نمایه شده مثلا در ISI  دانسته و منتظرند که  عالمان زبان و ادبیات فارسی و یا فقه و اصول  هم مطالبشان را به زبان انگیسی بنویسند. آن هم به شیوه ای که مقبول نشریات خاصی شود که در آن پایگاه نمایه می شوند.

اگر از این افراط و تفریط ها بگذریم باید بپذیریم که علم سنجی به عنوان یک دستاورد مبارک می تواند مورد استفاده بهینه قرار گرفته و در تصمیم سازی ها راهگشای توسعه باشد. توجه به این نکته ضروری است که علم سنجی  یک کار دقیق علمی است و محدودیت ها و ویژگی های خود را دارد و نباید در مورد آن مطلق بین بود.این نگاه علمی فاقد احکام ارزشی و دستوری است که به آن منتسب می کنند. شاید بیشترین نقدی که بر آن شده است  نگاه کمی آن به تولیدات علمی است . البته موافقان نیز میزان استناد به مقالات را یک کار کیفی دانسته اند.  منتقدان نیز  پاسخ داده اند که میزان استناد که محور کار است به نوعی تبدیل کیفیت به کمیت است که نقصان پذیری و نسبی بودن آن بر آگاهان پوشیده نیست.

شاید بیشترین نقدی که در کشور ما بر علم سنجی می شود  مربوط به خود علم سنجی نباشد بلکه  بیشتر به نوع استفاده ما از آن  برمی گردد  . محققی را می بینیم که به دور از نیازهای جامعه علمی خود ، تمام سعی و تلاشش را به طور تصنعی چنان جهت می دهد که مقاله ای در خور یک نشریه خاص بسازد! و یا شاهد فرزانه! دیگری هستیم که دست به خوداستنادی گسترده ای می زند تا مقاله خود را برتر نشان دهد ؛ این کاستی ها معلول علم سنجی نیست بلکه به ضعف وجدان وتعهد علمی فرد و یا قوانین و مقررات نا سنجیده ای مربوط می شود که او را به این کار وا می دارد . وقتی از علم سنجی انتظار عالم سنجی داشته باشیم چنین پدید ه هایی هم ممکن است ظهور یابد. آن سردبیر محترمی که برای بالا بردن ضریب تاثیر، شرط ناگفته پذیرش مقاله در نشریه اش ، استناد به حداقل 3 مقاله از همان نشریه  قرار داده است؛.به راستی از کجای علم سنجی چنین شرط عالمانه ای! را  بیرون کشیده است ؟.

یادمان باشد که علم سنجی و ابزار آن در موطن خود  تولد و رشدی طبیعی داشته است. مثلا پایگاهی پدیدآمده است . آن هم به زبان همان دیار . مقالات نمایه شده است . به دنبال معیار و مناطی برای اثر بخشی و سنجش بوده اند . میزان استناد به  مقالات  به عنوان یک شاخص – نه تنها شاخص—مطرح کرده اند. همه این کارها هم توسط بخش خصوصی انجام شده و درآمدزا نیز بوده است . ما هم اگر بخواهیم از آن استفاده درستی داشته باشیم و موجب خسرانمان نشود باید واقعیت ها و ضرورت های جامعه علمی خودمان را در آن لحاظ کنیم. امید است فعالیت هایی که در زمینه   Sci آغاز شده است به این مهم دست یازد. فراموش نکنیم برای آن که به سنجش علم بپردازیم ، ابتدا باید موتور علم آفرینی را روشن کنیم . و این دقیقا به نحوه آموزش ما برمی گردد.

به آغاز سخن برمی گردم. متخصصان  پی از بررسی ، علت شکست علمی امریکاییان را در آن زمان ، کاستی های نظام آموزش و پرورش رسمی دانستند. اما تغییر نظام رسمی به زمان زیادی نیاز داشت که فوریت کار آن را بر نمی تابید.

فراخوانی داده شد تا راه کارهای  کوتاه مدت برای برون رفت از آن معضل توسط متخصصان ارائه شود. از میان طرح های ارائه شده ، طرح فرانک اپنهایمر پذیرفته شد . طرحی که تشکیلاتی غیر رسمی داشت و فقط با حمایت های اولیه دولت شکل می گرفت. بر اساس این طرح ، اولین “خانه اکتشاف” بر اساس نظریه پیاژه شکل گرفت . خانه ای که در آن هیچ مفهوم علمی به صورت مستقیم آموزش داده نمی شود بلکه هر فرد به شیوه مکاشفه و با موضوعات علمی آشنا می شود و آن را مستقیما تجربه می کند. بعدها ” خانه اکتشاف” به عنوان یک الگوی موفق در اروپا و بعضی کشورهای آسیایی پذیرفته شد و حتی در نوع سرویس دهی موزه ها نیز تاثیر گذارد.

در دیار ما نیز  اندیشمندان بسیاری راه پیشرفت و توسعه علمی را ایجاد تحول اساسی در نظام تعلیم و تربیت در همه سطوح  دانسته اند و با توجه به گستردگی و خطیر بودن کار معتقدند که این کار به تنهایی از عهده دولت بر نمی آید و  بهتر است  دولت بیشتر نقش حامی و پشتیبان را داشته باشد.

فقط دل نگران رتبه علمی کشور بودن و فشار بر قشری خاص  برای بالا بردن  این رتبه  بدون تمهید مقدمات و فراهم آوری محیط مناسب ، عالمانی را بار خواهد آورد که تخصصشان مقاله سازی و ارتقا ست . آنان  پژوهش و کلاس و مقاله را به شکل نمره هايی می بینند که موجب ارتقای آنان می شود. این فریب نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه خود یکی از بزرگترین موانع توسعه علمی خواهد بود . عدم توجه به ریشه ها ی مشکل و رشد محققانی اینچنینی ،  موجب خود فریبی  می شود.ممکن است  سال ها   رتبه کشورمان  رشد کند اما در واقع  عملا پس رفته باشد . در آن حال مصداق سخن مولانا خواهیم شد که:

گر نه موشی دزد در انبار ماست                           گندم اعمال چل ساله کجاست

ریزه ریزه صدق هر روزه چرا                            جمع می ناید در این انبار ما

و اگر قرار باشد در آن روز به خود بیاییم بسیار دیر خواهد بود.

بر خود لازم می دانم که سپاسگزار همکاری صمیمانه  آقایان ابراهیم عمرانی و دکتر کیوان کوشا در  انتشار این ویژه نامه  باشم.

سرمقاله فصلنامه کتاب

پژوهش های شبه میان رشته ای

پایان نامه ای با عنوان ” تعیین میزان آسیب‌های شایع در وزنه برداران نخبه کشور” دفاع شده است. به نظر شما ، پژوهشگر آن در چه حوزه ای فارغ التحصیل شده است؟ آیا ممكن است فکر کنید چون جامعه انتخاب شده وزنه برداران هستند ، باید محقق هم وزنه بردار باشد؟ شاید فکر کنید او دانشجوی تربیت بدنی بوده است. اما واقعیت این است که وي در طب ورزش با گرایش آسیب شناسی مشغول تحصیل بوده است و موضوع پژوهش با تخصص او انطباق کامل دارد.

پژوهش دیگری با عنوان ” بررسی آسیب های ناشی از کار در کارخانجات مواد غذایی” انجام شده است. آیا انتظار داریم که محقق در علوم تغذیه  تحصیل كرده باشد؟ اما این تحقيق را متخصص “بهداشت کار” انجام داده است.

پژوهشی را با عنوان ” بررسی وضعیت برنامه های راهبردی در بیمارستانهای کشور” پزشکان به انجام نرسانده اند بلکه موضوع پایان نامه در رشته مدیریت صنعتی بوده که یک پزشک استاد راهنماي آن بوده است.

اما در رشته ما وضع به گونه دیگری است . چندین پایان نامه ، با عناوينی نظیر” ب‍ررس‍ی‌ارگ‍ون‍وم‍ی‍ک‍ی‌م‍ح‍ی‍ط ک‍ار و آس‍ی‍ب‌ه‍ای‌ج‍س‍م‍ان‍ی‌ن‍اش‍ی‌از ک‍ار در کتابخانه” دفاع شده است. چندین تحقیق در حوزه های علوم مدیریت و روان شناسی در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی انجام شده است  که نه دانشجو و نه استاد راهنما و مشاور هیچگونه تخصص و يا حتي تجربه و مطالعه پيشيني در موضوع مورد بحث نداشته اند . صرفا به علت آن که جامعه مورد پژوهش کتابخانه و یا مراجعه کنندگان به کتابخانه بوده، متخصص كتابداري به آنها پرداخته است. متاسفانه در برخي از آن ها ، از نزدیک شاهد سرگشتگی و تلاش بعضا بی ثمر دانشجو بوده ام.

این درست است که مرزهاي موجود ميان رشته هاي مختلف علمي بسیار کمرنگ و در مواردی ناپدید شده است ، اما باید به ویژگی مطالعات میان رشته ای[1] توجه داشت. برای انجام این نوع مطالعات ، وجود حداقل شرایط تخصصی گريز ناپذیر است. در این نوع مطالعات باید بيش از يک رشته علمي در حل يا تحليل مسئله مورد استفاده قرار گيرد تا بشود به آن عنوان پژوهش میان رشته ای داد. باید توجه داشت که صرف میان رشته ای بودن کتابداری و اطلاع رسانی به ما این مجوز را نمی دهد که بدون فراهم آوردن حداقل شرایط به همه حوزه ها سرک بکشیم و در همه زمینه ها به پژوهش بپردازیم .

گاهی شاهد بوده ایم که دانشجویان به ضرورت بهره گيري از سایر تخصص ها در انجام کار خود رسیده اند و مثلا كوشيده اند استاد راهنمایشان به علت نیاز به تخصص و تجربه ، از خارج از گروه انتخاب شود که معمولا به علت بسته بودن چنین محیط هایی با شکست مواجه شده اند.

انجام پژوهش های میان رشته ای بسامان ، موجب هم افزایی گرانسنگی در دانش کتابداری می شود . اما انجام نابسامان آن ، پژوهش های ضعیف و بی مصرفی به جامعه علمی عرضه خواهد داشت که رافع مشکلی نخواهند بود. شاید در این زمینه تمثیل  محمد مالجو ، بیان  حقیقت  باشد و خطير بودن كار را نشان دهد: پژوهشگران حوزه مطالعات میان رشته ای همچون بندبازانی هستند که با حرکت بر روی طنابی نازک ، می خواهند از این سوی دره به سوی ديگر آن بروند. اگر موفق شدند  تشویق می شوند. اما اگر موفق نشدند ، به آنها خواهند خنديد؛ و صد افسوس که بیشتر خنده ها ، متوجه رشته خواهد شد!


[1] . interdisciplinary

سرمقاله فصلنامه کتاب

نویسندگان تحمیلی!

دانشجوی محترمی مشکل و مساله ای را در قسمت نظرات یکی از پستها مرقوم فرموده اند و اصرار دارند تا خوانندگان محترم در باره آن نظر دهند. ذیلا آن را خواهید خواند. قبل از آن تذکری را لازم می دانم:دو نشریه ای که از نزدیک با خط مشیشان آشنایم یعنی فصلنامه کتاب و کنجینه اسناد چنین شیوه نامبارکی نداشته اند و سعی کزده اند از زدوبندهای مرسوم بدور باشند. .گرچه این دوری باعث شده است که جندین  سال است که نشریه  اولی در عین داشتن شرایط به خاطر حسن!نظر بعضی اساتیذ ! از اخذ رتبه علمی پژوهشی بازبماند. این کار عجیبی که از این دانشجو خواسته شده مرا یاد ازدواجهای صوری و ناخواسته برای کسب ویزا و اقامت در بعضی کشورها انداخت. البته پس از مدتی بعضی ها هم در این امر حرفه ای می شوند. می شناسیم اساتیذی را که خود توان نوشتن یک مقاله مستقل را ندارند اما تا بخواهید همه چیز منتشر کرده اند .(کسرالله …)حالا اصل مطلب را ببینید:”با سلام و عرض ادب
خواهش می کنم این پیام را از طرف یک ناشناس به عنوان یک پست اضافه بفرمایید دوست دارم نظر دیگران را در این خصوص بدونم. استاد ارجمند خواهش می کنم این پست را در وبلاگ با اسم یک ناشناس بگذارید ارزش ثانیه ای تامل کردن را دارد
((چند ماه پیش بود که با دوستان تصمیم گرفتیم برای نشریات معتبر کتابداری مقاله بفرستیم
خیلی ها با ناامیدی اذعان داشتند کار که به همین سادگی نیست قبول نمی کنند!
اما من ناامید نشدم و یکی از بهترین مقاله هایی که نوشته بودم برای یک نشریه خوب ارسال کردم
مقاله توسط داور بررسی شد و پس از تصحیح مقاله قرار شد در یکی از شماره های آتی نشریه چاپ شود…
جالب است بدانید از طرف دفتر نشریه برای من پیامی ارسال شد با این مضمون … جهت چاپ و نشر مقاله جنابعالی لازم است یک عضو هیات علمی را به عنوان نویسنده همکار(نویسنده اول) معرفی نمایید…
تازه فهمیدم دوستانم چه می گویند و چرا به بعضی از افراد اعتراض می کردم شما که اینقدر اطلاعات دارید چرا نمی نویسید هیچ نمی گفتند
من مطمئنم که این قضیه فقط برای من یکی اتفاق نیفتاده برای همین از کلیه اساتید محترم کتابداری خواهشمندم این مسئله را بررسی کنند چون مطمئنم هیچ عضو هیات علمی تو رشته ما پیدا نمی شه که پلهای موفقیتش دانشجویانی باشند که روی دوش آنها راه می رود. همه ما این اعتقاد را داریم که تا چندی پیش هم استادان ارجمند ما با تمام توان خود تلاش می کردند دانشجویانشان مدارج موفقیت را طی کنند… از انجمن کتابداری و اطلاع رسانی. مدیر مسئولین محترم نشریات کتابداری. اعضای محترم هیات علمی و اساتید ارجمند کتابداری خواهش می کنم قدری به این امر بپردازند.

