کتابداری، آرشیو و نسخه پژوهی :: مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات: بهار ۱۳۸۳ – شماره ۵۷ (علمی-ترویجی) از ۱۹۷ تا ۲۱۲
تنظیم گفتگو: جلال حیدری نژاد
بنای عظیم کتابخانۀ ملی ایران رو به اتمام است، بنایی که خیلی از اهالی هنر و فرهنگ، و حتی سیاست چشم به راه آن بوده اند. دلبستگی اهل قلم و آنان که سرمایۀ عمر را در راه اعتلای هنر و فرهنگ ایران خرج کرده اند البته طبیعی و عادی می نماید؛ اما این برنامه، آغاز و انجامش چنان زوایای پیچیده ای داشته و دارد، و به قدرتهای نهان و آشکار گره خورده بوده و هست که همواره چشم و دل اهل سیاست را نیز که صرفاً باید به دنبال قدرت باشند به خود جلب و جذب نموده است. خلاصه آنکه این برنامۀ ملی و عظیم ابعاد متفاوت دارد و اقشار گوناگون را از طرق مختلف به خود جلب کرده است. از مسائل بسیار مهمی که در این برنامه به چشم می آید، طراحی، معماری و اندیشه ای ست که در این بنا به کار رفته و لاجرم از دید معماران و طراحان داخلی و خارجی پوشیده و پنهان نخواهد ماند و زمانش که برسد مورد نقد و چالش قرار خواهد گرفت و با ملاک تجربه و دانش محک خواهد خورد. شاید دلیل این مسئله آن باشد که معماران این سرزمین هر جا که عاشقانه دست به ساخت و ساز زده اند، بناهایی را آغاز و به انجام رسانده اند که پس از قرن ها و هزاره ها، چه از لحاظ استحکام و چه از لحاظ زیبایی و کارآمدی و اندیشه ای که در آن به کار رفته است، چشم و دل اهل خرد را خیره می کند. گفتگو با مهندس محسن میرحیدرکه مدیریت این برنامه را برعهده دارد، خواننده را تا حدی با ابعاد کمی و کیفی این بنای ملی آشنا می کند. چگونگی آغاز این طرح، فراز و نشیبهایی که طی سال ها داشته، اندیشه و ظرافت و همتی که در آن به کار رفته، بخش عمدۀ این گفتگو را به خود اختصاص داده است. گرچه شاید نقدهایی پیرامون طراحی، معماری، بعد زیباشناسی و کارآمدی و مسائل دیگر طراحی و معماری بعدها از سوی متخصصان مطرح و پیگیری شود، اما آنچه از لحن و کلام محسن میرحیدر در ذهن می نشیند آن است که او نیز همان گونه که خود می گوید عاشقانه به این بنا اندیشیده و در طول سال ها بخشی عظیم از زندگی شخصی و جمعی خود را صرف آن نموده است. گفتگویی که در پیش رو دارید به پیشنهاد دکتر فریبرز خسروی و با حضور مهندس محسن میرحیدر و مهندس ایرج امیری صورت گرفته است و امیدواریم که توانسته باشد بعضی از پرسش هایی را که علاقه مندان به این بنا و اهالی کتاب و قلم و فرهنگ در ذهن دارند، پاسخ داده باشد.
حیدری نژاد: ضمن تشکر از شما، قبل از اینکه وارد گفتگو شویم، اگر امکان دارد کمی از خودتان برای ما بگویید تا خوانندگان ما بیشتر با شما آشنا شوند.
میرحیدر: من در سال ۱۳۱۵ در کرمانشاه متولد شدم و تحصیلات ابتدایی را در دبستان هدایت گذراندم برای دورۀ متوسطه ما به تهران آمده بودیم و من به مدرسۀ مروی می رفتم. در سال ۱۳۴۳ مدرک فوق لیسانس معماری را از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران گرفتم مدرک M.Ph در برنامه ریزی و طراحی شهری را از مؤسسۀ معماری لندن در ۱۹۷۱ دریافت کردم تاکنون طرحهای زیادی را در کشور انجام دادم و هم اکنون مدیر عامل شرکت مهندسان مشاور پیرراز هستم و مدیریت برنامۀ ساختمان کتابخانۀ ملی را برعهده دارم.
خسروی: چه شد که شما به این برنامه پرداختید و به حوزۀ کتابداری و اطلاع رسانی وارد شدید؟
میرحیدر: کار اصلی مهندسین مشاور ما برنامه های تحقیقاتی و دانشگاهی بود و ما جزء آن دسته از مشاورینی بودیم که کار را به سامان می رساندیم. وزارت مسکن نیز در آن زمان که این برنامه مطرح شد به دنبال کسانی بود که هم اهل مطالعه باشند و هم طرح های مناسبیی داشته باشند و البته جدی و پیگیر کار نیز باشند. به هر حال در سال ۱۳۶۷ مهندسان مشاور پیرراز که سرپرست طراحی معماری آن را مرحوم یوسف شریعت زاده بر عهده داشت و با مدیریت من این طرح اجرا شد و با اینکه مشکلات و دشواری های بسیار نیز وجود داشت، اما عاشقانه به کار ادامه دادیم.
خسروی: این برنامه چگونه آغاز شد؟
میرحیدر: ما مطالعات خودمان را از سال ۱۳۶۸ شروع کردیم ولی به دلیل نبود زمین، این مطالعات تا سال ۱۳۷۱ طول کشید. هر جا دنبال زمین می رفتند زمین مناسب گیر نمی آوردند. حتی قرار بود زندان قصر را به این طرح اختصاص دهند ولی به دلیل دسترسی های نامطلوب آن و اینکه آنجا ۵۰ چاه فاضلاب اشباع شده داشت مورد قبول واقع نشد، تا اینکه تپه های عباس آباد مطرح شد و سرانجام همین جایی که الان ساختمان کتابخانۀ ملی ساخته شده است انتخاب شد. درست در این زمان بود که کار طراحی ما می توانست شروع شود. به هرحال مدتی که به دنبال زمین بودند فرصتی شد برای ما تا با کتابخانه های ملی در دنیا آشنا شویم و بدانیم که کار را چگونه باید طراحی کنیم، کار البته کمی طولانی شد ولی توانستیماز طرحی که پیشنهاد کرده بودیم با قدرت دفاع کنیم.
حیدری نژاد: اگر امکان دارد قبل از ورود به حوزه های دیگر دربارۀ تاریخچۀ طرح ساختمان کتابخانه ملی توضیحات مختصری بفرمایید تا خوانندگان در جریان چگونگی آغاز و انجام این طرح قرار بگیرند.