اصطلاحنامه:مسائل و راهکارها

ارائه شده در فرهنگستان علوم تاجیکستان

مقدمه

در این نوشته اصطلاحنامه(thesaurus) در معناي اطلاع رسانی آن به کار رفته است. اصطلاحنامه در این مفهوم «مجموعه ای از واژگان و اصطلاحات است که بین آنها روابط سلسله مراتبی، همبسته ، مترادف و دیگر روابط را بیان شده  و هدف آن ایجاد واژگانی استاندارد برای ذخیره و بازیابی اطلاعات است.»[1] در سال های اخیر بحث های زیادی در باره میزان کارایی اصطلاحنامه در محیط های جدیدی که فناوریهای نوین ارائه کرده است صورت گرفته است .در این پژوهش ها اغلب توصیه شده است که در زمینه هستی شناسی (ontology) کارهایی انجام شود. ما هم در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران طرح تدوین هستی شناسی کتابداری و اطلاع رسانی را در دست اجرا داریم.  اما به نظر می رسد جامعه فارسی زبان هنوز نیازمند به شناخت بیشتر در زمینه این نوع اصطلاحنامه هاست. این آشنایی می تواند مقدمه ای برای ورود به بحث های هستی شناسی در این رشته باشد.

حدود هفده سال است که به طور مستقیم در تدوین بعضی اصطلاحنامه ها مشارکت داشته ام که آخرین آنها انتشاراصطلاحنامه سه زبانه فرهنگی (فارسی –عربی- انگلیسی )[2] بوده است . در این مقاله سعی کرده ام بعضی مشکلات و موانع و راهکارها را ارائه دهم.

تاريخچه ‌اصطلاحنامه‌

در قرن‌نوزدهم‌پيرمارك‌روژه[3]‌واژه‌نامه‌اي‌پديد آورد كه‌در آن‌واژه‌هاي‌انگليسي‌را به‌مجموعه‌ها و زير مجموعه‌هايي‌ تقسيم‌ كرد و مترادفها، متضادها و نيز روابط‌بين‌واژه‌ها را مشخص‌ساخت‌.[4] او نام‌اين‌اثر را  Thesaurus  گذاشت‌. هدف‌روژه‌از پديد آوردن‌اين‌واژگان‌، ذخيره‌و نمايه‌سازي‌مدارك‌نبود، بلكه‌كمك‌به‌افرادي‌بودكه‌قصد يافتن‌اصطلاحات‌دقيق‌براي‌بيان‌افكار و عقايد خود را داشتند.

پيدايي‌اصطلاحنامه‌به‌مفهوم‌امروزي‌به‌سال‌برمي‌گردد كه‌مركز اطلاع‌رساني‌مهندسي‌دوپونت‌اصطلاحنامه‌اي‌منتشر كرد.[5] البته‌در همين‌زمان‌فرد ديگري‌بنام‌هانس‌پيترسون‌واژه‌هايي‌را كه‌از نظر مفهومي‌به‌هم‌وابسته‌و پيوسته‌بودند دسته‌بندي‌كرده‌، ارجاعهاي‌لازم‌را براي‌استفاده‌از نمايه‌سازي‌موضوعي‌فراهم‌آورده‌بود.[6]

با يادآوري‌اين‌نكته‌كه‌تاثير نمايه‌سازي‌موضوعي‌الفبايي‌بيشتر در خط‌مشي‌هاي‌امريكايي‌، و تاثير رده‌بندي‌كتابشناختي‌بيشتر در خط‌مشي‌ها و استانداردهاي‌بريتانيايي‌قابل‌رؤيت‌است‌، روند تكامل‌استانداردها و خط‌مشي‌هاي‌مرتبط‌با اصطلاحنامه‌را به‌شكل‌زير مي‌توان‌خلاصه‌كرد:

– نخستين‌واژگان‌كنترل‌شده‌براي‌تهيه‌نمايه‌موضوعي‌الفبايي‌توسط‌كاتر در 1876 فراهم‌آمد.

– پيرو آن‌سرعنوانهاي‌موضوعي‌انجمن‌كتابداران‌امريكا در 1895 منتشر شد.

– نظام‌نمايه‌سازي‌هماراي‌تك‌واژه‌اي‌مورتيمرتاب‌در 1951 به‌وجود آمد.

– به ‌علت‌ مشكلاتي ‌كه ‌نظام ‌نمايه‌سازي ‌هماراي ‌تك‌واژه‌اي ‌به ‌ويژه ‌در سيستمهاي ‌دستي ‌با حجم ‌زياد داده‌ها داشت‌، واژگان‌هاي‌ كنترل ‌شده ‌مورد توجه‌ قرار گرفتند و در سال ‌اصطلاحنامه ‌ديگري ‌به ‌معناي ‌امروزي ‌آن ‌توسط ‌سازمان ‌اطلاعات ‌فني‌ نيروهاي ‌مسلح ‌آمريكا با نام ‌(ASTIA)[7] منتشر شد.

– در 1961 انستيتوي‌آمريكايي‌مهندسان‌شيمي‌اصطلاحنامه‌مهندسي‌شيمي[8]‌را منتشر كرد كه‌بازتاب‌مستقيم‌كار دوپونت‌بود.

– در 1964  اصطلاحنامه‌مهندسي‌توسط‌شوراي‌ائتلافي‌مهندسان[9]‌ (EJC) براساس‌اصطلاحنامه‌انستيتوي‌امريكايي‌مهندسان‌شيمي‌تهيه‌شد كه‌همه‌رشته‌هاي‌مهندسي‌را در برمي‌گرفت‌. و نخستين‌راهنما و دستورالعمل‌تهيه‌اصطلاحنامه‌نيز در سال‌توسط‌اين‌شورا منتشر شد.

– در سالهاي‌تا 1967 وزارت‌دفاع‌ايالات‌متحده‌براي‌پروژه‌اي‌موسوم‌به‌«LEX» اصطلاحنامه‌اي‌به‌نام‌اصطلاحات‌مهندسي‌و علمي‌[10] تهيه‌كرد. راهنمايي‌ها و دستورالعمل‌هايي‌براي‌تهيه‌اصطلاحنامه‌در اين‌پروژه‌ارائه‌شده‌بود، بعداً توسط‌كميته‌اطلاعات‌علمي‌و فني‌و كميته‌رسمي‌شوراي‌علوم‌تكنولوژي‌حكومت‌فدرال‌ايالات‌متحده‌منتشر و قرار شد همه‌سازمانها براي‌ساختن‌اصطلاحنامه‌از دستورالعمل‌ها و خط‌مشي‌هاي‌آن‌استفاده‌كنند.

– پس ‌از پروژه‌هاي‌ فوق‌، در سال ‌استاندارد ملي ‌امريكايي ‌براي ‌تهيه ‌اصطلاحنامه ‌توسط ‌انستيتوي ‌ملي ‌استانداردهاي‌امريكايي ‌منتشر شد. همچنين ‌نخستين ‌ويرايش‌ راهنماي ‌تهيه ‌و گسترش ‌اصطلاحنامه ‌يكزبانه ‌يونسكو[11] كه ‌در 1970 منتشر شد متكي‌به‌تجارب‌پيشين‌در اين‌زمينه‌است‌.

– در 1974 سازمان‌بين‌المللي‌استاندارد نخستين‌استاندارد بين‌المللي‌تهيه‌اصطلاحنامه‌را منتشر كرد كه‌راهنماي‌تهيه‌و گسترش‌اصطلاحنامه‌يكزبانه‌يونسكو تاثير و نقش‌عمده‌اي‌در تهيه‌آن‌داشت‌و بر استانداردهاي‌فرانسوي‌و آلماني‌نيز تاثير گذاشت‌.

– باتوجه‌به‌تأثير عمده‌اي‌كه‌نظريه‌هاي‌رده‌بندي‌كتابشناختي‌به‌ويژه‌رده‌بندي‌تحليلي‌تركيبي‌يا چهريزه‌اي‌رانگاناتان‌بر نمايه‌سازي‌موضوعي‌الفبايي‌گذاشت‌، لازم‌است‌آثار بريتانيايي‌را برشمريم‌و گستره‌اين‌آثار را از زمان‌تهيه‌اثر معروف‌كوتس[12]‌در 1960 تا 1974 كه‌سال‌تهيه‌پرسي‌است[13]‌بررسي‌كنيم‌.

– در 1969  اصطلاحنامه‌چهريزه‌اي[14]‌ منتشر شد كه‌از هر دو نظام‌يعني‌رده‌بندي‌چهريزه‌اي‌و اصطلاحنامه‌هاي‌سنتي‌متداول‌تاثير گرفت‌.

– در 1979  استانداردهاي‌بريتانيايي‌تهيه‌تزاروس‌منتشر شد كه‌بيش‌از هر چيز تحت‌تاثير پرسي‌و استانداردهاي‌سازمان‌بين‌المللي‌استاندارد (ايزو) بود.

– ويرايش‌دوم‌راهنماي‌تهيه‌و گسترش‌اصطلاحنامه‌هاي‌يك‌زبانه‌علمي‌و فني‌يونسكو  كه‌در 1981 منتشر شد، نشان‌دهنده‌تاثير استانداردهاي‌امريكايي‌و نيز تجارب‌، ديدگاهها و به‌ويژه‌استانداردهاي‌بريتانيايي‌است‌.

– همچنين‌يونسكو در 1976  راهنماي‌تهيه‌اصطلاحنامه‌هاي‌چند زبانه‌را  تهيه‌و منتشر كرد و در 1979 نيز ويرايش‌دوم‌آن‌را منتشر ساخت‌. همه‌اينها در استانداردهاي‌سازمان‌بين‌المللي‌استاندارد كه‌در1985 منتشر شد تأثير گذاشت‌.

– در دهه‌هاي‌اخير اصطلاحنامه‌هاي‌بسياري‌در حوزه‌هاي‌فني‌، مهندسي‌، علوم‌پايه‌، هنر، معماري‌و علوم‌انساني‌تدوين‌شده‌و اقبال‌به‌نگارش‌اصطلاحنامه‌هاي‌چند زبانه‌فزوني‌يافته‌است‌.

– نخستين‌ويرايش‌اصطلاحنامه‌يونسكو[15] در سال‌انتشار يافت‌و ويرايش‌جديد آن‌با هدف‌فراهم‌آوري‌ابزاري‌مناسب‌براي‌كامپيوتري‌كردن‌اسناد و مدارك‌يونسكو در سال‌منتشر شد. در اين‌ويرايش‌، نمايه‌اسپانيولي‌و فرانسوي‌توصيفگرهاي‌انگليسي‌نيز به‌آن‌افزوده‌شده‌است‌.

– در ايران‌تا پيش‌از نشر نخستين‌اصطلاحنامه اصفا‌، فرهنگ‌اصطلاحات‌متعددي‌با نام‌اصطلاحنامه‌انتشار يافته‌بود كه ‌ساختار هيچ‌يك ‌براي ‌كاربرد در ذخيره ‌و بازيابي ‌اطلاعات ‌طراحي ‌نشده ‌و فقط‌ دو اصطلاحنامه‌به‌مفهوم‌حقيقي‌آن‌به‌زبان‌فارسي‌منتشر شده‌بود. يكي‌ترجمه‌اصطلاحنامه‌توسعه‌فرهنگي‌آسيا  كه‌در سال‌منتشر شده‌است[16]‌و ديگري‌سرعنوانهاي‌موضوعي‌پزشكي‌فارسي[17]‌ كه‌با توجه‌به‌انطباق‌آن‌با MeSH[18] مي‌تواند حالتي‌دوگانه‌(اصطلاحنامه‌ـ سرعنوان‌) داشته‌باشد. لازم است در اینجا تاریخچه مختصری از اولین اصطلاحنامه فارسی که در ایران منتشر شد آورده شود:

سازمان‌مدارك‌فرهنگي‌انقلاب‌اسلامي‌از سال‌نمايه‌سازي‌مقالات‌فرهنگي‌مطبوعات‌كشور را آغاز كرد و اين‌كار با استفاده‌از اصطلاحنامه‌هاي‌انگليسي‌، ترجمه‌اصطلاحنامه‌توسعه‌فرهنگي‌آسيا و اصطلاحات‌برگزيده‌اي‌كه‌از زمان‌ايجاد مركز اسناد فرهنگي‌آسيا پديد آمده‌بود انجام‌مي‌شد.

در روند نمايه‌سازي‌همواره‌نبود واژگان‌كنترل‌شده‌براي‌نمايه‌سازي‌بسامان‌و كارآ محسوس‌بود. تا سال‌كه‌براي‌تدوين‌اصطلاحنامه‌جلساتي‌تشكيل‌شد و تلاشهايي‌صورت‌گرفت‌. در اين‌مدت‌كوشش‌كارشناسان‌سازمان‌معطوف‌به‌روزآمد نگه‌داشتن‌فايلهاي‌مربوط‌و ذخيره‌سازي‌اصطلاحات‌جديد همراه‌ارجاعات‌بود.

در اواخر سال‌اولين‌جلسه‌شوراي‌اصطلاحنامه به دبیری اینجانب‌تشكيل‌شد و در نخستين‌جلسات‌، خط‌مشي‌مقدماتي‌تدوين‌اصطلاحنامه‌مشخص‌و مقرر شد شورا اصطلاحنامه‌اي‌فرهنگي‌براي‌نمايه‌سازي‌مقالات‌فارسي‌پديد آورد.

تا آن‌زمان‌سازمان‌بالغ‌بر يكصدوهفتاد هزار مقاله‌را نمايه‌سازي‌كرده‌بود و تعداد توصيفگرهاي‌گردآوري‌شده‌نيز به‌بيش‌از 8300 رسيده‌بود.

با اين‌پشتوانه‌انتشاراتي‌كار آغاز شد و پس‌از چهار سال‌نخستين‌ويرايش‌اصفا منتشر شد. انتشار اين‌ويرايش‌بيشتر براي‌آگاهي‌از نظرات‌متخصصان‌و نمايه‌سازان‌صورت‌پذيرفت‌تا در تهيه‌ويرايش‌بعدي‌مورد استفاده‌قرار گيرد.

پس‌از نشر ويرايش‌نخست‌، جلسات‌براي‌تدوين‌ويرايش‌بعدي‌ادامه‌يافت‌و سعي‌شد اصطلاحات‌اصفا در نمايه‌سازي‌به‌كار گرفته‌شود و از آن‌زمان‌تا بحال‌گزارشهاي‌حذف‌و اضافه‌از قسمت‌نمايه‌سازي‌به‌طور مداوم‌دريافت‌و اصلاحات‌لازم‌انجام‌شده‌است‌. در سال گذشته اصطلاحنامه سه زبانه منتشر شد و تا کنون بیش از ششصد هزار مقاله و دویست هزار منبع سمعی بصری و پایان نامه با این تزاروس نمایه سازی شده است. جلسات هفتگی برای ویرایش آن به طور مداوم تشکیل می شود.

خوشبختانه بعد از تدوين و انتشار اولين اصطلاحنامه فارسي – اصفا – اصطلاحنامه‌هاي‌ارزشمندي‌در حوزه‌هاي‌گوناگون‌ارائه‌شده‌است‌كه‌از آن‌ميان‌مي‌توان‌به‌اصطلاحنامه‌فلسفه‌اسلامي‌منتشر شده‌در سال‌[19] و  اصطلاحنامه‌پزشكي‌فارسي‌در سال‌84[20] واصطلاحنامه علوم زمين[21] و اصطلاحنامه فيزيك[22] و كلام اسلامي[23] در سال 1382و اصطلاحنامه ارتقاب بهداشت[24] در سال 1384  اشاره‌كرد.

با آن‌كه‌ميزان‌رعايت‌استاندارد و روشمندي‌در اين‌اصطلاحنامه‌ها بسيار متفاوت‌است‌اما نشر آنها آغاز مباركي‌براي‌روشمندي‌هر چه‌بيشتر پردازش‌اطلاعات‌در زبان‌فارسي‌محسوب‌مي‌شود.

ساختار اصطلاحنامه‌ها

ساختار اصطلاحنامه‌ها را مي‌توان‌از ديدگاههاي‌گوناگون‌بررسي‌كرد. اين‌بررسي‌ها غالباً در دو بخش‌روابط‌اصطلاحها و نحوه‌ارائه‌و كنترل‌آنها انجام‌مي‌گيرد. [25] ولي‌به‌اصطلاحنامه‌ها از زاويه‌ديگري‌نيز مي‌توان‌نگريست‌. يعني‌تدابيري‌را كه‌براي‌بالا بردن‌ميزان‌جامعيت‌و مانعيت‌نمايه‌سازي‌انديشيده‌شده‌ملاك‌قرار داد[26] و روابط‌بين‌اصطلاحات‌و نحوه‌ارائه‌آنها را از ديدگاه‌:

الف‌) ساختار اصطلاحنامه‌ها با توجه‌به‌تدابير و تمهيدات‌مربوط‌به‌جامعيت‌نظام‌و

ب‌) ساختار اصطلاحنامه‌ها با توجه‌به‌تدابير و تمهيدات‌ناظر به‌مانعيت‌نظام‌بررسي‌كرد:

الف‌) ساختار اصطلاحنامه‌ها با توجه‌به‌تدابير و تمهيدات‌مربوط‌به‌جامعيت‌نظام‌:

نظر به‌اينكه‌عامل‌ايجاد ارتباط‌بين‌توليدكنندگان‌و كاربران‌اطلاعات‌زبان‌است‌، گزينش‌مناسب‌ترين‌واژگان‌براي‌بيان‌مفاهيم‌و موضوعات‌اهميت‌بسيار دارد و نخستين‌مرحله‌اين‌گزينش‌، كنترل‌مترادفهاست‌كه‌در واقع‌يكي‌از تدابير دستيابي‌به‌جامعيت‌نظام‌است‌و اينك‌به‌آن‌مي‌پردازيم‌:

1) كنترل‌مترادفها

كنترل‌مناسب‌مترادفها مستلزم‌ايجاد هماهنگي‌بين‌عوامل‌زير است‌:

– استفاده‌عمومي‌از نظام‌و ميزان‌درك‌و شناخت‌استفاده‌كنندگان‌از واژگان‌

– پرهيز از كاربرد واژه‌هاي‌مبهم‌:  حتي‌المقدور بايد از واژه‌هاي‌علمي‌و فني‌مناسب‌با نياز استفاده‌كننده‌بهره‌برد و در صورت‌مبهم‌بودن‌اين‌واژه‌ها، از واژه‌هاي‌كلي‌تر استفاده‌كرد. همچنين‌واژه‌هاي‌جاري‌به‌واژه‌هاي‌منسوخ‌و واژه‌هاي‌بسيط‌به‌واژه‌هاي‌مركب‌ارجحيت‌دارند.

در بخش‌كنترل‌مترادفها، مشابه‌ها و متضادها نيز مطرح‌مي‌شوند و در هرحال‌بايد با استفاده‌از ارجاع‌«به‌كار ببريد»، گزيده‌ها و ناگزيده‌ها را در نظام‌وارد كرد.

2) كنترل‌شكل‌واژه‌ها و ريشه‌هاي‌لغات‌

اين‌موضوع‌از مشكل‌ترين‌تصميم‌گيري‌ها در ساختن‌اصطلاحنامه‌بوده‌شامل‌موارد زير است‌:

– املاي‌كلمات‌:  در زبان‌انگليسي‌بيشترين‌تفاوتهاي‌املايي‌مربوط‌به‌تفاوت‌املاي‌انگليسي‌و آمريكايي‌است‌. درزبان‌فارسي‌نيز مسائل‌مربوط‌به‌املاي‌واژه‌ها بسيار است‌كه‌بايد از قواعد مربوط‌در اين‌زمينه‌براي‌يك‌دست‌ساختن‌املاي‌كلمات‌استفاده‌كرد.

– مخفف‌ها و كوته‌نوشته‌ها:  معمولاً نام‌كامل‌به‌جاي‌كوته‌نوشته‌ها و مخفف‌ها به‌كار مي‌رود مگر آن‌كه‌مخفف‌يا كوته‌نوشت‌متداول‌و مشهور باشد مثل‌يونيسف‌و ايفلا و يونسكو.

– نامهاي‌علمي‌و عامه‌پسند:  معمولاً در اصطلاحنامه‌هايي‌كه‌جنبه‌تخصصي‌دارند نامهاي‌علمي‌برگزيده‌مي‌شوند و از نامهاي‌عامه‌پسند به‌آنها ارجاع‌داده‌مي‌شود.

– نامهاي‌تجارتي‌و متداول‌:  چنانچه‌اسامي‌تجارتي‌معادلهاي‌متداول‌داشته‌باشند آن‌معادلها گزيده‌مي‌شوند.

– نام‌مكانها:  معمولاً نام‌مصطلح‌و مشهور مكانها بر نام‌غيرمشهور و نامصطلح‌ترجيح‌دارد.

– نام‌افراد و سازمانها:  چنانچه‌اين‌گونه‌نامها در اصطلاحنامه‌به‌كار روند، شكل‌مشهور و مصطلح‌تر آنها ترجيح‌دارند.

– اسامي‌بسيط‌:  اسامي‌بسيط‌به‌عبارات‌اسمي‌يا اسامي‌مركب‌ترجيح‌دارند.

– اهميت‌جزء وصف‌شده‌:  موصوف‌كه‌هميشه‌اسم‌است‌، از جزء وصف‌كننده‌كه‌مي‌تواند اسم‌، صفت‌يا هردو باشد مهمتر است‌؛ مثلِ روان‌شناسي‌اجتماعي‌، روان‌شناسي‌كودك‌و بيماريهاي‌قلبي‌كودكان‌. البته‌در زبان‌انگليسي‌به‌علت‌قرار گرفتن‌صفت‌قبل‌از موصوف‌اين‌اهميت‌ناديده‌گرفته‌مي‌شود و تنها با استفاده‌از تمهيدات‌كامپيوتري‌اين‌اشكال‌قابل‌رفع‌است‌.

– خودداري‌از آوردن‌صفت‌به‌عنوان‌توصيفگر:  چنانكه‌اشاره‌شد در زبان‌انگليسي‌به‌دليل‌مقدم‌بودن‌صفت‌به‌موصوف‌، مشكل‌ارجاع‌از شكل‌طبيعي‌به‌شكل‌جابجا شده‌مطرح‌مي‌شود و در فارسي‌اين‌مشكل‌وجود ندارد؛ مثل‌روان‌شناسي‌آموزشي‌كه‌معادل‌انگليسي‌آن‌Educational Psychology  است‌.

– حذف‌قيد در توصيفگر:  در زبان‌انگليسي‌قيد پيش‌از اسم‌ و در فارسي‌پس‌از آن‌قرار مي‌گيرد و حذف‌آن‌در زبان‌فارسي‌مشكلي‌به‌وجود نمي‌آورد.

– آوردن‌اسم‌مصدر يا اسم‌به‌جاي‌مصدر:  مثل‌گفتار و ريزش‌به‌جاي‌گفتن‌و ريختن‌

– صورت‌منفرد و جمع‌واژه‌ها:  نمي‌توان‌دستور كار واحدي‌را به‌تهيه‌كنندگان‌اصطلاحنامه‌ها توصيه‌كرد زيرا مهمترين‌عوامل‌تعيين‌كننده‌در اين‌زمينه‌ساختار هر زبان‌، نياز استفاده‌كنندگان‌از نظام‌و ماهيت‌موضوعي‌رشته‌است‌. ليكن‌در اينجا مهمترين‌نكات‌برگرفته‌شده‌از خط‌مشي‌يوني‌سيست[27]‌ بر شمرده‌مي‌شود:

– اسامي‌ذات‌قابل‌شمارش‌:  اسامي‌قابل‌شمارش‌به‌صورت‌جمع‌و اسامي‌غيرقابل‌شمارش‌به‌صورت‌مفرد مي‌آيند؛ مثل‌كتاب‌ها، نفت‌…

– اسامي‌ذات‌غيرقابل‌شمارش‌:  اسامي‌ذات‌غيرقابل‌شمارش‌چنانچه‌براي‌بيان‌انواع‌متفاوتي‌از يك‌شي‌يا فرآيند به‌كار روند به‌صورت‌جمع‌مي‌آيند. مثل‌: آبها.

– اعضاي‌واحد بدن‌:  اعضاي‌واحد به‌صورت‌مفرد و اعضاي‌غير واحد به‌صورت‌جمع‌مي‌آيند. مثل‌: سر و چشمها.