میرحیدر: برنامه ی اولیۀ کالبد ساختمان جدید کتابخانۀ ملی در سال ۱۳۵۵ توسط کمیته ای مرکب از کارشناسان متخصص کتابخانه های ملی تدوین شد. برمبنای این برنامه و در سال ۱۳۵۷ برای تهیۀ طرح کتابخانه مسابقه ای بین المللی برگزار شد، نزدیک به ۶۰۰ طرح تحویل دفتر مرکزی کتابخانه گردید. در مرحلۀ اول ۸۲ طرح از میان طرح ها انتخاب شد و درمراحل بعدی ۱۳ طرح به عنوان طرح های برگزیده قلمداد شدند. از میان آنها طرحGERKEN VON از شرکتMARC AND PARTNERS جمهوری فدرال آلمان به عنوان برندۀ اول انتخاب گردید.
در ۱۳۶۹ که اجرای این طرح مجدداً در دستور کار قرار گرفت، با توجه به گذشت ۱۵ سال از تدوین برنامۀ اولیۀ طرح، بازبینی و انطباق آن با نیازهای نوین روز و اهداف جمهوری اسلامی ایران ضرورت پیدا نمود.
با نظر کارشناسان کتابخانۀ ملی اصلاح برنامه در سال ۱۳۷۰ به انجام رسید و زیربنای فضاهای ناخالص طرح در حدود ۰۰۰, ۱۲۸ مترمربع تعیین و تصویب گردید. در ۱۳۷۳ تصمیم گرفته شد که زیربنای کتابخانه ی ملی به حدود۹۷۰۰۰ مترمربع کاهش یابد. در این راه تلاش شد تا ظرفیت مخازن و منابع کتابخانه حتی المقدور کاهش نیابد. نتیجتاً در برنامۀ مصوب نهایی مجموعۀ مخازن کتاب ها در شرایط عادی می تواند، تا حدود ۴ میلیون جلد و در صورتی که از نظام قفسه بندی فشرده و با ربات استفاده گردد تا ۷ میلیون جلد کتاب ، نشریات ادواری و دیگر منابع را در خود جای دهد و به موازات انجام مطالعات لازم برای تدوین برنامه و تهیه ی طرح، مطالعات گسترده ای برای انتخاب زمین مناسب جهت احداث کتابخانه آغاز شد و نهایتاً محل اجرای طرح در زمینی به وسعت ۰۰۰ , ۶۲ مترمربع و در اراضی عباس آباد تثبیت گردید.
خسروی: تا آنجا که من به یاد دارم برای طراحی و انجام این طرح مسابقه ای ترتیب داده شد و ۵ شرکت طرح های خود را ارائه کردند و در نهایت شما برندۀ آن مسابقه شدید. لطف کنید در این مورد صحبت بفرمایید.
میرحیدر: بله همینطور است که گفتید. پس از تعیین و تصویب ظرفیت و مشخص شدن زمین، تهیۀ طرح اولیۀ کتابخانه ی ملی میان پنج شرکت مهندسی مشاور مجرب و سرشناس به مسابقه گذاشته شد و نهایتاً در مردادماه ۱۳۷۴، هیئت داوران با اعلام نظر خود به سازمان مجری ساختمانها و تاسیسات دولتی و عمومی به کار خود پایان داد و پس از بررسی و بحث کافی دربارۀ طرح ها و مطالعۀ گزارش ارزیابی فنی کارشناسان سازه و تأسیسات و کتابداری، متفقاٌ طرح معماری تهیه شده توسط مهندسان مشاور پیرراز را به عنوان طرح منتخب اعلام کردند و دربارۀ رتبه بندی چهار طرح دیگر نظری اعلام ننمودند.
خسروی: شما قبل از طراحی و شروع کار، کتابخانه های ملی بعضی از کشورها را دیده بودید، پرسش من این است که کدام یک از کتابخانه های ملی که دیدید در طرح و کار شما تأثیر گذاشت؟
میرحیدر: این مسئله برمی گردد به طرز تفکر ما دربارۀ معماری، ” ما در معماری اعتقاد داریم که ما فرم یابنده هستیم نه فرم دهنده.” به همین دلیل همۀ برنامه های فرمال نه تنها تاثیری روی کار ما نداشت بلکه ما با دیدن آنها عیب های آنها را نیز معلوم می کردیم از جمله کتابخانه ملی پاریس، کتابخانه ملی پاریس یک بنای فرمال است که در آن مبالغه زیاد شده است به این ترتیب که چون کتابخانه ملی ست آمده اند و آن را به صورت کتاب طراحی کرده اند و اگر این گونه به معماری نگاه شود برای مثال یک رستوران را نیز باید به شکل بشقاب و قاشق طراحی کرد. میخواهم بگویم که یک بنا صرفا در شکل ظاهری خلاصه نمی شود. ما با توجه به اینکه فرم یابنده هستیم و فرم را از میان عملکرد تکنولوژی، و هویت پیدا می کنیم کتابخانه ای مانند کتابخانۀ انگلیس به ما نزدیکتر است تا کتابخانۀ ملی فرانسه؛ زیرا کتابخانه ملی انگلیس جزو ساختمانهای ماندگار است و ساختمان ماندگار نمی تواند تابع مد روز باشد. بنابراین ما تلاش می کنیم به سمت فرمهای تجربه شده برویم، فرم هایی که به نوعی پذیرفته شده و مورد قبول واقع شده است. یک نکته را هم در اینجا بگویم که ما وقتی از هویت حرف می زنیم منظورمان این نیست که برای مثال ساختمانی به سبک زمان صفویه بسازیم که هویت ما را نشان دهد، هویت تابعی از دو عنصر زمان و مکان است و وقتی این دو تغییر می یابند هویت هم تغییر می کند. خلاصه آنکه ما رفتیم به سوی ساختمانهایی که فرمهای ماندگار دارند.
خسروی، اگر ساختمانها را به دو دستۀ فرم گرا و کارکرد مدار تقسیم کنیم، این ساختمان را شما بیشتر در کدام دسته قرار می دهید.