– اسامي‌معني‌:  اسامي‌معني‌به‌صورت‌مفرد مي‌آيند؛ مثل‌دانش‌. و چنانچه‌براي‌بيان‌يك‌گروه‌از پديده‌ها باشند به‌صورت‌جمع‌مي‌آيند؛ مثل‌علوم‌انساني‌.

بايد توجه‌داشت‌كه‌اين‌توصيه‌ها جنبه‌دستورالعمل‌قطعي‌نداشته‌، ممكن‌است‌به‌عللي‌در اصطلاحنامه‌به‌آنها توجه‌نشود.

3 ) تعيين‌روابط‌سلسله‌مراتبي‌و رده‌بندي‌

پيشينه‌تاريخي‌شجره‌نامه‌ها بسيار قديمي‌است‌و از ديرباز در طومارها رابطه‌سلسله‌اي‌نسبتهاي‌خانوادگي‌ثبت‌و نگهداري‌مي‌شده‌است‌. ساختار معروف‌درخت‌دانش‌كه‌رابطه‌انديشه‌ها و افكار و علوم‌را بر اساس‌يك‌سلسله‌مشتركات‌به‌شاخه‌هاي‌ريز و ريزتر تقسيم‌مي‌كرد نيز پيشينه‌اي‌قديمي‌دارد و اين‌درخت‌ها و رده‌بندي‌ها صرف‌نظر از اين‌كه‌نمايانگر دونوع‌رابطه‌منطقي‌؛ يكي‌رابطه‌عام‌و خاص‌و ديگر رابطه‌همبسته‌اند، اساساً بر دو نوع‌اند: يكي‌رده‌بندي‌هاي‌سنتي‌و تك‌سلسله‌اي[28]‌ و ديگر رده‌بندي‌هاي‌چند سلسله‌اي‌.[29]

رده‌بندي‌ها و روابط‌تك‌سلسله‌اي‌:   رده‌بندي‌ها و روابط‌تك‌سلسله‌اي‌بيشتر تابع‌نظم‌منطقي‌هستند، مثل‌رده‌بندي‌ديويي‌و كنگره‌و اشكال‌آنها انعطاف‌ناپذيري‌و پويا نبودنشان‌است‌چرا كه‌امكان‌تركيب‌مفاهيم‌مختلف‌در آنها وجود ندارد.

رده‌بندي‌ها و روابط‌چند سلسله‌اي‌:   در رده‌بندي‌ها و روابط‌چند سلسله‌اي‌برعكس‌رده‌بندي‌هاي‌سنتي‌كه‌در آن‌مفاهيم‌به‌گروههاي‌مجزا تقسيم‌مي‌شوند و هر مفهوم‌فقط‌در يك‌گروه‌جاي‌مي‌گيرد، هر مفهوم‌با مفاهيم‌ديگر گروهها نيز سنجش‌مي‌شود و ممكن‌است‌به‌بيش‌از يك‌مفهوم‌عام‌تر متعلق‌باشد. اصطلاحنامه‌ها بر مبناي‌چنين‌طرحي‌از روابط‌سلسله‌مراتبي‌ساخته‌مي‌شوند و بنابراين‌بسيار پوياتر و انعطاف‌پذيرتر از نظامهاي‌رده‌بندي‌سنتي‌هستند.

روابطي‌كه‌منجر به‌برقراري‌نظم‌سلسله‌مراتبي‌چند سلسله‌اي‌مي‌شوند و در اصطلاحنامه‌ها وجود دارند عبارتند از:

الف‌) روابط‌اعم‌ـ اخص‌يا مرتبه‌اي‌شامل‌:

– رابطه‌جنس‌و نوع[30]‌ كه‌پيوند بين‌يك‌رده‌يا مقوله‌و اعضا يا انواع‌آن‌را مشخص‌مي‌كند؛ مثل‌پرندگان‌و طوطي‌ها يا فلزات‌و آهن‌.

– رابطه‌كل‌و جزء[31] كه‌در آن‌كل‌، نقش‌حاكم‌و جزء نقش‌تابع‌را دارد مثل‌: دستگاه‌قلب‌و عروق‌و سرخرگها يا ايران‌و تهران‌يا علوم‌اجتماعي‌و روان‌شناسي‌.

– رابطه‌موردي[32]‌ كه‌پيوند مقوله‌اي‌عام‌از اشياء يا پديده‌ها را (كه‌با يك‌اسم‌عام‌بيان‌مي‌شود) با موردي‌از آن‌مقوله‌نشان‌مي‌دهد مثل‌مناطق‌كوهستاني‌و آلپ‌.

– رابطه‌موضوعي‌كه‌ارتباط‌بين‌دو زمينه‌از دانش‌بشري‌را كه‌يكي‌جامع‌ديگري‌است‌نشان‌مي‌دهد مثل‌كتابداري‌و فهرست‌نويسي‌.

ب‌) رابطه‌وابسته‌يا مرتبط‌:

روابط‌جنس‌و نوع‌، كل‌و جزء، موردي‌و موضوعي‌همه‌رده‌اي‌يا اعم‌ـ اخص‌هستند، اما رابطه‌ديگري‌كه‌تشخيص‌و تعيين‌آن‌دشوارتر از تشخيص‌و تعيين‌روابط‌رده‌اي‌اصطلاحنامه‌است‌رابطه‌وابسته‌يا مرتبط‌است‌كه‌امكان‌دارد بين‌دو اصطلاح‌غيرمعادل‌و هم‌ارزش‌و يا اصطلاحاتي‌كه‌به‌چند مقوله‌متفاوت‌تعلق‌دارند باشد. براي‌تعيين‌رابطه‌وابسته‌قانون‌كلي‌به‌صورت‌دستورالعمل‌وجود ندارد ولي‌مي‌توان‌گفت‌كه‌رابطة‌بين‌دو اصطلاح‌وابسته‌يا مرتبط‌ممكن‌است‌يكي‌از موارد زير باشد:

– عمل‌ومحصول‌آن‌. مثل‌بافندگي‌و پارچه‌.

– عمل‌و شخصي‌كه‌با آن‌سروكار دارد . مثل‌صحافي‌و صحاف‌.

– عمل‌و ويژگي‌شي‌اي‌كه‌با آن‌سروكار دارد . مثل‌چرمسازي‌و قابليت‌دباغي‌.

– عمل‌و مفعول‌آن‌.مثل‌مداوا و بيمار.

– اعمالي‌كه‌در تسلسل‌خاصي‌انجام‌مي‌گيرد . مثل‌معاينات‌پزشكي‌و تشخيص‌.

– شي‌و كاربرد آن‌. مثل‌قلم‌و نوشتن‌.

– ماده‌و شي‌اي‌كه‌از آن‌ساخته‌مي‌شود . مثل‌چوب‌و كاغذ.

– فرايند و وسيله‌اي‌كه‌در آن‌به‌كار مي‌رود . مانند ارتباط‌جمعي‌و روزنامه‌.

– علت‌و معلول‌. مانند آلودگي‌و بيماري‌.

– عوامل‌متضاد و موثر بر يكديگر . مانند موفقيت‌و شكست‌.

– چيزي‌كه‌خلف‌يا سلف‌چيز ديگري‌است‌. مانند ابر و باران‌.

– اشتراك‌خواص‌در دو مفهوم‌. مانند سموم‌و مسموميت‌.

– اشتراك‌مبدأ دو مفهوم‌. مانند هند و هندي‌.

– انديشه‌هايي‌كه‌از يك‌مفهوم‌ويژه‌مشتق‌شده‌و در رده‌موضوعي‌در سطح‌برابري‌قرار دارند . مانند مسيحيت‌و اسلام‌، كشتي‌و قايق‌.

– وضعيت‌يا شرايط‌خاص‌و آنچه‌از آن‌ناشي‌مي‌شود . مانند تورم‌و افزايش‌قيمت‌.

– زمينه‌اي‌از علوم‌و اشياء يا پديده‌هاي‌مورد بررسي‌آن‌. مانند انگل‌و حلالها.

– دو چيز كه‌در اكثر متون‌اشاره‌به‌يكي‌، اشاره‌به‌ديگري‌را هم‌به‌دنبال‌دارد . مانند حق‌مولف‌و تكثير.

عده‌اي‌اصولي‌را كه‌روان‌شناسان‌براي‌تداعي‌به‌كار مي‌برند پيشنهاد مي‌كنند ولي‌به‌طور كلي‌مي‌توان‌براي‌كنترل‌نهايي‌رابطه‌مرتبط‌از خود بپرسيم‌:

آيا كسي‌كه‌دنبال‌اطلاعاتي‌درباره‌اصطلاح‌الف‌است‌مايل‌است‌به‌اطلاعاتي‌درباره‌ب‌ هم‌دست‌يا بد؟ در صورت‌مثبت‌بودن‌پاسخ‌، ارجاع‌مرتبط‌را بين‌آنها برقرار مي‌كنيم‌.

ب‌) ساختار اصطلاحنامه‌ها با توجه‌به‌تدابير و تمهيدات‌ناظر به‌مانعيت‌نظام‌:

در نمايه‌سازي‌و چكيده‌نويسي‌سعي‌مي‌شود لُبِ مطلب‌با كمترين‌و مناسبترين‌واژگان‌بيان‌شود. اصطلاحنامه‌ها كه‌ابزار كنترل‌هستند بايد چنان‌طراحي‌شوند كه‌در عين‌رعايت‌ايجاز، جستجوگران‌را به‌مربوط‌ترين‌مدارك‌مورد نيازشان‌هدايت‌كنند، و سيستم‌، مانع‌ورود اطلاعات‌غيرمربوط‌شود. براي‌ايجاد اين‌مانعيت‌در ساختار اصطلاحنامه‌تدابيري‌مثل‌همارايي،[33] ربط‌ها،[34] نقش‌ها،[35] وزن‌دادن‌به‌توصيفگرها،[36] توضيحگرها،[37] ياداشت‌دامنه[38]‌ و ارجاعات[39]‌ انديشيده‌مي‌شود كه‌نكات‌مهم‌آن‌را يادآور مي‌شويم‌:

– همارايي‌يا تركيب‌واژه‌هاي‌اصطلاحنامه‌مي‌تواند در دو مرحله‌روي‌دهد:

در مرحله‌ذخيره‌سازي‌اطلاعات‌كه‌به‌آن‌پيش‌همارايي‌مي‌گويند و در مرحله‌جستجوي‌اطلاعات‌كه‌پس‌همارايي‌ناميده‌مي‌شود.

– ميزان‌پيش‌همارايي‌تاًثير مستقيمي‌بر ميزان‌مانعيت‌نظام‌دارد. بديهي‌است‌پيش‌همارايي‌، به‌نوعي‌اخص‌سازي‌بيشتر واژگان‌است‌.

– يكي‌از مهمترين‌عواملي‌كه‌بر دقت‌يا مانعيت‌اثر دارد اخص‌نبودن‌توصيفگرهاست‌كه‌هميشه‌موجب‌كاهش‌دقت‌بازيابي‌مي‌شود.

– هر قدر توصيفگرها عام‌تر باشند، امكان‌حفظ‌يكدستي‌بيشتر است‌و براي‌نمايه‌سازي‌و جستجو احتياج‌به‌نيروي‌متخصص‌كمتري‌است‌. فقط‌در بحث‌مربوط‌به‌جزئيات‌است‌كه‌دانش‌عميق‌موضوعي‌ضرورت‌مي‌يابد.

– هر قدر توصيفگرها عام‌تر باشند جامعيت‌بازيابي‌بيشتر است‌.

– استفاده‌از واژگان‌اخص‌موجب‌دقت‌زياد بازيابي‌مي‌شود ولي‌ممكن‌است‌حاصل‌كار بازيابي‌كمتري‌باشد در حالي‌كه‌واژگان‌غيراخص‌متضمن‌بازيابي‌بيشتر (جامعيت‌) و قطعاً دقت‌كمتر است‌.

– واژگان‌عام‌و غيراخص‌جستجوهاي‌كلي‌را تسهيل‌كرده‌غلطهاي‌نمايه‌سازي‌را به‌حداقل‌مي‌رساند و لذا ميزان‌جامعيت‌را بيشتر مي‌كند، ليكن‌فاقد تسهيلات‌براي‌دقت‌زياد است‌. بنابراين‌اگر هدف‌ما جامعيت‌جستجو باشد مي‌توانيم‌استراتژي‌جستجويمان‌را وسيعتر كنيم‌.

– از ديگر علل‌عمده‌نارسايي‌نظام‌ها وجود روابط‌مبهم‌و نادرست‌بين‌اصطلاحات‌است‌. در واقع‌اين‌نارسايي‌ها بر دو نوع‌است‌: همارايي‌غلط‌و كاذب‌و ارتباطهاي‌نادرست‌بين‌اصطلاحات‌. اين‌دو اشكال‌به‌اين‌دليل‌حادث‌مي‌شود كه‌تك‌واژه‌ها معمولاً فاقد ويژگي‌نحوي‌هستند. در نظام‌كاملاً پس‌همارا و مبتني‌بر تك‌واژه‌ها كلمه‌از نظر نحوي‌بي‌هويت‌است‌.

مثلاً مي‌خواهيم‌مقاله‌اي‌را كه‌درباره‌بررسي‌كيفيت‌تجهيزات‌كتابخانه‌و مرمت‌كتب‌خطي‌است‌نمايه‌سازي‌كنيم‌. اگر در نمايه‌كليد واژه‌هاي‌(كيفيت‌ـ تجهيزات‌ـ كتابخانه‌ـ كتب‌خطي‌، مرمت‌) را به‌كار ببريم‌تركيب‌(مرمت‌ـ تجهيزات‌ـ كتابخانه‌) و (كيفيت‌ـ كتب‌خطي‌) همارايي‌غلطي‌است‌كه‌در مدرك‌هيچ‌بحثي‌راجع‌به‌آنها نشده‌است‌.

اين‌نوع‌همارايي‌كاذب[40]‌ در نظامي‌كه‌فاقد نحو زباني‌در كنترل‌واژگان‌است‌بيشتر به‌وجود مي‌آيد و در نظامهاي‌زبان‌آزاد و طبيعي‌و تك‌واژه‌اي‌بيشتر رخ‌مي‌دهد.


اصول‌و روشهاي‌تدوين‌اصطلاحنامه‌

به‌كارگيري‌روشها و شيوه‌هايي‌كه‌حاصل‌تجربيات‌تدوين‌كنندگان‌اصطلاحنامه‌هاست‌مي‌تواند بر سرعت‌و صحت‌كار بيفزايد.

طراحان‌اصطلاحنامه‌ها بايد به‌نكات‌فني‌ساختار اصطلاحنامه‌ها توجه‌داشته‌باشند و در ساخت‌اصطلاحنامه‌تدابير لازم‌را براي‌دستيابي‌به‌بيشترين‌ميزان‌جامعيت‌و مانعيت‌اتخاذ كنند. قطعاً دستيابي‌به‌اين‌كيفيت‌بدون‌بهره‌گيري‌از يافته‌هاي‌زبان‌شناسان‌و متخصصان‌موضوعي‌و بدون‌سواد اطلاعاتي‌بالاي‌استفاده‌كنندگان‌ميسر نخواهد بود.

بجاست ‌در طراحي‌اصطلاحنامه‌ها به‌ترتيب‌به‌موارد زير توجه‌شود:

الف‌) نوشتن‌خط‌مشي‌مقدماتي‌و راهنماي‌تدوين‌اصطلاحنامه‌

1- مشخص‌كردن‌اهداف‌تهيه‌اصطلاحنامه‌.

2- تعيين‌استفاده‌كنندگان‌نهايي‌نظام‌.

3- تعيين‌گستردگي‌و عمق‌مقولات‌موضوعي‌.

4- مشخص‌كردن‌ساختار اصطلاحنامه‌در دست‌تدوين‌.

5- تعيين‌مراحل‌مختلف‌تدوين‌اصطلاحنامه‌مثلاً شيوه‌گردآوري‌، تصويب‌، ذخيره‌اصطلاحات‌و… در تعيين‌اين‌مراحل‌اصول‌كلي‌را نيز بايد مشخص‌كرد. مثلاً براي‌نحوه‌گردآوري‌و جايدهي‌واژه‌ها دو روش‌كلي‌گردآوري‌از بالا به‌پايين‌و از پايين‌به‌بالا[41] پيشنهاد مي‌شود كه‌همان‌روش‌قياسي‌و استقرايي‌است‌.

در شيوه‌قياسي‌، ساخت‌مقوله‌ها از عام‌به‌خاص‌است‌. يعني‌ابتدا اصطلاحات‌از منابع‌مختلف‌گردآوري‌مي‌شود، سپس‌توسط‌متخصصان‌موضوعي‌و اطلاع‌رسانان‌، عامترين‌مقولات‌معين‌شده‌و بقيه‌اصطلاحات‌را ذيل‌آنها جاي‌مي‌دهند. در شيوه‌استقرايي‌حركت‌از خاص‌به‌عام‌است‌يعني‌هر اصطلاح‌صرف‌نظر از عام‌و خاص‌بودن‌، از بدو ورود به‌سيستم‌كنترل‌شده‌ذيل‌يكي‌از مقولاتي‌كه‌از قبل‌تعيين‌شده‌است‌قرار مي‌گيرد. البته‌مي‌توان‌عملاً از هر دو شيوه‌در تدوين‌اصطلاحنامه‌ها بهره‌برد.[42]

6- تعيين‌شوراي‌اصطلاحنامه‌كه‌بايد مركب‌از اطلاع‌رسانان‌و متخصصان‌موضوعي‌باشد.

متذكر مي‌شود كه‌اين‌خط‌مشي‌و راهنما جنبه‌قطعي‌و نهايي‌نداشته‌طي‌كار مي‌توان‌آن‌را اصلاح‌كرد اما تدوين‌خط‌مشي‌ها در ابتداي‌كار مي‌تواند روشنگر بسياري‌از ابهامات‌باشد.

ب‌) منابع‌گردآوري‌اصطلاحات‌

1 ـ واژه‌نامه‌هاي‌عمومي‌و تخصصي‌، اصطلاحنامه‌هاي‌موجود، طرحهاي‌رده‌بندي‌، سرعنوانهاي‌موضوعي‌، نمايه‌نامه‌ها، نمايه‌هاي‌پاياني‌كتابهاي‌مربوط‌به‌موضوع‌و…

2 ـ اصطلاحات‌بكار رفته‌براي‌نمايه‌سازي‌مدارك‌در موضوعات‌مورد نظر

3 ـ اصطلاحات‌به‌كار رفته‌در بازيابي‌مدارك‌توسط‌استفاده‌كنندگان‌واقعي‌

4 ـ منابع‌زنده‌مثل‌متخصصان‌موضوعي‌و اطلاع‌رسانان‌و استفاده‌كنندگان‌بالقوه‌

ج‌) گردآوري‌و واژه‌گزيني‌

در اين‌مرحله‌كه‌با استفاده‌از منابع‌ذكر شده‌اقدام‌به‌گردآوري‌و گزينش‌اصطلاحات‌مي‌كنيم‌، لازم‌است‌بايدها و نبايدهاي‌زير را در نظر داشته‌باشيم‌:

بـايدها

1 ـ هميشه‌به‌انواع‌منابع‌نظر داشته‌باشيد و خود را در اين‌زمينه‌منحصر و محدود نكنيد.

2 ـ هميشه‌حداقل‌، حداكثر و تعداد مناسب‌و مطلوب‌واژه‌ها را از نظر كمي‌تخمين‌بزنيد.

3 ـ نيروي‌انساني‌لازم‌را در نظر بگيريد.

4 ـ اصطلاحنامه‌هاي‌موجود در زمينه‌هاي‌مربوط‌به‌كارتان‌را مرور كنيد.

5 ـ برخوردتان‌عيني‌و واقعي‌و غيرذهني‌باشد.

6 ـ هميشه‌خودتان‌را جاي‌استفاده‌كننده‌قرار دهيد و از تخيل‌خود در اين‌زمينه‌بهره‌گيريد.

7 ـ چنانچه‌اصطلاحنامه‌قابل‌قبولي‌در زمينه‌خاص‌كار شما موجود است‌آن‌را به‌كار گيريد.

نبايدها

1 ـ بيش‌از حد نگران‌تأثير بالقوه‌اين‌منابع‌بر كارتان‌نباشيد.

2 ـ خودتان‌را محكوم‌به‌انجام‌كارهاي‌بيهوده‌نكنيد.

3 ـ هرگز تصور نكنيد كه‌اصطلاحنامه‌مي‌تواند به‌كمال‌مطلوب‌برسد.

4 ـ در طراحي‌كارتان‌بيش‌از حد تحت‌تأثير كساني‌كه‌بيرون‌از سازمان‌شما به‌تهيه‌اصطلاحنامه‌ها مي‌پردازند قرار نگيريد.

5 ـ اجازه‌ندهيد ديدگاههاي‌شخصي‌تان‌مخل‌انعطاف‌پذيري‌شما بشود.

6 ـ سعي‌نكنيد كه‌همه‌منابع‌و مدارك‌دنيا را در كارتان‌بياوريد.

7 ـ از اين‌كه‌به‌نيازهايتان‌تكيه‌مي‌كنيد نهراسيد. ولي‌هرگز روي‌طرح‌هاي‌رده‌بندي‌طراحي‌شده‌حساب‌نكنيد. زيرا آنچه‌شما درصدد ايجاد آن‌هستيد نوعي‌نمايه‌موضوعي‌بر يك‌طرح‌رده‌بندي‌است‌.[43]

د) اصول‌كلي‌واژه‌گزيني‌

1- هر واژه‌در اصطلاحنامه‌بايد مستند به‌نيازهاي‌بالفعل‌و با توجه‌به‌نيازهاي‌بالقوة‌كاربران‌نظام‌باشد.

2- بايد از به‌كار بردن‌واژه‌ها و عبارات‌نادر و منسوخ‌خودداري‌كرد، زيرا نمي‌توان‌انتظار داشت‌كه‌اين‌واژه‌ها امكان‌تطابق‌بين‌مدارك‌و پرسشهاي‌جستجوگر را فراهم‌سازد.

3- از كاربرد اصطلاحات‌بسيار عام‌و پيش‌پا افتاده‌نيز كه‌زياد به‌كار مي‌روند بايد خودداري‌كرد، زيرا ميزان‌تطابق‌بين‌مدارك‌و پرسشهاي‌جستجوگر بيش‌از اندازه‌شده‌كارآيي‌بازيابي‌كاهش‌مي‌يابد. براي‌اين‌منظور مي‌توان‌به‌جاي‌تك‌واژه‌و اصطلاحاتي‌كه‌زياد به‌كار مي‌روند، اصطلاحات‌مركب‌و اخص‌گذاشت‌. مثلاً به‌جاي‌اصطلاحاتي‌مثل‌كامپيوتر و كنترل‌مي‌توان‌از اصطلاح‌كنترل‌كامپيوتر استفاده‌كرد زيرا آشكار است‌كه‌اين‌دو تك‌واژه‌نامفهوم‌، گنگ‌و بسيار كلي‌و عام‌اند و ممكن‌است‌موجب‌بازيابي‌اطلاعات‌ناخواسته‌اي‌در متون‌و مدارك‌شوند در حالي‌كه‌اصطلاح‌تركيبي‌گويا و خاص‌است‌.

4 ـ قبل‌از حذف‌هر اصطلاح‌بايد به‌دقت‌اثرات‌نبود آن‌را بررسي‌كرد.

5 ـ واژه‌هاي‌مبهم‌زماني‌در اصطلاحنامه‌مي‌آيند كه‌در پشتوانه‌انتشاراتي‌و مجموعه‌مدارك‌نمايه‌شده‌به‌كار رفته‌باشند.

6 ـ در هر رده‌از مفاهيم‌بايد صرفاً اصطلاحاتي‌را به‌كار برد كه‌به‌طور بالفعل‌يا بالقوه‌كاربرد دارند.

ﻫ ) مشكلات‌تهيه‌اصطلاحنامه‌ها

واژه‌شناس‌نبودن‌طراحان‌سيستم‌، سواد اطلاعاتي‌پايين‌كاربران‌، ابهام‌تهيه‌كنندگان‌اصطلاحنامه‌دربارة‌نحوه‌بهره‌گيري‌مراجعان‌از نظام‌و دشواري‌تجسم‌ابعاد بازيابي‌، دانش‌موضوعي‌محدود تهيه‌كنندگان‌اصطلاحنامه‌هاي‌تخصصي‌، و عدم‌اشراف‌عميق‌آنان‌به‌استانداردهاي‌جهاني‌تهيه‌اصطلاحنامه‌، ناهماهنگي‌و گاهي‌متضاد بودن‌نظرات‌متخصصان‌موضوعي‌و… مشكلاتي‌هستند كه‌همه‌طراحان‌اصطلاحنامه‌ها به‌نوعي‌با آنها مواجهند. اما برخورد مناسب‌با اين‌مشكلات‌مي‌تواند از اثر منفي‌آنها كاسته‌يا آنها را از ميان‌بردارد. انجام‌بعضي‌كارها و پرهيز از بعضي‌ديگر مي‌تواند رافع‌بسياري‌از اين‌مشكلات‌باشد.

بـايدها

1 ـ استفاده‌گسترده‌از متخصصان‌موضوعي‌بايد سرلوحه‌كارتان‌باشد. در مراحل‌مختلف‌تدوين‌اصطلاحنامه‌مي‌توانيد از نظرات‌آنان‌بهره‌مند شويد.

2 – نيازهاي‌اطلاعاتي‌استفاده‌كنندگان‌را به‌تفصيل‌ارزيابي‌كنيد.