میرحیدر: ببینید. مسئله معماری در این زمان صرفاً عملکرد نیست، البته یک زمانی بود اما حالا نیست. ملاحظات خاص دیگری نیز مطرح شده از جمله صرفه جویی در انرژی، توجه به توسعۀ پایدار و موارد دیگر. اینها به همان اندازه که کارکرد اهمیت دارده مهم هستند و شما نمیی توانید اینها را کنار بگذارید و صرفاً به عملکرد توجه داشته باشید. به طور کلی ساختمانهای کار کردمدار و فرم گرا با یکدیگر تعامل دارند و بر روی هم تأثیر می گذارند و اگر این تعامل مثبت باشد آن طرح موفق خواهد بود. در کتابخانۀ ملی به جز فرم و کارکرد مسئله ای دیگر وجود دارد که بسیار پراهمیت است و آن مسئلۀ مرحله بندی و اجراست و آنقدر مهم است که همه چیز را تحت تأثیر قرار می دهد. وقتی قرار است از ساختمان برای ۲۰۰ سال استفاده شود برای مثال می گویند که اگر یکجا ساخته شود بهتر است، ولی کتابخانۀ ملی انگلیس این کار را نکرده است و آمده یک برش از یک کیک را اجرا کرده است. اما در کتابخانۀ ملی ایران قرار ما بر این بوده که کل سازه و نماسازی و مجموعه سازی را یکجا و در یک مرحله اما داخلش را در دو یا سه مرحله به انجام برسانیم و این مسئله روی فرم و عملکرد اثر می گذارد میخواهم بگویم که به جز فرم و کارکردمسائل مهم دیگری نیز در معماری باید لحاظ شود.
خسروی: فرمودید که در طراحی برنامه، ملاحظات توسعۀ پایدار در آن لحاظ شده است. لطفاً کمی در این باره توضیح دهید.
میرحیدر: اجازه دهید تا اول نکته ای را در اینجا اضافه کنم. ما در طراحی برنامه ضوابط اصلی داریم مانند زلزله که بسیار تعیین کننده است و مسائل دیگر که فرعی و کم اهمیت تر هستند و جزء ملاحظات به شمار می آیند. ببینید ما الان در ۵۰۰ متری گسل های داوودیه هستیم و به همین دلیل این ساختمان نمیتوانست مرتفع باشد و متاسفانه خیلی ها این مسئله را درک نمی کنند. یادم می آید که یکی گفته بود. ساختمان ناپیدای کتابخانۀ ملی؛اگر دیده شدن ساختمان مهم است، آنوقت ما باید یک بنای ۳۰ طبقه می ساختیم تا از خیابانهای اطراف دیده شود. ببینید، وقتی ما در منطقۀ زلزله خیز هستیم و جرم ساختمان هم زیاد است طبیعی است که خیلی چیزها را باید لحاظ کنیم مثلا اینکه بخشهای سنگین مثل مخازن کتاب در طبقه اول یا همکف باشد. از دیگر ملاحظات که به توسعۀ پایدار ربط دارد استفادۀ درست و بهینه از منابع است. اصولا یکی از مسائلی که در توسعۀ پایدار مطرح می شود این است که ما به نوعی از امکانات و منابعی که در اختیار داریم استفاده کنیم که نسلهای دیگر متضرر نشوند. یعنی مثلا اگر از نفت، آهن، مس و موادی از این قبیل که تولید و تجدید نمی شوند قرار است استفاده کنیم حتماً باید به بهترین صورت و مفیدترین وضعیت باشد. برای همین ما در ساختمان کتابخانۀ ملی نیز این را در نظر داشتیم و سعی کردیم از مصالحی مثل خاک، گچ و سیمان که در طبیعت از فراوانی نسبی برخوردارند بیشتر استفاده کنیم.
خسروی، اگر امکان دارد کمی از مرحوم شریعت زاده برای ما بگوید. بنده این افتخار را داشتم که چندین بار ایشان را در کمیتۀ تجهیز ملاقات کنم و در گفتگوهایی که انجام می شد من این طور دریافتم که ایشان همۀ زوایای این بنا را در ذهن دارند و با توجه به پیچیدگی و بزرگ بودن این بنا فقط یک ذهن خلاق و عاشق می تواند این گونه همه چیز را در خود حفظ کند.
میرحیدر: بدون اغراق بگویم شریعت زاده جزء معماران منحصر به فرد ایران بوده امتیاز شریعت زاده نسبت به آرشیتکت های دیگر قوۀ تصور او بود. متأسفانه در این سالها آمدن کامپیوتر باعث شده که آرشیتکت ها قوه تصور خود را تا حد زیادی از دست بدهند زیرا عادت کردهه اند که همه چیز را در صفحه مانیتور ببینند. ولی قدیمی ها این گونه نبودند و شریعت زاده خیلی به پرسپکتیو و احجام داخلی توجه داشت به نظر من معماری کشور با از دست دادن یوسف صدمه دید. طراحی این برنامه آخرین کار شریعت زاده بود و احاطۀ او به دلیل مطالعۀ او بود. یکی از ویژگیهای دیگر یوسف تسلط او بر طراحی فضا بود نه حجم طراحی حجم به نظر من بسیار ساده تر از طراحی فضاست و او معتقد نبود که حجم در درجۀ اول اهمیت است، زیرا حجم بنا راشما فقط می توانید از آسمان ببینید البته به حجم بی اعتا نبود بلکه بهتر است بگویم به آن قسمت از حجم توجه داشت که در دید انسان بود. برای نمونه کتابخانۀ ملی فرانسه به گونه ای ست که آن چیزی که طراح در مانیتور دیده است در طبیعت دیده نمی شود وقتی نزدیک آن هستیم شما بلوک های جدا از هم را می بینید، و وقتی از دور به آن نگاه می کنید ساختمانها و درخت ها طوری جلوی دید شما رامی گیرند که هیچ گاه آن کلیتی که در مانیتور دیده شده قابل رؤیت نیست. به هرحال آدمی که مطالعه می کند خیلی چیزها را متوجه می شود و خیلی چیزها برایش به عنوان اصول مطرح می شود برای مثال یکی از مطالبی که دربارۀ کتابخانۀ ملی گفته اند این است که بنا نباید ترساننده باشد باید جذب کننده و چشم نواز و متواضع باشد. در حالی که برای ساختمان وزارت جنگ حتماً باید طور دیگر فکر کرد و طرح ریخت. خلاصه آنکه خیلی مطلب کلی و جزئی وجود دارد که یک طراح باید به هنگام طراحی به آنها توجه کند. ویژگی شریعت زاده تسلط بر طراحی فضا بود که از نیازهای اصلی این برنامه محسوب می شد. او در کار طراحی یک بنا سعی می کرد که به موضوع و برنامۀ طرح و ملزومات تحقق آن احاطۀ کامل پیدا کند از آخرین دستاوردهای فناوری و آخرین تحولات فنی و حرفه ای مربوط به راهبری و ادارۀ برنامه مطلع باشد و طرح های موفق و ناموفق مشابه را عمیقاً مطالعه نماید. با آثار برجستۀ معماری قدیم و جدید دیگر کشورها آشنایی داشت و حتی قادر به اخذ و استفادۀ مناسب و بجای عناصری از آنها در کار معماری بود. آشنایی زیادی با موسیقی ادبیات و هنرهای تجسمی ایران و جهان و به ویژه روح معماری این سرزمین که از عواملی چون اقلیم، آب و هوا، فرهنگ، پیشینۀ تاریخی و مانند آنها منتج می شود داشت.