3 – درصدد باشيد تجربه‌كسب‌كنيد و عملاً وارد كار شويد.

4 – قواعد ساختن‌اصطلاحنامه‌را به‌دقت‌بخوانيد و بشناسيد و آن‌گاه‌قواعد خودتان‌را بنويسيد و از آن‌كمك‌بگيريد.

5 – كار را با تجهيزات‌ارزان‌كه‌در واحدهاي‌كوچك‌قابل‌استفاده‌است‌آغاز كنيد.

6 – واژه‌ها و عبارات‌اخص‌به‌كار ببريد.

7 – به‌هدف‌و ارزش‌عملي‌و كاربردي‌سلسله‌مراتبها به‌دقت‌توجه‌كنيد.

8 – در ساختن‌توصيفگرهاي‌مرتبط‌آزادانه‌عمل‌كنيد و ارتباط‌معنايي‌هر يك‌از آنها را با ديگر شاخه‌ها نشان‌بدهيد.

9 – درآوردن‌اصطلاحات‌ناگزيده‌گشاده‌دست‌باشيد.

10 – حتي‌اگر كامپيوتري‌در دسترستان‌نيست‌برنامه‌كامپيوتري‌تان‌را طراحي‌كنيد ليكن‌در همه‌حال‌استفاده‌كنندگان‌را در نظر داشته‌باشيد.

11 – درباره‌زمينه‌موضوعي‌اصطلاحنامه‌اطلاعات‌كافي‌داشته‌باشيد.

12 – تميز و مرتب‌باشيد. هميشه‌يك‌دفترچه‌يادداشت‌همراه‌داشته‌باشيد و از علايم‌و نشانه‌ها براي‌يادداشت‌نكات‌مهم‌استفاده‌كنيد.

نبايدها

1 ـ بسياري‌از متخصصان‌موضوعي‌با اصطلاحنامه‌ها آشنا نيستند و در حوزه‌تخصصي‌هم‌با يكديگر اختلاف‌نظر دارند.

اين‌اختلافات‌نبايد مانع‌استفاده‌از نظرات‌آنان‌شود.

2 – هرگز تصور نكنيد كه‌استفاده‌كنندگان‌مي‌توانند نيازهايشان‌را به‌درستي‌بشناسند و بيان‌كنند.

3 – از اين‌كه‌تجربه‌يا دانش‌موضوعي‌نداريد نهراسيد. شما تنها نيستيد.

4 – از فلسفه‌ها و نظريه‌هايي‌كه‌كاربردشان‌ثابت‌شده‌زياد فاصله‌نگيريد.

5 – از تجهيزاتي‌كه‌انعطاف‌و خلاقيت‌شما را محدود مي‌كنند بپرهيزيد.

6 – بخاطر ساختن‌توصيفگرهاي‌اخص‌هر واژه‌اي‌را وارد سيستم‌نكنيد.

7 – در تهيه‌توصيفگرهاي‌اعم‌ممسك‌باشيد ولي‌درآوردن‌توصيفگرهاي‌اخص‌ملاحظه‌كار نباشيد.

8 – نگذاريد واژه‌هابه‌هر جهت‌روي‌آورند بي‌آنكه‌تكيه‌گاه‌معنايي‌درستي‌داشته‌باشند.

9 – در بگارگيري‌غيرتوصيفگرها سخت‌ـ گير و خرده‌بين‌نباشيد.

10 – فراموش‌نكنيد تدارك‌همه‌امكانات‌به‌طور كامل‌ممكن‌نيست‌. ديگران‌پس‌از شما كار را كامل‌خواهند كرد.

11 – در انزوا كار نكنيد.

12 – خودتان‌را گرفتار وسواس‌و باريك‌بيني‌نكنيد.[44]

نقش‌كامپيوتر در تهيه‌اصطلاحنامه ‌و بهره‌گيري‌از آن‌

بهره‌گيري‌از اين‌وسيله‌اگر توام‌با برنامه‌ريزي‌و درايت‌باشد از يك‌سو مي‌تواند بر سرعت‌و كيفيت‌كار افزوده‌از اتلاف‌وقت‌جلوگيري‌كند و موجب‌صرفه‌جويي‌در نيروي‌انساني‌شود و از سوي‌ديگر زمينه‌مناسبي‌براي‌ايجاد شبكه‌و تبادل‌پيوسته‌اطلاعات‌فراهم‌آورد. البته‌بايد توجه‌داشت‌كه‌كامپيوتر صرفاً وسيله‌اي‌جهت‌تسهيل‌در ذخيره‌و پردازش‌اطلاعات‌است‌، و تعيين‌الگوريتم‌اصلي‌و كليه‌تصميمات‌در مورد واژگان‌، تدابيري‌انديشمندانه‌است‌كه‌بايد توسط‌متخصصان‌اطلاع‌رساني‌اتخاذ شود. البته در نظام هاي خبره مقدار زيادي از كارها به رايانه سپرده مي شود.

كامپيوتر مي‌تواند در مراحل‌مختلف‌تدوين‌و بهره‌گيري‌از اصطلاحنامه‌ها، كاربردهاي‌زير را داشته‌باشد:

مرحله‌تدوين‌

1 ـ در مرحله‌مقدماتي‌اصطلاحات‌را مي‌توان‌توسط‌كامپيوتر ذخيره‌و به‌راحتي‌سازماندهي‌كرد.

2 ـ يكدستي‌واژگان‌به‌راحتي‌قابل‌كنترل‌است‌.

3 ـ روابط‌بين‌اصطلاحات‌يك‌بار مشخص‌مي‌شود. و پس‌از آن‌مي‌توان‌واژگان‌را به‌اشكال‌مختلف‌(درختي‌ـ الفبايي‌ـ گردشي‌ـ ترسيمي‌و…) ارائه‌كرد.

4 ـ چاپ‌اصطلاحنامه‌به‌سرعت‌قابل‌انجام‌است‌.

مرحله‌نمايه‌سازي‌

1 ـ نمايه‌ساز مي‌تواند به‌سرعت‌به‌كليه‌اشكال‌ارائه‌اصطلاحنامه‌دسترسي‌داشته‌به‌جستجو بپردازد و به‌سهولت‌از مقوله‌اي‌به‌مقوله‌ديگر و از نمايه‌اي‌به‌نماية‌ديگر حركت‌كند.

2 ـ امكان‌نمايه‌سازي‌ماشيني‌پديد مي‌آيد.

3 ـ بسامد اصطلاحات‌به‌كار رفته‌در نمايه‌سازي‌قابل‌كنترل‌است‌و مي‌توان‌به‌حذف‌يا نامرحج‌كردن‌اصطلاحات‌مهجور و بدون‌كاربرد پرداخت‌.

4 ـ با ايجاد يك‌فايل‌براي‌اصطلاحات‌پيشنهادي‌، روزآمد ساختن‌اصطلاحنامه‌به‌سهولت‌قابل‌انجام‌است‌.

5 ـ سابقه‌هر اصطلاح‌قابل‌ذخيره‌است‌و تغييراتي‌را كه‌در طي‌زمان‌ايجاد مي‌شود مي‌توان‌با ارجاع‌نشان‌داد.

مرحله‌جستجو

1 ـ براي‌جستجوگر اين‌امكان‌فراهم‌مي‌آيد كه‌خودبخود از اصطلاح‌نامرحج‌، به‌اصطلاح‌مرجح‌هدايت‌شود.

2 ـ بسامد به‌كارگيري‌واژگان‌توسط‌استفاده‌كنندگان‌كنترل‌مي‌شود و اين‌مي‌تواند در انتخاب‌اصطلاحات‌تاثير بگذارد.

3 ـ در نظام‌دستي‌جستجوگري‌كه‌با واژگان‌جديدي‌به‌دنبال‌مطلبي‌مي‌گردد، به‌بخشي‌از مدارك‌نمايه‌شده‌دست‌مي‌يابد زيرا غالباً ارتباط‌كليدواژه‌جديد با شكلهاي‌قديمي‌تر آنها قابل‌پيگيري‌نيست‌، ولي‌با استفاده‌از كامپيوتر مي‌توان‌به‌سوابق‌هر اصطلاح‌دسترسي‌پيدا كرد و جستجوي‌ناظر به‌گذشته‌كاملي‌انجام‌داد.

4 ـ ذخيره‌واژه‌هايي‌كه‌توسط‌جستجوگر به‌نظام‌وارد مي‌شود و براي‌آنها اصطلاحاتي‌تعيين‌نشده‌است‌، پشتوانه‌بسيار مناسبي‌براي‌روزآمد ساختن‌اصطلاحنامه‌و تجديدنظر در آن‌است‌.

ارزشيابي‌اصطلاحنامه‌ها

ارزشيابي‌واقعي‌اصطلاحنامه‌ها فقط‌در شرايط‌واقعي‌استفاده‌ميسر است‌. تعيين‌ميزان‌جامعيت‌و مانعيت‌در جستجوهاي‌انجام‌شده‌بهترين‌معيار اين‌ارزشيابي‌است‌. اما به‌لحاظ‌نظري‌اصطلاحنامه‌ها را مي‌توان‌با دو نگرش‌ارزش‌گذاري‌كرد:

الف‌) از نظر معني‌شناسي‌و ميزان‌پيش‌همارايي‌

– ميزان‌اخص‌بودن‌واژگان‌با توجه‌به‌حوزه‌و پوشش‌اصطلاحنامه‌

– ميزان‌دقت‌در واژه‌گزيني‌و انتخاب‌گزيده‌ها با توجه‌به‌پشتوانه‌انتشاراتي‌و پشتوانة‌استفاده‌كنندگان‌

– ميزان‌مطابقت‌با استانداردهاي‌بين‌المللي‌

– نداشتن‌ارجاعات‌كور و واژه‌هاي‌رها

– تناسب‌واژه‌هاي‌تركيبي‌نسبت‌به‌تك‌واژه‌ها

– تناسب‌سطح‌پيش‌همارايي‌با توجه‌به‌گستره‌اصطلاحنامه‌

– داشتن‌يادداشتهاي‌دامنه‌و توضيحگرهاي‌مناسب‌

– داشتن‌يادداشت‌تاريخچه‌به‌منظور نشان‌دادن‌سير تحول‌واژگان‌در ويرايشهاي‌مختلف‌

علاوه‌بر معيارهاي‌فوق‌دو معيار سنجش‌ارتباط[45]‌ و دسترس‌پذيري[46]‌ نيز مطرح‌شده‌است‌.[47]

سنجش‌ارتباط‌را نسبت‌اصطلاحات‌ارجاع‌دار (اعم‌ـ اخص‌ـ مرتبط‌) به‌كل‌اصطلاحات‌و سنجش‌دسترس‌پذيري‌را ميزان‌متوسط‌ارجاعات‌براي‌هر توصيفگر مي‌دانند.

ب‌) از نظر ظاهر و نحوه‌ارائه‌

– داشتن‌مقدمه‌كامل‌و راهنماي‌استفاده‌به‌صورتي‌كه‌هر كاربر بتواند با استفاده‌از آن‌مستقلاً و يا با حداقل‌ياري‌گرفتن‌از كتابداران‌مرجع‌اقدام‌به‌جستجو كند.

– ارائه‌شكلهاي‌مختلف‌واژگان‌(سلسله‌مراتبي‌ـ الفبايي‌ـ گردشي‌و …)

– رعايت‌اصول‌زيباشناسي‌در صفحه‌آرايي‌و چاپ‌و صحافي‌

خوشبختانه‌در ایران پژوهش هایی‌دربارة‌ميزان‌انطباق‌چند اصطلاحنامه‌با استانداردهاي‌ايزو انجام‌شده‌است‌ که از آن میان می توان به کار خانم کازرانی اشاره داشت.[48] در اين‌پژوهش‌نقاط‌قوت‌و كاستي‌هاي‌اصطلاحنامه‌هاي‌نما  ، اصفا، اصطلاحنامه‌موضوعي‌امام‌خميني‌و اصطلاحنامه‌پزشكي‌فارسي‌به‌صورت‌تطبيقي‌مورد بررسي‌قرار گرفته‌است‌. در اين‌پژوهش‌مي‌خوانيم‌:

«با اينكه‌اصطلاحنامه‌هاي‌پزشكي‌فارسي‌و اصفا توسط‌متخصصان‌ايراني‌تهيه‌شده‌است‌از نظر رعايت‌استانداردهاي‌روابط‌معنايي‌در سطح‌بسيار بالايي‌(نزديك‌به‌درصد) قرار دارند، در حالي‌كه‌نما كه‌ترجمه‌يك‌اصطلاحنامه‌معتبر  (Spines)  است‌و توسط‌متخصصان‌اروپايي‌پيشينه‌دارتري‌تهيه‌شده‌است‌از اين‌نظر در مرتبه‌پايين‌تري‌قرار دارد (حدود 70 درصد).»[49]

*     *     *

دو پیشنهاد:

برای استفاده عزیزان تاجیک از اصطلاحنامه سه زبانه معادل اصطلاحات فارسی به خط سیریلیک بر آن افزوده شود. این کار در محیط الکترونیک بسیار آسان است.