ما در معماری اعتقاد داریم که فرم یابنده هستیم نه فرم دهنده. روح معماری این سرزمین تواضع است.
حیدری نژاد: جناب مهندس میرحیدر، قبل از پرسش اصلی که در ذهن دارم مایلم بدانم که قبل از آغاز این طرح، آیا کتابخانۀ ملی دربارۀ چگونگی بنا یا ویژگیهایی که باید داشته باشد مطالبی را به شما گفته بود یا اینکه شما براساس نوع دیدگاه و تجربۀ خود طرح را پیشنهاد کردید و آنها نیز پذیرفتند؟
میرحیدر: ببینید. یک برنامه ریزی ۵۰۰ صفحه ای در سال ۱۳۵۵ برای کتابخانۀ ملی شده بود و همۀ فضاهای کتابخانه در واقع مشخص شده بود با ویژگیهای فضا از نظر سرما، گرما، رطوبت، نور و ارتباط آن با سایر فضاها. همۀ اینها با جداول و گراف های ویژه مشخص شده بوده پس این از بابت درخواست کارفرما! اما آنچه که این طرح را با طرحهای مانند ساختمان بیمارستان دانشگاه و سینما و… متفاوت می کند. این است که در این گونه برنامه ها افراد زیادی با تجربه های گوناگون کار می کنند اما کتابخانه ی ملی که در هر کشور منحصر به فرد است طبعا نمی تواند آدمهای حرفه ای با تجربه های زیاد داشته باشد، زیرا هر کشور فقط یک کتابخانه ملی دارد قبل از انقلاب کارشناسان کتابخانۀ ملی به اضافۀ یک کارشناس برنامه ریزی بلژیکی بر روی طرح کتابخانۀ ملی کار کردند. بعد از انقلاب در این برنامه چندین بار تجدید نظر شد ولی تغییر چندانی در آن به وجود نیامد. مثلا آمدند گفتند که مهمانسرای آن را حذف کنید ولی همین چند وقت قبل که مهمان داشتند این سؤال پیش آمد که حال با این میهمانان چه باید کرد خلاصه اینکه ما همواره از نظر کارشناسان کتابخانۀ ملی استفاده کردیم و اینطور نیست که آرشیتکت به میل خودش رفتار کند.
حیدری نژاد: تا اینجا جنابعالی دربارۀ فرم دهی فرمیابی صحبت کردید و اشاره ی نقادانه ای نیز به ساختمان کتابخانۀ ملی فرانسه داشتید، و همچنین به طور ضمنی اشاره کردید که بحث کارکرد یک بحث قدیمی ست و وارد بحث توسعۀ پایدار و تاثیر آن بر روی بنا شدید، حالا صحبت این است که شما بحث کارکرد را تا حدی منتفی و کهنه قلمداد کردید ولی در عمل به نظر می آید که بسیار به آن بها داده اید و هر کاری که در این بنا صورت گرفته نشانی از خدمت و کارکرد دارد، در حالی که به نظر می رسد به بعد زیباشناسی آن زیاد توجه نشده است. تاریخ معماری این سرزمین از ۲۵۰۰ سال قبل تاکنون نشان می دهد که کارکرد و زیبایی همدیگر را نفی نمی کنند و هرجا معماران ایرانی دست به ساخت و ساز زده اند می توان زیبایی را در کنار کارکرد دید. حال شما به عنوان مجری برنامه بفرمایید که چه فاکتورهای زیباشناسانه ای قابل رؤیت است که متأثر از فرهنگ، تاریخ و اقلیم این سرزمین باشد؟
میرحیدر: ببینید، هیچ آرشیتکتی نیست که دغدغۀ فرم نداشته باشد، اما همه چیز را در فرم خلاصه کردن زیاد خوب نیست. تردیدی نیست که از نظر زیباشناختی نیز بر روی بنا توجه و تأکید داشتیم که این مسئله به نیازهای انسانی نیز ربط پیدا می کند مانند مسئله دید که اگر بهه آن توجه نشود مشکل پیش می آید. بعد دیگر زیبایی ساده بودن است که برای ساختمان های ماندگار آن را در نظر می گیرند، یعنی ساختمان ماندگار نمی تواند ساده نباشد،زیرا اگر این گونه نباشد خیلی زود از چشم می افتد. نکتۀ دیگر در ساختمان کتابخانۀ ملی این است که زیبایی مبنای منطقی دارد مثل همین ستونهایی که شما در بخشهای گوناگون ساختمان می بینید و هرکس نیز یک توضیح و تفسیر زیباشناسی برای آن دارد اما رهیافت خود ما براساس منطق است. هرگونه فاکتور زیباشناختی در معماری اگر دارای مبنای منطقی نباشد قابل ارزیابی نیست.
روح معماری این سرزمین تواضع است و فروتنی به دور از خودنمایی و تظاهر، دلپذیری و چشم نوازی ست و به خودخوانی آرامش بخش ، وحدت است در عین کثرت ، کثرت است در عین وحدت، و نشانه ای از عشق و اشاره ای به او برای حصول به این معنا خود را از هر قید و بند رنگ تعلق می رهاند و از هر چیز به تناسب بهره می برد از تقارن کامل تا عدم تقارن کامل از سادگی محض تا فورانی از تزئینات پرکار و ظریف از قوس و گنبد تا مخروط و هرم چندوجهی.