در ساختار اصطلاحنامه مترادف تاجیکی اصطلاحات نیز بر آن افزوده شود. این کار علاوه بر ان که کار با آن را برای عزیزان تاجیک راحت تر می کند موجب غنای بیشتر اصطلاحنامه در معادل سازی ها هم می شود.


1- فریبرز خسروی و دیگران. اصطلاحنامه فرهنگی فارسی(اصفا)،(تهران:کتابخانه ملی ایران، 1375 )، ص 12

2- فریبرز خسروی و نرگس قدیمی . اصطلاحنامه سه زبانه(فارسی،عربی،انگلیسی)،(تهران:سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران،1385 )، سه جلد.

[3] – Pierre Mark Roget.

[4] – Helen M. Townly; Ralph. Gee. Thesaurus Making: Grow your own Word-Stock (London: Deutsch, 1980). p. 18.

[5] –  F.W. Lancaster,VocabularyControl for Information Retrieval (Arlington, Virginia: Information Resources Press, 1986) , p. 29.

6- مهرانگیز حریری. «اصطلاحنامه در نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات» اطلاع‌رسانی (دوره ششم شماره 1و2، 1361). ص 63.

[7] – U.S. Dept. of Defense (Armed Services Technical Information Agency – ASTIA).

[8] – American Institute of Chemical Engineers.

[9] – Engineering Joint Council.

[10] – Thesaurus of Engineering & Scientific Terms (Test).

[11] – Unesco. Guidelinses for the Establishment of Monolingual Thesaueus. 2 nd ed. (Paris: General Information Program & Unisist. 1970).

[12] – Coates, E.J.

[13] – Precis: (Preserved Context Indexing System).

[14] – Thesaurofacet.

[15] – Unesco. Unesco Thesaurus: A Structured list of Descriptors for indexing & Retrieving Literature in the fields of Education, Science, Culture & Communication. Compiled by sean Aitchinson. (Paris: Unesco, 1977).

3- ژان ویت. اصطلاحنامه توسعه فرهنگی، ترجمه ناصر پاکدامن (تهران: مرکز اسناد فرهنگی آسیا، 1358).

4- فاطمه رهادوست. سرعنوانهای موضوعی پزشکی فارسی [و دیگران]. (تهران: معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ایران، 1372).

[18] – Medical Subject Headings.

1- حسین حق‌زاده [و دیگران]. اصطلاحنامه فلسفه اسلامی. (قم: مرکز تحقیقات و مطالعات اسلامی، 1376).

2- فاطمه رهادوست [و دیگران]. اصطلاحنامه پزشکی فارسی. (تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1384).

3- اصطلاحنامه علوم زمین. مهری صدیقی، ملوک‌السادات حسینی بهشتی، مهرداد نوروزی اقبالی. (تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، 1382)، 2 جلد.

4- اصطلاحنامه فیزیک. مریم نوروزی اقبالی، ملوک‌السادات حسینی بهشتی، مهرداد نوروزی اقبالی. (تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، 1382)، ص 719.

5 – اصطلاحنامه کلام اسلامی. تهیه و تحقیق مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، واحد اصطلاحنامه علوم اسلامی. (قم: بوستان کتاب قم، انتشارات تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1382)، 2 جلد.

6 – اصطلاحنامه ارتقای بهداشت. ترجمه زهرا دهسرایی، بهاره کردنوری، مهرداد نوروزی اقبالی؛ ویراستار علی آقا بخشی. (تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، 1384)، ص 226.

7- مهرانگیز حریری، همان، ص. 48.

[26] – Alan Gilchrist. The Thesaurus in Retrieval (London: Aslib, 1971). P. 18.

[27] – Unesco. Guidelines for the Establishment & Development of Monolingual Thesaurus. 2 nd rev.ed. (Paris: General Information Program & Unisist, 1970).

[28] – Monohierarchical classification.

[29] – Polyhierarchical classification.

3- مهرانگیز حریری، همان، ص. 55- 56.

[31] – Hierarchical whole-part Relationship.

[32] – Instance Relationship.

[33] – Coordination.

[34] – Links.

[35] – Roles.

[36] – Descriptors Weighting.

[37] – Qualifiers.

[38] – Scope Notes.

[39] – Cross References.

[40] – False Coordination.

[41] – F.W. Lancaster. Ibid. p. 23.

2- درک آوسینی و پیتر ویل. راهنمای تهیه و گسترش اصطلاحنامه یکزبانه. ترجمه عباس حری. (تهران: مرکز اسناد و مدارک علمی، 1365) ص 78- 80.

[43] – Helen Townly. Ibid, p. 66.

[44] – Helen Townly. Ibid, p. 89- 90.

[45] – Connectedness Measure.

[46] – Accessibility Measure.

[47] – F.W. Lancaster. Ibid, p. 156.

4- مریم کازرانی. «ارزیابی اصطلاحنامه های فارسی با استانداردهای ایزو» (پایان نامه کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاع‌رسانی پزشکی، دانشکده مدیریت و اطلاع‌رسانی پزشکی، 1378).

1- همان، ص الف.

به کجا می رویم؟

به جان عزیزتان این یکی دو هفته در جریان دفاع پایان نامه ها صحنه هایی را دیده ام که اگر مرحوم عزیز نسین زنده بود از آنها چندین جلد داستان کمدی تولید می کرد.چنان مرز کمدی و درام این وقایع به هم آمیخته است که آثار هنریک ایسن را تداعی کرده سازماندهی بعضی ازین گروه ها و دانشکده ها  فیلم باشگاه مبارزه دیوید فینجر را بیاد می آورد!

در کجای عالم می توان جلسه دفاعیه ای را یافت که در آن داوران غایب باشند؟ در آن بر سوالات اساسی افزوده شود . جای متغیرها مستقل و وابسته عوض شوند . اثبات شود که روش تحقیق انجام شده خطاست .و در هیچ یک ازین موارد نمره دانشجو از نوزده پایین تر نشود! استاد راهنما  که حتی یک بار هم پایان نامه را ندیده و شروع به تمجید ازدانشجو کند. وسط کار معلوم شود دارد در مورد دفاع بعدی اظهار فضل می فرمایند!!. دانشجوی دیگری  از روی تقدیرنامه خود بخواند: ” خود را مدیون تلاش های ارزشمند استاد مشاورم .. می دانم . اگر تلاش ها و وقت گذاری ها وهدایت های او نبود هیچگاه موفق نمی شدم” و استاد مشاور به آهستگی در گوش بغل دستیش نجوا کند :” حتی یک بار هم این دانشجو و پایان نامه او را ندیده ام!”

فکر می کنم بهتر است همگی شرکت کنندگان در این دفاعیه ها در مجلسی جمع شویم  و با هم  آوای “خر برفت خربرفت و خربرفت” مولانا را  آگاهانه سر دهیم! آری شرافت تعلیم و تربیت ، حیثیت علمی و اعتبار آکادمیک  که تنها سرمایه های معلمی است هدف قرار گرفته است و در حال نابودی است .  به کجا می رویم!

دفاعیه ای متفاوت

رروز چهارشنبه گذشته جلسه دفاع  پایان نامه یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد شهید بهشتی برگزار شد. جلسه ای که  با بسباری از جلساتی که قبلا دیده بودم متفاوت بود. در اغلب جلسات استاد راهنما و مشاور خود را مدافع سرسخت دانشجو پنداشته و نمره پایان نامه را نمره صلاحیت  و وثاقت علمی خود می پندارند.  نمرات نیز بین 19 تا 20 در نوسان بوده و گاهی برای دو سه صدم نمره چنان جدلی رخ می دهد که گویا دارند طلای ناب را با ترازوی الکترونیکی وزن می کنند. البته معمولا ترازوی انان نیز پایان نامه دیگری است که چند روز پیش دفاع شده و فلان نمره با با همین شیوه اخذ کرده است. به یاد می اورم  یکبار به عنوان استاد داور مطرح کردم که در فرضیه  متغیر مستقل و متغیر وابسته غلط تشخیص داده شده و جابجا شده اند لذا جداول و همبستگی های اعلام شده از بنیاد غلط هستند  استاد راهنما همه مبانی روش تحقیق و اصول علم آمار را زیر سوال برد تا آن غلط و نادرستی  را درست جلوه دهد. غافل بود که هزارو یک دلیل بر اثبات یک گزاره نادرست تعداد نادرست ها را به هزار و دو رشد می دهد! بعدا معلوم شد که استاد راهنمای محترم چند دفیقه قبل از جلسه فرصت فرموده اند که پایان نامه را تورق کنند! اما  جلسه هفته پیش از نوع دیگری بود. استادان راهنما و مشاور دلسوزانه وقت لازم را صرف راهنمایی و مشاوره دانشجو کرده بودند. استادان داورهم با مطالعه دقیق  همه ایرادها و اشکال ها را خیلی صریح  مطرح کردند و به ویژه شتابزدگی تدوین و نگارش را یادآور شدند.  استادان راهنما و مشاور هم اعلام داشتند که دفاع از پایان نامه به عهده دانشحو است و به حق ااظهار کردند که یکی از معیارهای ارزشگذاری نحوه دفاع ادانشجو است . در نهایت هم با اعلام نمره 17 سعی کردند که ارزشگذاران منصفی باشند. این نوع داوری ها و راهنمایی ها می توتند جلسات دفاع را از خمودگی و تلاوت ملال آور تکرارهای چاپلوسانه و متملقانه برهاند و دانشجو را وادار به کار جدی تر کند. به سهم خودم سپاسگزار استادان برزگوار  راهنما و مشاورو داوران آن جلسه هستم.

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم فروردین 1389ساعت 13:59  توسط فریبرز خسروی

ممیزان بی تمیز

در زمان صدارت جناب میرسلیم یکی از ممیزان برای نویسنده ای که کتابش در انتظار کسب اجازه نشر بود نوشته بود:” نردبان آرید تا بوسم لبش ” تبدیل شود به” نردبان آرید تا گیرم سبیلش” !! نمی دانم  آن نویسنده و شاعر محترم در آن زمان از این همه ملاحت طبع و نازکی اندیشه ممیز محترم به چه روزی افتاده بود. بعدها کتابی از این دسته گل های به آب داده شده با عنوان “ممیزی کتاب ” منتشر شد. کتابی که هم می تواند نقش یک کتاب لطیفه و طنز را ایفا کند و هم سوگنامه ای باشد برای تاریخ اندیشه این دیار. برای من که با نظرات ممیزان دوره پهلوی دوم کاملا آشنا هستم این نظرات و ساختار آنها معنا و مفهوم دیگری دارد. اکنون با گذشت سال ها از دوره صدارت جناب میرسلیم به نظر می رسد همان سبک و سیاق برقرار است:

چندی پیش به منزل استاد بهبودی از سوی وزارت ارشاد تلفن می زنند. به ایشان اطلاع می دهند که مراسم بزرگداشتی برپاست و قرار است از شما تجلیل شود . ایشان اظهار می کنند که “ملازم بسترم” و نمی توانم از منزل خارج شوم. پس از چند روز دوباره تلفن می شود که جایزه ای برای دو اثر شما در نظر گرفته شده است . ایشان می فرمایند آن را در هر راهی که می دانید صرف کنید، برای من نیاورید. – استاد بهبودی گرفتن هرنوع مزد و متاعی را برای کارهای دینی از قبیل نوشته و سخنرانی و اصولا ارتزاق  از راه دین را  جایز نمی دانند!-

اکنون با گذشت چند ماه به همان دو کتاب اجازه چاپ جدید داده نمی شود!!. دو سه نمونه را استاد خواندند و توضیح دادند که من چند مقاله در باره این نظرات قبلا ازائه داده ام و…  به نظر می رسد مبدلان لب به سبیل هنوز در محکمه کتاب به قضاوت مشغولند و افکار را بر ترازو می نهند. خوب است اینان لا اقل از سابقه و لاحقه نویسندگان آگاهی داشته باشند. محققانی که بدون مزد و منت دو برابر شمار سالهای عمر ممیزان از آنان اثر منتشر شده است. تو صیه می کنم آنان نظرات مرحوم علامه شعرانی و سنگلجی را که ناظر شرعیات دهه سی و جهل بودند مطالعه کنند. دقت نظر و صراحت و خبرگی آنان که در نظراتشان ظهور یافته بسیار درس آموز است. گرچه  معتقدم به هیچ عنوان نمی توان با ملاک و معیاری پایا و روا کتاب و یا هر نوشته ای توسط یک یا دو نفر  در ترازوی سنجش قرار داد. بهترین سنجه عقل جمعی در هر حوزه دانش می تواند باشد.

+ نوشته شده در  دوشنبه پنجم بهمن 1388ساعت 9:22  توسط فریبرز خسروی

دفاع در پنج پرده

۱

با خود می اندیشد که به علت شلوغی خیابانها نمی تواند با اتومبیل خود به دانشگاه برود. او به عنوان داور خارجی برای پایان نامه دعوت شده است .با اتومبیل کرایه عازم دانشگاه می شود. در مقصد در می یابد که کرایه نسبت به سه ماه پیش هزار تومان افزایش یافته است . باید شش هزار تومان بپردازد.

2

جلسه دفاع  آغاز می شود. استاد راهنما از استاد مشاور تشکر می کند و استاد مشاور از استاد راهنما و از دانشجو نیز به علت تلاش بی شائبه ای که داشته است. دانشجو با سرعت 16 اسلایدی را که تهیه کرده است بی کم و کاست از رو می خواند . از داوران خواسته  می شود که نظراتشان را بیان کنند. داور داخلی می فرمایند” مسلما کاری که با نظارت این استادان محترم انجام شده هیچ ایرادی نمی تواند داشته باشد . صرفا چند اشکال نگارشی و غلط تایپی است که در پایان جلسه به دانشجو خواهم داد.داور خارجی کمی سزش گیچ می رود! نوبت اوست. تصمیم می گیرد از خیل کاستی هایی که نوشته است فقط به دو مورد اساسی اشاره کند. می گوید: شما  متغیرهای  مستقل و وابسته را درست تشخیص نداده اید وآنها را برعکس به کار برده اید. لذا ازمون  فرضیه هایتان  هم از بن ایراد  دارد . روش تحقیقتان را هم نادرست تشخیص داده اید  زیرا … داشجو شروع به پاسخگویی می کند. معلوم می شود درک درستی از مفهوم متغیر و فرضیه ندارد. و… استاد راهنما به دانشجو توصیه می کند که ایرادهای داوران را برطرف کند.

3

از حضار خواسته شده جلسه را ترک کند تا هیات برای نمره تصمیم بگیرد. پس از صرف میوه و شیرینی و تعارفات متداول از استادان  داور نظرخواهی می شود. داور داخلی با تایید نظر استادان راهنما و مشاور معتقد است که دانشجو تلاش زیادی کرده و باید بالا ترین نمره را بگیرد. داور خارجی معتقد است که به علت ایراد روش شناختی باید پرسشنامه ها تغییر یافته و تحقیق تکرار شود. استادان که گویا نمره دانشجو را نمره خود می دانند این امر را محال می دانند. انان معتقدند که این اشکالات جزئی قابل گذشت است. بالاخره با اصرار استادان، داور خارجی هم از خر شیطان پیاده شده  و با کسر سه نمره و انجام اصلاحات رضایت می دهد .

4

جلسه دفاع با قرائت نمره دانشجو پایان می یابد. دانشجویی در راه خود را به  داور می رساند و می گوید : این دانشجو مقصر نبود. او نوشتن پایان نامه را به موسسه ای سپرده است که توسط یکی از استادان رشته تاسیس شده است. ظاهرا قرار است این موسسه صرفا دانشجویان را در تدوین  پایان نامه راهنمایی کند اما عملا  راهنمایی در کار نیست. آن را می نویسد. داور دچار سرگیجه بیشتری می شود.

5

یک ماه بعد از دانشگاه به داور تلفن می شود که چک حق الزحمه داوری آماده است. مجددا با اتومبیل کرایه ای خود را به دانشگاه می رساند . این بار نیز در می یابد که کرایه هزار تومان نسبت به بار قبل افزایش یافته است. چک سی و شش هزار تومانی را تحویل می گیرد. در بازگشت پیش خود حساب می کند که: 12 هزار تومان در رفت و امد اولیه داده ام و در این بار هم 14 هزار تومان. جمعش 24 هزار تومان. مانده آن 12 هزار تومان است. وقتی که صرف رفت و امد و خواندن پایان نامه و شرکت در جلسه دفاع شده قطعا کمتر از 8 ساعت نیست. می شود ساعتی هزار و پانصد تومان.  لبخند شیرینی از این معامله شیرین بر لبانش می نشیند . در حالی که به درد دل راننده گوش می دهد تصمیم می گیرد ازین پس نیز این تجارت پر منفعت را از کف ندهد!

+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم اسفند 1388ساعت 6:10  توسط فریبرز خسروی

استنشاق مقالات!

بنده خدایی  گفته بود که در آخزالزمان قومی ظهور می کند که با استنشاق! حق را از باطل تشخیص می دهند. فکر می کنم که این جمله در توصیف گردانندگان یکی از نشریات تخصصی کتابداری شرف صدور یافته باشد. این نشریه  به صفت علمی پژوهشی نیز منتصب  است.   شاهد بوده ام که :

  • مسئولان محترم  آن نشریه فخیمه ظاهرا با بوییدن و اگر به نقلل قول اول نوشته معتقد باشیم با استنشاق ، علمی بودن و قابلیت چاپ مقالات را تشخیص می دهند.در آن نشریه اثری از داوری دیده نمی شود.
  • شاهد بوده ام که یک صبح تا ظهر تاییدیه مقاله ای صادر و از راه دور برای صاحب اثر ارسال شد.
  • هرگاه کمیسیون نشریات از آنان طلب فرم داوری داشت با عجله از دیگر نشریات تهیه و برای آنان ارسال می شد.
  • در این نشریه ویراستاری علمی و زبانی جدی صورت نمی گیرد . این بی کیفیتی در بیشتر مقالات قابل رویت است.

اگرچه نام نشریه براهالی رشته پوشیده نیست اما نام این نشریه را نمی نویسم تا ذوی العقول  و بعضا ذوی المنافع ! بر نیاشوبند که چرا اسرار رشته را بر ملا می شود و بر آفتاب میافتد . اما با صراحت باید گفت که تا کنون  این رشته و حرفه ازین سکوت ها و اغماض ها لطمه فراوانی دیده است.متاسفانه تملق و چاپلوسی همچون یک روش در این حوزه  در حال رسمیت یافتن است

این ها را نوشتم تا پاسخگوی عزیزانی باشم که از من جویای  علل رد مقالاتشان در آن نشریه بودند و به پاسخ دست نمی یافتند

یکشنبه در دوشنبه 1

هفته اول خرداد سال 87 بنا به دعوت فرهنگستان علوم تاجیکستان برای شرکت در کنفرانسی با عنوان زبان فارسی (تاجیکی) و تکنولوژی اطلاعات  و ارائه مقاله ای با عنوان ” نحوه تدوین اصطلاحنامه ها و ارزیابی آنها” در دوشنبه بودم .

روز یکشنبه مراسم ویژه ای  برپا بود. تاجیک ها رسمی دارند که گویا از دوران شوروی به ارث برده اند.به این مراسم ” جشن زنگ آخری” می گویند. در پایان سال تحصیلی و قبل از شروع امتحانات فارغ التحصیلان به خیابان ها می ریزند و گروه گروه با دسته های گل و مدال ها و تشویق ها در خیابانها قدم می زنند ، عکس یادگاری می گیرند و در مجموع فضای بسیار شادی را القاء می کنند. آقای رئیس جمهور با این جشن مخالف بوده و ظاهرا سعی بر کمرنگ کردن آن داشته است. اما تجربه نشان داده که منع این نوع حکومتها معمولا باعث اقبال بیشتر خلق الله بدان عمل می شود که ظاهرا چنین هم شده است.

میدان عین دوشنبه

تاجیکستان با 13000 کیلومتر مربع و 7 میلیون جمعیت جزو سی کشوری است که در آمار بانک جهانی در معرض گرسنگی قرار دارند. در دوره شوروی بهر دلیل این

جمهوری عقب مانده ترین مجموعه جماهیر محسوب می شده است. در دوره به قول تاجیکان “پسا شوروی ” هم اختلافات داخلی و نا امنی ؛ مختصر رمق را از آنان گرفته است. تنها مزیت آنان وجود آب فراوان در این سرزمین کوهستانی است . 93 درصد کشور کوهستانی است و به لحاظ آب هفتمین کشور دنیاست. اگر قول عده ای درست باشد که قرن اینده قرن جنگ آب است آنگاه موقعیت استراتژیک این کشور بیشتر مشخص می شود. توان با القوه این کشور برای تولید نیروگاه های برقابی نیاز به سرمایه گذاری کلان برای سد سازی دارد که از عهده آن کشور بر نمی آید . ایران و روسیه هریک مشغول ساخت سد برای آن کشور هستند. براي هويت سازي و تقويت اتحاد ملي بشدت به بعضي عناصر تاريخي و ادبي تكيه مي كنند . جشن هزاره رودكي يكي از آنان است . براي اتصال بيشتر به تاريخ واحد پول را ساماني نامگذاري كرده اند. تشكيل اين كنفرانس ها هم در هم همين راستا صورت گرفته است.

4 نفر از امریکا و یک نفر از آلمان و دونفر از ایران بهمراه زبان شناسان و کتابداران و متخصصان رایانه تاجیکی در ان شرکت دارند. تاجیکان علاقه ویژه ای به ما ایرانیان دارند و آن را در حین سخنرانی و بعد از آن ابراز می دارند. هنوز تکلیف خط برای تاجیکان کاملا تثبیت شده نیست. از خط سیریلیک که به علت آشنایی با زبان روسی به آن تبحر دارند استفاده می کنند و در نگارش مشکلاتی دارند. بعضی از آنان می خواهند که پیشنهاد تغییرآن به خط آبا و اجدادی در قطعنامه بیاید که البته مخالفینی هم دارد.يكي از آقايان شركت كننده در حين صرف نهار شعر زير را از فرزانه خجندي برايم مي خواند.

هوای روح مرا تازه کن به آمدنت،

بهشت را به زمین کوچ ده به یک سخنت.

چرا به تحنیت خفتگان نمی آید،

پیام صبح فروزت،طلوع شب شکنت.

قسم به عشق،که رشک فریشته خواهم شد،

اگر به من بفشانی غبار پیره هنت.

چو ارغوان دلم ارمغان نوروزیست،

بگیر صدقه ی تیغ نگاه ریشه کنت.

ترا تمامی آفاق دوست می دارند،

یقین،که دوست ندارد کسی شبیه منت.

به او مي گويم اين شعر را برايم بنويس . مي گويد خط فارسي نمي داند به سيريليك مي تواند بنويسد. به شوخي مي گويم تو كه خط فارسي نمي داني ” نيست بر لوح دلم جز الف قامت يار” را چگونه معنا مي كني. اصلا مگر رواني آب در حوي موليان رودكي را جز با شكسته نستعليق مي توان وجدان كرد؟!

جمهوری عقب مانده ترین مجموعه جماهیر محسوب می شده است. در دوره به قول تاجیکان “پسا شوروی ” هم اختلافات داخلی و نا امنی ؛ مختصر رمق را از آنان گرفته است. تنها مزیت آنان وجود آب فراوان در این سرزمین کوهستانی است . 93 درصد کشور کوهستانی است و به لحاظ آب هفتمین کشور دنیاست. اگر قول عده ای درست باشد که قرن اینده قرن جنگ آب است آنگاه موقعیت استراتژیک این کشور بیشتر مشخص می شود. توان با القوه این کشور برای تولید نیروگاه های برقابی نیاز به سرمایه گذاری کلان برای سد سازی دارد که از عهده آن کشور بر نمی آید . ایران و روسیه هریک مشغول ساخت سد برای آن کشور هستند. براي هويت سازي و تقويت اتحاد ملي بشدت به بعضي عناصر تاريخي و ادبي تكيه مي كنند . جشن هزاره رودكي يكي از آنان است . براي اتصال بيشتر به تاريخ واحد پول را ساماني نامگذاري كرده اند. تشكيل اين كنفرانس ها هم در هم همين راستا صورت گرفته است.

عده ای از شرکت کنندگان در اجلاس

4 نفر از امریکا و یک نفر از آلمان و دونفر از ایران بهمراه زبان شناسان و کتابداران و متخصصان رایانه تاجیکی در ان شرکت دارند. تاجیکان علاقه ویژه ای به ما ایرانیان دارند و آن را در حین سخنرانی و بعد از آن ابراز می دارند. هنوز تکلیف خط برای تاجیکان کاملا تثبیت شده نیست. از خط سیریلیک که به علت آشنایی با زبان روسی به آن تبحر دارند استفاده می کنند و در نگارش مشکلاتی دارند. بعضی از آنان می خواهند که پیشنهاد تغییرآن به خط آبا و اجدادی در قطعنامه بیاید که البته مخالفینی هم دارد.يكي از آقايان شركت كننده در حين صرف نهار شعر زير را از فرزانه خجندي برايم مي خواند.

هوای روح مرا تازه کن به آمدنت،

بهشت را به زمین کوچ ده به یک سخنت.

چرا به تحنیت خفتگان نمی آید،

پیام صبح فروزت،طلوع شب شکنت.

قسم به عشق،که رشک فریشته خواهم شد،

اگر به من بفشانی غبار پیره هنت.