حیدری نژاد: بنده اصلاً منکر مبانی منطقی که گفتید نیستم ولی می گویم چه اشکالی دارد که اگر کسی وارد کتابخانۀ ملی ایران می شود، با ۲۵۰۰ سال قدمت معماری که ما داریم، هویت فرهنگی و تاریخی و هنری ما را ببیند و حس کند؟ همین آجرهای قرمز رنگ که شما به کاربرده اید، نشانه ایست از معماری دورۀ ساسانی و حالا من می گویم چرا این نشانه ها کم است یا اینکه خوب دیده نمی شود؟
میرحیدر: فکر می کنم اگرمن کمی بیشتر توضیح دهم شما پاسخ پرسش خود را دریافت کنید. فضاهایی که مورد مراجعان مردمان است به طور طبیعی در طبقۀ هم تراز میدان و یک طبقه زیر و یک طبقه روی آن قرار دارند و چون شاخه هایی درخت یا درختانی در زیر نور در همم بافته شده اند. نور افق از روزنه های حاشیۀ فضاها و نور خط الرأسی از نورگیرهای سقفی و نور پیشانی از پنجره های اسپری، همه این فضاها را غرق در نور می کنند. جستجوی نور، فضاهایی را در جوار فضاهای پیرامونی با سقف کوتاه به ارتفاع تا سه طبقه می رساند که یادآور تالارهای مرتفع معماری گذشته در ترکیب با شاه نشینهای اطراف آن است. بیشترین و دلچسب ترین نور از نورگیرهای سقفی و پیشانی ها، مشابه بازارها و تیمچه ها و مساجد گذشته تأمین می شود. روزنه هایی که در نما به چشم می آیند محدود و کوچکند و بناهای ماُلوف و تک افتاده ای چون کاروانسراها، قلعه ها و ارگ ها را که شمارشان به خاطر بافت فشردۀ شهرها زیاد نیست تداعی می کند.
مخازن همجوار تالارهای مطالعه که به روشنی نیاز ندارند ، به طرف جبهۀ غرب که پنجره های گسترده را برنمی تابد کشیده شده اند. مخازن بستۀ مرکزی که سنگین ترین فضاهای طرح هستند زیر این فضاها قرار می گیرند و مرکز ثقل بنا را پایین می آورند و برای احتراز از نور و سیلاب احتمالی از حاشیۀ بنا دور شده اند. سبک ترین عنصر طرح یعنی دفاتر ریاست و دفاتر خدمات اداری به بالاترین تراز ساختمان صعود نموده و برفراز این دفاتر، فضای نصب آنتن ها و بشقابهای مخابراتی در نظر گرفته است. فضاهای خدمات پشتیبانی و سایر فضاهای جنبی در حاشیه و در سطوحی که از سطح زمین بالاتر است، در اطراف تالارهای مطالعه و مخازن و حتی در طبقات پایین نزدیک سطح زمین در جبهۀ غرب، در پناه درختان خزان دار، جای خود را در ارتباط با روشنایی پیدا نموده اند. و بالاخره در پایین ترین ترازها و کف دره که هنوز از خیابان جنوبی بالاتر است، توقف گاه اتومبیلها و شماری فضاهای خدماتی نظیر باراندازها و خدمات وابسته مستقر گردیده اند. فضاهای پارکینگها به طور طبیعی از حاشیه بنا تهویه می شود و سیلابی نیز اگر از سکوهای دور بنا که چون سدی در مقابل آن هستند عبور کند از پایین ترین سطح به جنوب هدایت می شود.
اندام کلی بنا، ترکیبی بالارونده و دور شونده سیال و شناور در فضا را یافته است که با همه سویی که در شکل کلی دارد جهت بخصوصی را القا نمی کند به سمتی و به بیننده ای نظر ندارد بلکه دید را به تدریج به بالاتر و دورتر و بالاخره به بی نهایت می کشد. سکوهای اطراف که یادآور باغهای کوهپایه ای این سرزمین هستند، ترکیب هرمی بنا را تا کناره های زمین ادامه میدهند و همۀ محوطه و ساختمان را به صورت اندامی یکپارچه و یادواره گونه در می آورند و این یادواره ای نیست که با جدا شدن از محیط پیرامون بخواهد خود را نشان دهد – که چنین چیزی نداریم – بلکه با دوستی با محیط به این مرتبه می رسد. آنچه در همه یادواره ها هست تأثیر ذوق و سلیقه و آشنایی های مردم سرزمین است که از راه روحیه و سلیقۀ معمار در اندام بنا تعیین خود را می یابد. آنچه از ذوق و سلیقه و ترجیحات مردم در معماری هر سرزمین نسبتاٌ ماندگار است، نور و آب و هواست که هم ساختمانهای پیشینیان را شکل داده است و هم سلیقه های مردمان را نسبت به شکل ها و رنگ ها. برای مثال با وجود اینکه در این سرزمین کاهگل و بام غلتان ور افتاده و تکنیک عایق رطوبت در مرحله نازلی ست، باز بام افقی به دلیل آشنا بودن شکل و سنگینی آن دوام دارد و با سقف شیبدار و سبک با تردید برخورد می شود در صورتی که مثلا در سرزمینهای مرطوب اروپا که تکنیک عایق کردن رطوبت برای سقف مسطح پیشرفته است، هنوز سقف شیبدار به خاطر جای داشتن در اذهان معمار و مردمان سرزمین در ساختمانهای امروزی ظاهر می شوند که نمونه ای از آن ساختمان جدید کتابخانۀ ملی انگلیس است.
کیفیت نور سرزمینها در شکل دادن به سلیقه ها در مورد رنگ نیز تأثیر قطعی دارد و این از ترکیب رنگ در نمای بناها تا رنگ پوشش مردمان دیده می شود. سطوح بزرگ با رنگهای تند و چشمگیر در زیر آفتاب سرزمین ما به دل نمی نشیند. در حالی که در سرزمینهای ابری و بارانی با کیفیت دیگر نور، این مسئله کاملا برعکس است. رنگ مسلط در واحدهای کویری سرزمینها رنگ خاک، کاهگل یا آجر است و گاه در ترکیب با سطوح کاشی عمدتاً در طیف های گوناگون آبی از آسمانی تا فیروزه ای۔ آجر در معماری پیشینیان ما که بهه وجه حیرت آوری عظمت و تواضع در آن ترکیب شده است، چون پهلوانان مردم دوست داستانهای ما جایگاه با اهمیتی دارد کوچکی ابعاد آجرر که می توان با یک دست آنرا بلند کرد و با دست دیگر ملات ریخت، در ترکیب با عظمت بنا این احساس را القاء می کند که این عظمت ساختۀ انسانهایی مثل بقیۀ انسانها و مال خود ماست و فقط صبر و ایمان سازنده، این عظمت و زیبایی را به وجود آورده است. آجر که مادۀ اصلی آن خاک است از مصالحی ست که فراوانی نسبی زیادی در طبیعت دارد و سهم اصلی ما از این مصالح نسبتاٌ زیاد است. لذا استفاده از آجر در احداث بنا از نظر توسعۀ پایدار و صرفه جویی در مصالح و انرژی بسیار مطلوب است.
آجر با قطعات یکسان در سطوح وسیع یا به صورت ساده و یا با تزئینی که از طرز چیدن آن حاصل می شود به کارگرفته شده است و همچنین قطعات آجر با قالب ها و شکلهای مختلف با هم ترکیب شده اند. اصولا معماری ایرانی به خصوص پس از اسلام را معماری مزین دانسته اند. در این معماری، پیروی تزیین از ساختار بنا اصل نیست بلکه ساختار بنا ان است که فنون زمان اجازه می دهد و معمار ایرانی بیان آنرا الزامی نمیداند وآن را پایه ای برای تزیین تلقی می کند. گاه لازم می داند برای خوش آیند بیننده و خط بصر او، و باز در جهت تواضع معمار این ساختار با شکلهای دیگر پوشیده شود. مقرنسهای ایوان ها و دیوارهای اسپری بالا که بالاخره در زیر قطعات کوچک کاشی غرق می شوند نمونه این تمایل است که بعضی به دفاع و تحسین از آن برخاسته اند ولی بعضی دیگر این را ضعف معماری ایران دانسته اند و حتی آن را از ردۀ معماری بیرون رانده اند. در مورد طرح کتابخانۀ ملی به خصوص برای تأکید بر وزن و سنگینی موضوع طرح و خلوص معماری آن تزئین و ایجاد نقش و نگار در ساختار خارجی و نمای آن به صورت آجر چینی ساده و ایجاد نقش با آجر و حفظ خلوص معماری کتابخانه آشکار شده است.
خسروی: به نظر من وقتی طراح و معمار هر دو ایرانی هستند، بنا نمی تواند خالی از هنر و فرهنگ ایرانی باشد و حتی یکی از دوستان من که چندی پیش از اینجا بازدید کرده بود، می گفت که اینجا اصفهان نیست ولی من جلوه هایی از هنر اصفهان را در آن میبینم.
حیدری نژاد: از توضیحات مهندس میرحیدر من اینطور فهمیدم که ایشان درصدد بوده اند که با توجه به فاکتورهای فرهنگی و هنری، به نوعی به معماری جدید هم توجه داشته باشند، و حالا پرسش من این است که در این معماری و طراحی که صورت گرفته آیا به انسان جدید هم توجه شده است، انسان هزارۀ سوم انسانی عجول و تنوع طلب است، و به دلایل فشارهای محیطی زود خسته می شود، آیا فضاهای داخلی این بنا به گونه ای هست که این انسان جدید بتواند شش یا هفت ساعت در اینجا به مطالعه بپردازد؟
میرحیدر: اگر کلی بخواهیم حرف بزنیم من جوابی برای شما ندارم چون تئوریسین نیستم ولی اگر مورد به مورد پیش برویم می توانم تا حدی مسئله را باز کنم. ما البته قرار نیست که در اینجا پاسخ تنوع طلبی آدمها را بدهیم آنها باید جای دیگری بروند، اما باید حواسمانن باشد. آن آدمی که می آید اینجا چه چیزهایی احتمال دارد که او را خسته کند. کتابخانۀ ملی را بعضی معتقدند باید موزۀ کتاب نامید. ما وقتی به نیازهای آن انسانی که وارد اینجا می شود میپردازیم باید به فضا توجه کنیم، به نور، به رنگ، صوت، آمد و رفت، بالا و پایین رفتن و موارد دیگر ما تقریباً به همۀ اینها توجه کرده ایم اما اینکه ما چقدر موفق بوده ایم بحث دیگری ست. زیر اما هم محدودیت ها و ضعف های فنی داشته ایم ولی تلاش شده که این مسائل در نظر گرفته شود.
خسروی: لطفاً بفرمایید علاوه بر توجه به برنامۀ عملکرد و وجوه زیبایی شناختی که ویژگی طراحی و معماری ست چه معیارها یا ملاحظاتی در طراحی این برنامه موثر بوده است؟
میرحیدر: کتابخانۀ ملی خزانه دار و حارس میراث نوشتاری، دیداری و شنیداری ملت است و به این اعتبار ریشه در خاک میهن و پای در گذشتۀ ملت دارد اما افزون بر این، کتابخانۀ ملی گردآورندۀ محصولات مجموعه تلاش های فرهنگی هنری، علمی و فنی کشور و قلب نظامم اطلاع رسانی کشور ما هم هست و با توجه به جایگاه محوری اطلاعات و اطلاع رسانی در تمدن کنونی نهادی ست که در عین حفظ میراث دیروز، نقشی فعال در شکل دادن به امروز و تغییر جامعه به سوی فردای متعالی دارد و به این اعتبار کمتر نهادی را میتوان یافت که چنین پیوند اساسی با وضع حال و سرنوشت آیندۀ نسبتاً دور ملت داشته باشد. ملزومات پاسخگویی به این وظایف چندگانه مجموع تجارب حاصل از راهبری و طراحی کتابخانه های ملی و مراکز ملی اطلاع رسانی که به شکل توصیه ها و رهنمودهای کارشناسی ارائه شده است، و در مجموع تصمیماتی که برای تسهیل تحقق رسالت های کتابخانۀ ملی توسط کارشناسان اتخاذ گشته قطعی ترین تأثیرات را بر شکل گیری طرح معماری آن می گذارد. اینها همه دلالت بر اندارد که در چنین طرح هایی طبع آزمایی های سلیقه ای و به کارگیری شکل های دلخواه مطلوب نیست و حرکت از پیشفرض های جزمی در مورد سبک و سنت و نوآوری، و تلاش در تحمیل آنها بر طرح، می تواند منجر به اخلال در کارکرد کتابخانه و دور شدن آن از تحقق اهدافش شود. عوامل شکل دهندۀ طرح را به طرق مختلف می توان دسته بندی کرد مثلا می توان این عوامل را به محدودیت ها، امکانات، تصمیمات و انتخاب ها تقسیم کرد. می توان آنها را براساس ترتیبی که در طول شکل یابی طرح ظاهر شده اند. یا بر مبنای اهمیت و دامنۀ تاثیرگذاریشان بررسی کرد. اما به هر وجه آنچه اهمیت دارد آن است که از مسائل و نکات کلی تر و مهم تر و تاثیرگذارتر آغاز نمود و تدریجاٌ به جزئیات پرداخت. ابتدا مهمترین محدودیتها و خصوصیاتی که در طرح کتابخانۀ ملی به سبب ماهیت ویژۀ این بنا وجود دارد و بر شکل گیری معماری آن اثر می گذارد. این محدودیت ها و خصوصیات را میتوان اجمالا خصوصیات ذاتی طرح نامید. سپس آن دسته از عواملی که مربوط به محیط پیرامونی و محل استقرار کتابخانه است بررسی شود که شامل موقعیت زمین ابعاد و خصوصیات زمین و شرایط اقلیمی منطقه و امثال آن است و به اجمال می توان بر آنها عنوان خصوصیات محیطی و پیرامونی طرح را نهاد.
حیدری نژاد: در صورت امکان توضیحاتی نیز دربارۀ خصوصیات ذاتی طرح کتابخانۀ ملی و ملاحظاتی که در آن انجام شده و تأثیری که محیط جغرافیایی بر آن داشته برای ما صحبت کنید.
میرحیدر : خصوصیات ذاتی طرح کتابخانۀ ملی عبارتند از:
تحولات آینده در فناوری و وظایف و عملکرد کتابخانه و ضرورت انعطاف پذیری طرح،
دسترسیها و روابط داخلی و کارکردهای کتابخانۀ ملی
و نیز ملاحظات متعددی چون
ملاحظات سازه ویژۀ کتابخانۀ ملی و موضوع زلزله
ملاحظات توسعۀ پایدار و صرفه جویی در انرژی،
ملاحظات نورگیری فضاها،
ملاحظات تأسیساتی طرح کتابخانۀ ملی
ملاحظات هوشمندی بنا و ارتباطات ملی و بین المللی
و اما دربارۀ خصوصیات محیطی و پیرامونی در طرح کتابخانۀ ملی باید بگویم، شرایط اقلیمی و جغرافیایی یک کشور یا یک منطقه از همان کشور، در چگونگی طرح بناها در آن منطقه مؤثر بوده و یکی از مهمترین عوامل شکل دهنده به معماری یک سرزمین است. دمای هوا میزان رطوبت، بارندگی و شدت آن تعداد روزهای آفتابی سال و مدت زمان روشنایی طبیعی باد و شدت و جهات وزش آن در فصول مختلف، شدت درخشندگی نور، مقاومت خاک و زلزله خیزی منطقه و امثال آنها در زمرۀ این عوا مل اند. سنت های معماری یک سرزمین طی قرون متمادی به نحوی ایجاد می شود و تحول می یابد که بناها با این شرایط محیطی هماهنگ گردند و میزان لطمات به حداقل و میزان استفاده از مواهب طبیعی به حداکثر رسانده شوند.
روشن است که امروزه دستاوردهای فناورانه این امکان را فراهم آورده که حجم و شکل ساختمانها تا حدود زیادی فارغ از چنین ملاحظاتی تعیین شوند و ملا بتوان در یک منطقۀ زلزلهخیز برجی چند ده طبقه و در منطقهای بابارندگی های شدید و فراوان ساختمانی مسطح و بدون سقف شیدار ساخت. فرض میکنیم گاهی اوقات با صرف هزینه های بیشتر اما این دستاوردهاشمشیر دو دم هستند و باید با احتیاط به کار گرفته شوند. تفریط آنجاست که چشم بر آنها بپوشیم و خود را از امکانات گستردهای که عرضه می دارند محروم سازیم. افراط آن است که به بهانۀ همگامی با پیشرفت های فناورانه محصول قرنها تلاش و تفکر هزاران هزار معمار و سازنده و امکاناتی را که کار آنها برای ما فراهم آورده است یکسره به کنار نهیم.
استفادۀ توأمان از هردوی این قابلیتها، بدون در غلتیدن به فرمالیسم تفریطی یا فناوری زدگی افراطی مهمترین موضوع معماری معاصر این سرزمین و دشوارترین و در عین حال زیباترین چالش آن است.
حیدری نژاد: لطفاً مشخصات طرح، زیربنا، وسعت زمین و فضاهای سبز و مانند آنها را بیان نمایید.
زیربنای طرح کتابخانۀ ملی حدود ۹۷٫۰۰۰ مترمربع (ناخالص) است که در هشت طبقه اجرا گردیده اجرای سازه نماسازی و محوطه سازی به صورت کامل و اجرایی نازک کاری داخلی در چند مرحله پیش بینی شده است که در مرحلۀ اول حدود ۳۶۰۰۰۰مترمربع از زیربنای کل، تکمیل و تجهیز شده و مورد بهره برداری قرار می گیرد و بقیۀ زیر بنا در سال های بعد و بنا به نیاز بهره بردار آماده و قابل استفاده خواهد شد. فضاهای لازم برای فعالیت کتابخانۀ ملی به شرح زیر و در هشت واحد دسته بندی گردیده اند:
واحد ۱: فعالیت های همگانی بازیربنای خالص حدود۷۴۰۰مترمربع میدانگاه ورودی، کتابخانۀ عمومی تسهیلات همایش دفاتر فعالیت هایی همگانی کتابخانۀ کودکان، کتابفروشی، چاپخانۀ نمایشگاه دائمی و مرکز آموزشی؛
واحد ۲ : کتابخانه های پژوهشی با زیربنای خالص حدود ۰۰۰, ۱۶ مترمربع مدخل ورودی به تالارهای مطالعه، تالار علوم انسانی ،علوم و فنون ،منابع غیر کتابی و مراجع و کتابشناسی ها؛
واحد ۳: خدمات پشتیبانی اجرای با زیر بنای خالص حدود ۴۵۰۰ مترمربع کانون رایانه کانون مخابرات، کانون انتشارات، کانون رسانه ها، کانون حفاظت منابع کتابخانه و کانون نمایشگام؛
واحد ۴: خدمات پشتیبانی اداری، خدمات فنی، و تسهیلات و رفاه کارمندان بازیربنای خالص حدود ۷۹۰۰ مترمربع، فضای ورودی کارمندان دفاتر مدیریت و سرپرستی کتابخانه، دفاتر مرکز خدمات پشتیبانی اداری، مرکز خدمات فنی، مرکز بهداشت، مهدکودک، کافه تریا و نمازخانه؛
واحد ۵: خدمات نگهداری و نگهبانی با زیر بنای خالص حدود ۰۰۰,۷ مترمربع بخش تخلیه ی کالا و فضاهای وابسته بخش حمل و نقل انبارهای کارپردازی، خدمات نگهداری ساختمان ،خدمات نگهداری ماشین آلات و تجهیزات، بخش نگهبانی و تأمین کل ساختمان و فضاهای تأسیسات و برق مرکزی،
واحد ۶: مخازن بستۀ مرکزی بازیربنای خالص حدود ۴۰۰ , ۲۰ مترمریع شامل ۱۲ واحد مخزن بسته که با قفسه بندی عادی به فاصله محور تا محور ۱۳۵ سانتیمتر، گنجایش حدود ۰۰۰ , ۰۰۰ , ۳ جلد کتاب و در صورت قفسه بندی فشردۀ مکانیکی و یا ربات حدود ۰۰۰ , ۷۰۰۰ جلد کتاب را خواهند داشت.
واحد ۷ : مرکز تحقیقات اسلام شناسی و ایرانشناسی با زیربنای حدود ۲۰۰۰۰ مترمربع شامل تسهیلات ویژۀ مطالعه و تحقیق دفاتر اداری، کانون پژوهش و همایشگاه های لازم؛
واحد ۸: تسهیلات پارکنیگ بازیربنایی حدود ۷۰۰۰ مترمربع. مابقی سطوح تا ۰۰۰ , ۹۷ مترمربع مربوط به فضاهای آمد و شد افقی و عمودی و فضاهای ارتباطی عمومی و بین واحدها و فضاهای متفرقه تاسیساتی و برقی است .زمین کتابخانۀ ملی ۶۲,۰۰۰ مترمربع وسعت دارد و سطح فضای سبز اطراف ان حدود ۰۰۰ , ۳۰ مترمربع است.
اجرای کارهای سازه از اوایل سال ۱۳۷۵ آغاز گردید و مقرر بود در اوایل سال ۱۳۷۷ به اتمام برسد که به رغم محدودیت های اعتباری اواخر سال ۷۷ تحویل گردید. عملیات نازک کاری و تأسیسات برقی و مکانیکی از اواخر سال ۱۳۷۸ آغاز گردید که با توجه به افزایش حجم عملیات تاکنون به طول کشیده است و زمان انجام کار چندان زیادتر از زمان قرارداد به اضافۀ زمان لازم برای انجام عملیات اضافی نیست.
حیدری نژاد: برای آخرین پرسش لطفاً بفرمائید مسئولان وطراحان و اجراکنندگان و یا به عبارتی سازمان اجرایی این برنامه را چه کسانی یا چه نهادهایی تشکیل داده اند؟
میرحیدر: موفقیت هر برنامه ای بستگی به سازمان اجرایی آن دارد اگر این سازمان اجرایی که شامل کارفرما، مهندس مشاور با طراح و پیمانکار یا عامل اجراست، به نحو مناسبی انتخاب شود و با درک درست از برنامه باهماهنگی و دلسوزی و پیگیری عمل نمایند، حاصل کارر موفقیت طرح و دست یابی به نتیجۀ مطلوب خواهد بود سازمان اجرایی این طرح که به نحو شایسته ای عمل کرده و شاهد حاصل مطلوب کار آنان هستیم از این قرارند:
– کارفرما: وزارت مسکن و شهرسازی، سازمان مجری ساختمان ها و تاسیسات دولتی و عمومی نمایندۀ کارفرما؛ و مجری طرح، مهندس ایرج امیری با همکاری کارشناسان طرح دکتر اسکویی و مهندس آژر؛
– مشاور: مهندسان مشاور پیرراز؛
– مدیر طرح: محسن میرحیدر؛
– طراحان معماری: زنده یاد یوسف شریعت زاده؛ محسن میرحیدر، یدالله رزاقی؛
– سرپرستی گروه معماری: زنده یاد یوسف شریعت زاده.
– طراحان سازه: طرح اولیه گروه سازه مهندسان مشاور پیرراز به سرپرستی دکتر محسن رهنما؛ طرحهای اجرایی گروه سازه مهندسان مشاور سانو به سرپرستی مهندس بهمن حشمتی
– طراحان تأسیسات و تجهیزات مکانیکی؛ گروه تأسیسات مکانیکی مهندسان مشاور پیرراز به سرپرستی مهندس حشمت االه منصف و همکاری مهندس محمود رضایی و مهندس علیرضا میر طاهری و مهندس امیرحسین امیری؛
– طراحان تاسیسات و تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی: گروه تأسیسات الکتریکی مهندسان مشاور پیرراز به سرپرستی مهندس یونس قلی زاده طیار و همکاری مهندس مرتضی عباسی و مهندس محسن بابایی؛
– طراحان فضای سبز: مهندسان مشاور پیرراز به سرپرستی زنده یاد مهندس فرهاد ابوالضیاء؛
– طراحان معماری داخلی: مهندسان مشاور پیرراز با همکاری مهندس متقی؛
– نظارت بر اجرای کار: مهندسان مشاور پیرراز؛
– نظارت بر اجرای نازک کاری: با سرپرستی مهندس محمدحسین پاپروسچی و همکاری مهندس علی هاشمی و مهندس هومن عسگری؛
– نظارت بر اجرای سازه: با سرپرستی مهندس شریف شریفی نارانی با همکاری مهندس غلامرضا حدادی، نظارت بر اجرای تأسیسات مکانیکی با سرپرستی مهندسی علیرضا میر طاهری و همکاری مهندس نخجوانی.
– نظارت بر اجرای تاسیسایت الکتریکی و الکترونیکی: به سرپرستی مهندس اعرابی با همکاری مهندس احسان کریمی قدوسی
پیمانکاران
– پیمانکار سازه شرکت آرمه دشت به مدیریت مهندس شهرام سلماسی جاوید با سرپرستی مهندس خلیل خلیل زاده:
– پیمانکار نازک کاری ساختمانی شرکت ایران بورگه به مدیریت مهندس ملکیانی فرد و سرپرستی مهندس شاهرودی و مهندس اعوانی؛
– پیمانکار تأسیسات و تجهیزات مکانیکی و الکتریکی و الکترونیکی شرکت آلاوه به مدیریت مهندس توتونچیان و سرپرستی مهندس سعادتی نژاده و مهندس دیلمی
خسرویی: از اینکه وقت خود را در اختیار ما قراردادید متشکریم.